0

اشعار شهادت امام علی (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امام، رو به رهایی... عمامه روی زمین
قیامتی شد -بعد از اقامه- روی زمین

خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک
چکید خون خدا در ادامه روی زمین ...

خودت بگو، به که دل خوش کنند بعد از تو
گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین*

زمان به خواب ببیند که باز امیرانی
رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:

«مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین...»**

تو رفته ای و زمین مانده است و ما اینک
و میزهای پُر از بخشنامه ... روی زمین!

 

محمدمهدی سیار

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

کوفه این روزها چرا سرد است
گشته بدتر شبیه یک درد است
می رسد از میان هر کوچه
گریه ای که ازآن یک مرد است
آنقدر روح سبزه ها مرده ست
که بهار هم به باغ آن زرد است
زیر لب مرد قصه ها می گفت
چقدر شهر کوفه نا مرد است
هم سخن گشته بود با چاهی
داغ زهرا چها بر او کرد است؟!
چاه من ، یاد کوچه می دانی
که به روز علی چه آورد است؟
مگر امشب خدا کند یاری
که به پایان رسد عزاداری
مثل هر شب به دوش خود نانی
می شود راهی ِ به مهمانی
کیسه ای را به دوش خود می برد
بهر دل سیری یتیمانی
جای زخم فشار آن کیسه
مانده بر شانه های بی جانی
از در خانه ها که رد می شد
می شنید عقده های پنهانی
پچ پچ حرف مادری این بود
تو کجا این خلیفه! می دانی!
زیر لب با خدا چنین می گفت:
داد ما از علی بگیر ، آنی
غربت مرتضی چه غوغا بود
همچنان او به فکر زهرا بود
کوچه کوچه که بی صدا می شد
ناله ای در فضا رها می شد
از خروش صدای او کوفه
خالی از غیرت و حیا می شد
گریه ای مثل گریه ی بچه
آشنای غم فضا می شد
تازه وقتی که شهر می خوابید
چشم حیدر به گریه وا می شد
تکیه می زد به پشت دیواری
خیره بر خاک کوچه ها می شد
کس نفهمید این همه غصه
در دل او چگونه جا می شد
کوفه لبریز کینه ی مولاست
کوفه از ریشه های عاشوراست
از میان دو کوچه تا رد شد
حال مولا گرفته شد بد شد
زانویش بی دلیل می لرزید
تپش قلب مرد ممتد شد
اشک چشمش دوباره شد جاری
صحنه ای از مقابلش رد شد
کوچه ای در مدینه را می دید
ناگهان پر ز رفت و آمد شد
ناگهان طفل و مادرش را دید
مرد پستی به راهشان سد شد
گوشواره شکسته و خونی
از همان ضربه ای که او زد ، شد
دست مادر به دست کودک بود
ولی در زنده بودنش شک بود
گاهی از غصه چشم او تر بود
بر لبش آیه های مضطر بود
بین کوفه قدم زنان می گشت
در سرش فکر روز دیگر بود
چشم خود را به بام ها می دوخت
غصه اش ضرب سنگ بر سر بود
بین بازار کوفه او می دید
صحنه هایی که درد آور بود
لحظه ای مثل کوه آتش شد
گوییا فکر کشف معجر بود
نیزه از پشت نیزه ها می رفت
روی نیزه سری منور بود
آتش کربلا زبانه کشید
مردکی عکس تازیانه کشید

شاعر : علی کاوند

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

بگذرانم با چه حالی این شب دلگیر را?

اشک من لبریز کرده کاسه های شیر را

مینشینم پشت در، چشم انتظارم پا شوی

با خودم ثانیه ها را میشمارم پا شوی

پشت در وقتی زیادی مینشینی مثل من

تازه وقتی گریه دارد میکند پیشت حسن

تا کجاها میروی با این صدا جان علی?

یاد یک کوچه نمی افتی تو را جان علی??

