0

اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

وای مادر...

نگذار تنهايش در اين غربت پيمبر را

بانو ببين حال دل بي تاب همسر را

با خود ببر بيرون از اين شِعب پُر از سختي

خاتون مكّه , همرهت خاتون محشر را

داريم مي سوزيم با غمناله ي زهرات

داريم مي گِرييم اين ساعات آخر را

شمع سحر هاي نبي سوسو نزن اينطور

اشكت درآورده ست اشك چشم دختر را

پيش محمّد سفره ي غم پهن خواهد شد

فردا كه جمعش ميكند از خانه بستر را

تو مي روي از اين در اما چند سال بعد

بر پهلوي زهرات مي كوبند اين در را

نگذاشتي دست محمّد را ببندند،آه

اين قوم مي بندند امّا دست حيدر را

پهلوي تو در عرش حتماً درد ميگيرد

روزي كه پايي بشكند پهلوي مادر را

تا شوكتت را بر خلايق رو كند خالق

مي آفريند بالغرض ، صحراي محشر را

فرداي محشر بر سر دست تو مي آرند

شش ماهه اي ،نُه ماه كوچك تر از اصغر را

 

محمد قاسمي

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

یا خدیجه الغرا...

لطف خداست، اینکه گدای خدیجه ام

محتاج بی نوای عطای خدیجه ام

با یک نگاهِ فاطمه شد بخت من بلند

خدمتگذار بزم عزای خدیجه ام

چشمم اگرچه تار، ولی گریه میکند

یعنی تمام عمر، برای خدیجه ام

فرقی نمیکند چه حسین و چه زینبش

بی تابِ گریه بر نوه های خدیجه ام

ای چشم خشک، آبرویم را نمیخری؟

یک امشبی ببار، فدای خدیجه ام

از آن شبی که سینه ام از آه پر شده

مدحت سرای، درد و بلای خدیجه ام

پستم اگر چه ، آمده ام محترم شوم

آری، گدای دورِ سرای خدیجه ام

 

رضا باقريان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

جااااااااانم حسین (ع)


اهدا شد از بهشت کفن سهم پنج تن

بهر حسین‌و احمدو زهرا، علی، حسن

ارباب ما چو دید خدیجه کفن نداشت

بخشید از سخا و کرم بهر او کفن

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

نظر وقتی که بر افلاک می کرد

تمام عرش را غمناک می کرد

میان هاله ای از درد و انــدوه

گل خود را پیمبر خاک می کرد

 

سید هاشم وفایی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اسلام با نامش هوای دیگری دارد

در بین سر های عرب این زن سری دارد

خوشبختی از این بیشتر ؟ این بانوی خورشید

هر آینه در خانه اش پیغمبری دارد

  پیغمبری که جبرئیل آیینه دار اوست

این زن کنار همسرش بال و پری دارد
 
این زن نخستین دست بیعت سوی اسلام است

این زن همیشه قبله ی روشن تری دارد
 
هر خانه ای که عطر پیغمبر در آن جاری ست

آن خانه سوی آسمان بی شک دری دارد
 
آن خانه بی شک خانه ی بانوی بانوهاست

بانوی بانوها یگانه همسری دارد
 
از این سعادت بیشتر دیگر چه می خواهد

در سوگ او پیغمبرش چشم تری دارد
 
دنیا فدای دین اگر کرده است بی تردید

در پیشگاه دوست جای بهتری دارد
 
پشت سر خورشید در محراب قامت بست

این ماه در خانه چه صاحب منبری دارد
 
زهرا همیشه گفته مادر نور چشم اوست

زهرا همیشه گفته یکتا مادری دارد

شاعر: اميرعلي سليماني

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

یا خدیجه الکبری...

 

زير باران رحمتم امشب

گرم عرض ارادتم امشب

مثل هر شب منم نمک گيرت

باز مهمان هيئتم امشب

روضه خوانت شدم خدا را شکر

داده اي تو لياقتم امشب

شأن تو نيست نوکرت گردم

فاطمه کرده دعوتم امشب

مي شوم خادم عزادارت

با تمامي قدرتم امشب

کم برايت گذاشتم عمري

سخت غرق خجالتم امشب

 مادر مهربان حلالم کن

جان صاحب زمان حلالم کن

 اي همه افتخار پيغمبر

اولين بي قرار پيغمبر

مي رسد ريشه اش به تو بانو

جود ايل و تبار پيغمبر

تو چه کردي که اين چنين شده اي

همه دار و ندار پيغمبر

چه کسي مثل تو در اين عالم

هستي اش شد نثار پيغمبر

به خدا مايه ي مباهاتيد

تو و حيدر کنار پيغمبر

عضوي از خانواده ات شده است

هر کسي گشته يار پيغمبر

شاعر تو شده رسول خدا

اين مثلک,خديجه الکبري

بی تو از چشم هاحيا افتاد

بي تو پيغمبرت ز پا افتاد

علي و فاطمه غريب شدند

بي محلي به کعبه جا افتاد

خوب شد رفتي و نديدي تو

خانه اي بين شعله ها افتاد

وسط کوچه ها ميان طناب

دست هاي گره گشا افتاد

يادگارت نفس نفس مي زد

لرزه بر جان مرتضي افتاد

کودکي پير مرد شد مادر

فاطمه روي خاک تا افتاد

کاش مي شد حسن زند فرياد

گوشواره روي زمين افتاد

 

محمد حسین رحیمیان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

یا زهرا...

فدای ام ابیها تمام باباها

فدای مادر زهرا تمام مادرها

 

یاسین قاسمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

همسر مظلومه

دیده ی پیغمبر از غم تر شده
لاله ی کاشانه اش پرپر شده

می زند آتش به جانش این محن
فاطمه یتیم و بی مادر شده

حمید رضا گلرخی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

در بین ملائک از تو نام آورده ست

نام از تو شکوه ناتمام آورده ست

هر بار که آمده ست از سوی خدا

جبریل، به محضرت سلام آورده ست

***

دلخسته ز شهر بی‌وفا رفتی، آه

آرام و قرار مصطفی رفتی، آه

حتی کفنی نخواستی از دنیا

از بس که سبکبار و رها رفتی، آه

***

از چشم تر فاطمه طاقت رفته

تا کرب و بلا خروش غربت رفته

آنجا سخن از بی‌کفنی نیست فقط

پیراهن خورشید به غارت رفته

 

یوسف رحیمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

گذشته از همه و پشت شوهرش مانده

چه مادرانه به پای پیمبرش مانده

درست! سوره نسل خدیجه کوته بود

ولی ادامه آیات کوثرش مانده

نه داستان خدیجه ادامه خواهد داشت

هنوز سوختن خانه و درش مانده

به فرض اینکه شکستند دست زهرا را

هنوز بستن دستان همسرش مانده

نه ماجرا به همین روی سکه ختم نشد

خدیجه روضه بخوان روی دیگرش مانده

حسین لحظه آخر به فکر رفتن بود

ولی هنوز وصایای مادرش مانده

دلیل داشت صدای زنی ز خیمه رسید

رباب خواست بگوید که اصغرش مانده

سه شعبه آمد و در خیمه دختری میگفت

ببین سکینه که چیزی ز حنجرش مانده

گذشت و عمه سادات دید مردی را

که رد پای سری روی خنجرش مانده

رسید کار به جایی که روضه خوان غش کرد

خدیجه روضه بخوان خط آخرش مانده ...

#

هنوز باقی نسل خدیجه در راه است

هنوز منتقم آل حیدرش مانده

 

امیرحسین آکار

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

بانوی صبح هستی و خورشید دیگری

خاتون آب هستی و پاک و مطهری

آری به اتنخاب خدا و گواه او

تنها تویی که لایق عشق پیمبری

در دامن تو مادر عالم سه ساله شد

شایسته از مقام تو شد شان مادری

گرد و غبار راه تو معراج جبرئیل

ای کاش میشد از سر این کوچه بگذری

بانو شنیده ام که وخیم است حال تو

در کنج خانه گشته ای از غصه بستری

گرچه کتاب زندگی ات  رو به آخر است

شان عیادت از تو مقام پیمبر است

وقتش شده که دختر خود را صدا کنی

بر روی نازدانه ات آغوش وا کنی

وقتش شده که شانه به گیسوی او زنی

با یک دو بوسه درد دلش را دواکنی

باید دو گوشواره خود را به او دهی

تا هدیه  عروسی او را  ادا کنی

چیری به عمر خود ز پیمبر  نخواستی

وقتش شده از او طلب یک عبا کنی

ار عرش پنج تا کفن آمد برای تو

خوب است پنجمین کفنش را سوا کنی

رفتی و داغ  تو به دلش کوه غم گذاشت

غصه شروع شد که دگر  مادری نداشت

مادر نداشت حرف دلش را به او زند

حرف از غمی که مانده میان گلو زند

مادر نداشت در شب جشن عروسیش

تا حرف دخترانه خود را به او زند

مادر نداشت  پشت در او را صدا کند

ناچار شد به خادمه خویش رو زند

پیراهنش گرفت به مسمار و پاره شد

مادر نداشت پیرهنش  را رفو زند

مادر نداشت زخم تنش را نشان دهد

با یک نفر دم از غم راز مگو زند

زهرا که رفت نوبت زینب  دگر رسید

او میدوید  و قاتل ارباب می دوید

 

موسی علیمرادی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

مهی رفتـه ، دلی پر آه مــانده

شبــانه خاطرات ماه مانده

خدیجه رفته و با چشم گریان

نگـاه فاطمــه بر راه مانده

 

سید هاشم وفایی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)


ای سایه سارِ مهر و صفا از سرم مرو
ای مادرم خدیجه بمـان در برم مرو
صبر و قرارِ این دلِ بی صبر و بی قرار
نورِ دل و دو دیده ی از غم ترم مرو
با این که خسته بسته ای بارِ سفر ولـی
هستیِّ فاطمه مَـهِ غم پرورم مرو
انــدوهِ غربـت و شررِ سوزِ رفتنت
آتش کشیـده بـر همه ی پیکرم مرو
بـی مادری و رنجِ یتیمی کُشد مرا
رحمی نما به حالِ دلِ مُضطرم مرو
بعدِ تو می شود پدرِ بـی کسم غریـب
مادر به خاطـرِ پدرم از حرم مرو
از چشمِ خیسِ من تو بخوان شعرِ التماس
تفسیراین غزل بُوَد ای مادرم مرو


حمید رضا گلرخی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

یا اهل بیت النبوه...

 

هنوز پرده نيانداختيم امير شديم

هنوز جلوه نکرديم بى نظير شديم

 

فقير خانه مايند بندگان خدا

براى آنکه خداوند را فقير شديم

 

غذاى سفره ما از تجليات خداست

شبانه روز ازين سفره بود سير شديم

 

بلند شانه ما را بلا شکسته نکرد

از اشتياق خدا بود زود پير شديم

 

همين که ريخته شد خون ما به جوش آمد

پس از شهيد شدن چند تا غدير شديم

 

به جان خويش خريديم درد را اما

براى دوستمان جوشن کبير شديم

 

اگرچه بسته شود دست ما ولى باز است

به دست بسته مان باز دستگير شديم

 

قرار بود اگر حرف بد به ما بزنند

چرا شهيد شديم و چرا اسير شديم؟!!!

 

درست وقت زمانش به آسمان رفتيم

نه زود آمده بوديم ما نه دير شديم

 

حاج اکبر لطیفیان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-مدح و مصائب

 

اى همسر با وفاى احمد

اى همنفس دعاى احمد

اى جان به ره حبیب داده

اى عاشق و مبتلاى احمد

اى زینت خانه ی پیمبر

ممنون ز تو شد خداى احمد

از جان و مقام و مال رَستى

مردانه شدى فداى احمد

اسلام ز تو گرفته رونق

از توست رَسا، صداى احمد

سیلى نه! ولى تو سنگ خوردى

اى سینه سپر براى احمد

سر منشأ کوثرى خدیجه

لیلاى پیمبرى خدیجه

اى فاطمه را تو پروریده

اى رنج و بلا بجان خریده

سادات ز تو مقام دارند

صدّیقه، زکیّه و رشیده

مکّه ز تو افتخار دارد

بر خویش قدوم تو بدیده

کعبه به طواف توست مُحتاج

با خون دلت شدى شهیده

مرغ دل شیعه پر شکسته

بر خاک غریب تو پریده

حتّى کفنى دگر ندارى

جانم بفداى تو  حمیده

با اشک نبى، رُخ تو را شُست

اوّل کفن بهشتى از توست

اى بانوى ذوالکرم خدیجه

اى مادر اهل غم خدیجه

دلداده تو حبیب حق بود

صاحب نفس حرم خدیجه

بر سفره تو نشسته حیدر

پیش همه محترم خدیجه

زود است براى دختر تو

غربت بخورد رقم خدیجه

اى کاش میان کوچه بودى

با فاطمه همقدم خدیجه

از ضربت قنفذ ستمگر

دستش بشود قلم خدیجه

آید ز تو و به نام زهرا

مهدى پىِ انتقام زهرا

 

جواد حیدری

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها