0

اشعار شهادت امام علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

چقدر طرز نگاهت پدر عوض شده است

چقدر مضطرب و دل پريش و حيراني

نديده بودمت اينقدر تُو خودت باشي

مگر نيامدي در خانه ام به مهماني

 

خدا نكرده مگر بد گذشته كه اينطور

غمين و ساكتي و يك سخن نميگويي

اگر چه مادر من نيست درد و دل بكني

چرا تو حرف دلت را به من نميگويي

 

بگو چه ميگذرد در دلت بگو چه شده

و يا بگو كه قرار است اي پدر چه شود؟

به آسمان كه نظر ميكني مگو انا...

بلا به دور قرار است در سحر چه شود؟

 

منم كه دل نگران تو و دلت هستم

تويي كه در همه ي عمر باورم شده اي

ببين دلم چقدر شور ميزند بابا

چرا تو اين همه مانند مادرم شده اي

 

به ياد مادري و در دو چشم تو ديدم

كه شوق ديدن بانوي خسته در سر توست

نميشود عوض تو حسن رود مسجد

كه بودنت همه اميد قلب دختر توست

 

مرو كه طاقت داغ تو را ندارم من

مرو كه آتش قلبم تو شعله ور نكني

تو را به جان عزيزت نميشود بابا

كه داغ مادرمان را تو تازه تر نكني

 

تو را به حق همان زخم پهلوي مادر

كه با عزاي تو من هم عذاب ميبينم

چگونه تاب بيارم كه بر روي دستت

هنوز هم رد زخم طناب ميبينم

 

بگو كه بعد تو با خاطرات تو چه كنم

بدون تو منم و كوفه اي پر از نامرد

چه روزگار عجيبي ست كاش مي مردم

چه دردهاي زيادي كه بر سرم آورد

 

خدا كند كه نيايم دگر به اين كوفه

خدا كند كه نصيبم دگر بلا نشود

خدا كند كه خسين در برابرم باشد

سرش مقابل چشمم به نيزه ها نشود

شاعر: محمد حسن بيات لو

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

زسوکت اي پدر من هم ز عمر خويش بيزارم
نباشد هيچ کس جزاين دل غمديده غمخوارم
توبودي مرحم درد بابا. از کودکي بابا
تو هم رفتي زبيداد فلک بنکر که بيمارم
به روي زانوي پرمهر تو بکذاشتم من سر
ولي من بعد از اين سر را به دامان که بکذارم
ببين جان پدر خم کشته پشتم از غم دوران
چسان بار مصيبت را به دوش خويش بردارم
مجسم مي کنم درياد خود محراب خونين را
زمظلومي تو شب تا سحر از غصه بيدارم

 

مهدي عظيمي

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-شب شهادت

 

امشب انگار به دل قالب غم ریخته اند

همه آفاق و عوالم چه بهم ریخته اند

هیچ جایی خبری نیست خبرها اینجاست

خانۀ شیر خدا آمد و رفتِ زهراست

گاه مولا به حسن داشت وصیت می کرد

گاه این زخم سرش سخت اذیت می کرد

حسنم ! اصل مداراست به دشمن حتی

گرچه او ضربۀ کاری زده بر من حتی

عمق این زخم زیاد ، است نمک جای خودش

به یتیمان چو پدر لطف و کمک جای خودش

کوفیان شیر بیارند ولی پیش کش است

شیر آورد نشان ، نزد علی ، زجرکُش است

کوفیان هرچه ببینند تلافی بکنند

لیک در کفّۀ خود سنگ ، اضافی بکنند

چه نگویند تشکر – چه تشکر بکنند

شکم از لقمۀ ناپاک ، همه پُر بکنند

بعد من کوفه پریشان تر از اینها بشود

بر علیه تو گِره ها به جبینها بشود

توشه هایی که سر دوش و تنم می بردم

زیر لب نام حسین و حسنم می بردم

نان خرمای مرا عاقبتش پس بدهند

آنچنان فحش ، که انگار به ناکس بدهند

بعد از این جان تو و دختر محرومۀ من

وای بر حال دل زینب مظلومۀ من

روز روشن به حرم تیرگی شب بزنند

سنگها از در و دیوار به زینب بزنند

هیچ حرفی به لبم نیست به غیر از یک آه

نه به این شیر سفید و نه بر آن سنگ سیاه

***

محمود ژولیده

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-شب شهادت

 

پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر

حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر

اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال

انگار شده چند برابر شب آخر

انگار همین چند شب پیش شبانه ...

آمد چه به روز دل حیدر شب آخر

حالا شب وصل است ولی با سر خونین

شرمنده نمانده ست ز کوثر شب آخر

با اشک غریبانه ی خود گفت سخن ها

از بی‌کسی آل پیمبر شب آخر

از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش

از داغ برادر به برادر، شب آخر

گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا

پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

علی جان...

دلم از غربت جانکاه می گفت

شبی را قصه ای از ماه میگفت

همان شاهی که بغض سینه اش را

میان شب برای چاه میگفت

 

مجید قاسمی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

كيست اين مرد كه شب كيسه ي خرما مي برد

روز مي آمد و از سينه نفسها مي برد

كيست اين مرد كه تا تيغ به بالا مي برد

رزم را با مدد از حضرت زهرا مي برد

 

اين خدا نيست ولي مقصدِ هر راه است اين

اَشهدُ اَنَّ علیّاً ولیّ ا... است اين

 

كيست اين شير كه از خصم جگر در آورد

از ميانِ كمرش تيغِ دوسر در آورد

از دليرانِ عرب جمله پدر در آورد

در چنان کند و بیانداخت که پر در آورد

 

يا علي روز و شب و شمس و قمر مي گويند

ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر مي گويند

 

گاه دريا و گهي بارش و باران مي شد

گاه باباي يتيمان دلِ ويران مي شد

به سرِ دوش گهي مَركبِ طفلان مي شد

خوشيِ كاسه­ ي شير و كفي از نان مي شد

 

مثلِ ما حيف يتيمان همگي تنهايند

همگي منتظرِ آمدنِ بابايند

 

واي از امروز حسن گوشه­ ي بستر افتاد

باز هم يادِ غمِ بسترِ مادر افتاد

خواهر افتاد زمين تا كه برادر افتاد

يادِ روزي كه رويِ مادرشان دَر افتاد

 

هيزم و آتش و كابوس عجب بد دردي است

ضربِ نا مَحرم و ناموس عجب بدر دردي است

 

قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد مي زد

تازه مي كرد نفس را و مجدد مي زد

واي از دستِ مغيره چقدر بد مي زد

جاي هر كس كه در آن روز نمي زد مي زد

 

آخرين حرفِ علي بود خواهش مي كرد

زينبش را به اباالفضل سفارش مي كرد

 

زينبش ماند ببيند غمِ حنجرها را

ماند تا داد كِشد غارتِ پيكرها را

تا كند جمع تنِ پاره­ ي اكبرها را

كرد محكم گره ی معجرِ دخترها را

 

ديد در گودي گودال حرامي ها را

تبر كوفي و سر نيزه­ ي شامي ها را

شاعر: حسن لطفي

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

دیگر برای پر زدنم پر بیاورید

هفت آسمان برای کبوتر بیاورید

 

غربت توان دیدن من را ربوده است

این خار را زچشم ترم در بیاورید

 

تا خوب وبد حلال کننداین غریب را

ایتام را برابر بستر بیاورید

 

زخم سرم که هم نمیاید  چه می کنید

جای طبیب  چاره ی  دیگر بیاورید

 

آن معجری که نیمی ازآن  سوخت پشت در

آن را برا ی  بستن این سر بیاورید

 

چندیست سخت تشنه دیدار گشته ام

کوثر برای ساقی کوثر بیاورید

 

مهری برای  سجده من وقت احتضار

از خاک روی چادر مادر بیاورید

 

بار دگر به کوفه اگر راهتان فتاد

با خود اضافه  چادر و معجر بیاورید

شاعر: موسي عليمرادي

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

بی آشنا مانده غریبی بین خلقت

دیگر نمی آید صدای پای غربت

 

چندیست مانده  سفره ها بی نان و خرما

دیگر ندارد کوفه شبگرد محبت

 

بعد از تو باید سرکند با خاک غمها

ان سر که بر دامان مهرت داشت عادت

 

رفتی و هرگزچشم این دنیا نبیند

شاهی بریزد با گدا طرح رفاقت

 

هر وقت می آمد حسن هجده گل یاس

میریخت روی قبر تو با اشک حسرت

 

دست خدا افتاد از پا بین کوچه؟

باید شنید از ریسمان ها این حکایت

 

رفتی و خار از چشمهای تو در آمد

درپای طفلی رفت هنگام اسارت

شاعر: موسي عليمراد

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

با این همه گناه به دردت نمی خورم

با سیل اشک و آه به درت نمی خورم

چشمم به روی غیر شما باز باز بود

با این همه نگاه به دردت نمی خورم

حتی برای توبه دلم جای دیگراست

با این دل سیاه به دردت نمی خورم

گم گشته ام میان مسیر گناه ها

برگشته ام به راه به دردت نمی خورم؟

در اوج معصیت دل من خوش به گریه است

اشکم برای شاه به دردت نمی خورد؟

من آن گدای خیره سر بزم روضه ام

دل کرده ام تباه به دردت نمی خورم؟

پیراهن سیاه عزای حسین هست

گرآورم گواه به دردت نمی خورد؟

من پای بسته غم ارباب بی سرم

افتاده ام به چاه به دردت نمی خورم؟

با این همه تباهی بی حد خدای من

این اشک گاه گاه به دردت نمی خورم؟

آری درست لایق مهدی نمی شوم

در خیل آن سپاه به دردت نمی خورم؟

 

اما ببین که آمده ام بین همهمه

من را ببخش جان حسین جان فاطمه

 

امشب بیا و صاحب این خسته جان توباش

با من بساز و بر سر من سایبان توباش

من از عذاب و آتش و هرمان فراریم

امشب برای بی کسی ام آستان تو باش

بال عروج بسته و پرهام ریخته

برمن حضور روش در آسمان تو باش

مرغ ذلیل وخسته و بی آشیان منم

بر این کلاغ رو سیه ات آشیان تو باش

من کودک فراری از لطف خانه ام

امشب برای من پدری مهربان تو باش

امشب برای نام علی دست من بگیر

امشب خدای مغفرت بی کران تو باش

من دوره گرد روضه ارباب بی سرم

رب غفور و جلوه گر مستعان تو باش

جان حسین توبه من را قبول کن

براین شکسته ساقه دگر باغبان تو باش

امشب که زیر چادر زهرا پناهم است

بخشنده ی گناه من جان گران تو باش

امشب اگر نبخشی از اینجا نمی روم

قلاده دست توست بیا چوپان توباش

می دانم اینکه آبرویم را نریختی

ستار من بیا و برایم امان تو باش

 

گر شد عذاب بهر من خسته جان خدا

من را کنار حرمله آتش مزن خدا

 

امشب شب عروج من و عشق حیدر است

امشب شب توالی دو یار و دلبر است

امشب که تیغ -مرد خدا را نجات داد

پایان سی بهار بدون پیمبر است

امشب علی عبای ملاقات برتن است

امشب شب حضور به دامان دیگر است

محراب خسته از همه ی های های او

امشب برای حیدر کرار معبر است

امشب صفا برای علی تیغ ملجم است

شوری به  قلب کوفه چنان شور مجمر است

امشب علی که زلف پریشان نموده است

گویا که با تمام خدا در برابر است

امشب که تیغ ماه خدا را نشانه است

مرد خدا برای عروجش معطر است

امشب شب تلافی بدر است و عقده ها

تسویه ی حساب قدیمی خیبر است

امشب که ماه روی ز کوفه نهان کند

آغاز داستان ز کوفه فراتر است

امشب پس از علی همه در فکر نیزه اند

فردا نگاهشان به سنان دردآور است

امشب برای قتل علی نقشه می کشند

فردا قرار دشت بلایی مقرر است

امشب علی کشان به دل کوفه باب شد

فردا به نیزه ها سر بی جان اصغر است

امشب که تیغ نقشه گیسوی یار داشت

تمرین برای پیکر صد چاک اکبر است

امشب اگر که تیغ به سر بوسه می زند

فردا به نیز بوسه گه زیر حنجر است

امشب نوای واابتا ذکر زینب است

فردا نوای وای حسین جان زخواهر است

امشب قرار و عده زهراست با علی

فردا به قتلگاه قدمگاه مادر است

امشب تمام کوفه به سر سنگ می زند

فردا نشان سنگ جفا سوی یک سر است

امشب یتیم های علی شیر می برند

فردا گرسنه دخترکی نازپرور است

امشب اگر علی دل محراب تیغ خورد

فردا حسین و نعل و سنان بحث دیگر است

 

امشب علی کشی که به کوفه بهانه است

تمرین برای حرمله با یک نشانه است

شاعر: محمد علي رضاپور

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

مادرم فاطمه باشد پدرم شاه نجف

هر دو عالم به فدای پدر و مادر من

ابراهیم لآلی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمؤمنین(ع)-مدح و مظلومیت

 

ای تو هر جا خدا خداست، ولی

وی خدایت نهاده نام، علی

ای تمامیت کتاب خدا

تپش قلب تو خطاب خدا

آفتاب تمام ملک وجود!

نَفْس احمد! امام ملک وجود!

فاتح بدر و خندق و خیبر

اسدالله! مرتضی! حیدر!

در تن کل انبیا جانی

هرکجا حق بود تو میزانی

آسمـان زیر بـار منت توست

آفرینش گواه عصمت توست

****

از تمام نگفته‌ها آگاه

اشهد انک ولی‌الله

محرم خلوت خدا و رسول

وصی مصطفی، امام بتول

کیستی ای امام عالم‌ها

شهریار تمام عالم‌ها

نور، یک جلوه از جلالت تو

عدل، شرمنده از عدالت تو

داده دادت به عدل، استقلال

به دلیل چراغ بیت‌المال

از همـه بـی‌عدالتی دیــدی

کشتۀ عدل خویش گردیدی

****

عدل تو آهنی شد و افروخت

تا که دست برادرت را سوخت

سهم او که تو را برادر بود

با همه مسلمین برابر بود

عدل تا بود بی‌قرار تو بود

عاشق کفش وصله‌دار تو بود

که شنیده امیر خیبرگیر

لرزد از اشک چشم طفل صغیر؟

که شنیده امیر برقع‌پوش

مشک آب زنی برد بر دوش؟

که شنیده امام بت‌شکنی

در کنـار تنـور پیــرزنی؟

****

که شنیده علی ولی‌الله

دل شب، راز دل کند با چاه؟

فجر تا در افق دمید دمید

خواب در چشم تو ندید ندید

یار دیرآشنای درد بشر

در وطن از غریب‌ تنهاتر

کیست تا چون تو در دل شب تار

قاتل خویش را کند بیدار؟

کوفه در دست، دید جان تو را

می‌شنید آخرین اذان تو را

ای ز خون تو سرخ‌رو توحید

چشم تاریخ تا که دید ندید

که امیری به پاسخ شمشیر

بفـرستد بـرای قـاتل شیر

****

ای سلام خدا به خون سرت

ای ز فرق تو پاره‌تر جگرت

دیده مظلوم، روزگار بسی

از تو مظلوم‌تر ندیده کسی

زخم‌ها بر دلت رسیده، علی!

از رعیت ستم کشیده، علی!

دائم از حق خویش محرومی

به حسینت قسم تو مظلومی

ای جهان وجود، تربت تو

آفرینش محیط غربت تو

بیـت حـق زادگـاه و قتلگهت

اشک «میثم» نثار خاک رهت

 

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

عشق فرو مانده در سين سلام علي
    كيست كه معنا كند سر كلام علي
    نيست بشر لابد از رهبر فوق بشر
    اوست امام همه كيست امام علي؟!
    عشق اگر زنده است از بركات علي ست
    عشق اگر نيست چيست راز دوام علي؟!
    شور دل ما كجا مستي حيدر كجا
    نيست كسي جز علي لايق جام علي
    هركه به او پشت كرد درخور مرگ است ليك
    كشتن از پشت سر نيست مرام علي
    نام علي آمد و باز سماعم گرفت
    كوه به رقص آيد از بردن نام علي

 

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

مهر علي را هر كسي دنبال دارد

كي در دلش ترسي ز قيل و قال دارد

مقبولي حب علي بر هر كه سخت است

آري يقينا نطقه اش اشكال دارد

سيد احسان طباطبايي

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

آدم حساب می­شود این نفسِ من اگر

 

روزی به کاسه لیسیِ تو میهمان شود

 

 

غلامرضا رهنمایی قراملکی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

اهل بیت(ع)-مناجات

 

ما گدایانیم در عالم گدای اهل بیت

ریزه خوارانیم بر خوان عطای اهل بیت

همّت هرکس به قدر سعی و کوششهای اوست

عمرِ ما الحمد شد صرف لقای اهل بیت

هیچکس را با حقارت کس نباید بنگرد

کس نداند کیست جزو اولیای اهل بیت

هرکه اشک روضه دارد احترامش واجب است

چه رسد بر کشتۀ درد و بلای اهل بیت

کینه ها در سینه ها تنها ز بغض دشمنان

دوستی با دوستان تنها برای اهل بیت

عاشقانه می توان مثل شهیدان نذر کرد

تا شود این جان ناقابل فدای اهل بیت

می توان با زندگی همراه شد امّا به شرط

شرط همراهی فقط با کربلای اهل بیت

باید از اطراف خود شِکلی بنا کرد از حرم

تا همیشه دیده بیند ماجرای اهل بیت

چیست نعمتهای دنیا از بزرگ و کوچکش

نیست جز در راستای اعتلای اهل بیت

روز و شب باید مهیای سفر بود ای دریغ

از جدایی های دلها از خدای اهل بیت

یوسف زهرا دمادم انتظار ما کشد

ما کجا و انتظار با صفای اهل بیت

کربلا در خون خود غلتید با خون خدا

تا دل ما جاودان ماند بپای اهل بیت

دست و پا می زد حسین فاطمه در خاک و خون

می رسید از خیمه گاه اما صدای اهل بیت

دور از چشم علمدار حرم حرمت شکست

پای دشمن باز شد بر خیمه های اهل بیت

رأسها بر نیزه ، پیکرها به خاک قتلگاه

می رسد آخر طبیب دل دوای اهل بیت

***

 محمود ژولیده

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  2:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها