0

اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ما گداییم گدای پسر فاطمه ایم

بوسه زن های عبای پسر فاطمه ایم

بنویسید فدای پسر فاطمه ایم

گریه کن های عزای پسر فاطمه ایم

چشم ما چشمه ای اندازه ی دریا دارد

هر چه ما گریه کنیم از غم او جا دارد

پیرمردی که خدا در سخنش پیدا بود ...

زردی برگ گل یاسمنش پیدا بود

سنّ بالایش از آن خم شدنش پیدا بود

با وجودی که خزان در بدنش پیدا بود ...

نیمه شب بر سر سجّاده عبادت می کرد

مثل یک عاشق دلداده عبادت می کرد

ماجرایی که نباید بشود، امّا شد

باز هم واژه ی «حرمت شکنی» معنا شد

پای آتش به در خانه ی آقا وا شد

در آتش زده مثل جگر زهرا شد ...

... ولی این بار در خانه دگر میخ نداشت

کار بر سینه ی پروانه دگر میخ نداشت

تا شکست آینه اش اشک زلالش افتاد

با تماشای چنین منظره بالش افتاد

تا که وحشت به دل اهل و عیالش افتاد ...

باز هم خاطره ای بد به خیالش افتاد

ناگهان سنگ دلی آمد و آقا را برد

بی عمامه پسر فاطمه را تنها برد

می دوید آه چه با تب ... نفسش بند آمد

پابرهنه ... پی مرکب نفسش بند آمد

وسط کوچه ... دل شب ... نفسش بند آمد

نه که یک بار ... مرتّب نفسش بند آمد

با چنین سرعتی افتادن آقا قطعی است

با زمین خوردن او گریه ی زهرا قطعی است

آهِ بی فاصله اش مرثیه خوانی می کرد

اشکِ پر از گله اش مرثیه خوانی می کرد

اثر سلسله اش مرثیه خوانی می کرد

پای پر آبله اش مرثیه خوانی می کرد ...

... دختری را که یتیم است پیاپی نزنید

زخم هایش چه وخیم است! پیاپی نزنید

عمّه ام در سر بازار ... نگویم بهتر

عدّه ای هرزه و بیکار ... نگویم بهتر

با دف و هلهله و تار ... نگویم بهتر

ناگهان چشم علمدار ... نگویم بهتر

تا که او را جلوی نیزه ی سقّا بردند

ناله زد آه عمو روسری ام را بردند

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

ناصر شهریاری

امام صادق(ع)-شهادت

 

شعله ها پشت در خانه ی حق برپا شد
زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد
گویی آتش زدن خانه در اینجا رسم است
خانه هایی که در آن نام علی احیا شد

×××

دست بسته دل شب هستی ما را بردند
پسر فاطمه را بار دگر آزردند
خانه ی فاطمه را بار دگر سوزاندند
بی عمامه پسر شیر خدا را بردند
×××

موسپید است دگر از تب و تاب افتاده
روی دستش چو علی رد طناب افتاده
دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم
یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده
×××

پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر
نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر
پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست
یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

خونین دلی که با تو ستمگر به سر بَرَد

سر می برد، ولیک به خونِ جگر برد

آن جا که هیچ لب به حمایت نگشت باز

مظلوم،  داوری  به  برِ  دادگر  برد

بر خانه ام اگر زدی آتش مرا چه باک

این گونه ارث مادر خود را پسر برد

مزدور خویش را ز چه گفتی که نیمه شب

از  نزد  چند  کودک  لرزان  پدر  برد

کردند دست خویش به سوی خدا بلند

تا بابشان ز دست عدو جان به در برد

دیگر امید آمدن من کسی نداشت

یک  تن  نبود  در  بر  آنان  خبر  برد

ای دادگر! خدای غیور، این روا مدار

تا نام پاک مادر ما، بی پدر برد

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

امام صادق(ع)-شهادت

 

به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید

 نظارۀ تو ابوحمزه و زراره کشید

غریب هستی و چون مادرت نشد آقا

 سر مزار شما گنبد و مناره کشید

به زخم های دلت مرهمی نشد پیدا

 که زهر از جگرت طرح پاره پاره کشید

تو را میان دعا، بی نمازها بردند

 تو را پیاده به کوچه یکی سواره کشید

میان کوچه تن خسته ات زمین تا خورد

 نکرد رحمی و دشمن تو را دوباره کشید

سریع خانه برو دختر تو ترسیده است

 که ارث مادریت را کسی شراره کشید

گرفته خانۀ تو رنگ خیمه های حسین

 دوباره گریۀ چشمت به سوگواره کشید

دوباره آتش و خیمه غروب عاشورا

 دوباره کرببلا را به استعاره کشید

تمام اهل و عیالش فرار می کردند

 و دختری که خودش را به یک کناره کشید

به چند زخم پدر مرحمی ز گریه گذاشت

 دوباره در بر خود جسم پاره پاره کشید

به پیش پیکرش از دشمنی شکایت کرد

 که معجر از سر و از گوش گوشواره کشید

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

امام صادق(ع)-شهادت

  

خونین دلی که با تو ستمگر به سر بَرَد

سر می برد، ولیک به خونِ جگر برد

آن جا که هیچ لب به حمایت نگشت باز

مظلوم،  داوری  به  برِ  دادگر  برد

بر خانه ام اگر زدی آتش مرا چه باک

این گونه ارث مادر خود را پسر برد

مزدور خویش را ز چه گفتی که نیمه شب

از  نزد  چند  کودک  لرزان  پدر  برد

کردند دست خویش به سوی خدا بلند

تا بابشان ز دست عدو جان به در برد

دیگر امید آمدن من کسی نداشت

یک  تن  نبود  در  بر  آنان  خبر  برد

ای دادگر! خدای غیور، این روا مدار

تا نام پاک مادر ما، بی پدر برد

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

منم آن دل که ز داغ تو به دریا میزد

روضه ات شعله به دامان ثريا ميزد

 

مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند

پیر مردی که نفس در پی آنها میزد

 

آن طرف گریه ي طفلان من و در این سو

خنده بر بي كسي ام دشمن زهرا می زد

 

نيمه جاني كه در آتش پي ِ طفلانش بود

شعله وقتي ز در سوخته بالا ميزد

 

آه از آن بزم شرابی که به يادم آورد

داغ آن زخم که نامرد به لبها میزد

 

یاد آن طفل که زنجیر تنش مانع بود

تا ببیند که لبِ چوب کجا را میزد

 

همه ي قدرت خود جمع نمود اما دید

خیزران را به لب زخمی بابا میزد

 

ترکه اش گاه به رخ گاه به دندان می خورد

در عوض عمه ي ما بود که خود را میزد

 

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

امام شیعه ای واشک دیده ات دریا

بیاد روضه کوچه بیادعاشورا

دوباره آتش کینه به پشت در آمد

هلاک روضه مادر شدی گل زهرا

مثال غربت حیدر میان شهر نبی

دو دست بسته و حیران شدی خود مولا

تو مایلی که مراسمت کربلا ببری

تو مایلی ببری ام به سمت عاشورا

بگو ادامه دهم یا ز نینوا گویم

ز اشک و دیده زینب به دشت کرب وبلا

حسین/بی کس و تنها میان گودال است

زند به روی دهانش پلید بی سر و پا

همین که سایه خنجر به روی حنجر اوست

قیامتی شده بر پا در عالم بالا

دگر نگویم از آن خواهری که تنها شد

دگر نگویم از آن خیزران و تشت طلا

 

شاعر : جواد قدوسی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

يا امام صادق(ع)

مباد آنکه عبای تو یک کنار بیفتد

میان راه ، تن تو بی اختیار بیفتد

 

تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند

که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد

 

دگر غرور تو را چاره جز شکسته شدن نیست

اگر محاسن تو دست این سوار بیفتد

 

توقع اثری غیر آبله نتوان داشت

مسیر پای برهنه ت اگر به خار بیفتد

 

چه خوب شد که لباست به میخ در نگرفت و ...

چه خوب شد که نشد پهلویت ز کار بیفتد

 

اگر چه سوخت حریمت ولی ندید نگاهت

ز گوش دخترکان تو گوشوار بیفتد

 

هنوز هم که هنوز است جلوه های تو جاریست

که آفتاب ، محال است در حصار بیفتد

          (علی اکبر لطیفیان)

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

تو غیر جود نکردی ، ولی جفا کردند

چقدر خون به دلت قوم بی حیا کردند

 

تو مثل فاطمه در حقشان دعا کردی

شبیه فاطمه حق تو را ادا کردند

 

کشند آتش و انگار کارشان این است

درست با تو شبیه سقیفه تا کردند

 

تو را بدون عبا دست بسته می بردند

میان راه ندانم چه با شما کردند

 

چه بی ملاحظه بودند آن سیه دلها

مگر رعایت قد خم تورا کردند؟

 

نصیب تو شده جامی ز زهر،آقا جان

چگونه درد غریبی ت را دوا کردند

 

قرار بود تو هم شاه بی حرم باشی

تو را گریز غزل سمت مجتبی کردند

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

بزن ولی تو نگو بَد به مادرم ! زهرا !

مگر ز او تو چه دیدی دهی به او دشنام

یاالله

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

   يا امام صادق(ع)

عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است

خونِ جگر به دیده ي آلِ پیمبر است

 

شهر مدینه گشته عزاخانه ي وجود

رخت سیاه بر تن زهرا  و حیدر است

 

گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت

امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است

 

گِریَند بر امام ششم هفت آسمان

در نُه فلک قیامتِ عظمای دیگر است

 

جسمی که آب شد از جفا زیر خاک رفت

در قلب آب و خاک از این داغ آذر است

 

خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او

قبرش کنار تربت زهرای اطهر است

 

آتش زدند خانه او را حرامیان

این اجر خوبی پدر و ارث مادر است

 

جز تل خاک نیست نشانی از آن مزار

الحق که ننگ آل سعودِ ستمگر است

 

قامت خمیده،تن شده مانند شمع آب

این شاهد جنایت منصور کافر است

 

بر او بریز اشک که این گریه نزد حق

با گریه بر حسین ثوابش برابر است

 

با آنکه بسته است به رویش در بقیع

"میثم" هماره چشم امیدش به این در است

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:43 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

همین که شعله ی گل با شتاب روشن شد

مشام باد به بوی گلاب روشن شد

به دور میز نشستند، روبرو گل ها

چراغ باده به حد نصاب روشن شد

و ساقی آمد و روی نَشُسته ای چو قدح

به چشم جاری و سرخ شراب روشن شد

به دست باد خطاکار دکمه نرگس

فشار داده شد و آفتاب روشن شد

و باد مست شد و سینه چاک در صحرا

وزید، شصت درختان خواب روشن شد

و باد مست شد و سر گذاشت بر دریا

چه قدر ماهی در زیر آب روشن شد

نفس کشید چو ماهی: هو الاحد، قل... قل...؛

به روی آب هزاران حباب روشن شد

گذشت باد ز پیراهن گرفته ی شب

و فوت کرد به هر جا شهاب روشن بود

و باد آمد و افتاد در خم زلفت

و تازه چهره گل بی نقاب روشن شد

 

شاعر مهدی رحیمی

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

شعر شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع)

 

 

 

زین ماتمى که چشم ملائک ز خون ترست

گویا عزاى صادق آل پیغمبرست

 

یا رب چه روى داده کزین سوگ جانگداز

خلقى پریش خاطر و دلها پر آذرست

 

 

 

 

مُلک و مَلَک به ناله و افغان و اشک و آه

چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست

 

خون مى‎رود ز فرط غم از چشم شیعیان

زیرا که قلب عالم امکان مکدرست

 

منصور، شاد گشت ز قتل خدیو دین

اما به خُلد، غمزده زهراى اطهرست

 

او گرچه کشت خسرو دین را ولى به دهر

نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست

 

تن در نداد بر ستم و این کلام نغز

بر پیروان حقّ و عدالت مقررست

 

آزادمرد تن به زبونى نمى‎دهد

مرگ از حیات در نظر مرد خوشترست

 

تنها نه اشکبار چشم «صفا» زین عزا بود

دلهاى شیعیان همه از غم مکدّرست

 

على سهرابى تویسرکانى «صفا»

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

سینه لبریز شد آخر ز شرار جگرم

می زنم آب، بر این شعله ز اشک بصرم

شب و تنهایی وسجاده و اشک و من و یار

به چه تقصیرشکستند نماز سحرم

وقتی ازخانه کشیدند برونم دل شب

نه عبا بود به دوش و نه عمّامه سرم

کوه های غم عالم به سر دوش من است

با وجودی که خمیده است ز پیری کمرم

من پیاده به روی اسب و سوار ابن ربیع

ضعف بر پا و عرق بر رخ همچون قمرم

تا نهم جای عصا دست روی شانه ی او

کاش می بود به همراه، در آن شب، پسرم

شکر الله که دادی تو نجاتم ای زهر

می برم شِکوه ز منصور، به جد و پدرم

آب گردید تنم چون جگر پاک حسن

پاره شد چون بدن جد غریبم جگرم

درمیان غل و زنجیر بنی اعمامم

بُرد در مقتلشان، خصم ز پیش نظرم

قبر بی شمع و چراغم به همه می گوید

من در این دور و زمان از همه مظلوم ترم

«میثم» از سوز دل و نظم جگر سوز بگو

که چه آمد به سر از فرقه ی بیداد گرم

 

شاعر: غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:44 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام جعفر صادق (ع)

اى مهر تو بهترين علايق

جانها به زيارت تو شايق

ما را نبود به جز خيالت

يارى خوش و همدمى موافق

بيمارى روح را دوا نيست

جز مهر تو اى طبيب حاذق

اى نور جمال كبريائى

اى نور تو زينت مشارق

روز يكه دميد نور خلقت

رخسار تو بود صبح صادق

از جلوه تو تبارك الله

فرمود به خلقت تو خالق

حسن تو خود از جمال زهراست

اى زاده بهترين خلايق

بر تخت كمال و تاج عصمت

آخر كه بود بجز تو لايق

تفسير كمال ايزدى بود

گفتار تو اى امام صادق

باشد سخن تو جاودانى

بوده است چو با عمل مطابق

افسوس شدى شهيد آخر

از حيله ناكسى منافق

از داغ تو شد جهان عزادار

زيرا به تو عالمى است عاشق

ماتم زده ايم و غم چو درياست

دلها همه چون شكسته قايق

اندم كه حسان فكر ياريم

ما راست ز بهترين دقايق

 
 
پنج شنبه 29 تیر 1396  10:44 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها