0

اشعار شهادت امام علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

یا علی (ع)

ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﻟﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﯼ ﻋﻠﯽ
ﺩﻻ‌ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﺴﻮﺯﯾﻢ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻠﯽ
ﺣﺴﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻨﺪ
ﻓﺸﺎﻧﺪ ﺍﺷﮏ ﻏﻢ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﻋﻠﯽ
ﺯ ﺩﺍﻍ ﻭ ﻣﺎﺗﻢ ﺯﻫﺮﺍ،ﺯﻏﺼﻪ ﻣﯽ ﭘﺎﺷﯿﺪ
ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ-ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ-ﮐﻮﻩ ﺟﺎﯼ ﻋﻠﯽ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪ
ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻭ ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﻋﻠﯽ
ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﭼﺎﻫﯽ ﻭ ﻧﺨﻞ ﻭ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ
ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻟﻬﯽ ﻭ ﺭﺑﻨﺎﯼ ﻋﻠﯽ
ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﻫﻔﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ
ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺨﻔﯽ ﻭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻋﻠﯽ
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﯼ ﺩﯾﺪﻩ!ﺧﻮﻥ ﻧﯿﻔﺸﺎﻧﯽ
ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺯﻫﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﻋﻠﯽ
ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﺑﺎﺭ ﻏﺼﻪ ﮔﺸﺘﻪ ﺩﻭﺗﺎ
ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻏﻢ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻋﻠﯽ
ﺑﯿﺎ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﯼ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﻦ ﺩﻝ ﺷﺐ
ﻧﻤﺎ ﻣﺸﺎﯾﻌﺖ ﺍﯼ ﺷﯿﻌﻪ!ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻋﻠﯽ
ﺗﻮ ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ!ﺑﺎ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﻥ ﺁﻟﻮﺩ
ﺑﮕﯿﺮ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻋﻠﯽ

 

ابراهیم سنایی

 

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

خسته از مردمِ دنیاست ، چه تنها مانده
چند سالی است که در حادثه ای جا مانده

وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید:
روی “در” ، چند نخ از چادرِ زهرا مانده

زیرِ لب زمزمه اش ذکرِ ” اَغِثْنِی یا رَب “
فاطمه رفت ، خدا… حیدرش اینجا مانده

بعدِ سی سال غریبی و غمِ در به دری
باز ، چشمانِ علی سوی “دری” وا مانده

او فقط منتظرِ فاطمه ی زهرا بود…
پس بدیهی است که بیگانه ز دنیا مانده

زینبش گفت: پس از حادثه ی ”سیلی” و ”در”…
نه در این خانه “حسن” مانده ، نه “بابا” مانده…

سحرِ نوزدهم بود… علی راهی شد
میرَوَد سوی قراری که به فردا مانده

با چه شوقی طرفِ مسجد و محرابش رفت
در و دیوار و ستون ها به تماشا مانده

فاطمه ، منتظرِ دیدنِ روی علی و…
دو سه تا چشم ، ولی در پِیِ آقا مانده

یک طرف ، زینب و کلثوم و برادرهایش
یک طرف ، فاطمه و حضرتِ طاها مانده

یک طرف ، “خاک” عزادارِ غمِ بابایش…
یک طرف ، منتظرش عالمِ بالا مانده

ولی انگار که دلتنگِ رُخِ فاطمه است
رفت مولا و… جهان ، واله و شیدا مانده

وقتِ رفتن به لبش زمزمه ای داشت علی:
روی “در” چند نخ از چادرِ زهرا مانده

پوریا باقری

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-مدح-شب قدر

 

خدا مرا ز ولای علی جدا نکند

من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند

به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما

خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند

کسی که جانب بیگانه را نگه دارد

نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند

به خانه زادی او کعبه می‌کند اقرار

دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟

کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد

اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند

سزد به حضرت او منصب ید اللّهی

که غیر او گره از کار خلق وا نکند

مرا حواله به لعل لب مسیح مده

که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند

خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر

مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند

چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت

که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند

 

محمد علی مجاهدی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم

 

ﻋﻠﯽ از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد

ﺧﺒﺮ زﺧﻢ ﺳﺮش ورد زﺑﺎن ﻫﺎ اﻓﺘﺎد

آﺳﻤﺎن ﻫﺎ ﻟﺮزﯾﺪ

ﻧﺎﮔﻬﺎن وﻟﻮﻟﻪ در ﻋﺮش ﻣﻌﻠﯽ اﻓﺘﺎد

روﺿﻪ ای ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪ

مصطفی در وسط ﺻﺤﻦ ﻣﺼﻠﯽ اﻓﺘﺎد

ﺗﺎ زﻣﯿﻦ ﺧﻮرد ﻋﻠﯽ

ﮐﻨﺞ ﻣﺤﺮاب دﮔﺮ ﺣﻀﺮت زﻫﺮا اﻓﺘﺎد

ﯾﺎدی از فاطمه ﮐﺮد

غرق خون ﺑﺮ روی ﺳﺠﺎده ﺳﺮش ﺗﺎ اﻓﺘﺎد

ﺑﻪ در ﺧﺎﻧﻪ رﺳﯿﺪ

ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎن ﺗﺮ زﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮی اﻓﺘﺎد

ﺑﺎز ﻫﻢ زﺧﻢ زﺑﺎن

ﺑﺎر دﯾﮕﺮ ﺷﺮری در دل آﻗﺎ اﻓﺘﺎد

ﻫﻤﮕﯽ دﻟﮕﯿﺮﻧﺪ

ﻣﺤﻨﯽ در دل ﻣﺮﻏﺎﺑﯽ درﯾﺎ اﻓﺘﺎد

ﺑﺴﺘﺮی ﭘﻬﻦ ﮐﻪ ﺷﺪ

ﯾﺎد ﺑﺎغ ﮔﻞ اﻧﺴﯿه ی ﺤﻮرا اﻓﺘﺎد

ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﮐﻮﻓﻪ

ﮐﺮﺑﻼ ﻫﻢ ﻋﻠﯽ دﯾﮕﺮی از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد

إﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ آﻣﺪ

ﺣﯿﺪری در دل دشمن تک و تنها اﻓﺘﺎد

ﺑﺎز ﻫﻢ ﺿﺮب ﻋﻤﻮد

ارﺑﺎ ارﺑﺎ ﭘﺴﺮی در دل ﺻﺤﺮا اﻓﺘﺎد

ﺑﺎز ﻫﻢ ﻓﺮق دو ﻧﯿﻢ

از سر زﯾﻦ ﺑﻪ زﻣﯿﻦ اﮐﺒﺮ ﻟﯿﻼ اﻓﺘﺎد

پدر از راه رسید

ﺗﺎ ﺑﻪ زاﻧﻮ ﺑﮕﺬارد ﺳﺮش اﻣﺎ اﻓﺘاد

ساعتی بعد از آن

سر طفلی به روی شانه ی بابا افتاد

روضه در لفافه ست

سیب سرخی بغل حضرت مولا افتاد

ﻋﺎﺷﻘﯽ دردﺳﺮ اﺳﺖ

ﻫﺮ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻧﺎم ﻋﻠﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎ اﻓﺘﺎد

 

علیرضا خاکساری

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

ابتدای تو هست نا معلوم
نسبتت هست با خدا معلوم

پدر خاکی و به خلقت خلق
نقش تو بود از ابتدا معلوم

گیج و مبهوت بود قبله نما
جلوه ات کرد قبله را معلوم

ها عليٌ بشر و كيف بشر
از تو میزان درک ما معلوم

قاب قوسین شاید آن طرفش
خودتو بودی ازکجا معلوم؟

لم یلد مادر فلک چون تو
 وحدت تو زلافتی معلوم

تو هماره به حق و حق باتوست
شأنت ازنص (انّما)معلوم

حب و بغضت بهشت و دوزخ را
میکند در دم جزا معلوم

به پدر باید از پسر برسیم
این شد از خاک  کربلا معلوم

 

محمد علي كردي

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت

 

بابای دهر دست منو دامن شما

آقا یتیم می شوم از رفتن شما

با جرم اینکه دوره تان نیستم , نشد

تا سر نهم شبی به سر دامن شما

در روضه کاش جان بدهم از غمت مگر

در یک زمان کفن بشوم با تن شما

عالم نداشت جامه ی در شأنتان علی

جانم فدای وصله پیراهن شما

دربین قبر منتظر دامن توام

افتاده زحمت سر من گردن شما

امشب غمت به دست فلک  ابر می دهد

دارد حسن  به  خواهر خود صبر می دهد

انگار شام عمر تو بابا سحر شده

از غصه تو زینب تو محتضر شده

آنقدر دور بستر تو لطمه میزنم

تا دیده واکنی به من خون جگر شده

بابا دو روزه جسم  تو را زهر آب کرد

مانند فاطمه تن تو مختصر شده

خون روی چشم تو چقدر لخته میشود

انگار زخم فرق سرت باز تر شده

آن پارچه که زخم تو را بسته ام به آن

واکردنش خدا چه قدر دردسر شده

از گریه های دخترت عالم به غم نشست

یک تیغ دشمنت زد و زینب چنین شکست

وای از دمی که روی تل آمد به چشم دید

هر کس رسیده  دشنه  و شمشیر می کشید

برگشت سمت شهر مدینه به گریه  گفت

یا مصطفی  برس تو  به فریاد  نا امید

این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست

از جور دشمنت شده اینگونه او شهید

باقی نمانده است دگر پیکری از  او

از بس که  تیغ از تن  او یاس و لاله چید

**

با آنکه شاه بی رمق افتاد روی خاک

دشمن مگرکه از سر او دست می کشید

یک عمر هم که  گریه کنم باز هم کم است

هر روز  و شب برای غلامت محرم است

 

موسي عليمرادي

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت

 

بابا بمان که هستی زینب فدای تو

گویا نوشته اند شهادت برای تو

مانند روز آخر زهرا شدی پدر

قالب تهی مکن که نبینم عزای تو

گویا جواب کرده طبیبت حسین را

مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو

دارد عجیب این دل من شور می زند

این کاسه های شیر نباشد دوای تو

انگار اعتماد ندارم به کوفیان

گرچه نشسته اند یتیمان به پای تو

گه گاه می رسد خبری از نگاهشان

عهد تو را وفا نکند بی وفای تو

□□□

این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان

کوفه دهد جواب همه خوبیای تو

شبها که آمدی به در خانه های ما

آید تلافی اَش به سر بچه های تو

بسپار خوب چهرۀ ما را بخاطرت

با زینبت حساب شود ماجرای تو

حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر

سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو

 

محمود ژوليده

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمونین(ع)-بستر شهادت

 

عُمرم به سر رسیده ببینى چه میكُنى

رنگ از رُخم پریده ببینى چه میكُنى

خون ریزد از شكاف سَرم، خونجگرشدى

جسمى بخون طپیده ببینى چه میكُنى

فرقِ مرا توطاقتِ دیدن نداشتى

هِجده سرِ بُریده ببینى چه میكُنى

اینجا همه به گریه ى تو گریه میكنند

در اُوجِ گریه خنده ببینى چه میكُنى

من پیكرم به غیرِ سَرَم لطمه اى ندید

جسمى بخاك، دریده ببینى چه میكُنى

یك ضَربه زدبه فَرقِ سَرَم راحتم نمود

 تو قَتل صبرندیده، ببینى چه میكُنى

تو یكسره به چشمِ پدر بوسه میزنى

 تیرى درونِ دیده ببینى چه میكُنى

هِنگام آمدن زِشَریعه حسین را

 با قامتى خمیده ببینى چه میكُنى

طفلانِ دربِدَر به بیابانِ كربلا

چون آهوىِ رَمیده ببینى چه میكُنى

نَشنیده نامِ قاتلم، از هوش میروى

خنجر به حنجرى رسیده ببینى چه میكُنى

 

 

سعيد خرازي

 

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-مناجات-بستر شهادت

 