مینشینم پشت در...این در چه کرده با دلت

من یقین دارم همین "در" بوده اصلا قاتلت

آه، سی سال است قلبت را زده داغی شکاف

جای این شمشیر بدتر نیست از جای قلاف

خار در چشم است این، اما تحمل میکنی

آه...سی سال است قنفذ را تحمل میکنی

بشکند دستش که هر چه میکشیم از دست اوست

ساختی سی سال...سرش استخوان در گلوست

من بمیرم که کسی مانند تو تنها نشد

راستی پیدا شد آخر گوشواره یا نشد?

جان من غصه نخور اینبار پیدا میشود

بیشتر گریه کنی زخم سرت وا میشود

چاه را پر کرده ای از اشک..کمتر گریه کن

پس اقلا بی صدا، مانند مادر گریه کن

هق هق تو آسمان را هم پریشان میکند

چشم هایت بسترت را غرق باران میکند

سالها هرچند از کوچه دلت بی تاب بود

روضه ی تو دیدن یک استکان آب بود!

این وصیت های زهرا کار دستت داده است

گر چه بارانیست...چشمت به حسین افتاده است

آب دادی که به او? این لحظه های آخراست

کربلا، لب تشنه هایت را نبینی بهتر است...

شاعر: مسعود يوسف پو

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

علی از پا افتاد

خبر زخم سرش ورد زبان ها افتاد

اسمان ها لرزید

ناگهان ولوله در عرش معلی افتاد

روضه ای برپا شد

ناله ی فاطمه در صحن مصلی افتاد

تا زمین خورد علی

کنج محراب دگر حضرت زهرا افتاد

یادی از خانم کرد

بی رمق بر روی سجاده سرش تا افتاد

به در خانه رسید

پیش چشمان تر زینب کبری افتاد

باز هم زخم زبان

بار دیگر شرری بر دل آقا افتاد

همگی دلگیرند

محنی بر دل مرغابی دریا افتاد

بستری پهن که شد

یاد باغ گل انسیة الحورا افتاد

نه فقط در کوفه

کربلا هم علی دیگری از پا افتاد

باز هم ضرب عمود

اربا اربا پسری در دل صحرا افتاد

باز هم فرق دو نیم

از روی زین به زمین اکبر لیلا افتاد

ساعتی بعد از آن

چشم شوری به سر حضرت سقا افتاد

ابن ملجم آمد

حیدری در وسط حلقه ی اعدا افتاد

آمد انجا زهرا

تا به زانو بگذارد سرش اما افتاد

عاشقی دردسر است

هر که هم نام علی شد به خطرها افتاد

شاعر: عليرضا خاكساري

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

به هر جایی که ذکر و خیر مولای کریمی هست

یقینا روی بامش رد بال یاکریمی هست

چه شب های دل انگیزی دوباره جمع مان جمع است

خدا را شکر بر لب یا علی و یا عظیمی هست

شبانگاه از میان کهنه کاران سر در آوردم

دلم مرهون لطف این گدایان قدیمی هست

بیا ای شاعر عاشق بخوان که عشق سوزان است

بگو که شور بسم الله رحمن الرحیمی هست

علی دارم چه غم دارم چه غم دارم علی دارم

مرا در شهر گمراهان صراط المستقیمی هست

دلی که خالی از حب امیرالمومنین گردد

یقین دارم اقامتگاه شیطان رجیمی هست

امین الله خواندن زیر ایوان احتیاجی نیست

برای مستی من از نجف طرفه نسیمی هست

حسابی وا نمی کردم به روی نار و جنت من

اگر که مرتضی... اما ، بنازم که قسیمی هست

به فردای قیامت که حساب من جدا باشد

علی گویان عالم را در ان محشر چه بیمی هست

پس از عمری غزل گفتن در این دفتر نمی بینم

همین سوز و گدازی که در اشعار قدیمی هست

" این سخن ورد زبان ها افتاد   دیدی آخر علی از پا افتاد "

برای مرثیه امشب تمام جنس من جور است

گریز روضه ام از کاسه ی شیر یتیمی هست

بماند...میرسد روزی که در راه همین کوفه

به دور محمل زینب دو تا فرق دو نیمی هست

شاعر: عليرضا خاكساري

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

ای اولین سروده ی شب زنده دارها

زیباترین ترنّم فصل بهارها

با دست جبرئیل چه زیبا و دیدنی است

از گونه هات چیدن باغ انارها

ای وصله پینه های عبایت کسای عشق

ای بسته دل به گسیوی تو نونوارها

روز ازل کشیده خدا در ضمیر عرش

دور نگاه نافذ چشمت مدارها

تو اسم اعظمی که کسی منکرت نشد

برآمده است از تو و دستت چه کارها

باید همیشه نام تو را با طلا نوشت

نشناختند گرچه تو را بی عیارها

آقا شما که هیچ که با شوق می زنند

بوسه به خاک پای غلامت غبارها

شکر خدا که جبر نگاهت گرفته است

از دست عاشقان شما اختیارها

 

حالا که مثل رود از احساس جاریم

قدری صفا بده به شب بی قراریم

 

ذکرم همیشه و همه جا یا علی مدد

زیباترین حدیث خدا یا علی مدد

من حاجی صفات خداوندی توام

ای مروه و صفا و منا یا علی مدد

از مهربانی تو کمی کم نمی شود

سلطان همنشین خدا یا علی مدد

تفسیر آیه آیه ی قدراست نام تو

مقبولی نماز و دعا یا علی مدد

شور تمام ماست اگرچه حسین حسین

شور اذان کرب و بلا یا علی مدد

ما ریزه خوارهای سر سفره ی توایم

ما را رسان به نان و نوا یا علی مدد

نان را به نرخ روز علمدار خورده ایم

یعنی به نرخ عشق شما یا علی مدد

زهرا نوشته است به ذیل کتیبه ی

هر حاجتی که گشته روا یا علی مدد

 

ما از خدا فقط طلب اشک می کنیم

با عشق تو به عالمیان رشک می کنیم

 

ای دست های تو ز کریمان کریم تر

مولا شدند بي تو يتيمان يتيم تر

وقتي كه بغض كرده حسن بي تو گوشه اي

يعني كه غصه با دل او شد سهم تر

ديگر صداي ناله و شيون نمي رسد

انگار حال زينب تو شد وخيم تر

انگار ياد كودكي خويش كرده و 

برگشته روضه هاش به چندي قديم تر

آن شب كه با حسين ميان خرابه گفت

اي كاش بود قاتل مادر رحيم تر

از كينه اش لگد به در خانه پرت كرد

مردي كه بود از خود شيطان رجيم تر

صد شكر ميخ، كار خودش را تمام كرد

شايد كه مي شد آتش از آن هم عظيم تر

روز تمام آينه ها را سياه كرد

دستي  ز حجم صورت مادر حجيم تر

بستند هر چه حور و فرشته دخيل اشك 

بر صورتي كه مي شد از اشك نسيم، تر

 

زينب صبور باش گريزي به آه نيست

آرام گريه كن، به خدا قتلگاه نيست

 

شاعر : رضا دين پرور

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد

تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد

 

معلوم مي شود که نمک گير زينب است

 وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد

 

افتاد ياد کوچه و پاى برهنه اش

وقتى مقابلش پدرش گيوه پاش کرد

 

از بس به وصل فاطمه اش اشتياق داشت

در خواب بود قاتلش اما صداش کرد

 

بين دو سجده بود که فرق سر على

مانند ذوالفقار دودم شد...دوتاش کرد

 

شمشير تا ميان دو ابروى صورتش

طورى نشسته بود نمي شد جداش کرد

 

مي خواست دست و پا زدنش بيشتر شود

شمشير را ميان سرش جابجاش کرد

 

اى روزگار! آخر على را زمين زدند

بايد ازين به بعد جگر را فداش کرد

 

وقت وصال بود، دوباره خضاب کرد

وقت خضاب خون سرش را حناش کرد

 

بين حصير پاره پدر را حسين برد

تا اينکه از قضا پسرش بورياش کرد

شاعر: علی اکبر لطیفیان

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-شام غریبان

 

فضای تو چقدر غم فزاست ای کوفه

بگو امام غریبت کجاست ای کوفه

صدای یا ابتا از خرابه ها آید

تمام شهر پر از این صداست ای کوفه

قسم به شام غریبان مرتضی، سه شب است

که سفرۀ فقرا بی غذاست ای کوفه

هنوز از جگر نخل های تو به فلک

صدای نالۀ شیر خداست ای کوفه

دل شکسته یتیمی نسشته چشم به راه

هنوز منتظر مرتضاست ای کوفه

به اشگ غربت و خون سر علی سوگند

تو را نه دوستی و نه وفاست ای کوفه

زدست مردم نامرد تو علی چه کشید

که مرگ خود ز خداوند خواست ای کوفه

چرا علی دل شب دفن شد جواب بده

مگر نه او شه ارض و سماست ای کوفه

گذشت هر چه شد، از زینبش تلافی کن

اگر چه کار تو جور و جفاست ای کوفه

بیا و بعد علی با حسین خوبی کن

که از تو خون جگر مجتباست ای کوفه

روا بود که خرابت کنند از ریشه

ز بس تو را ستم نارواست ای کوفه

ز بی وفائی و جور و جفای مردم تو

هماره ناله «میثم» به پاست ای کوفه

 

 

غلامرضا سازگار

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

کربلای کوفه


در روزِ مصیبت و شهدتِ علی

کوفه شده کربلایی از غُصّه ولی

در کرببلا«یکصد و ده» روزِ دگر

بر نیزه شود،سرِ حسین اِبنِ علی

حمید رضا گلرخی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

از نخلستان و چاه و است و علی(ع)

