سخنان بزرگان جهان در مورد شهرت

گروهی از مردم اندکی از ثروت کلان خویش را می بخشند و آرزویی جز شهرت ندارند. این خودخواهی و این شهرت پرستی که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنها را تباه می سازد. جبران خلیل جبران

گاهی وقتها بر یک رشته عملیات نامی می نهیم و چون با نام مشخص می سازیم آنها را شی ء می نامیم، حال آنکه مجموعه ای از کارها هستند. آنتونی رابینز

کارهای بزرگ را همه دور از بازار و نام آوری کرده اند. پایه گذاران ارزشهای نو همیشه دور از بازار و نام آوری زیسته اند. نیچه

زندگی، بدبختی، گوشه نشینی، سرگردانی و تهیدستی، میادین کارزاری‌اند که قهرمانان آن، قهرمانان نادیدنی آن، گاه به مراتب نیرومندتر از قهرمانان نامی هستند. ویکتور هوگو

من مشهور نشدم مگر به واسطه کار و کوشش و اگر از عملی خسته می شدم، تفریح و رفع خستگی را در اشتغال به کار دیگری جستجو می کردم. آیزاک نیوتن

شما فرزانگان نامدار خدمتگزار مردم و خرافات مردم بوده اید ؛ نه خدمتگزار حقیقت! و ایشان درست به همین دلیل شما را بزرگ می دارند. نیچه

بپا! دهل زنِ سرنوشت ات مباش! از راه پر هیاهوی هر ناموری به در آ! نیچه

حسن شهرت و نام نیک بزرگترین سعادت ها است. فریدریش شیلر

آوازه، همه ی هوش و حواس ات را گرفته؟ پس این آموزه را در گوش گیر: هر از گاهی به دلخواه از ستایش روی بگردان. نیچه

یک زبان ادبی مشهور، اساسی، زیبا و ظریف باید از پالایش مس بی ارزش گفتار روزمره به دست آید. دانته

برخی از مردم بسیار دارند، ولی اندک می‌بخشند و می‌بخشند برای آنکه نام آور شوند. جبران خلیل جبران

ما با عذاب وجدان خود بهتر کنار می آییم تا با سابقه و شهرت بد خود.

فریدریش نیچهنوآوری یعنی مشاهده چیزی که گرچه در برابر چشم همگان است، اما هنوز نامی ندارد و نمی تواند نامیده شود.

فریدریش نیچههر کس که استادش عشق باشد در همه جهان مشهور می گردد، اما آنکه با عشق بیگانه بماند در تاریکی و گمنامی می افتد.

افلاطون

اساتید برای کسب پول درس می دهند و نه برای خرد، که برای تظاهر و تفاخر و مشهور بودن به آن با یکدیگر رقابت می کنند. دانشجویان هم نه برای دانش و معرفت، بلکه برای روده درازی و باد به غبغب انداختن درس می خوانند. آرتور شوپنهاور

به ندرت اشخاصی را پیدا می کنید که در سال، بیش از دو یا سه بار فکر کنند. من خودم با هفته ای یکبار یا دو بار فکر کردن به شهرت جهانی رسیده ام. جرج برنارد شاو

نوآوری یعنی مشاهده چیزی که گرچه در برابر چشم همگان است، اما هنوز نامی ندارد و نمی تواند نامیده شود. نیچه