سخنان بزرگان جهان در مورد نظم و ترتیب

هيچ چيز زشت يا بدشكل در دنيا وجود ندارد، مگر به دليل بي نظمي ذاتي اش؛ و باز به بياني، اگر صورت منظم وجود نمي داشت، بي صورتي يا بدصورتي هم مفهومي پيدا نمي كرد.((سرتامس براون))

اين تجربه هاست كه بايد بارها و بارها به آن بازگردم تا به نزديكي بيشتري از حقيقت دست يابم. تنها به اين ترتيب است كه آن حقيقت، بخشي از وجود من مي‌شود.((كارل راجرز))

در هر روز از زندگي تان به گونه اي كار كنيد كه انگار مي خواهيد روز ديگر به مرخصي برويد. به اين ترتيب مي توانيد در هر روز كار بيشتري انجام دهيد.((زيگ زيگلار))

همان گونه كه مشت بسته قادر به دريافت هديه نيست، به همان ترتيب هم، انديشه و ذهن بسته نمي تواند هيچ درسي را بياموزد.((پيتر مك ويليام))

انرژي مورد نياز براي برنامه ريزي يك هدف، برابر است با انرژي مورد نياز براي آرزوي آن.((زيگ زيگلار))

آرزو و چشم و هم چشمي و رشك، هر سه به ترتيب دنبال يكديگرند.((آگاتا كريستي))

نخست، ابزار موسيقي را درست كنيد، سپس كنسرت ترتيب بدهيد.((جيمز هادسن تيلر))

يك شعر، با تأثر و دررمندي و هيجان به وجود مي آيد، بلكه با كلمات و لغات است كه شعري به نظم م آيد.((والري))

ستاره‌شناس مي‌تواند چيزي از دانستني‌هايش درباره‌ي نظم آسماني بگويد، ولي نمي‌تواند آگاهي‌اش را به شما دهد.((جبران خليل جبران))

وظيفه‌ي درمانگر باليني باتجربه اين است كه به بيمار خود كمك كند تا زواياي نهان خود را آشكار سازد، حالت‌هاي دفاعي در برابر خودآگاهي خود را از دست بدهد، خود را بازيابد و به اين ترتيب، خود را بشناسد.((آبراهام مازلو))

قمار باز به ترتيب چهار چيز خود را از دست مي دهد : پول، وقت، وجدان و زندگي.((پيناكوو))

انديشيدن، يكي از دشوارترين كارهاي انسان است. ولي با همين فرايند است كه انسان مي‌تواند به كشفيات و دريافت‌هاي ذهني باارزشي برسد و زندگي خود را پُربار‌تر كند. به اين ترتيب، ما بازيگر زندگي مي‌شويم نه تماشاگر آن.((هنري فورد))

بي نظمي در كار بدتر از بي خبري از آن است. در كار هاي زندگي بايد به خود اعتماد داشت و بس.((بنجامين فرانكلين))

عشق، ويژگي والا و پنهان عاشق را آشكار مي كند، يعني همان ويژگي هاي نادر و استثنايي را و به اين ترتيب، معشوق به آساني در باب ويژگي هاي معمول او مرتكب اشتباه مي شود.((نيچه))

نظمي كه از بيرون تحميل مي شود، هميشه ناگزير، آبستن بي نظمي است.((كريشنا مورتي))