من و بهانه نجف

به لب ترانه نجف

خدا کند سفر کنم

به آستانه نجف

دل از دلم ربوده است

ماه شبانه نجف

دل من و زیارت

شاه یگانه نجف

مست و خرابم از میِ

شرابخانه نجف

کرده دلم چه عادتی

به آب و دانه نجف

از همه کس جدا شدم

گدای مرتضی شدم

من و نگاه مرتضی

جمال ماه مرتضی

منم گدای بی کس و

پر از گناه مرتضی

منِ فقیرِ خسته و

پناهگاه مرتضی

شکسته قلب آسمان

از آه آه مرتضی

به کوفه هیچ کس نزد

سری به چاه مرتضی

کسی نداشت تا شود

رفیق راه مرتضی

زمانه ای عجیب بود

غریب و بی حبیب بود

مونس هر سحر تویی

به ناله ها اثر تویی

نوح کجا علی کجا

گریۀ بیشتر تویی

دلیل مجتبی اگر

شده است خونجگر تویی

تو شاهد جسارتی

مقتل معتبر تویی

شاهد داغدیدۀ

کشتۀ پشت در تویی

همسفر کبوتر

شکسته بال و پر تویی

تویی امام فاطمه

بر تو سلام فاطمه

کنار ما بمان ، مرو

به لب رسیده جان ،مرو

به روی بام خانه ام

بیا بده اذان ، مرو

عمود آسمان من

به سمت آسمان ،مرو

ای پدر یتیم ها

پناه کودکان ،مرو

بمان کنار زینبت

تویی مرا امان ، مرو

اگر چه قامتت پدر

ز غم شده کمان ،مرو

به خواهشم نظر نما

از این سفر حذر نما

اشک مریز دخترم

ناله نزن برابرم

رسیده نوبت علی

وقت سحر مسافرم

نگاه کن عزیز من

به این نگاه آخرم

ببین میان چشم من

جمال ماه همسرم

فاطمه می زند صدا

علی بیا منتظرم

تو دیده ای زینب من

چه آمده است بر سرم

قسم به ذات کبریا

ز غصه می شوم رها

بیا بخاطر خدا

مزن شرر دل مرا

چنین مسوز زینبم

مریز اشک بی صدا

اگر به پیش چشم تو

فرق سرم شده دو تا

وای به لحظه ای که در

میان دشت کربلا

تو شاهدی به روی تل

که می شود سری جدا

تنی فتاده غرق خون

سری به روی نیزه ها

تو می زنی صدا حسین

ذبیح بالقفا حسین

 

مجتبي شكريان

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی
می زند هر نفسم نام تو را جار علی
هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی
کمکم کن بشوم میثم تمار علی
آمدم کار مرا باز تو راه اندازی
وقت آن است به این بنده نگاه اندازی

از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم
یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم
دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم
از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم
معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود
به محب تو محال است دری بسته شود

وای از غصه جانسوز جدایی نجف
نرود از دل من میل گدایی نجف
منم آقا همه ایام هوایی نجف
مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف
کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم
سحری در حرمت از ته دل هو بکشم

آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری
اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری
ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری
کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری
چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی
حق تو این همه غربت به خدا نیست علی

از چه بستند ید بت شکنت را ای وای
دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای
پیر کردند تو را و حسنت را ای وای
شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای
بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم
زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم

آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا
کوفه آورد به روی لب تو جان آقا
گفت کافر به شما بنده شیطان آقا
وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا
عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت
شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت

رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند
حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند
«آن یتیمان که سر سفره تو پیر شدند
لب گودال رسیدند، همه سیر شدند»
کوفه این بار غلام طمع گندم شد
زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد

 

حسین رحیمیان

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمونین(ع)-شب نوزدهم

 

نمک و شیر را به دستش داد

با هزار و یک آرزو دختر

گفت ای دخترم کجا دیدی

دو غذا روی سفرهء حیدر

 

دخترش دست را جلو آورد

تا نمک را زسفره بر دارد

تا که در هم نگاهشان گره خورد

دید بابا دوچشم تر دارد

 

گفت بابا که دخترم امشب

زخمهای دلم عمیق تر است

از روی سفره شیر را بردار

که علی با نمک رفیق تر است

 

بعد افطار با دو دیدهء خیس

گرچه با دخترش تبسم کرد

حال بابا عجیب بود عجیب

دخترش دست و پای خود گم کرد

 

دید هر لحظه بی قرارتر است

آن ابرمرد بی نظیر و شجاع

خیره می شد به آسمان ، می خواند

زیر لب آیه های استرجاع

 

شب به نیمه رسیده و دیگر

موقع رفتن امیر شده

کودکان گرسنه منتظرند

حرکت کن علی که دیر شده

 

پس عبا را به دوش خود انداخت

کیسه را پر ز نان وخرما کرد

مثل هرشب پس از " به نام خدا"

یک توسل به نام زهرا کرد

 

در دلش مجلسی ز روضه به پا

باز با قصهء جوانش شد

فقط انگار روضه خوان کم داشت

درب و دیوار روضه خوانش شد

 

سمت مقصد ، علی که حرکت کرد

ناگهان چشم اوبه در افتاد

در برایش چه روضه ای می خواند

یاد گیسوی شعله ور افتاد

 

شعله ها را کمی خنک تر کرد

اشک چشمان حیدر کرار

در هیاهوی روضه های در

نمکی هم به روضه زد دیوار

 

بعد مرغابیان داخل صحن

میخ در سد راه مولا شد

حرف میخ دری وسط آمد

در دل بوتراب غوغا شد

 

قلب حیدر رها شد از کوفه

رفت سمت مدینهء زهرا

تیزی میخ یکطرف ، وای از

داغی میخ وسینهء زهرا

 

مرتضی ناگهان به خود آمد

میخ را از عبای  خود وا کرد

پای خود را درون کوچه گذاشت

یاد کوچه دوباره غوغا کرد

 

روضه را کوچه سخت تر می خواند

یاد نامردمان بی انصاف

یاد چشم نبستهء حیدر

یاد سیلی ، طناب ، فحش ، غلاف

 

بعد از آن بین کوچهء تاریک

در دلش شور و همهمه افتاد

در سکوت شبی پر از غصه

یاد تشییع فاطمه افتاد

 

قلبش از بی وفایی محض

تک تک مردمان کوچه گرفت

بی وفایی هوای خواندن کرد

روضه را از دهان کوچه گرفت

 

کیسه کم کم سبک شد ومولا

سهم خرمای کودکان را داد

داشت کم کم دم اذان می شد

کاخرین قرصهای نان را داد

 

آسمان و زمین همه محو

قدرت گام استوار علیست

سمت مسجد روانه شد حیدر

ابن ملجم در انتظار علیست

 

رکعتی با خدای خود دل داد

بعد افتاد روی سجاده

بین محراب غرق خون خود

فاتح خیبر است افتاده

 

بی رمق گفت وای اگر بیند

غرق خون پیکر مرا زینب

کاش می شد سرم شود بسته

تا نبیند سر مرا زینب

 

روضه اینجا رسید و دلخونها

دل به دریای رستخیز زدند

روضه خوانهای شعر نوزدهم

همه به کربلا گریز زدند

 

یا علی زینب تو تاب نداشت

که شکسته سر تو را بیند

لیک خواهد رسید آن روزی

که سری را به نیزه ها بیند

***

مهدي مقيمي

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

اگر قرار شود با نگار، سر بشود
خدا كند كه شبم ديرتر سحر بشود

اگر چه بی خبری، راحتی به بار آرد
دلی خوش است كه از درد با خبر بشود

عوض نمی كنمش با تمام عيش جهان
طواف كعبه ی دل، قسمتم اگر بشود

كسی كه نيست گدای امير مُلكِ وجود
زِ هر فقير در عالم فقيرتر بشود

می ارزد اينكه كسی از بهشت، درگذرد
به شوق شهر نجف راهی سفر بشود

علی ست قاسمُ الارزاق و دست اوست فقط
كه رزق كم بشود يا نه! بيشتر بشود

كسی كه قبل همه خلق شد به دست علی
عجيب نيست اگر كه ابوالبشر بشود

كسی كه از غضب مرتضی، شنيده فقط
عجيب نيست كه از ترس، محتضر بشود

به سنگ، فضّه ی زهراش اگر نگاه كند
بعيد نيست به يكباره كوه زَر بشود

برای اوست و لاغير، اينكه در دو جهان
صفات حضرت حق مال يك نفر بشود

اگر كه مادر من فاطمه ست پس قطعاً
برای من كه يتيمم، علی پدر بشود

هميشه كنيه ی ارباب ما ابوعلی است
هزار بار اگر صاحب پسر بشود

علی كه هست خودش مطلع دو تا خورشيد
پس از طلوع ابوالفضل، ابوالقمر بشود

نشد به بار شتر حملِ مدح او ممكن
چگونه جاش در اين شعرِ مختصر بشود؟

 

محمد قاسمی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-مدح و شهادت

 

باز دل میل توسّل می كند

یاد تـو در باغ جان گُل می كند

یاعلی ای عشق حق در جوهرت

سرفرازان جهان خاك درت

ای هزاران خضر سرگردان تـو

میثم و سلمان ز شاگردان تو

رهنوردان را چراغ ره توئی

رهنمای مردم آگه توئی

عاقلان در عشق تو دیوانه اند

دور شمع عشق تو پروانه اند

صبر از تو رنگ زیبا یافته

عشق با عشق تو معنا یـافته

تو گهر هستی و كعبه چون صدف

كعبه را داده خدا از تو شرف

ای نسیم مهربان سرنوشت

ای شمیم ناب گلزار بهشت

جوهر ایمان توئی عرفان توئی

عدل و فضل و عشق را میزان توئی

نور محراب تو شد نور فلك

مات و مبهوت نمازت شد ملك

در زمین گر بوترابت خوانده اند

در سماوات آفتابت خوانده اند

ره كجا یابد به قدر تو خرد

ذات تو ذات خداوند احد

یاعلی آموزگار انبیا

ای امامت را تو ختم الاوصیا

خلقت از قدرت شرافت یافته

یازده خورشید از تو تافته

ای كریم كلّ خلقت یاعلی

ای قسیم نار و جنّت یاعلی

عاشقان تو سیادت یافتند

با ولای تـو سعادت یافتند

یاعلی من از غلامان توام

خاكبوس خاكبوسان توام

ای گل امید من از بذر تو

اشك خود را كرده ام من نذر تو

نام تو با عشق دارد الفتی

نام تو با اشك دارد نسبتی

نام تو آرام بخش جان بود

نام تو بـر دردها درمان بود

یاعلی درد تو درد مكتب است

ای که ذكر یا مجیبت بر لب است

قدر نشناسان تو را نشناختند

بر حریم حُرمت تو تاختند

دوزخی مردم  بهشتت سوختند

آتشی بر گلشنت افروختند

زآتش در شعله بر دل ها زدند

پیش چشمان تو زهرا را زدند

گرچه جانت زین همه غم خسته بود

صبر می كردی و دستت بسته بود

ای كه از جهل بشر رنجیده ای

كوفه كوفه بی وفائی دیده ای

بوی غم دارد قیام آخرت

جان به قربان سلام آخرت

ای كه شد محراب خونین بسترت

خون دل می ریخت از فرق سرت

داشتی بـا چهرۀ غرقه بخون

نغمۀ اناالیه راجعون

ای كه بخشیدی«وفائی»را شرف

میهمانش كن به ایوان نجف

 

سید هاشم وفایی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

یک عمر از غم روزگاری نیلگون داشت داشت

بر مژه هایش رشته های اشک و خون داشت

 

دیگر گلی روی لبش هر گز نرویید

برگونه اما لاله های واژگون داشت

 

دلتنگ زهرا بود و میزد دست بر هم

روی لبش انا الیه راجعون داشت

 

بر دوش او هفت آسمان آوار غم بود

تا بود زهرا خانه حیدر ستون داشت

 

پشت سرش زینب به گریه آب می ریخت

پشت مسافرآب پاشیدن  شگون داشت

 

خاکی که می بوسید رد پای او را

گریه ز نون والقلم ، مایسطرون داشت

 

از فرق سر باید برون ریزد غمش را

از غصه ها آتفشانی در درون داشت

 

خود ره نشان تیغ قاتل داد انگار

سر گشته ای را سوی مقصد رهنمون داشت

 

 رنگش عوض می شد ناگه صیحه میزد

گویا فلک ازرفتن حیدر جنون داشت

 

در راه مسجد تا به خانه گریه می کرد

از خاطراتش چشمهایی لالگون داشت

 

یاد زمانی که زنی پهلو شکسته

می رفت و روی خاک کوچه رد خون داشت

شاعر: موسی علیمرادی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)


با  نیّت مسموم،  نشسته به کمین،  تیغ
امروز چه شقّ القمری می کند این تیغ
امروز که تاریک ترین روز جهان است
تقدیر، نشانده ست به چشمان زمین ، تیغ
این سر،  نه زمینی ست، که در سایه ی عرش است
شرمی کن و  بر بال ملائک منشین تیغ!
از حنجره ی کفر زمان هلهله برخاست
وقتی که فرود آمد بر تارک دین، تیغ
شد سرخ ترین خاطره،  آن مَردترین مَرد
با زردترین ضربت نامردترین تیغ

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  4:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها