0

اشعار شب های قدر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

ای صلوات کبریا نثار جسم و جان تو

  سجدۀ اهل آسمان به خاک آستان تو  

 سـلام دائـم خـدا بـه کل خاندان تو

  پیـر خـرد فدایـی فاطمـۀ جـوان تو

 

  خداست با تو هم‌سخن رسول، هم‌زبان تو

   تو کیستی؟ تو مرتضی تو کیستی؟ تو حیدری

   تو فـوق اقتدارهـا تـو از کمـال، برتری

  تو نفس ختم انبیا تو از پیمبران سـری  

 تو تک‌سوار بدری و تو قهرمان خیبری

   با نــود جــراحتت مــدافع پیمبــری

  درید قلب یک سپه به تیغ خون‌فشان تو

 شرف گرفته آبرو ز خاک پای قنبرت

   مقام زهـد عیسوی رسیده بر ابوذرت  

 خــدای خوانـد بـا نبـی بــرادر و برابــرت

   رسول، مدح‌خوان تـو، خداست مدح‌گسترت  

 بهتر از این چه می‌شود که فاطمه است همسرت  

 زهی مقام و قدر تو زهی جلال و شأن تو

  تو شهریار عالمـی خلق جهان گدای تو

  چگونه بود یا علی نان و نمک غذای تو؟  

 هنوز زهد می‌برد سجده به خاک پای تو

  هنوز دل بـرد ز شـب زمزمـۀ دعای تو  

 هنوز جوشد از سحر ذکـر خدا خدای تو 

هنوز هل‌اتا کند صحبت قرص نان تو


به پیش پـای فاطمـه نبی قیام می‌کند

  همیشه مصطفی از او خود احترام می‌کند

  مقام بین که فاطمه تـو را سلام می‌کند  

 جان عزیز خویش را وقف امـام می‌کند

  تمام عمـر، احتـرام از تـو مـدام می‌کند  

سلام تو به جان او سلام او به جان تو

   کتاب وحـی را فقط نقطـۀ بـا تویی علی!  

 پشت رسول امجد و روی خدا تویی علی!  

 کعبه و حجر و زمزم و سعی و صفا تویی علی!

  از دل ختـم انبیـا عقـده‌گشـا تویی علی!

  امـام مـا امـام مـا امـام مـا تـویی علی!  

 اطاعت است از آن ما امامت است از آن تو 

   تو در تمـام غزوه‌هـا حمــاسه آفریـده‌ای

  تو در پی رضای حق ز عمرو سر بریده‌ای

   تو هر چه دیده مصطفی به چشم خویش دیده‌ای

   تو صوت جبرییل را به گوش خود شنیده‌ای

   تو نـاز پـا‌‌برهنگـان خریـده و کشیـده‌ای

  یتیم، چهره می‌نهد به قلب مهربان تو 

  سپهـر دور می‌زنـد همـاره بـر مـدار تو  

 تمـام ملـک کبریـا محیـط اختیــار تو  

خلافت است بر تو کم ز کفش وصله‌دار تو

   اگر چه بنده‌ای ولی خدایی است کار تو

  فراتـر است از مکـان حدود اختیار تو  

 زمانه سیر می‌کند هماره در زمان تو

  منم که هست مهر تو، مشی و مرام و ایده‌ام

  به گوش جان صدات را ز شعر خود شنیده‌ام

  نثـار خـاک مقـدم مبــارکت قصیـده‌ام  

 که در ثنـا و مـدح تـو معجـزه آفریده‌ام  

 دل از جهان بریده‌ام ناز غمت کشیده‌ام

  مدح تو را سروده‌ام همیشه با زبان تو

  کسی که در ثنـای او آمـده «انّمـا» تویی

  کسی که بوده از ازل حامی مصطفی تویی

   کسی که خوانده خویش را نقطۀ تحت با تویی

  کسی که شـد بــرادر خاتــم انبیـا تویی  

 کسی که وصفش آمده سورۀ هل‌اتی تویی

  بسته نزول هل‌اتی به بذل قرص نان تو  

 زخم تو بـوده بـر بدن فزون ز حلقۀ زره  

ندیده دیـدۀ کسی فتـد به ابـرویت گره

   مانده به هر جـراحتت نقش هزار خاطره

  گشتـه بـه ذوالفقـار تـو کار نَبرد یکسره

  ای شده جوشنت به تن نام بتول طاهره  

 ای ز خدای فاطمه درود بر روان تو

  تو جلـوۀ جمال حـق تـو آفتـاب عالمی

  تو بـا تمـام انبیــا تـو پیشتـر ز آدمـی

  تو هم علی مرتضی تو هم رسول اکرمی

  تو اولـی تـو آخـری تو آدمی تو خاتمی

   تو در بهار و در خزان بهار نخل «میثمی»  

 که مدح می‌کند تو را هماره با بیان تو 

شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

تو بخشنده هر گناهى الهى

به جز تو نباشد پناهى الهى

به اين بنده ناتوانت كمك كن

كه ابليس دارد سپاهى الهى

 

ز يك عمر عصيان، نشانى نماند

ز رحمت كنى، گر نگاهى الهى

به نيكى مبدل نمايى بدى را

چه خواهى ببخشى گناهى الهى

چو رحم تو سبقت زقهر تو گيرد

در آن دم چه كوهى چه كاهى الهى

ولى هر كه با مرتضى آشنا نيست

ندارد به عفو تو راهى الهى

به باغ ولايش به رسم گدايان

منم ره نشين چون گياهى الهى

به قلب «حسان» مهر جانبخش او را

فزون كن دمادم، الهى، الهى

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانی نگاهت پر بگیرم
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق
دست شمارا جای قرآن سر بگیرم
ای کاش می شد لااقل یک بار در خواب
با دست آغوشم تو را در بر بگیرم
ای کاش پایم واشود در خیمه ای که
یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم
ای کاش در تقدیر من امشب نویسند
پای تورا یک شب به چشم تر بگیرم
ای کاش می شد تا برای سجده از تو
مهری زخاک تربت مادر بگیرم
تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم
ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم
من عاشقم خرده ز ای کاشم مگیرید
ای کاش ها ر ا کاش ازاین در بگیرم

شاعر : موسی علیمرادی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

همناله با امام زمان در شب قدر

سلام من به قرآن بر سر تو
سلام من به قبر مادر تو
اگر زائر شدی صحن نجف را
سلام من به بابا حیدر تو
اگر زائر شدی بین الحرم را
سلام من به جدّ اطهر تو

 

بگو از جانب من با حسینت
سلام من به خون پیکر تو
اگر رفتی کنار قبر عبّاس
سلام من به آن آب آور تو
شب احیا کند ناله سه ساله
پدر جان،کی بریده آن سر تو
اگر رفتی کنار قبر زینب
سلام من به آن چشم تر تو
به مشهد هم که رفتی یابن زهرا
بگو من هم بیایم در بر تو
خلاصه گویمت در بین سرداب
سلام من به سوز سحر تو

 

 

 

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

از نخلستان و چاه و است و علی(ع) / کوفه در خواب گناه است و علی
کوفه خواب است و کسی در جاده نیست / در تمام شهر یک آزاده نیست
کوفیان با ننگ سودا می کنند / از علی امشب تبرا می کنند
کوفیان با عافیت خو می کنند / بر سر دنیا هیاهو می کنند
باز امشب عشق تنها می شود / زخم ، سهم فرق مولا می شود
کوفیان امشب « ولی » را می کشند / فاتح خیبر « علی » را می کشند
آفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شود
باز امشب عقده ها گل می کند / بر لبان غم ، دعا گل می کند
پشت نخل آرزو ، خم می شود / داغ حسرت سهم ، آدم می شود
می شود امت یتیم و بی امام / عشق ، ناکام و عدالت ، ناتمام
جاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبار
کوفیان ، مست ترنم می شوند / در غبار عافیت گم می شوند
کوفه ، ای ظلمت سرای شب نورد / کوفه ، شهر عافیت ، آیین زرد
کوفه ، ای نامرد ، ای شهر فریب / کوفه ، ای بی درد ، ای شهر فریب
زادگاه و قبله ی اصحاب باد / پنج فصل عدل را دادی به باد
خوب می دانم علی سهمت نبود / درک آن خورشید در فهمت نبود
چون که با زهر تو پرپر شد علی / همنشین زخم خنجر شد علی
کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت
کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من ، زخم علی را می سرود
چاه کو ، تا بشنود درد مرا / ماه کو ، آن شاهد درد آشنا
ای علی ، هجر و صبوری تا به کی / چهارده قرن از تو دوری تا به کی
تا به کی باید ز هجرانت سرود / شعر در وصف شهیدانت سرود
بی تو ای مولا ، دل ما کربلاست / سهم ما از زندگی ، درد و بلاست
عشق در چشمان من گل گاشته / گریه با من ماجراها داشته
خانه ام امشب دوباره ابری است / گریه ، گام آخر بی صبری است
بی تو بر دل مانده زخم صد فدک / کو دو بیتی ، کو جنون ، کو نی لبک
غم مدار ، اما دل ما محکم است / گر چه دنیا سهم ابن ملجم است
ذوالفقارت یا علی میراث ماست / ما به خونخواهی به پا خواهیم خاست
ای علی ، سنگ صبور فاطمه / وارث زخم غیور فاطمه
ای شهید فتنه ی قوم جمله / بهترین تفسیر اخلاص عمل
چشمهایت ای طلوع دلنواز / بر جهان ای کاش می تابید باز
کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت
کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من زخم علی را می سرود
شیعیان ، من داغدار حیدرم / داغدار آن بهار پرپرم
بی علی ، ماییم و اندوهی مدام / روبروی ماست راهی ناتمام
بی علی ، دنیا ندارد اعتبار / وای بر ما ، وای بر این روزگار

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شب ها که گرم اشک و مناجات می شویم

قدری شبیه مادر سادات می شویم

از نور فاطمه به سحر فیض می بریم

تا معتکف به کنج خرابات می شویم

 

ما آمدیم تا که گرفتارمان کنی

زلفی نشان دهی همه اثبات می شویم

لب وا نکرده برگه ی عفو تو می رسد

از این همه گذشتن تو مات می شویم

این نفس ، دست از سر ما که نمی کشد

در عمر خویش خرج مکافات می شویم

ذکر "علی علی" است که آزادمان کند

وقتی اسیر دام بلیات می شویم

حق من است تا بزنی ام ، نمی زنی

با چشم رحمت تو مراعات می شویم

با روضه ی حسین ز بس گریه می کنیم

غافل ز عرض کردن حاجات می شویم

هر چه صلاح ماست به کشکول مان بریز

ورنه گدا به شیوه ی عادات می شویم

در پیش روزی است که انگشت بر دهان

حسرت نصیب از این همه اوقات می شویم

باور نمی کنیم که با بودن حسین

در آتش عذاب مجازات می شویم

تا مرگ ما رسد ، علی از راه می رسد

آماده پس برای ملاقات می شویم

شاعر:رضارسول زاده

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

ای آن که دیده ها همه در آرزوی توست
بخشندگی و فضل و کرم، خلق و خوی توست
نام مبارک تو بُوَد صدر نامه ها
از هر طرف که می گذرم، گفتگوی توست
تسبیح گوی تو، همه ذرات کاینات
دل های بندگان همه در های وهوی توست
ذات تو بی نیاز و تویی منشأ فیوض
دست نیاز جمله خلایق به سوی توست
صد آفرین بر آن دل پاکی که نیمه شب
با صد امید لرزد و در جست و جوی توست
فرخنده آن سری که شبی، پیش تو خم است
شایسته آن تنی که سحر روبردی توست

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

بگذار تا بميرم در اين شب الهي

ورنه دوباره آرم رو روي روسياهي

چون رو كنم به توبه، سازم نوا و ندبه

چندان كه باز گردم گيرم ره تباهي

 

چون رو كنم به احياء، دل زنده گردم اما

دل مرده مي‏شوم باز با غمزه گناهي

گرچه به ماه غفران بسته است دست شيطان

بدتر بود ز ابليس اين نفس گاه گاهي

اي كاش تا توانم بر عهد خود بمانم

شرمنده‏ام ز مهدي وز درگهت الهي

تا در كفت اسيرم قرآن به سر بگيرم

چون بگذرم ز قرآن اُفتم به كوره راهي

من بندگي نكردم با خويش خدعه كردم

ترسم كه عاقبت هم اُفتم به قعر چاهي

با اينكه بد سرشتم با توست سرنوشتم

دانم كه در به رويم وا مي‏كني به آهي

اي نازنين نگارا تغيير ده قضا را

گر تو نمي‏پسندي تقدير كن نگاهي

دل را تو مي‏كشاني بر عرش مي‏كشاني

بال ملك كني پهن از مهر روسياهي

دل را بخر چنان حُر تا آيم از ميان بُر

بي عجب و بي تكبّر از راه خيمه گاهي

امشب به عشق حيدر ما را ببخش يكسر

جان حسين و زينب بر ما بده پناهي

آخر به بيت زينب بيمار دارم امشب

از ما مگير او را جان حسن الهي

در اين شب جدايي در كوي آشنايي

هستم چنان گدايي در كوي پادشاهي

شاعر:محمود ژولیده

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

خيز، اى بنده محروم و گنهكار بيا

يك شب اى خفته غفلت زده بيدار بيا

بس شب و روز كه در زير لَحَد خواهى خفت

دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا

 

شب فيض است و در توبه و رحمت باز است

خيز، اى عبد پشيمان و خطاكار بيا

پرده شب كه بود آيت ستّارى من

دور از ديده مردم، به شب تار بيا

اين تويى، بنده آلوده و شرمنده من

اين منم، خالق بخشنده ستّار بيا

مگشا دست نيازت به عطاى دگران

دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا

فرصت از دست مده، مى گذرد اين لحظات

منشين غافل و بى حاصل و بيكار بيا

شاعر:حبیب الله چایچیان

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

عمرم همه را تباه کردم چه کنم

پرونده خود سیاه کردم چه کنم

تو عفو کنی از کرمت اما من

از این که تو را گناه کردم چه کنم

 

***

با من همه جا رفیق راهی یارب

از درد نگفته ام گواهی یارب

من عبد ذلیل و تو خداوند جلیل

از من آهی زتو نگاهی یارب

***

بگذشته گناهم از شماره یارب

جز عف تو نیست راه چاره یارب

من عبد فراری تو ام یا الله

در باز کن آمدم دوباره یارب

***

در کوی تو رنج ره نیاید به حساب

جرم من رو سیه نیاید به حساب

سوگند به عفوت که گناه ثقلین

پیش کرمت گنه نیاید به حساب

***

عمری به گناه پا فشردم یا رب

بار دل خود به دوش بردم یارب

تو ناز مرا کشیدی و من غافل

سیلی زهوای نفس خوردم یا رب

 

 

شاعر:حاج غلامرضاسازگار

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

امشب بیا دوباره خدا را صدا کنیم
قرآن به سر،برای ظهورش دعا کنیم
قدری تأمّلی و سپس کربلا رویم
با روضه های خون خدا هم ،صفا کنیم
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شب قدر است و قدرش را بدانیم

نماز و جوشن و قرآن بخوانیم

 

به درگاه خدا غفران و توبه

به شرطی که سر پیمان بمانیم

 

برای پاکی نفس و سعادت

همیشه بهر خود شیطان برانیم

 

شب تقدیر و ثبت سرنوشت است

دعا بر مومن و انسان بخوانیم

 

برای صیقل روح و روان ها

به دل دریائی از ایمان رسانیم

 

برای اولین مظلوم عالم

بسی خون دل از چشمان چکانیم

 

هزاران لعنت و نفرین بسیار

به قاتلهای مولا مان رسانیم

 

در این شبها تو مهدی (عج) را صدا کن

چو یوسف غایب است حیران چنانیم

 

دعای اول و آخر ظهور است

که بیش از این در این هجران نمانیم

 

مسافر " را بگو ایمان قوی دار

که تا وصلی به این دامان امانیم

التماس دعا

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شب رحمت

سبدی دارم در دست
                   می روم سوی خدا
                                    یا علی می گویم

 

 

می روم تا درگه نور و امید
              تا به جایی که ملک ره نبرد
                                   می روم سوی خدا
                                                            سوی حق 
                                                                    سوی اُمید
چون قرارم امشب است 
می روم تا که به من تازه براتی بدهند
                    می روم تا در ِ رحم
                                  می زنم در با اشک
                                         و قسم می دهم او را از دل
                         به هم او
                         به محمّد
                         به علی 
                         به فاطمه
                         به هر چهارده نور خدا
                         به قائم
                                    و به نور ...
                                                تا که مرا ره بدهد
                                                                        به سوی نور
                                                به چشمه غسل ذنوب
سبدم را به ملائک دادند
می برندش تا در ِ لطف خدا
حال ...

من منتظرم در ره عشق ... 
                  و دعا می کنم امشب همه را 
                                      زیر لب ذکر خدا می گویم 
                                           تشنگی را ز دهان دور کنم من با اشک  
                                  به خدا بوی خدا می آید 
آری ... 
     نور آمد
           و ملائک سبدم آوردند
                                      لبالب از رحم
                                                سرریز از نور و کرم
و چه زیبا با نرگس فردوس پوشانیده شده
                            شکری می گویم به خدا
                                                می نوشم آب حیات
                                                       با دل و جان آن مبارک سحر آمد
و ز گلدسته دل بانگ اذان می شنوم
                            نیست خدائی جز او ...
                            نیست خدائی جز او
آری 
صبح شد
و سبکبال ز جا بر می خیزم به خدا

ارسطو کروبی (وصال خوانساری)

شب رحمت

سبدی دارم در دست
                   می روم سوی خدا
                                    یا علی می گویم

 

 

می روم تا درگه نور و امید
              تا به جایی که ملک ره نبرد
                                   می روم سوی خدا
                                                            سوی حق 
                                                                    سوی اُمید
چون قرارم امشب است 
می روم تا که به من تازه براتی بدهند
                    می روم تا در ِ رحم
                                  می زنم در با اشک
                                         و قسم می دهم او را از دل
                         به هم او
                         به محمّد
                         به علی 
                         به فاطمه
                         به هر چهارده نور خدا
                         به قائم
                                    و به نور ...
                                                تا که مرا ره بدهد
                                                                        به سوی نور
                                                به چشمه غسل ذنوب
سبدم را به ملائک دادند
می برندش تا در ِ لطف خدا
حال ...

من منتظرم در ره عشق ... 
                  و دعا می کنم امشب همه را 
                                      زیر لب ذکر خدا می گویم 
                                           تشنگی را ز دهان دور کنم من با اشک  
                                  به خدا بوی خدا می آید 
آری ... 
     نور آمد
           و ملائک سبدم آوردند
                                      لبالب از رحم
                                                سرریز از نور و کرم
و چه زیبا با نرگس فردوس پوشانیده شده
                            شکری می گویم به خدا
                                                می نوشم آب حیات
                                                       با دل و جان آن مبارک سحر آمد
و ز گلدسته دل بانگ اذان می شنوم
                            نیست خدائی جز او ...
                            نیست خدائی جز او
آری 
صبح شد
و سبکبال ز جا بر می خیزم به خدا

ارسطو کروبی (وصال خوانساری)

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است

 

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است

کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف

صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است

شهسوار من که مه آیینه‌دار روی اوست

تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است

عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو

در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است

من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می

زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است

اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین

با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است

آن که ناوک بر دل من زیر چشمی میزند

قوت جان حافظش در خنده زیر لب است

آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد

زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

امشب شب قدر است و من قدری ندارم
 بهر دل آلوده ی خود بیقرارم
امشب شب قدر است و یك دنیا فقیرم
 بیمارم و محتاج و در غفلت اسیرم

 

 من آمدم با كوله بار ، بار زشتم
تا رنگ زهرائی بگیرد سرنوشتم
ای كاش میمردم شب قدرت نبینم
من باعث درد نگاری مهجبینم
چون نامه اعمال من بیند سحر گاه
بر حالت آلوده من میكشد آه
امشب بیا و كار دل را چاره بنما
مكتوب اعمال بدم را پاره بنما
رزق من امشب بهتر از صد سال گردد
گر یوسف زهرا ز من خوشحال گردد
گر او بخواهد بنده تو میشوم من
گر او نخواهد راه غفلت میروم من
امشب بیا و آرزویم را روا كن 
او را به یاد ما ، تو مشغول دعا كن
با كوهی از حاجت به در گاهت نشستم
در لیلة القدر علی دل بر تو بستم

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  2:07 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها