0

اشعار شب های قدر

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر *** مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر
از من تمام عمر گنه دیدی و گنه *** شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر
از بس که تو ندیده گرفتی گناه من *** بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر
دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن *** ای بهترین پناه منِ زار یا مجیر
بالاترین عذاب برایم جدایی است *** کی میرسد زمان دیدار یا مجیر
قربان دستهای تو یا ایها الطبیب *** دستی بکش بر این دل بیمار یا مجیر
گر دیر حاجتم بدهی قهر می کنم *** ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر
می ترسم از قیامت و از دوری حسین *** برگ امان به من بده از آن یا مجیر
دستِ خودم که نیست، لبم تشنه می شود *** باشم به یاد تشنگی یار یا مجیر
تا کربلای دل حضرت ارباب پر کشد ** با یک سلام لحظه افطار یا مجیر
می خواهم بی حجاب تماشا کنم تو را *** در تحت قبه یار با مجیر
آیا شود فدای علی اکبرم کنی *** پایین پای حضرت دلدار یا مجیر
امشب جواب سوز و نوای مرا بده *** دیگر برات کرب و بلای مرا بده

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

من آمدم ای با وفا الهی *** بار دگر خواندی مرا الهی
یا ذالکرم لبیک یا الهی *** اغفر لنا ذنوبنا الهی
اغفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی
من در وفای تو وفا نکردم *** حتی سر سفره حیا نکردم
تو خواندی و من اعتنا نکردم *** افتاده ام از معصیت به چاهی
اغفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی
بر من چه دیدی زشتی ام ندیدی *** با این همه پستی، مرا خریدی
نازِ منِ آلوده را کشیدی *** بنگر مرا در فرط بی پناهی
اغفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی
تا فکر من افتاده در سر تو *** شد پای من گشوده بر در تو
دیدم نگاه ذره پرور تو *** شد بنده عاصی سوی تو راهی
اغفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی
تویی تو با این بنده تا نمودی *** گویا که تو از من خیا نمودی
خوابیدم و جایم دعا نمودی *** خواهم ز درگاه تو اشک و آهی
اغفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی
در شام من مهتاب من نیامد *** ظهور عالم تاب من نیامد
آیی شبی در خواب من الهی *** مولا کجا و عبد رو سیاهی
اغفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی
فریاد و حجرت دعوت از حسین است *** موج محیط رحمتت حسین است
اشک های لطف و رغبتت حسین است *** بر کشته تو کنار قتله گاهی
اغفر لنا ذنوبنا الهی، اغفر لنا ذنوبنا الهی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

الهی سائلی پشت در آمد *** فقیر آمد، فقیر حیدر آمد
به اذن الله تا در میزنم من *** دم از آقا حیدر میزنم من
علی مشکل گشای هر غم ماست *** علی در اصل اسم اعظم ماست
علی آیینه ذات و صفات است *** ... گردان لوح سیئات است
علی با سائلانت همنشین است *** علی با بی کسان یار و معین است
خدایا میزنم یا حی سرمد *** به نام حیدر و نام محمد (ص)
شب تقدیر چون با نور آید *** تو گویی سوی کوه طور آید
شب قدر تو چون بی نور باشد *** من از حال پیمبر دور باشم
اگر با رو سیاهی تمامم *** رسد پرونده ام دست امامم
چه حالی شود آن نایب خوبم *** الا ای من که غفار الذنوبم
به خاک کربلا سوگند یا رب *** به احوال صبور قلب زینب
به حق مجتبی نور دو عینت *** به گودال پر از خون حسینت
به اشک چشم بارانی عباس *** به قلب پاک و نورانی عباس
به محراب علی و قتله گاهش *** که در وقت سحر شد قتله گاهش
به حق کوثر قرآن، الهی *** به این پرونده ما کن نگاهی
مبادا آبروی ما بریزد *** که اشک مهدی زهرا بریزد
به یک العفو درد ما دوا کن *** بیا و خاک ما را کربلا کن
که شاید پاک قرآن سر بگیرم *** پس از آن یار را در بر بگیرم
الهی دوست راضی گردد از ما *** به لطفت بعد از این یاریم او را
ندای یا لثاراتش چو آید *** نگاه تازه ای بر ما نماید
اگر مهدی قیامش راه افتد *** بسیج انتقامش راه افتد
تمام کوچه را امداد سازیم *** در و دیوار را آباد سازیم
اگر آلوده دامن پاک گردد *** به زیر پای اکبر خاک گردد

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شکر خدا دوباره مقیم حرم شدیم *** از زائران این حرم محترم شدیم
ماه خدا حریم رفیع محبت است *** از سائلان خسته دل این حرم شدیم
ز توبه های گذشته که خسته جان *** از توبه های لحظه ای و دم به دم شدیم
گمگشتگان همهمه شهر غفلتیم *** هر بار هم برای همین متهم شدیم
بی بهره از سجود و رکوع شبانه ایم *** از بس که در برابر ابلیس خم شدیم
با هر بدی ز یاری حق پا نمی کشیم *** به یاری ولی خدا هم قسم شدیم
بین (ببین) جمع عاشقان ولایت مدار شهر *** کو مدعی که طعنه زده است کم شدیم
با یاد رهبر و شهداء و اماممان *** مهمان به کوی دلبر صاحب کرم شدیم
از ما نشان مجوی که در راه کربلا *** ما از وجود خویش گذشتیم عدم شدیم
ما همنشین زمزمه و اشک و روضه ایم *** ما هم رکاب دسته و طبل و عَلَم شدیم
شور حسین در دلمان سینه می زند *** هم هیئتیم و با شهدا هم قدم شدیم
شش گوشه دیده ایم و علی اکبری شدیم *** گریان برای غصه گسسته دم شدیم
ای وارث موذن کرب و بلا بیا *** ای منتقم به یاری اهل ولا بیا

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

 به نام خدایی که بخشنده اوست  
  همه فانی و ذات پاینده اوست
آیا سحری به رنگ خون دیدی تو
محراب و تو منبری چنین دیدی تو
خون بر در و دیوار و جماعت سر و رو
فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو
آن زاده کعبه و امین حرمین
افتاده میان خاک و خون دیدی تو
آن کس که ستیز خیبر و بدر و احد
چون شیر بغرید چنین دیدی تو
آیا تو درون ظلمت شام سیاه
نان آور کودک یتیم دیدی تو
آیا دل پرز خون و گریان چشمی
از جور زمانه و زمان دیدی تو
او زخم تن و زبان که در طول زمان
با جان به خرید و دم نزد دیدی تو
آیا زمیان مردم کوفه و شام
مظلوم تر از علی کسی دیدی تو

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:50 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
محراب پر ز خون دل بوتراب شد
سیمرغ عشق، از قفس آزاد گشت باز
آری قسم به کعبه، علی(ع) کامیاب شد
لرزان اساس خلقت و سرگشته کائنات
جانها ز داغ او، همه در التهاب شد
پیچید در فضای جهان بانگ «قد قُتِل»
روح الامین به سوی زمین با شتاب شد
بر سر زدند جمله مَلَک‏های آسمان
گریان، که پایگاه هدایت خراب شد
گیسوی شب، سپید شد از داغ مرتضی
وقت سحر، که صورتش از خون خضاب شد
کشتند چونکه شیر خدا را به سجده‏گاه
دیگر برای کشتن حق فتح باب شد
جسمی به خاک رفت که جان‏ها فدای اوست
داغی به جای ماند، که دل‏ها کباب شد

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شب قدره و می خونم یکسره
تولــّـای تو قدر این نوکره
دَمَم حیدره  دمم حیدره  دمم حیدره
توی دنیا پامو گذاشتم بگم یا علی
می تپه با عشق ولایت دلم یا علی
تو هر قلب عاشق تو داری حرم یا علی
غلام درگاه ِ       علی ولیُّ الله
سرشو بالا می گیره روز حساب وَالله
علی ولیُّ الله (۴)
می خونه تپشهای سینه ی من
از عشق خداییِّ اباالحسن
علی عشق من  علی عشق من  علی عشق من
منم سینه چاک و هلاک غمت یاعلی
گذاشته خدا رو دوشم پرچمت یا علی
توی فاطمیِّه شدم مَحرمت یا علی
سر نَبَری تو چاه    برای اشک و آه
اینهمه گریه کن داره  مادر ما زهرا
علی ولیُّ الله (۴)
کربلا
بازم قلب من می زنه و میگم
دلم تنگه واسه حریم کرم
شبای حرم شبای حرم شبای حرم
شبای حریم تو مهتابیِّه یا حسین
خدا می دونه این چه اربابیِّه یا حسین
خواب شیش گوش تو عجب خوابیِّه یا حسین
خدا هوائیم کرد      امام رضائیم کرد
پنجره فولاد به خدا  کرب و بلائیم کرد
یا ابی عبدالله (۴)
یه روز تو حریم خداییِّ تو
توی روضه میشم فداییِّ تو
هواییِّ تو  هواییِّ تو   هواییِّ تو
یه روز رو به صحن تو با آه و اشک یا حسین
حوالیِّ میدون زیبای مشک یا حسین
می بینه فرشته حالمو با رَشک یا حسین
روبروی پرچم     تو روضه جون میدم
عاشقیِّ نابمو به    ارباب نشون میدم
یا ابی عبدالله (۳)

شاعر : حسین ایمانی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه
و لو آذیتنی بالهجر و الحجر
برآی ای صبح روشن دل خدا را
که بس تاریک می‌بینم شب هجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار
فغان از این تطاول آه از این زجر
وفا خواهی جفاکش باش حافظ
فان الربح و الخسران فی التجر

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

باز هم وقت مناجات و دعا آمده است
فرصت زمزمه‌ی نام خدا آمده است
شب قدر است و همه جن و ملک می‌دانند
نوبت دلخوشی هرچه گدا آمده است
هرکسی همره دل وعده‌ی نجوا دارد
به در خانه‌ی ارباب صفا آمده است
در کنار همه‌ی اهل دعا بنشینیم
لحظه‌ی زمزمه‌ی خواسته‌ها آمده است
ای خوش آن محفل انسی که در آن درک کنیم
حضرت فاطمه با خواهش ما آمده است

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

شب قدر است و امشب راز دارم
نگه تا صبح امشب باز دارم
شب قدر است و بايد قدر دانم
قدم در پيشگاه قدر دانم
شب قدر است و امشب هجر مولاست
دلم از عشق پر شور و غوغاست
شب قدراست و اخترها غمينند
تو گويى جملگى سر در جبينند
بلى امشب شب بيمارى اوست
شب توديع يار خوب و نيكوست
شب سرخ شهادت بين تو امشب
شب درد سعادت بين تو امشب
چه امشب ديده‏اش خونبار و گريان
نظر افكند او بر شير يزدان
على اى فاتح هم بدر و خيبر
على اى بر يتيمان جمله سرور
سر خونين خود بردار اى دوست
ببين زينب كه طور، رخساره‏ ى اوست
حسن بنگر، حسين و هم ابوالفضل
عنايت كن، كرم بنما، نما بذل
على جانم، على جانم، على جانم

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

ذکرهردل شیدا یاعلی علی مولا
عشق حضرت زهرایاعلی علی مولا
جلوه ی شب احیایاعلی علی مولا
     این شعارمه
                    افتخارمه
      یاعلی علی مولا
معنی عباداتم ذکریاعلی حیدر
بهترین مناجاتم ذکریاعلی حیدر
کافی المهماتم ذکریاعلی حیدر
     اعتبارمه
                       ذالفقارمه
           یاعلی یاعلی حیدر
آرزوی دیدارشاه لوکشف دارم
بامحبت حیدرعزت وشرف دارم
دردلم تمنای وادی نجف دارم
      دین ومذهبم
                 ذکرهرشبم
     یاعلی علی مولا
کن مددگرفتارم یاعلی مددمولا
من فقط تورادارم یاعلی مددمولا
بهرتوعزادارم یاعلی مددمولا
       والی الولی
                 مرتضی علی
        یاعلی مدد مولا

شاعر : محمد خرم فر

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

مسجد كوفه ببین عزم سفر كرد على
با دلى خون ز تو هم قطع نظر كرد على
مسجد كوفه مگر مسجدالاقصایى تو
كه ز محراب تو تا عرش سفر كرد على
رفت آن شب كه به مهمانى امّ كلثوم
دخترش را ز غمى سخت خبر كرد على
خبر از كشتن خود داد به تكبیر و فسوس
هر زمان جانب افلاك نظر كرد على
كس چو او روزه یك ساعته هرگز نگرفت
چون كه افطار به هنگام سفر كرد على
گرچه جانش سفر تیر بلا بود، آخر
پیش شمشیر ستم فرق سپر كرد على
ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او
آنچه اندوخته از خون جگر كرد على
گرچه در هر نفسى بود على را معراج
غوطه در خون زد و معراج دگر كرد على

شاعر : علی احدی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:51 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

پیشانى عدل و عدالت را شکستند
 آن دسته اى که با على پیمان ببستند
معصوم را دیدى که مظلومانه کشتند
 در سجده گاهى ناجوانمردانه کشتند
یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
 «فُزتُ وربّ الکعبه» بر لب هاى او بود
تا کى شود بى حرمتى در این لیالى
وقت نماز و کشتن مولى الموالى
اسطوره علم و ولایت را شکستند
 دیدید ارکان هدایت را شکستند
دیگر اذان گویى نماند از بهر کوفه
 بگرفت رنگ خون تمام شهرکوفه
دیگر که، نان و آب بر ایتام آرد
دیگر که بر دامن، سر آنان گذارد
دیگر ز سرها، هوش و از تن، عقل ها رفت
شب زنده دارى در کنار نخل ها رفت
آخر همان خار به دیده رفته اش کشت
 آن استخوان در گلو بگرفته اش کشت
بانگ منادى را چو بشنید ام کلثوم
 دیگر یتیمى گشتنش گردید معلوم
آن کس که اقضى الناس بود و اشجع الناس
 تاول زده بر دست زهرایش ز دستاس
مهر و ولایش «اشعرى» در حشر کافى است
 مظلوم تر از فاطمه غیر از على کیست

شاعر : عبدالحسین اشعری

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

رمضان بود و شب نوزدهم
ام كلثوم كنار پدرش
سفره گسترده به افطار على
شیر و نان و نمك آورد برش
میهمان ، مظهر عدل و تقوى
میزبان ، دختر نیكو سیرش
على ان مرد مناجات و نماز
چونكه افتاد به آنها نظرش
چشمه هاى غم او جوشان شد
ریخت زان منظره اشك از بصرش
گفت : در سفره من كى دیدى
دو خورش ، یا كه از ان بیشترین
نمك و شیر، یكى را برگیر
بنه از بهر پدر، ان دگرش
شیر حق ، عاقبت از شیر گذشت
كه بشد نان و نمك ، ماحضرش
حیدر از شوق شهادت ، بیدار
در نظر وعده پیغامبرش
كه شب نوزدهم ، از رمضان
رسد از باغ شهادت ، ثمرش
بى قرار و نگران بود على
چون مسافر كه به آخر سفرش
گاه از خانه برون میامد
تا كى از راه رسد منتظرش
گه به صد شوق ، نظر میفرمود
به سما و به نجوم و قمرش
گاه در جذبه معراج نماز
بیخود از خویش و جهان زیر پرش
چه خبر داشت خدایا آنشب
كه على در هیجان از خبرش
ام كلثوم غمین و نگرآن
كاین شب تار چه دارد سحرش ؟
گشت آماده رفتن حیدر
مضطرب دختر خونین جگرش
چون كه از خانه برون میامد
چفت در، بند گشود از كمرش
كه مرو یا على از خانه برون
تا سحر بگذرد و این خطرش
على آن روح مناجات و نماز
شرح قرآن سخن چون شكرش
گفت با خود كه كمر محكم كن
بهر مردن كه عیان شد اثرش
تا كه نزدیك بشد صبح وصال
مسجد كوفه بشد باز درش
على آن بنده تسلیم خدا
صاحب الامر قضا و قدرش
كعبه زادى كه خدا دعوت كرد
بار دیگر به سراى دگرش
چون كه جا در بر محراب گرفت
من چه گویم كه چه آمد بسرش
كوفه لرزید ز تكبیر على
ناله برخاست ز سنگ و شجرش
فلك افشاند به سر، خاك عزا
چرخ ، واماند ز سیر و گذرش
اه از ان دم كه على غرقه به خون
بود بر دوش شبیر و شبرش
اه از ان دم كه حسانا زینب
چشمش افتاد به فرق پدرش

شاعر: جواد حیدری

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:52 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار شب های قدر

هرچند که خسته از گناه آمده ام
با حال بد و روی سیاه آمده ام
امشب شب قدر است ،یقین می بخشی
با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام
شاعر: محمدمهدی عبدالهی

 
 
دوشنبه 22 خرداد 1396  1:52 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها