ادبیات اندونزی میان آثار عامیانه محلی جزیره بالی و جاوه سابقهای طولانی دارد و با آثار ادبی ملی متفاوت است. داستانهای زیبا از سرگذشت قهرمانان و ترانههای دلپذیر در زبانهای جاوهای، سوندانی و مادوری در دست است که هنوز مورد توجه قرار دارد.
از قرن دهم میلادی مهابهاراتا و باگوادگیتا از زبان هندی به زبان جاوهای ترجمه گردید.
در نیمه قرن دوم چهاردهم مپوپراپنجا Maqu Prapanja شاعر و مورخ، داستان حکومت خاندان موجوپاهیت را به رشته نظم درآورد. مپوتانتولار در نیمه قرن پانزدهم داستان شاهان جاوه را سرود.
در قرن هجدهم کتب تاریخی و ادبی چندی از هندی و فارسی از قبیل تاج از قبیل تاجالسلاطین (تاریخ هند) داستان امیر حمزه پهلوان و آثار دیگری از سایر زبانها به زبان جاوهای ترجمه شد. اما رسوخ و شیوع ادبیات غربی به سرزمین اندونزی از اوایل قرن بیستم آغاز گشت درین گیر و دار ژاپنیها بر اندونزی دست یافتند و با اصرار بسیار میکوشیدند زبان هلندی را متروک و زبان خود را جانشین آن کنند اما مردم چندان علاقهای به زبان ژاپنی نشان ندادند و زمینه برای تکمیل و توسعه زبان ملی اندونزی فراهم گشت.
زبان مالایو که از منطقه شرقی سوماترا واقع در شبه جزیره مالایا که نخست زبانی تجاری بود با ترکیب با زبانهای دیگر به صورت زبان ملی اندنزی درآمد.
در بین سالهای 1942-1945 تقدیر علی شهبانا با تشویق ژاپنیها دو جلد فرهنگ اصطلاحات زبان اندونزی را تدوین کرد و این اقدام بعدها نیز به وسیله دولت اندونزی دنبال شد.
در زبان جدید از لغات سانسکریت ، انگلیسی ، هلندی و فارسی و عربی به کثرت استفاده شد. کلماتی از زبان فارسی وارد زبان اندونزی گردید از قبیل: افسوس، انگور ، بابا، بازار، بلبل ، بندر، بستان، بیهوش (بیهوس)، بیبی، پهلوان، پیاله، کباب، کرسی، گندم ، لیمو ، میدان، خانه، تاج، تخت، ترازو، آفتاب و … میباشد.
در این زبان هنوز آثار با ارزشی به سان نوشتهها و سرودهای زبان فارسی و سایر زبانهای زنده نمیتوان یافت و بیشتر آثاری که در زبان اندونزی پدید آمده غالباً ترجمه گونه از ادبیات مغرب زمین است. تقدیر علی شهبانا، امیر حمزه، عمر حمزه از نویسندگان و مترجمان معروف اندونزی هستند.
سنوسی پاته شاعر و نویسنده دیگر اندونزی مترجم داستانهای اروپائی اما طرفدار سبک قدیم و افکارش مبتنی بر آثار برهمائی و بودائی است.
خیرالانوار از شاعران بنام اندونزی بود که در سال 1949 در سال 27 سالگی درگذشت.
افندی سوتان، اسکند و عصرالثانی نیز از شاعران دوره جدید اندونزی میباشند.
قدیمترین و نخستین نوولهای کشور اندونزی در سال 1920 به زیور طبع آراسته شد به قلم مری سایرگار Siregar ماراه روسلی Marah Rusli و Abdul Muis نویسندگان اندونزی که در روزنامهنگاری کسب تجربه کرده و بیشتر آنها هنوز روزنامهنگار هستند، بود. این نویسندگان به دو دسته تقسیم و متوجه دو مشرب فکری و شیوه نویسندگی گشتند عدهای به سوی ادبیات اروپائی مخصوصاً انگلیسی گروهی به ادبیات قومی و ملی و افسانهای آسیائی رو کردند. امیر حمزه شاعر مهم و مشهور و اریجانپین Pane نوول نویس رئالیست برجسته (1940 Shackled)، و سانوسی پین Sanusi Pane مهمترین نمایشنامهنویس (مرد جدید 1940) میباشند. در سال 1930 در Medan یک جنبش و نهضت اسلامی برخاست و نویسندگان کارهای جالبی در زمینه ترقیات اجتماعی و ناسیونالیسم و تجدد مذهبی بر اساس کارهای غربی عرضه کردند. گروهی از نویسندگان و شاعران مشکلات کارگران و رنجبران را مورد توجه قرار دادند. چاریال انور که در سال 1949 درگذشت شاعری بود که زبان اندونزی را تکمیل کرد. همچنین Vsmar gmial شاعر و نمایشنامه نویس، روزین انور Rosihan (شاعر و سردبیر روزنامه) ابوحنیفه آمال حمزه و آناس Ma’ruf در بعد از سال 1940 دستهای از نویسندگان معروف بودند که در سالهای 1945 به بعد پدید آمدند و آثاری خلق کردند Machtar Lubis مخترا لوییس نویسندهای بزرگ است (فردا نیست در سال 1948) و ماهر روزنامهنویس، نویسنده، سردبیر بود که از سال 1950 تا 56 سردبیر روزنامه اندونزی Raya بود و از آن ببعد در خانهاش دستگیر شد. دیگر نویسندگان شامل Pramoed Ananta toer, Idrur, Asrul Sani (خانواده گئوریلا 1950) و Achdiat K.Mihardja (منکر خدا – ملحد 1949) نویسندگان دیگری توجه خود را به پدید آوردن داستان کوتاه مشغول کردند. در 1959 اندونزی 64 روزنامه که تیراژ آنها از یک میلیون بیشتر بود داشت.