پاسخ به:سخنان بزرگان جهان در مورد مدرسه و دانشگاه
هر حقیقتی، چهار گوشه دارد؛ من بهعنوان معلم، یک گوشۀ آن را به شما نشان میدهم؛ بر شماست که سه تای دیگر را بیابید(کنفوسیوس).
وقتی که وصف این اعجوبه های دانش و فضیلت دانشگاهی پرهیبت را می شنوم گاهی به خود می گویم: آه، برای اینکه بتوانند زیاد بخوانند ناچار بوده اند چقدر کم فکر کنند! آرتور شوپنهاور
بدون خودافشایی نمیتوان معلم بود(فرییره).
من به استادهایی که حتا نمی توانند ناظم مدرسه شوند بدبین هستم. فرناندو پسوا
برتری انسان فرهیخته بر انسان غیرفرهیخته، مثل برتری زندگی بر مرگ است(ارسطو).
هر آموزشگاهی را که باز کنید، در زندانی را بسته اید. ویکتور هوگو
زندگی زیر چتر علم و آگاهی آنقدر شیرین، و انس با کتاب و قلم و اندوختهها آنقدر خاطرهآفرین و پایدار است که همه تلخیها و ناکامیهای دیگر را از یاد میبرد(امام خمینی).
من از هیچ مکتبی پیروی نمی کنم، از هیچ استادی چاپلوسی نمی کنم... دیوانه ای هستم که قایقم را خود هدایت می کنم. گوته
اگر شما به حرفهتان احترام بگذارید، دیگران نیز به آن احترام خواهند گذاشت و به شما نیز.
بدبختانه، بیشتر مردم، تربیت را تنها در رفتن به مدرسه می دانند و همین که فارغ التحصیل [ =دانش آموخته ] شدند، دست از پژوهش و آموختن می کشند. آنتونی رابینز
هر کسی در مدرسهای را باز کند در زندانی را میبندد(ویکتور هوگو).
آموزش به معنی افزایش درجه آگاهی انسان جهت بکارگیری در زندگی است.
دانشگاه، تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند. آنتوان چخوف
خرد مند آنچه را که می داند نمی گوید ، ولی آنچه را که می گوید می داند.
معلم کسی است که خود را به صورت پیشروندهای غیرضروری میسازد(توماس کَروترز).