0

اشعار شهادت امام علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

گر شود کافه ی مردم به حساب آلوده

قهوه ی چشم تو فالی ست به خواب آلوده

زودتر می شکند توبه ی خشک از آن روی

سر سجاده کنم لب به شراب آلوده

نام ما را بنویسید به ایوان نجف

نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده

زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم

تا عقیق یمنی شد به رکاب آلوده

دامن عصمتم از گَرد عبادت پاک است

نشود بنده ی حیدر به ثواب آلوده

زآشنایان چه توقع ز غریبان چه ملال

در محیطی که نشد بحر به آب آلوده

معنی از خیر گذشتن به درش بگذر باز

حیف از آن لب که بگردد به عتاب آلوده

شاعر : محمد سهرابی
 

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

من شيعه ام و با تو شرف ميگيرم

بر درگه تو كاسه به كف ميگيرم

انقدر به لب علي علي ميگويم

آخر به خدا از تو نجف ميگيرم

مهدي برجلو

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امشب شب قدر است و من هستم گرفتار


مولا ببین من آمدم با چشم خونبار


من آمدم تا که براتم را بگیرم


شاید برم امسال پابوس علمدار

 

علیرضا علاقه مندان

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

این دل به خدا شور و نوایی دارد


در بین حرم حال و هوایی دارد


تالحظه ی آخر که بمیرم گویم


ایوان نجف عجب صفایی دارد

 

سید مهدی بهار

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

تنها مدیر ملک خدا کیست؟ : حیدر است

یکتا امیر قلب شما کیست ؟ : حیدر است

دوم عزیز آل عبا کیست؟ : حیدر است

معنای لطف و جود و عطا کیست؟ : حیدر است

حق در مدار حیدر و کانون حق علی ست

برهان حق و عدل  و وفا کیست ؟ : حیدر است

ای بنده ای که پر ز خطایی بیا بیا

بخشنده ی گناه و خطا کیست ؟ : حیدر است

هر کس که دیده روی علی را شهید شد ...

مشهود چشم این شهدا کیست ؟ : حیدر است

مردم فقیر دست خدایند تا ابد

آقای خوب این فقرا کیست  ؟ : حیدر است  

بر طاق عرش حک شده با خط زینبش

بابای شاه کرببلا کیست  ؟ : حیدر است 

 

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

هرزمان خواسته ام وصف تورا بنویسم

فارسی یا عربی اسم خدا هم آمد

بس که تو غرق خدائی همه جا اسم تو و...

قدرت لایزل رب تو باهم آمد

صحبت از فرقه وفکر علی اللهی نیست

بنده ای بنده، ولی کار خدائی داری

بین هر خوشه ی انگور ضریحت پیداست

تاسماوات خدا برو بیائی داری

قُل هواللهُ اَحَد را ز تو دارم مولا

وصف تو روح عبادات مرا کامل کرد

(کافری بیش نیودم علوی ام کردی)(1)

مِهر تو کفر مرا مُهر زد و باطل کرد

وحی شد آیه به آیه به پیمبر قرآن

هل اتی ،واقعه ، توحید ، قیامت ، کوثر..

دید از نقطه ی آغاز (ب) ی بسم الله

تا علیِّ صَدَقَ الله، توئی یاحیدر

لعن ونفرین خدا بر همه بخٍ گوها

دست بیعت به تو دادند و خیانت کردند

گفت:، قرآن وعلی این دو امانت هستند

تا توان بود خیانت به امانت کردند

پنج انگشت فلانی که به تو کف داده است

پشت در پشت شد و فاطمه را سیلی زد

هر چه بر آمد از آن دست در آن پس کوچه

زد به زهرا جلوی چشم شما خیلی بد

باهمان دست به جمع آوری هیزم ها

قصد آتش زدن خانه واهلش را کرد

آتشی که قد زهرای تو را یک دفعه

بین آن دود و حرارت پیش چشمت تا کرد

بشکند پای همان دست که با آن مسمار

درب آتش زده بر سینه ی زهرا کوبید

درب بر سینه ی زهرا زدو با ده تا اسب

باچهل نعل تن خون خدا را کوبید

سالها میگذرد حادثه ها پا برجاست

مانشستیم ازاین حادثه ها میسوزیم

ای که دستت برسد عرش خدا کاری کن

چشم بر دست تو در امر فرج می دوزیم

شاعر: سيد مهدي جلالي

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امشب از حس درونم غزلی آمده است

جای جوهر ز قلم ها عسلی آمده است

ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر یعنی که
نام شخصیت بین المللی آمده است

واژه ها هم سر تعظیم فرود آوردند
همه گفتند به هم نام علی آمده است

شهریار از وجناتش متحیر شده است
فکر میکرد خدای بدلی آمده است

زلف بر باد مده تا مدهی بر بادم
در دل دفتر شیخ اجلی آمده است-

هرکه دیوانه کوی تو نشد آدم نیست
آدم آن است که با اذن ولی آمده است

ای ابو الخاک به آدم پسری یا پدری؟
در گل حضرت آدم خللی آمده است

تا که در کعبه دل زلزله شد فهمیدم
روی دیواره قلبم گسلی آمده است

قصه ما و شما قصه ای از شاه و گداست
از ره انگار که ضرب المثلی آمده است

شب دراز است و قلندر شب قدرش یلداست
بسته عمامه و مثل زحلی آمده است-

تا که فریاد زند فزت و رب الکعبه
چونکه از فاطمه ضرب العجلی آمده است

جای بسم اله و  آیینه  انا لله
صدق الله العلی الازلی آمده است

و برای طلب بخشش من در شب قدر

به علیٍ به علیٍ به علی آمده است

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

یا علی...

تب عشق تو من را مبتلا کرد

نبود لایقت قسمت چه ها کرد

علی گفتم لبم جام عسل شد

خود آقا دل من را سوا کرد

ببین که سائلی بیچاره هستم

مرا بوسیدن دستت گدا کرد

نمیدانم پدر یا مادرم بود

که در حق من رسوا دعا کرد

خدا خیرش دهد هر آنکسی را

مرا با خانه تو آشنا کرد

 

تپش های دل عاشق همین است

فقط حیدر امیرالمونین است

 

به دام چشم زیبایش اسیرم

فقط مولا علی باشد امیرم

همین جا اوج معراجی شدن هاست

از این جا جای دیگر هم نمیرم

بسوزان بال و پر را فطرسم کن

که تنها زیر پاهایت بمیرم

غلامم کن غلام بچه هایت

که در صنف غلامی تو پیرم

نجف یک شب مرا مهمان خود کن

من اینجا آمدم حاجت بگیرم

 

علی قرآن ناطق رکن دین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

 

 

جواد قدوسی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

اصلا نیاز به خواندن جوشن کبیر نیست

شبهای قدر ذکر خدا هم علی علیست

ابراهیم لآلی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

مظلوم علی...

سر سفره نشسته بود عجيب

چشم هايش هواي باران داشت

در حوالي مغرب كوفه

دست هايش دعاي باران داشت

نمكي روي زخم خود پاشيد

تا شود باز، روزه ي جگرش

باز مي كرد روزه را مي زد

روضه هاي مدينه هم به سرش

سر سفره نشسته بود و عجيب

دل زينب براش مي زد شور

دم افطار خود دعا مي كرد

« كربلا از نگاه بابا دور »

تا سحر چشم روي هم نگذاشت

پاشد و رخت خويش را بربست

با نگاهي به آسمان فرمود

كه شب روسياهي كوفه است

هوس ديدن دوباره ي يار

كرد او را از اين مصمم تر

نام زهرا كه برد نيّت كرد

شال خود را چو بست محكم تر

ابروانش به هم گره خورده

گذر چشم او به ماه افتاد

با طمأنينه اي شگفت انگيز

دل به دريا زد و به راه افتاد

او كه بر دوش مي كشيد هرشب

كيسه ي نان و كيسه ي خرما

او كه بر شانه هاش مي رفتند

كودكان يتيم هي بالا

پينه ي دست هاي او بيش از

پينه هاي شريف پيشانيش

او كه هر روز و شب فقط مي خورد

به دل ريش ريش و زخمش نيش

گام هايش وزين و سنگين بود

كوچه ها زير پاش مي لرزيد

غربتي داشت گريه هاي شبش

كه طنين صداش مي لرزيد

چشم، در راه مسجد كوفه

تا بيايد امام امشب هم

چند خانه آن طرف تر آه

چشم در راه مانده زينب هم

نفسش را كه در گلويش ريخت

سوخت انگار از تبش محراب

حضرت آفتاب پا مي كرد

كوفه را با اذان خود از خواب

آه از بعد اين عذاب غريب

كه شكسته شود به سجده سرش

با لب تيغ زاده ي ملجم

بي مهابا خنك شود جگرش

آه از خون كه ريخت بر رويش

آه از آخرين خسوف علي

چقدر ضرب تيغ سنگين بود

سكته انداخته در حروف علی

ركن عالم شكست و هاتف گفت

اهل عالم تَهَدَّمَت وَالله

در جنان فاطمه به سر مي زد

با نواي علي ولي الله

 

رضا دین پرور

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

بابای زینب...

هر جا نگاهم خورد ديدم رد پايت

اي جان عالم مست گيسوي رهايت

دارم دعا مي خوانم و لبريز اشكم

انگار باران زد به چشمم از دعايت

از لابلاي اين صداهاي شكسته

دارد تداعي مي شود سوز صدايت

اي آخرين منجي بيا برگرد برگرد

داريم يك عالم دل عاشق برايت

اينجا كبوتر در كبوتر درد داريم

در آستانت گوشه ي دارالشفايت

مشتاق آن آدينه ي موعود هستيم

حتماً كه هست آقا شما هم از خدايت

آقا جسارت مي شود يك استخاره

بين نماز مغرب خود تا عشايت

شايد جواب استخاره خوب آمد

شايد مقرّر شد بيايي در نهايت

امشب شب قدر است قدري استغاثه

كردم كه بر جانم خورد درد و بلايت

قرآن به سر مي گيرم و مي گيرم احياء

شكر خدا كه باز شد تقديرم احياء

من مطمئنم كربلا هستي شما هم

با اهل بيت و مصطفي جمعيد باهم

آقا فضا آكنده از باران سيب است

فيض مدامي مي رسد از كربلا هم

امشب مقدر هرچه خواهد بود باشد

غير از ضريح كربلا را كه نخواهم

چون مطمئنم مي كند در اين شب قدر

اول نظر بر زائران او خدا هم

گفتند آيد هر كه ذكرش يا حسينع است

به به، چه خواني شد براي ما فراهم

يا من دگر حال دعا خواندن ندارم

يا شد دخيل چشم اربابم دعا هم

روزي اگر بهر زيارت سر ببرّند

شيون كنان گوئيم كه «هستيم ما هم»

با اشك ها خود را ميان عاشقانش

جا مي زنيم آقا شده محض ريا هم

ازهرچه باشدجز حسينع استغفرالله

راضي است براين توبه ي مامرتضي هم

حس مي كنم امشب دگر من هم يتيمم

با كاسه هاي شير كوفي ها سهيمم

طوري سري را كه شكسته، بند كردند

آن كار كه بايست مي كردند، كردند

با پاره هاي بند دلهاشان يتيمان

نذري براي آن شكسته بند كردند

تا بي امان زينب دلش هرّي نريزد

در جام لب هاي علي لبخند كردند

آتش براي خويش تا محشر خريدند

آنان كه بر اين حادثه سوگند كردند

آن شب كه وقت التماس بي اثر بود

گويا دلي را بر دلي پابند كردند

فواره اي جاري شد از فرقي شكسته

ميدان چشمي را سبو مانند كردند

اي واي از كرب و بلا كه خيره سرها

بر نيزه يك سر را به صد ترفند كردند

پرچم نمي شد، با كف دستش بگيرند

آخر سرش را روي ني سربند كردند

جانم فداي آن سري كه با عمودي

افتاد در آغوش جسم در فرودي

 

رضا دین پرور

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

علی جان...

بر دل غمزده اميد و رجا مي آيد

بنشينيد همين جا كه خدا مي آيد

چقدر دور و بر سفره گدا مي آيد

چون علي كرده دعا، حال بكا مي آيد

گريه كردن فقط انگار به ما مي آيد

كار ما چيست؟ چنان ابر، فقط باريدن

تا سحر بر سر سجادۀ شب ناليدن

 بي سر و پا شدن و حلقه به در كوبيدن

كار او چيست فقط جرم و خطا پوشيدن

اين ندايي است كه از عرض و سما مي آيد

غير عصيان و خطا بر دلم انباشت نشد

لطف او دست مرا باز نگهداشت، نشد

 دست مهرش به دلم عشق فقط كاشت، نشد

كاشتم هر چه در اين مزرعه برداشت نشد

فقط از دست من انگار،جفا مي آيد

مي گشايند در ميكده گاه و بيگاه

رزق مان مي رسد از بركت و سوز اين ماه

توبه سهل است اگر مي گذريم از اين ماه

هر كه دارد هوس كرببلا بسم الله

با زهم بوي مزار شهدا مي آيد

قابل التّوبه اگر اوست، بگوئيد حسين

آبرو داده به ما دوست، بگوئيد حسين

نام اين دوست چه نيكوست،بگوئيد حسين

كارتان گر كه به يك موست،بگوئيد حسين

نوكر فاطمه بودن به شما مي آيد

موي آشفتهء عشاق مرتّب نشود

هر كه گريان حسين است معذّب نشود

قسمي پاك تر از معجر زينب نشود

روز ما قاعدتا" بي غم او شب نشود

يادمان روضه اي از كرببلا مي آيد

نعل ده اسب،نقوش بدني را كندند

عده اي هول شده،پيرهنش را كندند

بعد انگشت، عقيق يمني را كندند

آه از آن وقت كه خلخال زني را كندند

همه ديدند كسي با قد تا مي آيد

 

رضا دین پرور

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

این آخرین شبی‌است که مهمان دخترش...

این بار آخری است که بابا برابرش...

«کی برده است دست پدر جز به یک طعام؟»


با دخترش چه کرد همین حرف آخرش؟
 
بر دست پینه‌بستة بابا نگاه کرد


بر چهرة شکسته و روی مکدرش
 
اصرار میخ در به کجا راه می‌برد؟


خیری ندیده آخر از آن میخ و از درش
 
شهری که استخوان گلو بود و خار چشم


حالا گرفته زانوی غم در برابرش
 
شهری که تاب جرعة عدلی نداشته


با کاسه‌های شیر نشسته است بر درش
 
شب‌های کوفه منتظر عابری غریب


چاه این فراق هیچ نگردیده باورش
 
آرام گریه می‌کند این چاه در خودش


آرام نه، که آب گذشته است، از سرش

 
از پیش قبر مخفی زهرا بلند شد


مردی که سال‌هاست دلش تنگ همسرش..

 

شاعر : رضا وحید زاده

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

با کوله بار نان , شبِ آخر قیام کرد

مردی  که هرچه داشت به کف وقف عام کرد

 

یک در میان جواب سلامش نمی رسید

آن که خدا به هر قدم او سلام کرد

 

هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید

او باز هم مقا بلشان احترام کرد

 

از غربتش به قول خودش بس , که روزگار

با مرتضی  معاویه را هم کلام کرد

 

بر دوش اوست چرخش دنیا  ولی بر آن

طفلی نشست  وحس نشستن به بام کرد

 

 بعد از نماز نافله شب بلند شد

سمت مدینه فاطمه اش را سلام کرد

 

با این سلام روضه آخر شروع  شد

با خاکهای چادر زهرا تمام کرد

 

غمگین  ترین امیر , الهی که بشکند

دستی که خنده را به لب تو حرام کرد

 

هفت آسمان به جوش خروش آمده مرو

 آن را علی به گوشه ای از چشم رام کرد   

 

جای  صلات ماذنه  باصوت مرتضی

حی العزای علی  را پیام کرد

 

 

بیدار کرد قاتل خود را  که حاضرم...

با شوق خویش خون خودش را به جام کرد

 

 

تا ضربه خورد عالم آدم  به سر زدند

 در عرش و فرش گریه خواص و عوام کرد

 

تا ضربه خورد خنده به لبهای او نشست

گویا به زهر تیغ عسل را به کام کرد

 

دستی به روی دوش حسن تا به خانه اش

هر کوچه را  به خون سرش سرخ فام کرد

 

درخانه زینب است رهایم دگر کنید

آری رعایت دل او را امام کرد

 

زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس

روی جبین دختر خود استلام کرد

 

آری رعایت دل زینب سفارش است

وای از دمی  که بنت علی رو به شام کرد

 

ان دختری که سایه او هم ندیدنی است

چشمان بد  به دور و برش ازدحام کرد

 

یک بی حیا که دید کنیزی نمی برد

ازآل مرتضی طلب یک غلام کرد

شاعر: موسي عليمرادي

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

باز داغ سيـــــنه بي اندازه شد

بار ديگر كــهنه زخمي تازه شد

 

شب رسيدو بام  كوفــه تار شد

باز دردي آشـــــنا تكرار شد

 

کرچه شب بود و فلك درخواب بود

سينه هايي تا سحر بي تاب بود

 

آه فضلزخم ها آغــــاز گشت

نيمه شب آرام دربی باز گشت

 

مي چكـد خون از دلي افروخته

باز شد در مثل درب سوخـــته

 

رخت مشكي رابه تن پوشيدورفت

سنگ غسلي راحسن بوسيد و رفت

 

گريه اي بر سينه خنجر مي زند

باز هم عباس بر سر مي زنـــد

 

چشم زينب در قفا مبهوت بود

بر سر دوش دو تن تابـوت بـود

 

مي كشد آه از جگر از بي كسي

مي رود تابوتي از دلواپــــسـي

 

روضه هايش مانده اما در گلو

مي رود باباي زينب پيـــش رو

 

بس كه زد خود را نوايش زخم شد

چشمها و گونه هايش زخم شد

 

با دلي پر خــون و زار وآتشين

ناله زد بر شانه ی ام البنــيــــن

 

درد تشییع جنازه دیدنیست

روی سنگی خون تازه دیدنیست

 

شاعر: حسن لطفی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها