0

اشعار شهادت امام علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺴﺘﺮﻡ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ، ﺩﻳﺪﻩ ﺗﺮ .ﻧﮑﻨﻴﺪ

ﻳﺘﻴﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻳﻨﺠﺎ ، ﭘﺪﺭ ﭘﺪﺭ ﻧﮑﻨﻴﺪ
ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻮﻓﻪ ﺷﮑﺴﺖ
ﺷﻤﺎ ﭼﻮ ﻣﺮﻍ، ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﭘﺮ ﻧﮑﻨﻴﺪ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺬﺭﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ
ﺑﺪﻭﻥ ﺳﻔﺮﻩ ﻱ ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﻧﺎﻥ، ﮔﺬﺭ ﻧﮑﻨﻴﺪ
ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺟﺬﺍﻣﻲ ﺳﻼ‌ﻡ ﻣﻦ ﺑﺒﺮﻳﺪ
ﻭﻟﻲ ﺯ ﻗﺘﻞ ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﮔﺮ ﺧﺒﺮ ﻧﮑﻨﻴﺪ
ﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﺩﺭﺗﺎﻥ
ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﭼﻮ ﻣﻦ ﮔﺬﺭ ﻧﮑﻨﻴﺪ...


حمید کریمی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

 

این خبر را برسانید به عشاق نجف
بوی سجاده خونین کسی می آید..

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

محمد سهرابی:

 

زبس خاک نجف نزد خداوند آبرو دارد

تیمم با غبار معبرش شان وضو دارد

......جوهر کرده تیغش از شراب ناب

لحد را گر شکافی عبدود در کف سبو دارد

ثواب مومنان چرکی است بر روح شریف اینجا

نجف شیرخدا حوضی برای شستشو دارد


 

زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش

ز سرهای عزیزان چیده گلدان گرد میدانش

 

به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه

تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش

 

زهی بانوی جعفر پاسبان حمزه دربانی

که صد چشمی نگه دار است اورا مرد مردانش

 

زکاتی داشت خونم گیج تحلیلش شدم دیدم

که حتی میرود عید سعید فطر، قربانش

 

به شأن خویش دارد إلتجی از فرط آگاهی

اگر دستی بگیرد در خرامیدن به دامانش

 

 

کدامین نعره از سجاده حیدر را  سفارش کرد

که می پوشد نعم یا سیدی شمشیر عریانش

 

 

دچار رنگ تیغ جلوه اش هم بهت مقبول است

شهید آید به محشر هرکه جان بازد به بهتانش

 

 

چنان وقت کرم از شش جهت بر تاخت می آید

که از پیراهن خود نیز رد گردد به طوفانش

 

 

زکوران نیز در ستر تجلی گشته او پنهان

که ممکن بود دیدارش دهد چشمی به کورانش

 

اگر میلش به اطعام تجلی می کشد حیف است

سر ما شاعران را خود نسازد آب گردانش

 

گناهانم فدای عصمت محضی چنین یا رب

که یوسف می شود با دیدن او گرگ کنعانش

 

اگر سر زیر پر پنهان کند عالم شود پنهان

عدم سازد وجود محض را یک لحظه فقدانش

 

 

چنان معصوم بگذشته است از همسایه اش کزذوق

بکارت می برد مریم هنوز از چشم جیرانش

 

اگر از ناز عزت پشت پلکی می کند نازک

همان کیفیت لطف است افتاده به مژگانش

 

به نفی و ثبت جایی هست کانجا پلکانش نیست

مدارج برنمی دارد بلوغ کفر و ایمانش

 

زنان در عالم تمثیل گردن بند مردانند

برای فاطمه عقدی است حیدر شیر یزدانش

 

به جمع پنج تن از چهار سو در هشت چشم آید

علی موسی الرضا پیدا شد از آئینه بندانش

 

به قم به چادرش افتاده جمعی یارضا گویان

گروهی حضرت معصومه گویان در خراسانش

 

قدمگاه قناعت نیست جز فرش حصیر او

تشرف خانه ی زهد است نان خالی خوانش

 

گدایان در ش در پیرسالی تازه دل گردند

تکامل می دمد از مردمان رو به نقصانش

 

چنین شأنی که من میبینم از حیث أحد کامل

ندارم شک که در خلوت پرستیدست شیطانش

 

حدیث کامل لولاک شرح کاملی دارد

و لولای در جنت بچرخد تحت فرمانش

 

عبور از شام ظلمانی است شرط مردن روشن

کلید برق هستی مانده در آنسوی دالانش

 

به دربار زنی کز غیر خود رو در حجاب آرد

نظر دارد به الله الصمد نقاش ایوانش

 

به شهر قم به چشمم از دهانی شادباش امد

کدامین پسته خندیدست به بادام سوهانش

 

به امکان کسی دلداده ام کز شدت اعجاز

جمل را در ته سوزن کند با بار کوهانش

 

بضاعت لاغر افتاده اسو او فربه طلب دارد

نشد اندازه عفوش کنم یک روز کتمانش

 

مگو گستاخ شیون بوده این نو شاعرالکن

به قدر وسع خود کرده است معنی تازه کتمانش

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

دلی که خانه مولا شود حرم گردد

کز احترام علی کعبه محترم گردد

 

من از شکستن دیوار کعبه دانستم

که هر کجا که علی پا نهد حرم گردد

 

هنوز روز خوش دشمن است تا آن روز

که ذوالفقار زبان علی دو دم گردد

 

دلی که جام بلا را کشیده تا خط جور

چه احتیاج که دنبال جام جم گردد

 

قبول خاطر خون خدا شدن شرط است

نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد

 

عزای ماست که هر سال می‌شود تکرار

وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد

 

نه هر که کشته شود می‌توان شهیدش گفت

نه هر سری که به نی می‌رود علم گردد

 

حدیث عشق و وفا ناسروده می‌ماند

مگر که دست علمدار ما قلم گردد

 

هنوز شعله‌ور از خیمه‌های عاشوراست

ز شور شیونی دل مباد کم گردد

 

شاعر : محمد علی مجاهدی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

یا اهل بیت النبوه...

 

هنوز پرده نيانداختيم امير شديم

هنوز جلوه نکرديم بى نظير شديم

 

فقير خانه مايند بندگان خدا

براى آنکه خداوند را فقير شديم

 

غذاى سفره ما از تجليات خداست

شبانه روز ازين سفره بود سير شديم

 

بلند شانه ما را بلا شکسته نکرد

از اشتياق خدا بود زود پير شديم

 

همين که ريخته شد خون ما به جوش آمد

پس از شهيد شدن چند تا غدير شديم

 

به جان خويش خريديم درد را اما

براى دوستمان جوشن کبير شديم

 

اگرچه بسته شود دست ما ولى باز است

به دست بسته مان باز دستگير شديم

 

قرار بود اگر حرف بد به ما بزنند

چرا شهيد شديم و چرا اسير شديم؟!!!

 

درست وقت زمانش به آسمان رفتيم

نه زود آمده بوديم ما نه دير شديم

 

حاج اکبر لطیفیان

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

ایمان کریمی

سر به زیر آمده خورشید گدایی بکند

ماه را روی تو هر بار هوایی بکند

 

روسیاه آمده تا با قلم گلدسته

روی خود را پر از انوار طلایی بکند

 

آمد از دور غریبی دم ایوان طلا

تا که با بردن اسم تو صفایی بکند

 

پای عشق تو گرفتار شده کهنه گدا...

پس محال است اگر فکر رهایی بکند

 

از حدیثی که (اَنَا اولُ وَالْآخِر) داشت

میشود گفت علی کار خدایی بکند...

 

کعبه از عشق برای تو گریبان بدرد

بهر مدح تو غزل جامه ی ایمان بدرد

 

کوچه کوچه نفسش را که صبا می آورد

با خودش حال مناجات و دعا می آورد

 

عطر نان و رطبش , عطر بهشت است یقین...

لقمه ای را که فقط  دست خدا می آورد

 

تا که دشمن به دلش ترس بیفتد، احمد

با خودش حرز علی را همه جا می آورد

 

از نجف تا به نجف دور زمین آشوب است

مست بودن فقط از جام ولایت خوب است

 

مثل ابری که از آن درّ و گهر می بارید

علی از خوف خدا تا به سحر می بارید

 

وقت رزمش همه دیدند که باران آمد

از هوا روی زمین یکسره سر می بارید

 

آنقدر شهر نظر تنگ به جانش افتاد 

 که فقط بر سر او چشم  نظر می بارید

 

او خودش دید میان در و دیواره ی باغ

که روی یاس و اقاقیش تبر می بارید

 

کوچه نا امن شد و دست ز حیدر نکشید

بر سر فاطمه اش گرچه خطر می بارید

 

گرچه یک روز علی کشته به محراب شده ست

لیک از داغ در و کوچه ی غم آب شده ست

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

گر بخواهد فاطمه نام علی را میبری

گفتن این اسم اعظم دل بخواهی نیست که

ابراهیم لآلی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

تقدیم به ساحت مقدس آقا امیرالمومنین(ع):

روی زیـبای تــو  را دیـدم و دیـوانـه شـدم

شمع بودم ولی از عشق تو پـروانه شدم

مـــن خــراباتی ام و راهــی ویـرانه شدم

بــا تــو آمــاده یــک مـستی جانانه شدم

مــن گــرفتار تــوام نــوکر ایـن خانه شدم

ذره ای خــاکم و بـا نــور تو من دانه شدم

کــلب حــیدر شـدم و وارد کــاشانه شدم

بـا علی صاحب این منسب شاهانه شدم

تــو که لیلای منی وصف تو ناگفتنی است

مست تو گشتم و من ساکن میخانه شدم

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

باده پیمای "لاتخف" شده ام

مست جام شه نجف شده ام

تا بلی گفته ام بلایش را

پیش تیرش به جان هدف شده ام

از هجوم بلا ملالی نیست

دار بر دوش و جان به کف شده ام

عشق مولا علی است در یتیم

گوهری ناب را صدف شده ام

نام مولا کلید مشکل هاست

هر کجا با غمی طرف شده ام

تا علی هست در دلم غم نیست

غرق در شادی و شعف شده ام

شرف عالم است نوکریش

که مشرف به این شرف شده ام

هر  چه با یاد او به خیر گذشت

باقی عمر را تلف شده ام

لحظه لحظه یقینم افزون شد

بنده ی شاه "لو کشف" شده ام

 

"ها علی بشر و کیف بشر"

کیست یارب علی ؟ خداست مگر

 

نه خدا هست و نه جدا از او

که بود جلوه ی خدا از او

زمزم از شوق اوست می جوشد

مروه گردیده با صفا از او

خانه زاد خدای "لم یلد" است

کعبه شد باغ دلگشا از او

شور من شعر من شکوه شعور

ادب و معرفت وفا از او

پای تا سر اطاعت از حق بود

سر نزد لحظه ای خطا از او

بی رضای خدا نفس نکشید

که خدا بود هم رضا از او

آفتاب بلند مشرق جود

بهره ور غیر و آشنا از او

آنکه محو رکوع بود و گرفت

خاتم مکرمت گدا از او

راد مردی که بر کرانه ی رزم

پرچم فتح شد به پا از او

 

قاتل المشرکین و الکفاﺭ

اسد الله و حیدر کرار

 

گوهر عشق در خزانه ی اوست

نای هستی پر از ترانه ی اوست

شهسوار عرب امیر عجم

که فلک رام تازیانه ی اوست

اوج پیما همای رحمت و نور

بام عرش حق آشیانه ی اوست

جبرئیل امین پیمبر وحی

قنبر آسا غلام خانه ی اوست

اوست انسان کاملی که فلک

عاشق روح بیکرانه ی اوست

ملکوتی است کاخ رفعت او

که جنان خاک آستانه ی اوست

بر سر خلق عالم افکنده

سایه ی مهر جاودانه ی اوست

گوشوار فرشتگان خدای

لؤلؤ اشک دانه دانه ی اوست

نخل های مدینه و کوفه

شاهد شور عاشقانه ی اوست

 

اوست بر خیل عاشقان دلبر

کوثر مهر و ساقی کوثر

 

ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻧﻪ ﻓﻠﮏ ﻣﺴﺖ ﻭ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﮐﺒﻮﺱ ﻫﻤﺖ ﺍﻭ

ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻋﺒﺪ ﺧﺎﮐﺴﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﮐﻮﭼﻪ ﮔﺮﺩ ﻣﺴﮑﯿﻨﺶ

ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺧﺎﮎ ﺭﻫﮕﺬﺍﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺻﺒﺤﮕﺎﻫﺎﻥ ﻧﺴﯿﻢ ﺳﺮﻣﺴﺖ ﺍﺯ

ﻋﻄﺮ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﻣﺸﮑﺒﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺩﻟﻔﺮﯾﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺑﺎﻍ ﺑﻬﺸﺖ

ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺑﻬﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺯﻣﺎﻥ

ﻣﺤﻮﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺟﻤﻌﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﺳﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍ

ﺫﮐﺮ ﺗﺴﺒﯿﺤﺸﺎﻥ ﻧﺜﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺟﻤﻊ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺻﻔﺎﺕ ﺍﺿﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ

ﮐﺮﻡ ﻭ ﻋﺪﻝ ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﭼﺸﻢ ﺷﺐ ﺑﺎﻭﺭﺍﻥ ﻇﻠﻤﺖ ﮐﯿﺶ

ﺧﯿﺮﻩ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

 

ﻣﺮﮐﺐ ﻋﺰﻡ ﺍﻭ ﺭﮐﺎﺏ ﻇﻔﺮ

ﺗﻦ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻮﺝ ﺧﯿﺰ خطر

 

ﺩﺭ ﺣﺮﯾﻢ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﻭﺳﺖ

ﻋﺪﻝ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﺠﺴﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﻣﺮﺷﺪ ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺩﺭ ﻣﻠﮑﻮﺕ

ﯾﺎﺭ ﺩﯾﺮ ﺁﺷﻨﺎﯼ ﺁﺩﻡ ﺍﻭﺳﺖ

ﺩﻭﺭ ﺍﻭ ﭼﺮﺥ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﮔﺮﺩﻭﻥ

ﻋﻠﺖ ﺧﻠﻘﺖ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﭼﻨﮓ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻠﻪ

ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﯾﺴﻤﺎﻥ ﻣﺤﮑﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﺩﺳﺘﯿﺎﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﺤﺸﺮ

ﻣﺎﻟﮏ ﺟﻨﺖ ﻭ ﺟﻬﻨﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﭘﺎﯼ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺩﺍﻭﺭﯼ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ

ﺁﻧﮑﻪ ﮔﯿﺮﺩ ﺯ ﻟﻄﻒ ﺩﺳﺘﻢ اوست

ﻣﺴﻠﻢ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺷﯿﻌﻪ

ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﻘﺘﺪﺍ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﻭﺳﺖ

ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﺪﺭ ﻭ ﺍﺣﺪ

ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﮐﺮﻡ ﺍﻭﺳﺖ

 

ﺩﯾﻦ ﺣﻖ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﺯ ﺍﯾﺜﺎﺭﺵ

ﻫﻞ ﺍﺗﯽ ﯾﮏ ﻧﺸﺎﻥ ﺯ ﺍﯾﺜﺎﺭش

 

ﺷﺐ ﻣﻌﺮﺍﺝ  ﺳﯿﺪ ﺑﻄﺤﺎ

ﺷﺐ " ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺍﻟﺬﯼ ﺍﺳﺮﯼ "

ﺷﺐ ﺭﺅﯾﺎﯾﯽ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ

" ﻭﺍﻗﺘﺮﺍﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﻻﻋﻠﯽ "

ﺷﺐ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ

ﺗﺎ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﺳﺘﻐﻨﺎ

ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺧﺘﻢ ﺍﻧﺒﯿﺎ، ﺍﺣﻤﺪ

ﻣﯿﺰﺑﺎﻥ ﮐﺮﺩﮔﺎﺭ ﺑﯽ ﻫﻤﺘﺎ

ﺭﻓﺖ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺒﺮﯾﻞ

ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﺪﺍ

ﭼﻪ ﺻﻔﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﺳﯿﺮ ﺩﺭ ﻣﻠﮑﻮﺕ

ﺑﺎ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺎﻻ

ﺣﯿﺮﺕ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﮔﺸﺖ

ﺩﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺠﺎ

ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﻠﯽ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ

ﺣﻀﺮﺕ ﻻ ﯾﺰﺍﻝ ﺑﺎ ﻃﺎﻫﺎ

 

ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ خدا ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﻋﻠﯽ است

ﺣﺮﻑ ﺣﻖ ﮔﻔﺘﻦ، ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﻡ ﻋﻠﯽ است

 

ﻫﺮﭼﻪ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺒﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻣﺎﻩ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺧﻮﺷﻪ ﭼﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺧﺎﺗﻢ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ

ﻧﻘﺶ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﺑﺮ ﻧﮕﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻭ ﯾﺪﺍﻟﻠﻪ ﻓﻮﻕ ﺍﯾﺪﯾﻬﻢ

ﺩﺳﺖ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻻﻣﮑﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺳﯿﺮ ﻗﺪﺳﯽ ﺍﻭ

ﺗﻮﺳﻦ ﻋﺰﻡ ﺯﯾﺮ ﺯﯾﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻏﺮﻕ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﯼ ﺟﻤﺎﻝ ﺧﺪﺍ

ﭼﺸﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﮎ ﺑﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻟﻮﺡ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺪﺍﯼ

ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺧﻀﺮ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ ﻧﻮﺵ ﮐﻮﺛﺮ ﺍﻭﺳﺖ

ﺷﯿﻌﻪ ﯼ ﺣﯿﺪﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺩﯾﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺷﯿﻌﻪ ﺗﺎ ﻣﻘﺼﺪ لقاء اﻟﻠﻪ

ﭘﯿﺮﻭ ﺧﻂ ﺭﺍﺳﺘﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ ﺭﻫﮕﺸﺎﯼ ﻧﺠﺎﺕ

ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺣﺮﻑ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

 

ﻓﯿﺾ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﺵ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ

ﺑﻌﺪ ﻗﺮآﻥ ﭘﯿﺎﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ

 

ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻬﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐﯽ ﺩﮔﺮ ﮐﺎﺭ ﺑﺎ ﺟﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐﻪ ﺟﻨﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺟﻤﺎﻝ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ

ﺣﺴﺮﺕ ﻭﺻﻞ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻧﻔﺴﺶ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺷﻤﯿﻢ ﺑﻬﺸﺖ

ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﻫﺮﮐﻪ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﻬﺎﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ

ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻧﯿﻤﻪ  ﺷﺐ ﺷﺎﻫﺪ ﺗﻬﺠﺪ ﺍﻭﺳﺖ

ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﻧﻔﺸﺎﻥ دارد

ﺧﺎﺭ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﮔﻠﻮ

ﺍﯾﻦ ﺯ  ﺻﺒﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐﻮﻓﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﻓﻪ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻏﺮﺑﺘﺶ ﺑﺲ ﮐﻪ ﭼﺎﻩ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﻭﺳﺖ

ﻋﻘﺪﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮔﻠﻮ ﻧﻬﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﯽ ﮐﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﯽ بخشد

ﺷﮑﻮﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺎﮐﺴﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ

 

ﺟﻤﻊ ﺩﺭ ﻣﺤﻔﻞ ﺳﻘﯿﻔﻪ ﺷﺪﻧﺪ

ﺟﺎﯼ ﻣﻮﻻ ﻋﻠﯽ ﺧﻠﯿﻔﻪ شدند

 

ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻫﺎ ﭘﯿﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﻣﺎﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ، ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻬﺎ ﻃﻨﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ

ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺒﯽ ﮐﻼﻡ غدیر

ﺣﯿﻒ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ

ﺭﻭﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺸﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﺯﯾﺮ ﺳﻘﻒ ﺳﻘﯿﻔﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ

ﻧﺎﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﻫﺎ، ﮐﺪﺍﻡ ﻏﺪﯾﺮ ؟

ﺑﯿﻌﺖ ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﻻ

ﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﭘﺮﭼﻢ ﺍﺟﻤﺎﻉ

ﺗﺎ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺍﺛﺮ ﺯ ﻧﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﻋﻠﯽ

ﺟﺮﻋﻪ ﻧﻮﺵ ﺯﻻﻝ ﺟﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﻋﻠﻢ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺯﻧﺪ

ﺗﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻡ ﻏﺪﯾﺮ

ﺑﻪ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﺧﻂ ﺳﺮﺥ ﻭﻻ

ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﺪ ﻣﻠﮏ ﺳﻼﻡ ﻏﺪﯾﺮ

 

ﺩﻝ ﺯ ﺧﻢ ﻏﺪﯾﺮ ﺳﺮﻣﺴﺖ ﺍﺳﺖ

ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﻋﻬﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﻝ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ

 

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍﻋﻠﯽ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﻤﺘﻠﯽ* ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﻧﺲ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ

ﺣﺸﺮ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﭘﺎﯼ ﺗﺎ ﺳﺮ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﻭ ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ

ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﻣﻤﺘﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺩﻝ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺑﺰﻡ ﯾﺎﺩ ﺁﻝ ﺍﻟﻠﻪ

ﻣﺜﻞ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺻﯿﻘﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﻫﺮﮐﺴﯽ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻭﻻﯼ ﻋﻠﯽ

ﺩﯾﻦ ﺍﻭ ﺩﯾﻦ ﺟﺎﻫﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻋﻠﯽ ﮐﻪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ

ﻧﺎﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩ ﻭ ﺳﻮﮔﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﺧﻠﻔﺎ ﺭﺍ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﺳﺖ ﻋﻠﯽ ؟

ﻫﺮﮐﻪ ﮔﻔﺘﺎ ﺑﮕﻮ : ﺑﻠﯽ، ﺑﺎﺷﺪ

ﺣﯿﺪﺭ ﺁﻣﺪ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﯼ ﭼﺎﺭﻡ

ﺣﻀﺮﺕ ﺁﺩﻡ ﺍﻭﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﻫﺴﺖ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﺩﻭﻡ ﻭ ﻫﺎﺭﻭﻥ

ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺟﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ

 

ﻟﯿﮏ ﺩﺭ ﻣﺮﺗﺒﺖ ﺳﺒﻖ ﺑﺎ ﺍﻭﺳﺖ

ﮐﻪ علی ﺑﺎ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﺑﺎ اوست

 

ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﯼ ﺟﻤﺎﻝ ﺟﻞ ﺟﻼﻝ

ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺍﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺻﻒ ﺗﻮ ﻻﻝ

ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﻮﺩ

ﺩﻭﺧﺖ ﺑﺮ ﻗﺎﻣﺘﺖ ﻟﺒﺎﺱ ﺟﻼﻝ

ﺭﻭﺡ ﭘﺎﮎ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺮﻭﺍﺯﺕ

ﺭﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺍﻭﺝ ﻗﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻤﺎﻝ

ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺷﺎﻡ ﻓﺮﺍﻕ

ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﺭﻭﺷﻨﺎﯼ ﺻﺒﺢ ﻭﺻﺎﻝ

ﺧﻠﻮﺕ ﺍﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻟﺒﺮﯾﺰ

ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﺍﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﺎﻻﻣﺎﻝ

ﻗﺪﺭ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﭼﻮ ﻟﯿﻠﻪ ﯼ ﻗﺪﺭ

ﻗﺒﺮ ﺗﻮ ﻣﺨﻔﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ

ﺭﻭﺳﻔﯿﺪﻡ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻘﯿﻦ

ﺗﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﻨﯽ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺳﺆﺍﻝ

ﺑﺴﮑﻪ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﻣﺪﺡ ﺗﻮ ﻧﺎﺏ ﺍﺳﺖ

ﻧﺮﺳﺪ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺧﯿﺎﻝ

ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺯ ﺩﯾﺪﺍﺭﺕ

ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﻏﺼﻪ ﺭﻓﻊ ﻣﻼﻝ

 

ﺗﻮ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﺎﺑﯽ

ﺁﺑﺮﻭﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ محرابی

 

ﺣﺴﻦ ﻭﺟﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺭﺧﺴﺎﺭﺕ

ﺩﻝ ﺍﻫﻞ ﻭﻻ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺕ

ﺧﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻣﮋﻩ ﺍﺵ

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺁﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﯿﺮ ﮔﻠﺰﺍﺭﺕ

ﺩﻭﺭ ﺗﻤﺜﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﻠﮏ ﺑﻪ ﻃﻮﺍﻑ

ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﺴﮑﻪ ﺷﻮﻕ ﺩﯾﺪﺍﺭﺕ

" ﯾﺸﺘﺮﯼ ﻧﻔﺴﻪ ﺍﺑﺘﻐﺎ " ﻓﺮﻣﻮﺩ

ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺕ

ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﺍﻣﻦ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﺧﺪﺍﺳﺖ

ﺳﺎﯾﻪ ﺳﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﯾﻮﺍﺭﺕ

ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﺣﺐ ﻧﻔﺲ ﻭ ﺟﺎﻩ ﻧﺒﻮﺩ

ﻣﺤﺾ ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺻﻠﺢ ﻭ ﭘﯿﮑﺎﺭﺕ

ﺍﺯ ﻣﺘﺎﻉ ﺍﻟﻐﺮﻭﺭ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﯼ

ﮔﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﺤﺸﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺯﺍﺭﺕ

ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﻠﻖ ﻫﺮﺷﺐ ﺑﻮﺩ

ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻥ ﺑﯽ ﮐﺴﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ

ﻣﻨﮑﺮ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺍﻭﺳﺖ

ﻫﺮﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﻧﮑﺎﺭﺕ

 

ﺳﮑﻪ ﯼ ﺻﺒﺮ ﺭﺍ ﻋﯿﺎﺭﯼ ﺗﻮ

ﺑﺮ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ تو

 

ﭘﺪﺭ ﺧﺎﮎ ﻭ ﭘﻮﺭ ﻋﻤﺮﺍﻧﯽ

ﮐﺎﺗﺐ ﻭﺣﯽ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻗﺮآنی

ﺍﻫﻞ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻨﺎ

ﻗﺒﻠﻪ ﯼ ﻗﻠﺐ ﻭ ﮐﻌﺒﻪ ﯼ جانی

ﺧﯿﺒﺮ ﻧﻔﺲ ﺩﺭ ﺗﺼﺮﻑ ﺗﻮﺳﺖ

ﻣﯿﺮ ﺩﻭﻟﺘﺴﺮﺍﯼ ﺍﻣﮑﺎﻧﯽ

ﻫﻤﻪ ﺣﯿﺮﺕ ﻧﺼﯿﺐ ﺫﺍﺕ ﺗﻮﺍﻧﺪ

ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺫﺍﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺣﯿﺮﺍﻧﯽ

ﺷﺎﻩ ﺑﯿﺖ ﻗﺼﯿﺪﻩ ﯼ ﺧﻠﻘﺖ

ﺑﺮ ﮐﺘﺎﺏ ﻭﺟﻮﺩ، ﻋﻨﻮﺍﻧﯽ

ﮔﺎﻩ ﺩﻟﺠﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﯾﺘﯿﻢ، ﻧﺴﯿﻢ

ﺩﺭ ﺗﮑﺎﭘﻮﯼ ﺭﺯﻡ، ﻃﻮﻓﺎﻧﯽ

ﻣﻬﺮ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻕ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺗﺎﺑﺪ

ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺷﺐ ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﯽ

ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺘﻮﻝ، ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ

ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ، ﺟﺎﻧﺎﻧﯽ

ﻗﻄﺮﻩ ﺭﺍ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻬﻢ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ

ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻮﯾﻢ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﯽ

 

ﻣﺪﺡ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﺩﺍﺭ

ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺷﺮﯾﻒ، ﺳﯿﺼﺪ بار

 

ﺷﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﮔﺸﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺑﯽ ﺗﻮﻻﯼ ﺗﻮ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻫﯿﭻ

ﺭﻭﺡ ﺫﮐﺮ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺍﯼ ﺩﻟﯿﻞ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ

ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻋﺎﺭﻑ ﻭ ﻋﺎﻣﯿﻨﺪ ﻣﺸﺘﺎﻗﺖ

ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪﺕ ﺻﺪﺍ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺩﺭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻫﺮﮐﺠﺎ ﺷﺪ ﮔﺮﻩ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻣﻠﻮﻝ

ﺩﻝ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻢ

ﺗﻮ ﻫﻢ ﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺒﺨﺶ ﺑﺮ ﺩﻝ ﻣﻦ

ﻓﺮﺻﺖ ﺍﻟﺘﺠﺎ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

ﻭ ﺗﻘﺒﻞ ﻣﻦ ﺍﻟﮑﻤﯿﻞ ﻗﻠﯿﻞ

ﺍﻋﻄﻨﯽ ﮐﺮﺑﻼ ﻋﻠﯽ ﻣﺪﺩﯼ

 

ﺷﻮﺭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺳﺮﻭﺩ ﻣﻦ است

*****

ﮐﻤﯿﻞ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

یا علی...

شبيه پود كه باشد به تار، وابسته

دل من است به زلف نگار، وابسته

نبوده صحبتي از جبر، كز نخست جهان

دلم به او شده بي اختيار ، وابسته

يكي به درهم و دينار خويش دل داده

يكي فقط به غم هشت و چار ، وابسته

دلي به قوس كمان بلند ابرويي

دلي به منحنيِ ذوالفقار ، وابسته

منم كه شغل شريفم گداييِ علي است

حياتم است به اين كسب و كار ، وابسته

من از پياده نظام سپاه حيدرم و

---به لشگر شه دلدل سوار، وابسته

شنيدم از لب آدم ، دمِ ضريح نجف

دل من است بر اين شاهكار ، وابسته

عنايت شه لولاك خارج از عدد است

وَ ما به لطفِ علي بيشمار ، وابسته

قسم به حضرت زهرا شهيد مي ميرد

كسي كه شد به غـم انتظار، وابسته

 

 

محمد قاسمي

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

علی جان...

سی سال لب گزیدم و کابوس کوچه ها

لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است

تیغی که بین سجده شکسته سر مرا

قبلا غلاف او کمرم را شکسته است...

 

رضا باقریان

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

یا علی (ع)

 

همه آرزوشه یه نوکر
بمیره پیش پای حیدر
علی مولا بیاد کنارش
بگیره شهیدش رو در بر
لباشو رو لباش بزاره
می ، بنوشه ز جام کوثر

اگه آقا یه بار بیاد و
ز کرم بزنه به ما سر
اسم و رسممونه بگیره
بزنه صدا ما رو نوکر
اونوقت جاشه که ما بخونیم
انّ نحن جیوش الحیدر

آقامون به گدا کرم کرد
دل مارو مث حرم کرد
منو دنیایی پس زد اما
تاج شاهی رو بر سرم کرد
گوش به نجوای مادرم داد
ز کرم منو نوکرم کرد

سائل علی اصغرم کرد
عاشق علی اکبرم کرد
اون که دلبر دلبرا بود
دل به من داد و دلبرم کرد
اشک به چشمای ما عطا کرد
ساقی شد منو ساغرم کرد

دل من که اجیر نمیشه
جز به مولا اسیر نمیشه
اگه بگذره صدها سالم
اون جوونه و پیر نمیشه
ماه اگر نره پیش حیدر
دیگه ماه منیر نمیشه

تشنه ی روی ماه حیدر
تشنه میمونه سیر نمیشه
تا ابد توی ملک الله
کسی جز تو امیر نمیشه
عبد حیدر و عبد زهرا
پیش هیشکی حقیر نمیشه


سر ما و کرم ، کرامت
دل ما و حرم، اسارت
چی میشه شب قدر امسال
ببریم به نجف زیارت
بهتره که دو دستت آقا
ببره دلمو به غارت

جعفر ابوالفتحی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

شب بودوشهرکوفه پر ازآه ودرد بود
حال وهوای کوفه غم انگیزوسردبود

شب بودوظلمتی که فضاراگرفته بود
از بار غم تمامی دلها گرفته بود

 

شب بودوشهرکوفه پر ازآه ودرد بود
حال وهوای کوفه غم انگیزوسردبود

شب بودوظلمتی که فضاراگرفته بود
از بار غم تمامی دلها گرفته بود

مردی غریب سوی مصلی روانه بود
دریای دیدگان ترش بی کرانه بود

میرفت وآسمانش ازاین دردمیگریست
ازآن زمان که آمدورفت اوغریب زیست

غیراز غم مدینه به لب صحبتی نداشت
غیرازوصال فاطمه اش حاجتی نداشت

تنهاترین ،غریب ترین مرد کوفه بود
کیسه بدوش کوفه وشبگردکوفه بود

عمری ز خاطرات مدینه کباب شد
تنها انیس راز دلش چاه آب شد

هم بازی تمام یتیمان کوفه بود
فکرغذاوسفره ی بی نان کوفه بود

پایان رسیده لحظه ی چشم انتظاری اش
دلشوره داشت زینب ازاین بیقراری اش

محمد حسن بیات لو

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

خوشا شاهی که شبها یک دمی راحت نیاسود

تمام کودکان سیر و خودش بی نان شب بود

شيخي

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

محمدصادق ابراهیمی

بعد یک عمر زخم دلتنگی
وقت پایان درد هجران بود
میخ در مانع عبورش شد
در خانه به فکر جبران بود ***
مرد اما مصمم رفتن
به کمر بست شال سبزش را
زیر لب ناله های دلتنگی
ذکر یاربنا و یا زهرا ***
با قدم های خسته، آهسته
سوی مسجد قدم زنان می رفت
آسمانی ترین اسیر زمین
گوییا سوی آسمان می رفت ***
کیسه ای نان میان دستش بود
کوله باری ز درد بر دوشش
کودکان یتیم منتظر
گرمی لحظه های آغوشش ***
کوفه مثل همیشه در خواب است
سوت و کور است و ساکت و سرد است
گرد ننگی که مانده بر رخ شهر
ننگ از مردمان نامرد است ***
زخم تو مرز کفر و ایمان بود
بعد تو باب شد علی کشتن
چه قدر دم زدن ز تو آسان
چه قدر سخت، وصف تو گفتن ***
سال ها بعد عصر روز عطش
یک نفر روبه روی یک لشکر
گفت: از چیست جنگتان با من...؟
پاسخ این بود: کینه از حیدر...

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها