0

اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

امشب فرشتگان خدا سوگوار تو

پر می کشند گریه کنان تا دیار تو

هم ناله با دل همهٔ‌ آسمانیان

جبریل روضه خوان شده بانو کنار تو

تنها نه لاله های دل داغدار ما

گل های اشک چشم ملائک نثار تو

تا صبح ماند مثل تمام ستاره ها

چادر نماز سبز تو چشم انتظار تو

دلخسته ام به وسعت دلتنگی و فراق

زانو بغل گرفته ام امشب کنار تو

می سوزد از فراق تو با قلب دخترت

تا صبح مات و غمزده شمع مزار تو

یادم نمی رود شب آخر شب سفر

باران اشک فاطمهٔ‌ بی قرار تو

گفتی به فاطمه غم خود را خدیجه جان

آتش زدی به پهنهٔ‌ دریا و آسمان

 

از ماتم تو فاطمه جان گریه می کنم

بی صبر می شوم و چنان گریه می کنم

یا اینکه در مصیبتت از دست می روم

یا اینکه با تمام توان گریه می کنم

با غربت تو شهر مدینه چه می کند؟

با قلب خسته و نگران گریه می کنم

«چون چاره نیست صبر به ناچار می کنم»

مانند شمع از دل و جان گریه می کنم

دیوار و در، غروب تو را ناله می زنند

پهلو شکسته! ناله زنان گریه می کنم

با روضه های پهلو و بازوی خسته ات

با روضهٔ‌ بلال و اذان گریه می کنم

اصلاً ببین که با همهٔ‌ روضه های تو

اندازهٔ‌ زمین و زمان گریه می کنم

از کوچه های فمیه دل نمی کَنَم

هر شب به یاد مادرمان گریه می کُنم

عمریست که در آرزوی خاکبوسیِ

قبری بدون نام و نشان گریه می کنم

کی می شود که جان بدهم در عزایتان

عالم فدای غربت بی انتهایتان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اى قبله حاجات مولاتى خديجه

اى مادر سادات مولاتى خديجه

اى آنكه نور عشق لبخند تو باشد

زهرا نمايد فخر فرزند تو باشد

اى بهترين مادر گرامى همسر عشق

هستى خود دادى به راه رهبر عشق

اى گرمى كاشانه احمد خديجه

اى سفره دار خانه احمد خديجه

عالم هنوز از سفره تو لقمه گيرد

تا كور گردد عايشه آتش بگيرد

تو رمز پيروزى ختم المرسلينى

در هر دو عالم حتم دارم بهترينى

تو نور بخش دين ميان عالمينى

در كربلا تو ذكر لبهاى حسينى

تو درس بر زهرا ميان كوچه دادى

خود را سپر بر سينه احمد نهادى

هركس‏كه‏اهل‏توست‏مادر،خورده‏سيلى

باشد نشان نسل تو رخسار نيلى

رفتى نديدى دخترت دركوچه‏جان‏داد

با صورت از سيلى به روى خاك افتاد

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

می سوزم از شرار نفس های آخرت

از لحن جانگداز وصایای آخرت

دستم به دست بی رمقت می شود دخیل

در پیش دیدگان گهربار جبرئیل

دستم شبیه دست تو تبدار میشود

دیوار غصه بر سرم آوار میشود

رحمی نما به حال پریشان دخترت

مادر مکش عبای پدر را تو بر سرت

دلواپس غروب توام،آفتاب من

بر روزهای روشن من،رنگ شب مزن

در جام لحظه های خوشم شوکران مریز

مادر نمک به زخم جگرهایمان مریز

محزون رنج های پدر میشوم مرو

من شاهد عزای پدر میشوم مرو

مادر بمان کنار گل یاس باغ خود

آتش مزن به حاصل خود با فراق خود

فصل بهار خانه مان را خزان مکن

مادر بمان و نیت ترک جهان نکن

مادر حلال کن که دعایم اثر نکرد

شرمنده ام قنوت عشایم اثر نکرد

اشک غمت به ساحل پلک ترم نشست

سنگ فراق شیشه ی قلب مرا شکست

امن یجیب خواندن من بی نتیجه ماند

زهرا یتیم گشت و پدر بی­خدیجه ماند

در آن زمان که شب سرد کفر جولان داشت

زبان زخم عدو،تیغ تیز و بران داشت

خدیجه مرهم دلگرمی رهَم میشد

به آفتاب وجودم همیشه ایمان داشت

همانکه درک مقامش مقام می آرد

و جبرئیل برایش سلام می آرد

همان سرشت زلال و مطهری که خدا

ز نسل پاک و شریفش امام می­آرد

مقام و منزلتش را کسی چه می داند

شریک امر رسالت همیشه می ماند

قد خمیده و موی سفید او امشب

هزار روضه برای رسول می خواند

برای مادر ایمان سزاست گریه کنیم

و با سرشک امامان سزاست گریه کنیم

برای آنکه ز من هم غریب تر گردید

شبیه شام غریبان سزاست گریه کنیم

قنوت امشب زهرا فقط شده مادر

به روی سینه مادر نهاده سر، کوثر

الهی مادر یاسم غریب می میرد

غریب بود و غریبانه جان دهد آخر

خدیجه گریه نکن این همه از این غم ها

که گریه ها بنماید به جای تو زهرا

برای فاطمه امشب نماز صبر بخوان

ببوس سینه او را ببوس دستش را

اگر تو بودی، یاس تو غنچه وا می کرد

بجای تکیه بر آن در، تو را عصا می کرد

اگر خدیجه تو بودی، به پشت در زهرا

بجای فضه در آنجا تو را صدا میکرد

خسوف بر رخ ماهش نمی نشست ای کاش

و گوشواره ز گوشش نمی‌گسست ای کاش

میان آن همه نامحرم و به پیش علی

کسی ز فاطمه پهلو نمی شکست ای کاش

اگر کفن تو نداری عبای من به تنت‌

ولی چه چاره کنم بر حسین بی کفنت

می آوری تو به مقتل خدیجه، زهرا را

چه میکنی تو در آن لحظه های آمدنت

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

من آن كنيز خدايم كه يار طاهايم

منم كه مادر امّ الائمه زهرايم

به افتخار كنيزي مصطفي اين بس

كه من شريك نبي در نشاط و غمهايم

خداست شاهد حالم كه من چه‏ها ديدم

اگر چه شاد ز يك عمر امتحانهايم

گهي به شعب ابي طالبم گواه بلا

گهي ستم كش اهل حجاز و بطحايم

اگر بهشت برين جايگاه شأن من است

براي اينكه به دنيا مطيع مولايم

ز نيش طعنه نمام‏هاي آل قريش

هنوز وارث درد و بلاست زهرايم

تمام هستي خود را به عشق بخشيدم

به عشق اينكه به بيت نبي است مأوايم

ولي چه زود شنيدم پس از من و احمد

حريم عشق بسوزد به دست اعدايم

ستم به فاطمه‏ام از قديم عادت داشت

از آن زمان كه به دل بود انيس غمهايم

هميشه فاطمه مي‏گفت از درون با من

كه من يگانه معين تو در بلاهايم

خدا گواه بسوزم از اين كه در غم و درد

نبود سايه من بر سر تو، اي وايم

مرا كفن ز بهشت آيد اي خداي حسين

اگر چه مادر آن بي كفن به صحرايم

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

سلام ما به تو باداى خديجه كبرى

نخست همسر خوش طينت رسول خدا

هزار رحمت حق بر راوان پاك تو باد

درود ما به تو باد، به جنت الماوى

توئى كه ثروت خود بى دريغ بخشيدى

به همسرى كه مقامش به حق بود والا

چو گشت معتكف كوه نور، همسر تو

توئى كه بوده اى چشم انتظار راه حرا

توئى نخست مسلمان كه گفته اى از صدق

كلام طيبه را با نواى امنا

توئى كه كرده اى تظيم از سر اخلاص

به پيشگاه خداوند ربى الا على

چو ديد ذات خداوند، حسن نيت تو

بداد از كرم خويشتن تو را زهرا

مقام فاطمه بالاترين مقامات است

خوشا به حال تو و دخترى كه داده تو را

ببال پيروى بر خويشتن كه در مكه

شدى تو زائر قبر خديجه الكبرى

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اى همسر باوفاى احمد

اى همنفس دعاى احمد

اى جان به ره حبيب داده

اى عاشق و مبتلاى احمد

اى زينت خانه پيمبر

ممنون ز تو شد خداى احمد

از جان و مقام و مال رَستى

مردانه شدى فداى احمد

اسلام ز تو گرفته رونق

از توست رَسا، صداى احمد

سيلى نه! ولى تو سنگ خوردى

اى سينه سپر براى احمد

سر منشأ كوثرى خديجه

ليلاى پيمبرى خديجه

اى فاطمه را تو پروريده

اى رنج و بلا بجان خريده

سادات ز تو مقام دارند

صدّيقه، زكيّه و رشيده

مكّه ز تو افتخار دارد

بر خويش قدوم تو بديده

كعبه به طواف توست مُحتاج

با خون دلت شدى شهيده

مرغ دل شيعه پر شكسته

بر خاك غريب تو پريده

حتى كفنى دگر ندارى

جانم بفداى تو حميده

با اشك نبى، رُخ تو را شُست

اول كفن بهشتى از توست

اى بانوى ذوالكرم خديجه

اى مادر اهل غم خديجه

دلداده تو حبيب حق بود

صاحب نفس حرم خديجه

بر سفره تو نشسته حيدر

پيش همه محترم خديجه

زود است براى دختر تو

غربت بخورد رقم خديجه

اى كاش ميان كوچه بودى

با فاطمه همقدم خديجه

از ضربت قنفذ ستمگر

دستش بشود قلم خديجه

آيد ز تو و به نام زهرا

مهدى پىِ انتقام زهرا

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

به تن زخمی من روح مداوا دادی

قوت قلب نبی جان مرا نا دادی

تلخی سنگ به لبخند تو شیرین می شد

غم دلواپسی ام را به دلت جا دادی

سالها عمر تو با زخم زبانها طی شد

پای من وقف شدی هست خودت را دادی

هیچ کس مثل تو ای خوب به من لطف نکرد

تو مرا زیر پر و بال خودت جا دادی

می روی قلب من از درد به خود می پیچد

بی کسی های مرا باز به غمها دادی

فکر تنهایی من بوده ای ای گل زیرا

همه عاطفه ات را تو به زهرا دادی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اي سلام آورده جبريل از خداوندت، سلام

وي محمّد برده نامت را به لب با احترام

همسر و همسنگر و همگام با خيرالانام

سايه‌ات تا صبح محشر بر سر دين مستدام

اي شده وقف خداوند تعالي هست تو

وي تمام هستي خالق به روي دست تو

پاک‌تر از پرده ی بيتِ الهي دامنت

خلعت زيباي اُم‌المؤمنيني بر تنت

بوي عطر عصمت مريم دهد پيراهنت

نقش لبخند نبي در «يا محمّد» گفتنت

کيست تا مثل تو بانو کُفو طاهايش کنند؟

کفـو طاهـا، مـادر ام ابيهـاش کنند؟

اين بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت

مي‌سزد پيغمبر اسلام، همسر خواندت

ني عجب گر حيدر کرار، مادر خواندت

يا که جبريل امين زهراي ديگر خواندت

بين امت با وجود آن همه نعت و سپاس

ناشناسي ناشناسي ناشناسي ناشناس

ذات حق، داننده اسرار داند کيستي

هر که هستي احمد مختار داند کيستي

بعد احمد، حيدر کرار داند کيستي

فاطمه، آن عصمت دادار داند کيستي

اي درود آفرينش بر تو و بر شوهرت

وي سلام الله بر دامان زهرا پرورت

در مقام زن ولي مردانگي قانون توست

تا قيامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست

بردباري، صبر، دينداري همه مرهون توست

هر که از اسلام دارد بهره‌اي، مديون توست

مصطفي ز آغاز، ياري جز تو و حيدر نداشت

در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت

اين سه اصل آمد از اول باعث ترويج دين

هست تو، خُلق نبي، تيغ اميرالمؤمنين

از تمام هست خود يکسر فشاندي آستين

راستي اين است در اسلام، دين راستين

با علي همگام در احياي قرآن بوده‌اي

پيشتر از بعثت احمد مسلمان بوده‌اي

مؤمنين از چون تو مادر تا قيامت سرفراز

مسلمين آرند بر خاک درت روي نياز

بر تو مي‌بالد محمّد، بر تو مي‌نازد حجاز

با محمّد خوانده‌اي پيش از شب بعثت، نماز

مـادر زهرا ! سلام الله ،بر جان و تنت

يازده خورشيد سر زد از سپهر دامنت

کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن

گشت مهمان در جوار قرب حي ذوالمنن

بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن

جامه ختم رسالت شد بر اندامت کفن

گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت

شد روان از ديده‌اش بر چهره اشک ماتمت

اي در امواج بلاها با محمّد رهسپر

در هجوم سنگ‌ها جان محمّد را سپر

بر محمّد از همه زن‌هاي عالم خوب‌تر

مصطفي را سوز داغت ماند عمري بر جگر

بارها زين غصه چشم سيد بطحا گريست

بلکه در شـام زفاف حيدر و زهرا گريست

ما به تو گريان، تو را لب در جنان پر خنده باد

همچو جان در قلب ياران خاطراتت زنده باد

شوکت و جاه و جلال و عزتت پاينده باد

منطقت تا حشر بر بوجهل‌ها کوبنده باد

جان شيرين محمّد در لب خندان توست

ميوه‌هاي نخل «ميثم» مدح فرزندان توست
 

                                       حاج غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

همسنگربی مثل و مانندم خدیجه

بر عشق تویک عمرپابندم خدیجه

ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم

ای یاوردیرینه ام کوه غرورم

ای تکیه گاه شانه زخمی احمد

ای هرقدم تصدیق تو یارمحمد

شد پشت گرمی ام همیشه همت تو

ترویج دین آغاز شد با ثروت تو

سرمایه اصلی آئین پیمبر

مال حلالت بوده وشمشیر حیدر

تو اولین زن دردیار مسلمینی

منصوب حق بر نام ام المومنینی

توپابه پایم درد و محنت می کشیدی

باررسالت رابه دوشت می کشیدی

توآبروی سرزمین های مجازی

هم سفره ی من بو ده ای درعشق بازی

توحامی زحمت کش دین خدائی

تنهاپرستارمناجات حرائی

درمهربانی ووفا غوغاتو هستی

الگوی همسرداری زهراتوهستی

حالادگرگیسو سپیدوقد کمانی

درهرنوائی اشهدخود رابخوانی

دستان پرمهرتودیگرپینه بسته

گردغریبی برسر و رویت نشسته

هی پلک های بسته راوامی کنی تو

رخسار زهرا را تماشامی کنی تو

دراین دیار بی کسی جان می سپاری

سرروی خاک سرد قبرستان گذاری

تو واسطه کردی به سویم دخترت را

تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را

برابرویت حق دررحمت گشوده

ازاسمان بهرت کنن نازل نموده

اماکجائی تاببینی نوره دیده

درکربلایک بیکری راسربریده

جزگیسوی زینب پریشان را نفهمد

هرگز کسی معنای عریان را نفهمد

                             قاسم نعمتی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

خبر پیک اجل  مادر کوثر شده بود

صحبت از رفتن غمخوار پیمبر شده بود

مالک الموت برایش پرو بال آورده

مادر حضرت صدیقه کبوتر شده بود

وقف اسلام شد و وقف خدا و قرآن

عاشقانه چقدر حامی رهبر شده بود

اصلا از برکت او هست اگر اسلام است

اینچنین بود که او از همه برتر شده بود

تا چه حد است مقامش که کنار زهرا

نام او وارد ادعیه ی دفتر شده بود؟

بار بست همدم و دلدار پیمبر حالا

نوبت ام ابیهایی دختر شده بود

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

دختری ماند از او دختری همچون خود او

زینبی که همه عمر وقف برادر شده بود

عزت و هیبت او هیمنه ی دشمن ریخت

خطبه خواند ، کوفه و می دید که حیدر شده بود

یک تنه خود یه سپاه است ، بترسد دشمن

چه کسی گفت که او لحظه ای مضطر شده بود

مضطر هم دیده اگر شد بخدا علت داشت

در پی  پوشیه و چادر و معجر شده بود

به کجا ختم شد این شعر چرا اینگونه  ؟

قافیه ها همگی مادر و دختر شده بود !

یاسر مسافر

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:37 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه(س)-وفات

 

مادری پر غصه و درد آشنا دلواپس است

عزم رفتن کرده تا سمت خدا دلواپس است

مادری افتاده در بستر به حال احتضار

دختری کوچک، شده غرق دعا، دلواپس است

بر لبش امن یجیب و دیده هایش غرق اشک

ترس دارد که نگیرد او شفا، دلواپس است

دخترش خورده زمین امروز، تعبیرش بد است

از عبور نیلی اش در کوچه ها دلواپس است

شور افتاده دلش چون خواب دیده نیمه شب

گوهرش افتاده زیر دست و پا، دلواپس است

او که در شعب ابیطالب همیشه تشنه بود

تشنه، یاد تشنۀ کرببلا دلواپس است

او که مرهم روی زخم سنگ ها بگذاشته

خوب می فهمد هجوم سنگ را، دلواپس است

من یقین دارم که او بین کفن ها گریه کرد

بر شهید بی کفن، بر بوریا دلواپس است

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه(س)-وفات

 

دارد برای همسر خود گریه می کند

با گریه های کوثر خود گریه می کند

همسر فقط نبود خدیجه برای او

او در فراق یاور خود گریه می کند

دیروز بر عمویش و حالا به همسرش

فردا برای دختر خود گریه می کند

روزی که شعله می شود اجر رسالتش

آن جا به یاس پرپر خود گریه می کند

روزی که با جراحت پهلوی خود کسی...

بر حال و روز شوهر خود گریه می کند

طفلی در امتداد مصیبات کوچه بر...

آثار درد مادر خود گریه می کند

یک روز می رسد که زنی بین قتلگاه

بر کشته های بی سر خود گریه می کند

وقت نزول آیۀ سنگین کعب نی

بر پیکر برادر خود گریه می کند

یا ایها الرسول! ببین رأس روی نی

دارد به حال خواهر خود گریه می کند

عباس را بگو که دل زخم دختری

دارد برای معجر خود گریه می کند

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

سلام بر تو که خیر النسا به ما دادی

سلام بر تو که درس وفا به ما دادی

سلام بر تو که با جان، بها به ما دادی

سلام بر تو که روح عطا به ما دادی

 

چه گویم و چه نویسم ز مدحتان بانو

شما که شمس و قمر پیشتان زده زانو

 

فرشته ای که خدا هدیه کرده بر احمد

ملیکه ای که نگاهش طراوت انگیزد

زنی که که غیر رسول و خدا نمی بیند

کسی که طاقت و صبرش بود فزون از حد

 

زنی نبوده به جز همسر رسول خدا

که در تمامی عمرش ز او نبوده جدا

 

شریک زندگیِ مصطفی شما هستی

به دل ملیکهٔ مهر و وفا شما هستی

انیس درد و غم مرتضی شما هستی

به غصه ها که بود مبتلا شما هستی

 

پناه جمع خلایق به روز واهمه ای

خدیجه همسر پیغمبر، اُمّ فاطمه ای

 

درود بر تو که اول زن مسلمانی

عزیز حضرت طاها عزیز یزدانی

برای ختم رسولان تو جان جانانی

خدا گواهست که فخر تمام نسوانی

 

روا بود که بگویم بقای اسلامی

به صدق و نیتِ پاکت صفای اسلامی

 

خدیجه ای و خدا بر شما نظر دارد

که با وجود شما مصطفی سپر دارد

دلم همیشه هوای تو را به سر دارد

خوشا کسی که برایت دو دیده تردارد

 

اگر اجازه دهی در عزایتان بانو

ز دیده اشک ببارم برایتان بانو

 

میلاد یعقوبی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

ام المومنين

 

شکر خدا که تحت لوای خدیجه ایم

بعد از هزار سال گدای خدیجه ایم

 

مهرش نتیجه ی دهه اول من است

ما یک دهه تمام برای خدیجه ایم

 

ده شب فقط به خاطر او گریه می کنیم

ما پیش واز روز عزای خدیجه ایم

 

اصلاً به ما چه مردم دنیا پیِ چه اند؟

ماها که در پی نوه های خدیجه ایم

 

بی مهر او عبادت عالم قبول نیست

ما با خدیجه، عبد خدای خدیجه ایم

 

مهر خدیجه را به سر شانه می برم

شکر خدا که مادر زهراست، مادرم

 

در لحظه ی شکسته شدن پا شدن خوش است

در خشک سال، عاشق دریا شدن خوش است

 

دلداده ها معامله با یار می کنند

بهر رسول این همه تنها شدن خوش است

 

قبل از غدیر گفت: علی رهبر من است

قبل از غدیر شیعه مولا شدن خوش است

 

دنبال مال نیست اسیر نگارها

بانوی ما به مادر زهرا شدن خوش است

 

سختی بکش محله محله که عاقبت

مادر بزرگ طایفه ی ما شدن خوش است

 

بد نیست سنگ کوچه به پیشانی ات خورد

گاهی شبیه زینب کبری شدن خوش است

 

آن قدر سنگ خوردی و بال و پرت شکست

ای مادرم ،سرم به فدایت، سرت شکست

 

علی اکبر لطیفیان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:38 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها