0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

شهادت امام صادق (ع)
مناجات و مصیبت

مرغ روحانیم و بلبل عاشق هستم
در جوار حرم حضرت صادق هستم
تک تک ثانیه هایم ز خدا لبریز است
ساعت عشقم و در طول دقائق هستم

من خراباتی و از لطف بقیع آبادم
ز همه غیر تو و خاک تو فارغ هستم
سبز بودم که غم قبر تو سرخم کرده
غرق آلاله ام و یار شقایق هستم
همه شب جامه دریدم ز غمت مولاجان
دارم عادت بخدا ، آدم هق هق هستم

چون نشد قسمت من زائر قبرت باشم
در خیالم همه شب طائر قبرت باشم

روضه را باز کنم بال و پرم می ریزد
خون دل از سر مژگان ترم می ریزد
دل خود را وسط سینه به مسمار زدم
چون اگر دل بدهم.... دل نخرم ...می ریزد
به زمین خوردی و یاد از غم زهرا کردی
بس کنم یا که بگویم جگرم می ریزد
هرگز آن "سوختن در " نرود از یادم
گاه خاکستر آن روی سرم می ریزد
یاد آن قد کمانی تو افتادم که
چند وقتی است کمان از کمرم می ریزد

خانه ات سوخت ولی موی سرت سالم ماند
لانه ات سوخت ولی بال و پرت سالم ماند

شاعر : جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

هم صحبت او بود صدای زنجیر
بر پیکر او بود ردای زنجیر
با زخم شکفت در هوای زنجیر
آن مرد که بود آشنای زنجیر
***
در ساحت عشق دید جای زنجیر
خلقی خُفته به لای لای زنجیر
پیچید شبی به دست و پای زنجیر
خاموش کند مگر صدای زنجیر...
***
شب بود و حصار غم، صدای زنجیر
یک دل، دل خسته، آشنای زنجیر
این پیکر خسته‌ای که در تابوت است
مدفون شده زیر پاره‌های زنجیر
***
آماج بلا شد دل او از هر سو
از ناله چو «نال» گشت و از مویه چو «مو»
می‌نالید از درد: «اغثنی یا رب!
یا جدّا ! ما اُلقی الیک اشکو»
***
این روح حقیقت و قوام صبر است
چون تیغ حضور در نیام صبر است
بر موجی از اندوه و گُل و اشک، روان
تابوت غریبی امام صبر است...

شاعر : سید مهدی حسینی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

مردی که جبریل امین در محضرش بود
دریای علمش هدیه ی پیغمبرش بود
نام شریفش اسم نهری در بهشت است
خلد برین هم جلوه ای از مظهرش بود
فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت
این چشمه ها جاری ز چشم کوثرش بود
وقتی که در میدان دین آماده می شد
تازه زمان رزم و فتح خیبرش بود
هر احتجاجش چشم ها را خیره می کرد
تیغ کلامش ذوالفقار دیگرش بود
حتّی به همراه هزاران طالب علم
«نعمان ثابت»*پای درس منبرش بود
هارون مکّی ها کجا بودند آن روز
روزی که دست شعله سدّ معبرش بود
فرزند ابراهیم را آتش نسوزاند
این معجزه از معجزات محشرش بود
یاد مدینه بود و عکس آتش و دود ...
... دائم میان قاب چشمان ترش بود
پای پیاده ، پشت مرکب ، آه افتاد
آثار افتادن به روی پیکرش بود
شکرخدا چشمی به ناموسش نیفتاد
شکرخدا که بین حجره همسرش بود
مویی نشد کم از سر اهل و عیالش
هر چند که بغضی درون حنجرش بود
در آن شلوغی روضه می خواند اشک می ریخت
اشکش برای عمّه های مضطرش بود
او بیشتر یاد رقیّه بود آن جا
این روضه ها هم حرف های آخرش بود:
از کاروان جا مانده بود و اندکی بعد ...
... با تازیانه زجر، بالای سرش بود
یک دست خود را حائل سیلی نمود و
یک دست دیگر هم به روی معجرش بود
آتش ، هجوم ناگهانی ، درد پهلو
این ها همه ارثیه های مادرش بود
 
* ابوحنیفه نعمان بن ثابت: یکی از پیشوایان اهل سنّت و شاگرد امام صادق (علیه السلام) است که اذعان کرده : لو لا السّنتان لهلك نعمان: اگر آن دو سالى كه از خدمت امام صادق (علیه السلام) استفاده كردم نبود،هلاك مى شدم .

 

شاعر : محمد فردوسی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اف به قومی که به دست معجزه ایمان نداشت
حقشان است این چنین که سفره هاشان نان نداشت
خشکسالی لایق شهری ست که بعد از نبی
اعتقادی به دعای حضرت باران نداشت
آه باید این چنین ظلمی روا باشد به او
آن زمان که هیچ کس تعریفی از انسان نداشت
پا به نعلینش کند یک آن نخواهد شد ولی
پا برهنه می دوید و فرصت یک آن نداشت
ریسمان ها آنقدر محکم گلو را می فشرد
پشت مرکب ها نمی آمد یقینا جان نداشت
حرمت موی سپید قدکمان خواهد شکست
یک قدم آهسته گیرد استخوان  خواهد شکست

 **************
آه بی شرمانه آتش بر درش انداختند
هیزم سوزانده را روی پرش انداختند
حرمت موی سپیدش را نفهمیدند که
این چنین عمامه از روی سرش انداختند
آه انگاری که این روضه برایم آشناست
رد زخمی که به روی پیکرش انداختند
تازیانه، دست بسته، چشم کم سو، نیمه شب
با لگد من را به یاد مادرش انداختند
باز هم مردم شبیه شام و کوفه طعنه بر
بارش اشک از دو چشمان ترش انداختند
خوب شد آنجا کسی از درد دلتنگی نخورد
خوب شد از بام خانه هیچکس سنگی نخورد
***********************
آه باید گفت آقایی که در غم کم نداشت
قد انگشتان خود دور و برش آدم نداشت
آه باید گفت از زخمی که روی دست بود
آنقدر زخم عمیقی بود که مرهم نداشت
آه باید گفت او حتی برای بستن
زخم دور گردنش یک آشنایی هم نداشت
آه باید سوخت وقتی که در آن بزم شراب
دور خوداز قوم خویشش نیز یک محرم نداشت
آه اما خوب شد شش ماهه یا دختر نبود
خوب شد که شانه ای از داغ لاله خم نداشت
خوب شد قاری قرآن سر نی ها نشد
سمّ مرکب را ندید و بند بندش وا نشد

********

شاعر : مجتبی فلاح نیا

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

خوش به حال کسی که تا حالا
پای او به مدینه وا نشده

یا اگر رفته خوب می فهمد
دردهای دلش دوا نشده

حرفهای نگفتنی بسیار
شهر پیغمبر خدا دارد

روضه در روضه هر وجب خاکش
کوچه در کوچه کربلا دارد

فاجعه در کمین یک مادر
خاک کوچه پر از تلاطم شد

حرمت چادری که در کوچه
خاکی از رد پای مردم شد

مادری که تمام مادرها
از ازل تا ابد به قربانش

به فدای دل پر از دردش
غم و اندوه بیت الاحزانش

در شب غربت امامی که
آبروی همه دو عالم بود

اشک پیغمبر خدا جاری
قد زهرا ز ماتمش خم بود

لشکر کوچه آمد و این بار
مثل مور و ملخ هجوم آورد

از بر و بوم و از سر دیوار
طرح یک ماجرای شوم آورد

سوی بزم شراب نامردان
با دل خون شبانه اش بردند

آه مثل علی غریبانه
دست بسته ز خانه اش بردند

اشک سرخی که داشت بر دیده
خبر از غصه نهانش بود

روضه خوان غروب عاشورا
لرزش دست و زانوانش بود

نیمه شب تا امام مظلومم
بین آن کوچه ناله ای می کرد

یاد دستان بسته ی زینب
یاد اشک سه ساله ای می کرد

در حضور تو ای امام غریب
روضه را یک اشاره ای کافیست

تا کنی یاد خیمه های عطش
گریه شیر خواره ای کافیست

من فدای تو ای گل زهرا
چه بلاها که آمده به سرت

باز هم شکر لحظه آخر
شمر و خولی نبود دور و برت

شاعر : محمود قاسمی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 میان شعله  و زخم از زبانه ها دارم

دوباره شکوه از این تازیانه ها دارم

مرا زدند و به جسمم نشانه ها دارم

چو مرغ بال شکسته ترانه ها دارم

شکست حرمت من در نماز نیمه شبم

به کوچه نغمۀ یا فاطمه است روی لبم

اگرچه داده مرا خصم، سخت آزارم

اگر چه صاحب درد نهان و غمبارم

اگرچه خسته دلم، از مدینه بیزارم

شهید قصۀ دیوار و زخم مسمارم

به دست بسته پایِ پیاده ام بردند

دوباره جان نبی را به کوچه آزردند

شکست حرمتم از ناسزا و بد دهنی

من غریب و شب و کوچه ها و بد دهنی

شرار آتش و یک بی حیا و بد دهنی

دو دست بسته چو شیر خدا و بد دهنی

چو مادرم وسط کوچه ها زمین خوردم

عدو سواره و من بی هوا زمین خوردم

دلم شکست ولی پیکرم به خاک نماند

تنم به خاک، پر از زخم و چاک چاک نماند

گلم به دست من از تشنگی هلاک نماند

کسی به خیمه سوزان و هولناک نماند

غریبم و زغم یک غریب میگویم

زشرح قصه شیب الخضیب میگویم

یکی رسید و سر نیزه برگلو میزد

یکی به خنجر خود زخم را رفو میزد

یکی بصورت شاه با لگد به رو میزد

یکی به سنگ جفا آمد بر او میزد

رسید از ره و خنجر به دست واویلا

واستخوان گلویش شکست واویلا

میثم تربتی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 دردمندان غمت زندگی از سر گیرند

گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند

 

گرچه بی صحن  و رواق است حریمت اما

پادشاهان جهان روزی از این در گیرند

 

خاک های حرمت محمل اشک زهراست

گر که با در نجف شان برابر گیرند

 

 چشمهایی که برای غم تو میبارند

باده ای هست که از ساقی کوثر گیرند

 

 کشتزار غم  و غصه شدم از بذر بقیع

شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع

 

 دیده ات در همه عمرچه غمها که ندید

دشمنت پشت در خانه تو هیزم چید

 

خانه ات سوخت دلت سوخت از این سوزاندن

کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید

 

اهل خانه همگی برتو پناه آوردند

همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید

 

وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه

دشمن بی سرو پا نعره زنان میخندید

 

یک نفر طعنه زنان رفت طنابی آورد

یک نفر لطمه زنان از غم تو جامه درید

 

 هر چه گفتند نبندید خودش می آید

به خداوند که دستان خدا را بستید

 

نکشیش نکشیدش نزنیدش نزنید

پیش چشم در همسایه  چنینش نبرید

 

 پیرمرد است ببینید که حرمت دارد

اینقدر پای پیاده نکشیدش نکشید

 

 آنقدر خورد زمین کوچه به کوچه  بدنت

غیر یا فاطمه  آهی کسی از تو نشنید

 

 مثل آن کودک گم گشته میان صحرا

هرچه زد دشمن او باز صدا زد زهرا

شاعر : موسی علیمرادی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 بین آتش دیده ات بارانی است

خانه ات در معرض ویرانی است

 

باز هم کوچه، تهاجم، ریسمان ...

قصه این واژه ها طولانی است

 

جنس مظلومیتت مثل علیست

ساکتی اما دلت طوفانی است

 

دردهایت مثل مادر آشکار

اشکهایت چون پدر پنهانی است

 

بگذریم، امشب به بزمی دعوتی

کاخ، امشب گوییا مهمانی است

 

نزد تو هر چند که این حرف ها

باعث یک اظطراب آنی است

 

گر چه اینها خود گریز محرزِ

روضه هایی که خودت میدانی است

 

حرفم ای مولا! ولی اینها نبود

حرف من یک سطر مقتل خوانی است

 

خواستم تنها بگویم، غم مخور

بی عبایی بهتر از عریانی است

محمد علی کردی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

نگران است چشم عاشق ما
غرق شبنم شده شقایق ما
به کجا می برند نیمه ی شب
پابرهنه امام صادق ما
در نماز شب است آقامان
یا که مشغول خواندنِ قرآن
کاش می شد کمی نگه دارید
حرمت موی او مسلمانان
دشمنِ آل مرتضی هر بار
می رسد تا به اهل بیت انگار
یا لگد می زند به در، یا که
می پرد بی اجازه از دیوار
مگر اهل کجاست ابن ربیع
اینقدر بی حیاست ابن ربیع
چه شنیده است از لبِ آقا
به لبش ناسزاست ابن ربیع
حرمت پیر ما شکسته شده
دست حیدر دوباره بسته شده
باز کوچه، کشان کشان بردن...
او از این اتفاق خسته شده
او از این کوچه ها حذر دارد
از دل ِمرتضی خبر دارد
به عیالش بگفت با اصرار
پی او آمدن خطر دارد
قلب تاریخ گرچه شرمنده است
از غمی جانگداز آکنده است
ای زنان حرم بگوش! بگوش!
کوچه های مدینه لغزنده است
در همین کوچه یا حوالی آن
شد لگد مالِ دشمنان، قرآن
در همین کوچه بود با سیلی
گم شده گوشوارِ مادرمان

شاعر : امیر عظیمی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ماتم عظمی بپاشد
شهریثرب کربلاشد
بارالهابادیگر
فاطمه صاحب عزاشد
ای که هستی مراشمس هدایت
حجت ابن الحسن سرت سلامت
واویلاواویلاامام صادق
همره زهرای اطهر
دیده گریان گشته حیدر
شدفدای دین وقرآن
صادق آل پیمبر
ای ششم مقتداقرآن ناطق
جان فدای تویاامام صادق
واویلاواویلاامام صادق
شام حزن واضطرابه
دیده هاازغم پرآبه
من بمیرم درمدینه
قبرمولایم خرابه
یوسف فاطمه زایرندارد
قبرمولای ماحایرندارد
واویلا واویلاامام صادق

شاعر : محمد خرم فر

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

یا امام صادق (ع)
مبهوت حیدریم و غلامان قنبریم
از شیعیان صادق آل پیمبریم
درگیر و دار زلف کج صادقیم و بس
شاهیم چون گدای گدایان جعفریم
صد حیف شهرمان ز حرم دور مانده است
ورنه به دور قبر غریبش کبوتریم
ما با حدیث های لبش عشق می کنیم
هر روز و شب ز یمن لبش پای منبریم
حتی اگر به نام کلیمی و ارمنی است
ما با محب حضرت صادق برادریم
آقا چه می شود که ببینیم بعد مرگ
در چشم های پاک تو آب مقطریم
آقا چه می شود که ببینیم یک زمان ...
در چایخانه ی حرمت یک سماوریم
فرزندهایمان به فدای دو دیده ات
ما دودمانمان همه سائل ، وَ نوکریم
ما روبروی دشمن تان سبز می شویم
همچون درخت های قطور  و تناوریم
ماهی بحر لطف و سخای شما شدیم
در حوض عشق و مهر و وفایت شناوریم
سروده جعفر ابوالفتحی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

جلوه ی انماراکشتند
روح صدق وصفاراکشتند
واویلا واویلاواویلا
گشته وردلب هرعاشق
یامولایاامام صادق
واویلا3
لاله ی فاطمه پرپرشد
خونجگرموسی جعفرشد
واویلا3
نمی گنجددلم درسینه
پرکشدبسوی مدینه
واویلا

شاعر : محمد خرم فر

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

دل شیعه غصه داره ، شبیه ابر بهاره
دل شیعه ، پر از ماتم ، پر از اشک و پر ستاره
یاد بقیعت می کنم ، قبر غریبت می کنم
ای گل پرپر ، ای شه و سرور ، ما که در سوز و گدازیم
قلب ما خونه، روضه می خونه، کی برات حرم می سازیم
جانم امام صادق
******
عجب از دور و زمونه ، ز جور این آشیونه
که هنگام ، نماز شب ، آتیش زد دشمن به خونه
جا نماز و کشید عدو ، خوردی زمین از روبرو
یادی از مادر ، کرده ای دیگر ، گریه می کردی برا او
قصه ی زهرا ، زنده شد حالا ، قصه ی آتیش و گیسو
جانم امام صادق
******
کی میگه این ها محاله ، که با اشک و آه و ناله
دست بسته ، تورو بردند ، مثِ اون طفل سه ساله
با یاد عمه زینبت ، با قلب پر تاب و تبت
پا برهنه تو ، می دویدی دنبال مرکب ای حبیبم
آرزو دارم ، آبرو دارم ، کن دوا دردم طبیبم
جانم امام صادق

شاعر : حسین رضائیان

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ای وای من
ای وای من
می لرزد دستان آقای من
می ریزد روی سجاده
پاره های دل مولای من
چشمش را برهم نگذارد بقیع
مهمان عزیزی دارد بقیعم
همان عزیزی دارد بقیع
یابن الزهرا یا ابا عبد الله
دستم بگیر
مولای من
من عزادار هرشب تو ام
دست خالی ردم مکن
من هم شاگرد مکتب توام
رویای بیدار بقیع
می گذارد داغی برروی داغ
دل هرشب می گیرد سراغ
از مزاری تاریک و بی چراغ
رخصتی ای مدینه شهر غم
تا خاکت سرمه ی چشمم کنم
یابن الزهرا یا ابا عبد الله
من عاشقم، من عاشقم
من مدیون خون شقایقم
از داغ تازه ام مپرس
عزادار امام صادق ام
می سوزد دل در رویای بقیع
امان از پنجر های بقیع
یابن الزهرا یا ابا عبدالله

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  11:17 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها