سخنان بزرگان جهان در مورد دانایی و نادانی

أَعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ؛

بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص73

لا يَزكو مَعَ الجَهلِ مَذهَبٌ؛

هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص74

إِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَى اللّه  وَإِن كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَرِ؛

نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.

اعلام الدین فی صفات المؤنین،ص169

قَلبٌ لَيسَ فيهِ شَى ءٌ مِنَ الحِكمَةِ كَبَيتٍ خَرِبٍ فَتَعَلَّموا وَعَلِّموا وَتَفَقَّهوا وَلا تَموتوا جُهّالاً فَإِنَّ اللّه  لايَعذِرُ عَلَى الجَهلِ؛

دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد.

نهج الفصاحه ص600

إِنَّ اللّه  لَم يَخُذ عَلَى الجُهّالِ عَهدا بِطَلَبِ العِلمِ حَتّى أَخَذَ عَلَى العُلَماءِ عَهدا بِبَذلِ العِلمِ لِلجُّهالِ، لأَنَّ العِلمَ كانَ قَبلَ الجَهلِ؛

خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به نادانان بياموزند، زيرا دانش، پيش از نادانى بود.

 کافی(ط-الاسلامیه) ج1 ، ص 41

اَلجَهلُ مُميتُ الحياءِ وَ مُخَلِّدُ الشَّقاءِ؛

نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.

تصنیف غررالحكم و دررالکلم ص 75

اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ؛

دانش، نابود كننده نادانى است.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم،ص44

زكوةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ؛
زكات عقل تحمّل نادانان است.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص 56

زمانی كه دانش ما با انسانیت و ظرافت طبع درهم آمیخته شود، می‌تواند خرد بیافریند.((كارول اورلاك))  

اكتشافات مهم علمی نیست كه اشكال می‌آفریند، زیرا كسب دانستنی‌ها همیشه بهتر از باقی ماندن در نادانی است؛ اشكال در باوری است كه ورای دانستنی‌ها وجود دارد.((آركیبالد مك لیش))  

كسی كه از راه فال‌گیری، جویای آینده می‌شود، نادانسته، آگاهی قلبی خود از رویدادهای آینده را كه هزار بار درست‌‌تر از پیشگویی هر فال‌گیری است، نادیده می‌گیرد.((والتر بنیامین))  

خرد، ویژه‌ی افرادی نیست كه سال‌ها زندگی كرده‌اند.((كوئین الی))  

زمانی كه از استانداردها و قوانین بنیادی و باید و نبایدها و قوانین همیشه باید و... هرگز نباید... دیگران آگاهی یابید، روابط‌ تان با آنها ساده‌تر می‌شود.((آنتونی رابینز))  

الجاهِلُ لا يَرتَدِعُ، وبالمَواعِظِ لا يَنتَفِعُ؛

نادان باز نمى ايستد (هيچ نهى و بازداشتى در او اثر نمى كند) و پند و اندرزها سودش نمى دهد.

شرح آقا جمال خوانساری بر دررالحم و غررالکلم ج2 ،ص 35

رأسُ الجَهلِ مُعاداةُ النّاسِ.

سرآغاز نادانی، دشمنی با مردم است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، ج4 ،ص51