0

اشعار شهادت امام علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم

 

تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین

دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین

بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو

تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین

به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت

دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین

کَس نفهمید که عباس چگونه آمد

بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین

خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد

دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین

دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را

دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین

چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید

چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین

ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد

از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین

دید پایین قدمهاش سَنان می خندید

دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین

 

 

حسن لطفی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم

 

یک کوچه غیرت ای قلندر تا علی مانده است

شمشیر بر دارد هر آن کس با علی مانده است

دیشب تمام کوچه های کوفه را گشتم

تنها علی، تنها علی، تنها علی مانده است

ای ماهتاب آهسته تر اینجا قدم بگذار!

در جزر و مد چاه، یک دریا علی مانده است

از خیل مردانی که می گفتند می مانیم

انگار تنها ابن ملجم با علی مانده است

ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند

برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» مانده است

 

مهدی جهاندار

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم

 

گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت

تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت

شبانه روز علی بود و گریه خون بود

تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت

گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد

که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت

ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید

زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت

تمام کینه دشمن به فرق مولا خورد

ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت

و تا حسین و حسن بازوی علی بودند

به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت

امان ز بی کسی و بی برادری روزی

که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت

تقاص خطبه کوفه به شام اجرا شد

اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت

مغیره های جدید و غلافهای قدیم

و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت

پیام خطبه شامش به کاخ دشمن گفت:

علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت

همینکه رأس حسین از علی تلاوت کرد

شدید بر دهنش خیزران اصابت کرد

 

محمود ژولیده

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-بستر شهادت

 

در دلم آتشی از داغِ تو بر پا شده است

بیشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است

لخته خون بسته ببین چادرِ مادر امشب

قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است

قاتل از شیرِ تو نوشیده به من میخندد

یعنی ای كوفه نشین نوبتِ بابا شده است

باز یك گوشه حسن گرم زبان میگیرد

باز این خانه پُر از روضه یِ زهرا شده است

دیدم آن روز در آن كوچه یِ باریك چه شد

دیدم آن روز كه یك مُشت مُهَیّا شده است

وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد

آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است

 

حسن لطفی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم

 

از بعد سقیفه در دلش غوغا بود

یک عمر گره به ابروی مولا بود

یکبار فقط گره ز ابرو وا کرد

فرقش که شکافت پهلویش زهرا بود

 

محمود ژولیده

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-ضربت-بستر شهادت

 

هر کس برای توبه مصمم نمی شود

با صد هزار موعظه آدم نمی شود

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم

فردا همین مجال فراهم نمی شود

طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا

خالص نبوده است که محکم نمی شود

نامردی است بندگی لحظه ای ما

شوق گناه و نافله با هم نمی شود

باید برای خشکی چشم التماس کرد

این چاه خشک یک شبه زمزم نمی شود

ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:

من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟

شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر

وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود

در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر

چیزی که از کریمی تو کم نمی شود

حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده

حلوا برای غم زده مرهم نمی شود

جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید

بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود

هرکس که آمده قدمی سمت کربلا

شرمنده ی رسول مکرم نمی شود

نان علی و فاطمه را سائلی که خورد

دیگر مقابل احدی خم نمی شود

**

شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند

پس مرهمی براش فراهم نمی شود

جوری که آیه های سرش ریخته بهم

هر کار هم کنند منظم نمی شود

این ضربه سخت بود ولی در دل علی

بر دردهای کوچه مقدم نمی شود

زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف

یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود

 

محمد جواد شیرازی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

ای خدا، ای بی نیاز چاره ساز

بارالها، خالق بنده نواز

ای کریم ذوالعطا و فضل وجود

ای به سمتت کلَّ شیٍ فی السجود

ای مناجات شب شبگردها

همنشین مهربان دردها

ای نوای بی نوایان، ای اله

روسیاهم، روسیاهم، روسیاه

روسیاهم ای کریم دستگیر

دست خالی آمدم، دستم بگیر

دست خالی آمدم ای جان پناه

کوله باری دارم از جرم و گناه

هیچ می دانی چرا دورم ز تو

سالهای سال مهجورم ز تو

نفس با ابلیس تا همدست شد

بنده ی تو از گناهان مست شد

هی گنه پشت گنه پشت گنه

پیش تو واشد دگر مشت گنه

یارب امشب جرم و عصیانم ببخش

من پشیمانم، پشیمانم ببخش

تا که با جرم و گنه آمیختم

آبرویی از امامم ریختم

از من آلوده دامن هر گناه

خنجری شد بر دلش بنشست، آه!

یوسف زهرا ببین چاه مرا

بشنو از چاه گنه، آه مرا

گوشه چشمی کن به من، آقای من

سیّدی، یابن الحسن، مولای من

با دعای آتشینت کار کن

بهر این آلوده استغفار کن

ای پناه انس و جان، صاحب زمان

الامان و الامان، صاحب زمان

ماه، ماه روزی داری و دعاست

شب شب قدر و دل من در کجاست؟!

شب شب قدر و ز اشکم منجلیست

من دلم در کوفه همراه علیست

کوفه امشب با دلم بد تا نکن

خون به قلب دختر زهرا نکن

آی کوفه! دختر خیرالنسا

امشبی شد میزبان مرتضی

بود از افطار تا وقت سحر

میهمان دختر زهرا پدر

آفتابی میهمان ماه شد

ام کلثم سفره دار شاه شد

آن امام مهربان ساده زیست

سفره ی افطار را دید و گریست

در دلش انگار یاد یار کرد

باز با نان و نمک افطار کرد

در دلش آشوب بود و زمزمه

بارها گفت: "ادرکینی فاطمه"

شد دل دختر دوباره غرق خون

تا شنید " انّا الیه راجعون"

شد سحر، حیدر کمر را بست باز

تا رود مسجد به محراب نماز

می شنید از درب ها، دیوارها

از لب مرغان، لب مسمارها

امشب ای شیر خدا، مسجد نرو!

مرتضی ای مرتضی! مسجد نرو!

حیدر اما راهی کوچه شد و

با دلی شیدا به مسجد آمد و

خویش را آماده بهر یار کرد

قاتلش را هم خودش بیدار کرد

سمت کعبه، کعبه ی اهل نیاز

گفت اذان و شد مهیاّی نماز

تا که او را دشمنش در سجده دید

ناگهان شمشیر جهلش را کشید

ابن ملجم آن لعین بی حیا

ضربتی زد بر سر شیر خدا

باز قلب آفرینش آب شد

مقتل شیر خدا محراب شد

ناله ی محراب را مسجد شنفت

مرتضی فُزتُ وربّ الکعبه گفت

" قد قتل" از عرش می آمد بگوش

نالۀ جبرییل آمد در خروش:

"اهل عالم! رشته شد ارکان دین

کشته شد دیگر امیرالمومنین"

مجتبی این را شنید و دلپریش

باز هم در کوچه ها افتاد پیش

کوچه ها را پابرهنه می دوید

تا به محراب علی؛ آقا رسید،

صبحدم در پیش چشمش تار شد

گفت داغ مادرم تکرار شد

ناگهان در آن دم پر شور و شین

درب مسجد وا شد و آمد حسین

وای از وقتی که شاه کربلا

دید غرق خون سر شیر خدا

آه از چشمان بر در دوخته

دختری در داغ  مادر سوخته

دید وقتی دختر شیر خدا

مرتضی را غرق خون با مجتبا

از سویدای جگر آهی کشید

گفت یارب باز فصل غم رسید

داغ روی داغ، یارب صبر ده

بر دل بریان زینب صبر ده

دلخوشی هایم همه رفته ز دست

از برایم دو برادر مانده است

آه اگر یک روز از غم تا شوم

بی حسین و بی حسن، تنها شوم

آه اگر روزی به صحرایی عجیب

بی برادر گردم و گردم غریب

آه اگر در قتلگه با شور و شین

بین قاتل ها شود تنها حسین

آه اگر بر حنجرش خنجر رود

از تنش بر روی نیزه سر رود

 

امیر عظیمی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمونین(ع)-شهادت

 

اسماء خدا را به صفاتش دادند

از جلوه فاطمه به ذاتش دادند

دلتنگ رخ فاطمه اش بود علی

وقت سحر از غصه نجاتش دادند

 

محمد رسولی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیر المومنین(ع)-تیغ شمشیر-مسمار در--تیر سه پر

 

اى تیغ همیشه بى خبر مى آیى

یك روز به شكل میخ در مى آیى

امروز تو شمشیرى و فردا قطعا

درقالب یك تیر سه پر مى آیى

***

یك مرتبه كم شتاب باشى خوب است

با قاعده با حساب باشى خوب است

فكر دل فاطمه نبودى اما

فكر جگر رباب باشى خوب است

***

اى تیغ همین قَدَر نمى فهمى نه

فرق پدر و پسر نمى فهمى نه

آن روز چه قدر گریه كردم گفتم

زن آمده پشت در،نمى فهمى نه؟

***

ماندم كه چرا تو با غضب مى رفتى

این گونه سوى شاه عرب مى رفتى

آن روز كه میخ  بودى اما اى كاش

از پشت در خانه عقب مى رفتى

 

عهلی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان-میهمان فاطمه

 

نخل خرماست خَم و سر به گریبان علی است

شب قدر است و یا شام غریبان علی است

چشم ما پر شده از خون دل شیر خدا

دل ما قطعه ای از تربت پنهان علی است

بوی زهرا رسد از خاک بیابان نجف

امشب ای اهل نجف فاطمه مهمان علی است

پای هر نخل که در کوفه مناجات کنید

جای خونِ جگر و دیده ی گریان علی است

بعد از این شب چه شب عید بیاید چه عزا

همه شبها شب اشگ و شب هجران علی است

گر چه در سجده علی کشته شد از شدّت عدل

عدل یک لاله ی خندان زگلستان علی است

کرم و جود و جوانمردی و آقایی بین

قاتل جانِ علی دست به دامان علی است

یک طرف فاطمه، یک سو فقرا چشم به راه

یک طرف پیرزنی منتظر نان علی است

خاک، دلباخته ی سجده ی طولانی او

چاه دلسوخته ی سینه ی سوزان علی است

کاسه ی شیر یتیمان همه شد کاسه ی اشک

سیل خون است که درب چشم یتیمان علی است

به پریشانی دل های پریشان "میثم"

تا ابد امّت اسلام پریشان علی است

 

غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

دلم خونست وچشمانم پرآب است
تمام سینه ام از غم کباب است

ببین زینب به روی دست هایم
هنوزهم رد سرخی طناب است

محمد حسن بیات لو

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا
دست قضا غریب دوعالم نوشته است
زهرای من ، تو رفتی و از بعد رفتنت
تنها خدا برای دلم غم نوشته است

 

سی سال می شود که بدون تو مانده ام
رفتی مرا برای دلم، تا گذاشتی
شهر مدینه شیره ی جان مرا کشید
من را میان این همه غم جا گذاشتی

وقتی میان کوچه بن بست میرسم
انگار میرسم به دو دست کبود تو
امشب بیا به خانه قلبم سری بزن
خسته شدم عزیز دلم در نبود تو

درد بدی است درد فراق تو و علی
من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم
کردم وصیت، اینکه من از پا فتاده ام
سی سال پیش، کشته ی دیوار و در شدم

عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه ها
لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است
تیغی که در سجود، شکسته سر مرا
قبلا غلاف او کمرم را شکسته است

یا که بیا و پر زدنم را نگاه کن
یا که سر مرا به روی زانویت بگیر
طوری بیا که باز نیفتی به روی خاک
دست مرا رها کن و از پهلویت بگیر

از بعد ماجرای زمین خوردنت حسن
هرشب ز درد پهلوی من گریه می کند
امشب که درد پهلوی من خوب تر شده
بر این شکاف ابروی من گریه می کند

پنهان نمانده پیش تو، عمری است فاطمه
مانند تو سرم، بدنم درد می کند
آتش گرفته ام جگرم تیر می کشد
بس گفته ام بیا دهنم درد می کند

زهرا بیا که روضه بخوانم برای تو
زینب نشسته تا کفنم را سوا کند
از آن همه کفن پسرم بی کفن شده
باید حسین را سپرش بوریا کند

دایم برای آن بدن بوریا شده
دردی که مانده بر بدنم گریه می کند
دیدم به یاد آن تن بی غسل و بی کفن
در دست زینبم کفنم گریه می کند

یادش بخیر شهر مدینه، خودت به من…
گفتی قرارِ بعدیِمان پای نیزه ها
یادش بخیر، پیروهنی را که بافتی…
جای کفن برای حسینم به کربلا

حالا بیا که خسته ام از گریه های خویش
چشمی برای گریه نمانده برای من
با چاه کوفه بسکه نشستم گریستم
نایی نمانده فاطمه بین صدای من

رضاباقریان

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

آمدی خانه ام دلم خوش شد

آفتاب یگانه زینب

چقدر خوب شد سری زده ای

دم افطار خانه زینب

 

باز امشب دوباره مثل قدیم

با هم از هر دری سخنی گفتیم

دخترانه ترا بغل کردم

پدری دختری سخن گفتیم

….

گفتی امشب دگر به شمع سحر

پر پروانه تو نزدیک است

از برای وصال فاطمه ام

دخترم خانه تو نزدیک است

حرف رفتن زدی دلم خون شد

طاقتم را محک بزن ، باشد

شیر را پس بزن نمک بردار

روی زخمم نمک بزن باشد.

….

گریه ات بی قرار زهرا کرد..

آسمان و ستاره هایش را

شب آخر چقدر می بویی

تکه ی گوشواره هایش را

خاطرات مدینه تازه شدند

میخ در که گرفت به شالت

یاد آن کوچه شلوغی که 

مادرم می دوید دنبالت

…. مادرم می دوید. می افتاد

دور اورا سر و صدا برداشت

از تو دستش جدا نمیشد که

قنفذ اما قلاف را برداشت

رفتی و آمدی چه آمدنی

حق بده غم مرا عذاب کند

چه کسی اینچنین دلش آمد

صورتت را به خون خضاب کند

پیش من بی رمق به خاک نیفت

ای پدر خاک بر سرم پاشو

گوشه خانه دق کنم خوب است؟

اسدالله مادرم پاشو

….

زخم فرق تو هم نمی آید

مجتبی هر قدر که می بندد

تا می آیم بلند گریه کنم

ابن ملجم بلند میخندد

صبرم از دست می رود بی تو

پس برای دلم نیایش کن

واجب الاحترامی من را 

تو به این کوفیان سفارش کن

این طرف نزد خو  حسن دارم

آن طرف هم حسین پیش من است

گریه من برای بی کسی 

قتلگاه و شهید بی کفن است

قاتل آنقدر بددهن شده بود

حرفهای زننده ای می زد

شمر از پشت سر به گردن او

ضربه های کشنده ای می زد

شاعر: محمد جواد پرچمی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان

 

دیدار یار حیدر کرار می رود

نزد شهیدۀ در و دیوار می رود

او میهمان بانوی بازو شکسته است

با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود

فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد

دارد علی به موعدِ دیدار می رود

از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش

دنبال یار زینب غمخوار می رود

تابوت روی دوش حسین و حسن ولی

جسم علی به وادی اسرار می رود

دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر

یک نوجوان ، امیر علمدار می رود

جبریل در میان ملائک به سر زنان

از کوفه تا نجف چه عزادار می رود

یا رب چگونه باور این غصه ممکن است

در خاک جسم حیدر کرار می رود

با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق

مولا به نزد احمد مختار می رود

وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد

دیگر حسن به غربت بسیار می رود

***

 

محمود ژولیده

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

جای مناجات سحرهای تو خالی

محراب تنها مانده و جای تو خالی

 

امشب برای گریه کردن بر مزارت

ای مرد تنها جای زهرای تو خالی

 

امشب میان سفرهء ایتام کوفه

خالیست جای نان و خرمای تو خالی

 

حتی میان چاه بی همراه کوفه

جای طنین درد دلهای تو خالی

 

امشب سحر با یاد مادر بعد سی سال

بر قلب من جای تسلای تو خالی

 

گیرم که امشب را به نحوی صبر کردم

در پیش زینب جای فردای تو خالی

 

امشب خلاصه هر کجای کوفه گشتیم

دیدیم کوفه جای مولای تو خالی

 

او رفت و بعدش یاد او ماند و دل ما

بغض گلوگیر علی شد حاصل ما

 

کوفه زمین را بر سرم آوار کردی

شام مرا چون شام حیدر تار کردی

 

اوهر چه خوبی کرد در حق تو اما

تو در عوض ظلم و جفا بسیار کردی

 

او حق ایتام تو را پرداخت اما

حق علی را خوردی و انکار کردی

 

در ظلم بی حد ، دیدهء عالم ندیده

کاری که تو با حیدر کرار کردی

 

اما علی ممنون شد از تو چون که با مرگ

او را جدا از غصهء مسمار کردی

 

او را به پاس لطفهای بی شمارش

با فرق خونین میهمان یار کردی

 

دفن شبانه عادت این خانواده است

کوفه تو هم تاریخ را تکرار کردی

 

شد بدرقه از سوی فرزندان یکایک

تابوت حیدر رفت بر دوش ملائک

 

شبهای دوری از علی دور و دراز است

سهم دل زینب فقط سوز و گداز است

 

آن کیسه ، سهم الارث مولانا حسن شد

بعد از شهادت هم علی مسکین نواز است

 

باشد بلند آوای مظلومیت او

این نخلهای کوفه تا در احتزاز است

 

جا دارد از غصه همه عالم بمیرند

گفتند حیدر هم مگر اهل نماز است

 

آن ظلم هایی که به زهرا و علی شد

پرونده اش تا روز محشر باز باز است

 

از بس به گوش چاه کوفه روضه خوانده

هر روز، کار چاه کوفه سوز و ساز است

 

مولای ما با خود به زیر خاک ها برد

آن سینۀ تنگی که مالامال راز است

 

درد دل آل علی درمان ندارد

رنج و غم این خاندان پایان ندارد

 

مهدی مقیمی

 
 
سه شنبه 23 خرداد 1396  3:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها