ما معمولا برای رسیدن به اهداف، مقاصد و رفع آنچه به آن در امور دنیوی نیاز داریم به دنبال برآورده شدن آن رفته و از وسایلی برای برطرف شدن آن نیازها استفاده کرده و تا رسیدن به نتیجه آن را ادامه می دهیم. گاه به نامه نوشتن و گاه با خواهش کردن و گاه ... بسته به مقدارِ اهمیت، درخواستمان را مطرح میکنیم.
در امور معنوی هم داستان از همین قرار است و برای رسیدن به نیازهای معنوی با درخواست و دعا در پیشگاه خداوند زمینهی برآورده شدن آن را فراهم میکنیم. چون تا زمانی که درخواستی مطرح نشود، اجابتی هم در کار نخواهد بود. پس ما در هر صورت برای رسیدن به مقصود به خواندن و دعا کردن نیازمندیم.
در هر حالتی دعا چاشنی زندگیمان باشد
دعا همانند سلاحی است در دست مومن و هر که در آن عاجز باشد عاجزترین مردم است. دعا وسیله ایست برای جلوگیری از عقوبت ها و بلاها و کسی که توفیق دعا پیدا کند، از اجابتش محروم نخواهد شد و دعا كلید عطاء و وسیله قرب به خدا و مغز عبادت و حیات روح و روح حیات است. با این اوصاف هر وقت و هر لحظه را باید برای دعا کردن به درگاه الهی غنیمت شمرد و از آن بهره برد.
خداوند می فرماید ای پیامبر هر گاه بندگان من از من پرسیدند، من نزدیکم و هرگاه مرا بخوانند، دعای دعا کنندگان را اجابت می کنم (بقره: 186). سزاست که انسان پروردگار خویش را در هر حالتی بخواند و از یاد او غافل نشود؛ در غم و شادی، در سختی و آسانی، در رفاه و تنگ دستی ... و خلاصه در تمام اوقات در دعا و خواهش از خدا مداومت داشته باشد. بعضی از ما انسان ها هنگام دشواری ها دست به دعا بر می داریم اما همین که خداوند متعال مشکلمان را حل می کند همه چیز را فراموش می کنیم به طوری که انگار اصلاً سختی ای در کار نبوده و در آسایش کامل به سر بوده ایم.
چه زیباست که انسان همیشه و همه جا در سختی و راحتی در غم و در شادی در مقام شکر معبود خویش لب به شکر بگشاید و شکرگزاری را سرلوحه ی کارش قرار دهد که بسی دلپذیر و از عبد پذیرفتنی تر است.
درخواستی از جنس سپاسگزاری
امام زین العابدین در دعای ابوحمزه (دعایی که توفیق ارتباط بیشتر با این دعای ارزشمند را در شب های ماه مبارک رمضان داشتیم) به گونه ای با معبود خویش دلبری می کند که حتی خواسته ای را که در طلب آن قدم بر می دارد، در قالب حمد و سپاس مطرح می نماید.
حضرت می فرماید: « سپاس خداى را كه می خوانمش و او جوابم را می دهد، گرچه گاهى كه او مرا مى خواند سستی مى كنم، و سپاس خداى را كه از او درخواست مىكنم و او به من عطا مى نماید، گرچه بخل می ورزم هنگامى كه از من قرض بخواهد، و سپاس خداى را كه هرگاه بخواهم براى رفع حاجتم صدایش كنم، و هرجا كه بخواهم براى راز و نیاز با او بی پرده خلوت كنم و او حاجتم را برآورد، سپاس خداى را كه غیر او را نمیخوانم، كه اگر غیر او را می خواندم دعایم را مستجاب نمی كرد.
امام نگاهی کاملاً مثبت و شاکرانه دارند، نه منفی و شاکیانه. از خدا شکایت نمی کند بلکه به خدا شکایت می نماید. نگاهش به سوی خدا بسیار امیدوارانه است و از این رهگذر، پیوسته حمد و سپاس را چاشنی دعا قرار می دهد و می فرماید: «سپاس خداى را كه به غیر او امید نبندم، كه اگر جز به او امید مى بستم نا امیدم می نمود، و سپاس خداى را كه مرا بخویش وا گذاشت، از این رو اكرامم نمود، و به مردم وا نگذاشت تا مرا خوار كنند، و سپاس خداى را كه با من دوستى ورزید، درحالى كه از من بى نیاز است، و سپاس خداى را كه بر من بردبارى مى كند تا آنجاكه گویى مرا گناهى نیست! پروردگارم ستوده ترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوارتر است.»
ای خدا شکر من در مقابل نعمت های بزرگ تو بسیار ناچیز و حمد و ثنای من در قبال اکرام و عنایتت بسی ناقابل است و نعمت انوار مرا بیاراسته به زیورهای مجلل و لطائف جود و کرمت تاج عزت بر سرم نهاده و احسان های تو رشته ی علاقه ای و طوق های شرافتی بر گردنم افکنده که دیگر گشوده نگردد. آنقدر نعمت های تو زیاد است که زبانم از شمارش نا توان و به حدی زیاد است که فهمم از درکش قاصر است ... پس من چگونه توانم شکر آن نعمت ها را بجا بیاورم و حال انکه شکر تو گفتن شکری بر آن لازم است پس من هر چه شکرت گویم بر آن باید تو را نیز شکری دیگر گفت ... ستایش مخصوص توست بر آزمایش و ابتلای نیکویت. (مناجات خمس عشر امام سجاد علیه السلام)
سزاست که انسان پروردگار خویش را در هر حالتی بخواند و از یاد او غافل نشود؛ در غم و شادی، در سختی و آسانی، در رفاه و تنگ دستی ... و خلاصه در تمام اوقات در دعا و خواهش از خدا مداومت داشته باشد. بعضی از ما انسان ها هنگام دشواری ها دست به دعا بر می داریم اما همین که خداوند متعال مشکلمان را حل می کند همه چیز را فراموش می کنیم به طوری که انگار اصلاً سختی ای در کار نبوده و در آسایش کامل به سر بوده ایم.
فتح بابی برای شکرگزاری
سپاس خدا را به جمیع اوصاف کمالیه اش بر تمام نعمت های بی شمارش، سپاس خدا را که در ملکش هیچ ضد و مخالفی ندارد و در امر و فرمانش خصمی کشمکش نتواند، سپاس خدا را که در آفرینش او را شریک نباشد و در بزرگی و بزرگواری او را مانند نیست. سپاس خدای راست که امرش در خلق نافذ و اوصافش آشکار و بر مجد و بزرگواریش به لطف و کرمش پدیدار است....
سپاس خدا را بر حلم او پس از عملش و ستایش خدا را بر عفو او پس از قدرتش و ستایش خدا را بر عفو او پس از قدرتش و بر حلم و بردباری طولانی او در مقام غضبش... سپاس خدا را که چون او را ندا کنم جواب دهد و هر عیب و نقص را بر من بپوشاند در حالی که مرتکب معصیت او هستم و مرا نعمت بزرگ می بخشد و شکرش نمی گزارم ... سپاس مختص خدایی است که پرده ای که او نهد کَس نَدَرد و دری که او بگشاید کس نبندد.
بند بند این دعاها شاکرانه است نه شاکیانه و چه زیباست که انسان همیشه و همه جا در سختی و راحتی در غم و در شادی در مقام شکر معبود خویش لب به شکر بگشاید و شکرگزاری را سرلوحه ی کارش قرار دهد که بسی دلپذیر و از عبد پذیرفتنی تر است.
کلام آخر
آدمی و بالاخص مومنین بدون تردید برای رسیدن به مقاصد اخروی محتاج دعاییم. اما این دعا البته سزاوار است که از روی شکر و سپاسگزاری و به تعبیری شاکرانه باشد و نه از روی شکایت و گلایه و شاکیانه...
محمد امیری نژاد - کارشناس حوزه/ تبیان