کوفه در خواب گناه است و علی


کوفه خواب است و کسی در جاده نیست

در تمام شهر یک آزاده نیست


کوفیان با ننگ سودا می کنند

از علی امشب تبرا می کنند


کوفیان با عافیت خو می کنند

بر سر دنیا هیاهو می کنند


باز امشب عشق تنها می شود

زخم ، سهم فرق مولا می شود


کوفیان امشب « ولی » را می کشند

فاتح خیبر « علی » را می کشند


آفتاب عشق گلگون می شود

سینه ی سجاده پرخون می شود


باز امشب عقده ها گل می کند

بر لبان غم ، دعا گل می کند


پشت نخل آرزو ، خم می شود

داغ حسرت سهم ، آدم می شود


می شود امت یتیم و بی امام

عشق ، ناکام و عدالت ، ناتمام


جاده می ماند غریب و بی سوار

ذوالفقار عدل می گیرد غبار


کوفیان ، مست ترنم می شوند

در غبار عافیت گم می شوند


کوفه ، ای ظلمت سرای شب نورد

کوفه ، شهر عافیت ، آیین زرد


کوفه ، ای نامرد ، ای شهر فریب

کوفه ، ای بی درد ، ای شهر فریب


زادگاه و قبله ی اصحاب باد

پنج فصل عدل را دادی به باد


خوب می دانم علی سهمت نبود

درک آن خورشید در فهمت نبود


چون که با زهر تو پرپر شد علی

همنشین زخم خنجر شد علی


کاش امشب باز باران می گرفت

بغض من راه نیستان می گرفت


کاش امشب درد می آمد فرود

بغض من ، زخم علی را می سرود


چاه کو ، تا بشنود درد مرا

ماه کو ، آن شاهد درد آشنا


ای علی ، هجر و صبوری تا به کی

چهارده قرن از تو دوری تا به کی


تا به کی باید ز هجرانت سرود

شعر در وصف شهیدانت سرود


بی تو ای مولا ، دل ما کربلاست

سهم ما از زندگی ، درد و بلاست


عشق در چشمان من گل گاشته

گریه با من ماجراها داشته


خانه ام امشب دوباره ابری است

گریه ، گام آخر بی صبری است


بی تو بر دل مانده زخم صد فدک

کو دو بیتی ، کو جنون ، کو نی لبک


غم مدار ، اما دل ما محکم است

گر چه دنیا سهم ابن ملجم است


ذوالفقارت یا علی میراث ماست

ما به خونخواهی به پا خواهیم خاست


ای علی ، سنگ صبور فاطمه

وارث زخم غیور فاطمه


ای شهید فتنه ی قوم جمله

بهترین تفسیر اخلاص عمل


چشمهایت ای طلوع دلنواز

بر جهان ای کاش می تابید باز


کاش امشب باز باران می گرفت

بغض من راه نیستان می گرفت


کاش امشب درد می آمد فرود

بغض من زخم علی را می سرود


شیعیان ، من داغدار حیدرم

داغدار آن بهار پرپرم


بی علی ، ماییم و اندوهی مدام

روبروی ماست راهی ناتمام


بی علی ، دنیا ندارد اعتبار

وای بر ما ، وای بر این روزگار

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-تدفین

 

تا جسم بو تراب نهان در تراب شد

گردون به فرق خاک نشینان خراب شد

با یک مدینه غربت و یک کوفه درد و غم

مانند شمع سوخت و لب بست و آب شد

وقتی که بازگشت حسن از کنار قبر

از سوز ناله اش دل زینب کباب شد

چندین ستاره در دل شب خون گریستند

تا نیمه شب به خاک نهان آفتاب شد

پاداش آن مروّت و مردانگیّ و عدل

روی علی ز خون سر او خضاب شد

کاش این چنین نبود و نباشد شنیده ام

بین همه سلام علی بی جواب شد

فریاد می زنند شب و نخل و چاه ها

والله بر علی ستم بی حساب شد

در مجلس شهید همه آورند گل

امشب سرشگ دیده ی زینب گلاب شد

"میثم" سزد که نسل جوان گریه ها کنند

بر رهبری که پیر به فصل شباب شد

 

غلامرضا سازگار

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-تشییع و تدفین

 

شب و تاریکی و صحرایِ خاموش

فلک از جامه ی ماتم سیه پوش

گرفته در زمین چندین ستاره

یکی خورشید خون آلوده بر دوش

سکوت مرگ، عالم را گرفته

تو گویی آسمان هم رفته از هوش

درون سینه ها فریاد فریاد

صدای ناله ها خاموش خاموش

بیابان نجف چشم انتظار است

که گیرد جان عالم را در آغوش

خدا داند که خون فرق مولا

ز قلب آفرینش می زند جوش

ز صحرای نجف آهسته آید

صدای ناله ی عبّاس بر گوش

"جوانمردی" دل شب رفت در خاک

"عدالت" تا قیامت شد فراموش

کجا رفت آن امیری کز رعیّت

رسیدش نیش ها در پاسخ نوش

کتاب غربتش تا حشر باز است

چنانکه فرقِ سر، تا طاق ابرویش

زخونت «میثم» ار شد خاک مفروش

ولای دوست را مفروش مفروش

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-مدح و شهادت

 

به نام حضرت حق ، السلام یا دریا !

بر آن سرم که بنوشم تو را ، ولی ، اما ...

چگونه از تو بنوشم ، منی که مردابم ؟

چگونه از تو بنوشم ؟ مگر شما مولا ...

دوباره آمده ام تا تو را بگویم سبز

و بشکفم ز نسیم ات ، بهار روح افزا

مرا به فطرت آیینه ها سفارش کن

که تا به مدحت نورت ، دلم شود گویا

تو را ز حضرت قرآن همیشه می پرسم

ز آیه های بشارت ، ز سورۀ  « اعلی »

تو را ز صبح و اذان ، سجده ، منبر و محراب

تو را ز بوی خوش « یاکریم » و « یاهو » ها

تو را ز مکه ، مدینه ، ز کربلا ، کوفه

تو را ز فصل زلال غدیر و عاشورا

تو را ز صبر مجسم ، ز حضرت زینب

تو را ز سورۀ مظلوم : حضرت زهرا

تو را ز نان و نمک ، وصله های وارسته

تو را ز سادگی و بی تکلفی ، مولا !

دوباره تنگ غروب است و در شب کوفه

کنار خلوت روحت ، نشسته ای تنها

تو کیستی که جهان در نگاه تو هیچ است ؟!

تو کیستی که جهان در نگاه تو ... آیا ؟

تو تا کجای خدا قد کشیده ای ، ای خوب !

که دست واژه به فهمت نمی رسد ، آقا ؟!

تو را به روی زمین خاکیان نمی فهمند

تو را به عرش خدا ، آسمانیان حتا !

تو در زمان و مکان و بیان نمی گنجی

به رنگ لهجۀ دنیا ، نمی شوی معنا

تو را قسم به خدا ، هیچ کس نمی داند

عجیب ، تشنۀ یک پاسخم تو را دریا !

تو حرف اول عشقی و آخر خوبی

چگونه از تو بگویم ، امام خوبی ها ؟!

زبان لال دلم را به عشق گویا کن

نگفته ام غزلی در خور تو ای مولا

 

رضا اسماعیلی

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

امیرالمومنین(ع)-ضربت خوردن-شهادت

 

وقتی خبر رسید که مسجد سری شکست

در گوشه ای ز خانه قد دختری شکست

باور نمیکند که علی را زمین زدند

آن حیدری که با نگه ش خیبری شکست

یاد مدینه کرد که در کوچه های شهر

دلبر مقابل نگه دلبری شکست

هجمه شدید بود، چهل ضربه خورد در

در وانشد که زیر لگدها دری شکست

در پشت در که رفت زمین خورد و بعد از آن

تا در شکست پهلوی مادری شکست

اینجا اگر فقط سر و پهلو شکسته شد

کرب و بلا ز نعل و سنان پیکری شکست ...

وقتی عقیله دید که الشمر جالس ...

افتاد و قد حیدری خواهری شکست

حجم سه شعبه بیشتر از حجم حنجر است

پاره نشد گلوی علی حنجری شکست

خیره شده به دست کسی چشم ساربان

حالا خبر رسید که انگشتری شکست

وقتی که حرف لعل لب و خیزران رسید

از اهل خانواده دوباره سری شکست

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شهادت امام علی (ع)

زبانحال مولا امیرالمومنین (ع)

 

همش دردمو تو خودم میخورم

که چاهم نمیفهمه این ناله رو

هنوز گریه هام نذر داغ توئه

چیکارش کنم زخم سی ساله رو

**

اگرچه گذشته ولی بد گذشت

که حالا هنوز از تو شرمندمو

از اون وقت سی ساله که میگذره

ندیده کسی دیگه لبخندمو

**

تو رو میگرفتی ازم فاطمه

من از ضرب سیلی خبر داشتم

شبا توی تنهایی و غربتم

چقدر حرف با میخ در داشتم

**

یه وقتا لباساتو بو میکنم

مِی اَم رو با پیمونه گم کردمش

همش راه میرم میگم زیر لب

گلم رو توی خونه گم کردمش

**

یه گوشه نشسته همش زینب و

دلش رو ندارم که هق هق کنه

حسن چادرت رو میبوسه همش

میترسم که آخر حسن دق کنه

 
 
چهارشنبه 24 خرداد 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها