0

اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-مدح و وفات

 

اى پیشتر ز بعثت احمد مُحمّدى‏

 اى بارها سلام ترا بر رسول خود

 ابلاغ كرده ذات خداوند سرمدى‏

 چون شمع در فروغ نبوّت گداختى

 پیش از نزول وحى نبى را شناختى

 

اى بر تو لحظه لحظه سلام پیمبران‏

 خاك در تو سجده گه خیل سروران‏

 پیش از پیمبرى پیمبر به روى او

 چشم تو دید آنچه ندیدند دیگران‏

 در قلب تو كتاب كمالش نوشته شد

سر خط مادریت به آلش نوشته شد

 

 بى دامن توختم رسل كوثرى نداشت‏

 نخل بلند آرزوى او برى نداشت‏

 حتى على كه جان عزیز پیمبر است‏

 در ملك بى حدود خدا همسرى نداشت‏

 اى همدم رسول خدا در نزول وحى

 اى دامن تو مركز نور بتول وحى

 

 تو وصل بر رسول و ز هستى جدا شدى‏

 تو آفتاب بیت سراج الهدی شدى‏

 نیزار وحى مثل على شیر مرد داشت‏

 اى شیر زن تو تالى شیر خدا شدى‏

 دانایى تو هدیه به پروردگار شد

 در جنگ اقتصاد نبى ذوالفقار شد

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

وفات حضرت خدیجه (س)

 

 شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب

شکسته قلب رسول و ندارد امشب خواب

کنار بستر مرگ یگانه امّیدش

گرفته زمزمه، یا رب خدیجه را دریاب!

*

همان که هستی خود را به هستیَم بخشید

همان که سوخت به پای منادی توحید

همان که گرمی پشت رسالت من بود

و می تپید برای نبوت خورشید

*

در آن زمان که شب سرد کفر جولان داشت

زبان زخم عدو، تیغ تیز و بران داشت

خدیجه مرهم دلگرمی رهَم می شد

به آفتاب وجودم همیشه ایمان داشت

*

همان که درک مقامش مقام می آرد

و جبرئیل برایش سلام می آرد

همان سرشت زلال و مطهری که خدا

ز نسل پاک و شریفش امام می آرد

*  

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-مدح و وفات

 

ای ز صد هاجرت درود و سلام

كرده مریم به محضر تو قیام

همسر مصطفی درود، درود

مادر فاطمه سلام، سلام

همتت وقف مكتب توحید

ثروتت پشتوانة اسلام

هم سلام تو را رسانده خدا

هم به تو فخر كرده خیر الانام

پانهادی فراتر از مریم

در جلال و كمال و قدر و مقام

از سر عالمی كشیدی دست

با رسول خدا شدی همگام

دخترت كوثر رسول خدا

پسرانت به جن و انس امام

با ادب باید از تو گفتن مدح

با وضو باید از تو بردن نام

چشم دین بر جمال تو روشن

دل احمد به وصل تو آرام

مؤمنین را یگانه مامی تو

مادر یازده امامی تو  

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

در سوگ تو آتشین دلم مادرِ یاس

 هجران تو گشته قاتلم مادرِ یاس

 زهرا به کنارِ قبر تو می‌گرید

 از ناله‌ی او منفعلم مادرِ یاس

 هر دیده‌ی احمد آسمانی ابریست

 از آه نبی مشتعلم مادرِ یاس

 در خلوت دل رسول با خود گوید

 ای چاره‌ی حلِ مشکلم مادرِ یاس

 در بزمِ عزای تو سرشکم جاریست

 امشب شده غصه حاصلم مادر یاس

 در ماه خدا اگر عزادار توأم

 الطاف تو گشته شاملم مادرِ یاس

 با جلب شفاعت رسول اکرم

 کن در دو جهان تو قابلم مادرِ یاس

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه(س)-وفات

 

مادر سلام حال غریبت چگونه است

مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است

حالی غریب داری و در فکر رفتنی

دردی به سینه داری و حرفی نمیزنی

داری برای رفتن خود چانه میزنی

موی مرا به گریه چرا شانه میزنی؟

با دانه های اشک تو افطار میکنم

همسایه را ز داغ تو بیدار میکنم

همسایه ها برای تو پرپر نمی زنند

داری تو میروی و به تو سر نمی زنند

مادر بگو که مکه چه آورده بر سرت

که قدخمیده میروی از پیش دخترت

مادر , پدر غروب  تو را گریه میکند

و خاطرات خوب تو را گریه میکند

بخشیده ای تمام خودت را به آفتاب

و زنده شد به مهر تو مادر ابوتراب

چیزی نمانده است که دیگر فدا کنی

باید برای رفتن زهرا دعا کنی

حالا که پرکشیدن تو گشته باورم

آیا کفن برای تو مانده است مادرم

هی تشنه می شوی و مرا میزنی صدا

و هی سلام میدهی امشب به کربلا

گریه گرفت و مکه دوباره در آب رفت

مادر وضو گرفت و دوباره به  خواب رفت

مادر ,پدر تشهد خود را تمام کرد

و جبرییل آمد و بر تو سلام کرد

مادر جواب فاطمه را لااقل بده

یا لااقل به دختر خود هم اجل بده

چشم و چراغ خانه خورشید الامان

رنگین کمان بیت نبوت نرو بمان

اینجا که مکه است مدینه چگونه است

جریان میخ آن در و سینه چگونه است

اینجا بهانه نیست مدینه بهانه است

آنجا جواب گریه من تازیانه است

مکه اگر چه طعنه و زخم زبان زدند

اینجا به دستهای علی ریسمان زدند

مکه اگرچه در به روی خویش بسته اند

اما مدینه پهلوی من را شکسته اند

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:28 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)- وفات

 

وقتی خدیجه رفت پیمبر عزا گرفت 

  آمد زمان پیری و دستی عصا گرفت

شکر خدا   به لرزه نیافتاد زانویش 

  دست رسول را چو دو دست خدا گرفت

مرهم گذارِ زخمِ تنِ مصطفی که رفت 

 زخم تنش دوباره سراغ دوا گرفت

اشکی چکید و ابر غم از پشت پلک ها 

 بارانِ درد بود که بی منتها گرفت

طوفان وزید و شعله غم در زبانه شد

  قلب حزین دخترکی بی هوا گرفت

بابا نبینمت که چنین گریه می کنی 

 بابا اگر چه مادر ما را خدا گرفت

من خانه دار کوچک این خانه می شوم 

  این خانه ای که در دل او غصه جا گرفت

تنها نه مام باب که ام الائمه شد

 با نقد جان ز معرکه خونِ بلا گرفت

تا قتل گاهِ پشتِ درِ خانه علی 

 آن جا که خصم  غنچه نشکفته را گرفت

با میخ در نوشت به دیوار خانه اش

 گودی قتل گاه  از این خانه پا گرفت 

روزی به قامت خم و با اشک و آه آه 

با زین العابدین دو سر بوریا گرفت  

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:29 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-مدح و وفات

 

ای عزیز جان پیغمبر سلام

ای که بر زهرا تویی مادر سلام

سرور زنهای اهل جنتی

ای که تو مسند نشین عزتی

مات و مفتون شما عقل بشر

تا قیامت حرفتان نقل بشر

مدحتان گفتن نباشد کار ما

نام تو بالاتر از افکار ما

شد زبان الکن زنام اطهرت

کی رسد زن در مقام اطهرت

مادر زهرایی و فخر زنان

دیگر همچون تو زنی بیند زمان؟

ای که دین با بخششت جاوید شد

ناامیدی ها همه امید شد

سختی دوران تحمل کرده ای

تلخ ها را همچنان مل کرده ای

سنگر مستحکم پیغمبری

در وقایع هم رکاب حیدری

تو زنی اما به معنا شیر نر

بر پیمبر در حوادث چون سپر

تو وجودت مصطفی را ایمن است

دشمنی با هر که او را دشمن است

مونس درد و غم احمد تویی

در مصیبت همدم احمد تویی

روز محشر دستگیری می کنی

تو زنی اما امیری می کنی

این نفسها بی امان تقدیم تو

صدهزاران بارجان تقدیم تو

دل به پای مهرتو دادن خوش است

در ره عشق شما مردن خوش است

کن نگاهی تا ز شوقش جان دهم

هر چه می خواهی بگو تا آن دهم

یک نظر انداز بر احوال ما

جان بده بر این شکسته بال ما

در غمت سوز و گدازم را ببین

روی صورت غنچه اشکم بچین

حضرت زهرا عزادار شماست

صاحب ختم عزایت مصطفاست

در عزایت فاطمه بی تاب گشت

چشمه های اشک او پرآب گشت

مجلس روضه بپا شد وای وای

دل به یادت کربلا شد وای وای

 

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه(س)-مدح و وفات

 

ای خریدار جان پیغمبر

همسر مهربان پیغمبر

در حیات و ممات تو نفتاد

نام تو از زبان پیغمبر

ای چراغ همیشه تاریخ

در صف دودمان پیغمبر

به وجود تو افتخار کنند

همه جا خاندان پیغمبر

هستی خویش را فدا کردی

در ره آرمان پیغمبر

سر زد از مشرق گریبانت

کوثر جاودان پیغمبر

به علی و محمد و زهرا

اشفعی یا خدیجه الغرا

اولین زن توئی که قامت بست

به نماز پیمبر خاتم

یار احمد شدی که تا نشود

یک سر موی از سر او کم

شوهرت کیست؟ بهتر از عیسی

دخترت کیست؟ برتر از مریم

دامنت جای زهره الزهرا

که بود نور نیر اعظم

عاشق بردباریت همه جا

شاهد جان فشانیت همه دم

زخم پاهای زخم خورده او

یافت از دست لطف تو مرحم

سر بلند از شهامت تو صفا

اشک ریز از مصائبت زمزم

به علی و محمد و زهرا

اشفعی یا خدیجه الغرا  

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-مدح و وفات

 

سلام بر تو که خیر النسا به ما دادی

سلام بر تو که درس وفا به ما دادی

سلام بر تو که با جان، بها به ما دادی

سلام بر تو که روح عطا به ما دادی

چه گویم و چه نویسم ز مدحتان بانو

شما که شمس و قمر پیشتان زده زانو

فرشته ای که خدا هدیه کرده بر احمد

ملیکه ای که نگاهش طراوت انگیزد

زنی که که غیر رسول و خدا نمی بیند

کسی که طاقت و صبرش بود فزون از حد

زنی نبوده به جز همسر رسول خدا

که در تمامی عمرش ز او نبوده جدا

شریک زندگیِ مصطفی شما هستی

به دل ملیکهٔ مهر و وفا شما هستی

انیس درد و غم مرتضی شما هستی

به غصه ها که بود مبتلا شما هستی

پناه جمع خلایق به روز واهمه ای

خدیجه همسر پیغمبر، اُمّ فاطمه ای

درود بر تو که اول زن مسلمانی

عزیز حضرت طاها عزیز یزدانی

برای ختم رسولان تو جان جانانی

خدا گواهست که فخر تمام نسوانی

روا بود که بگویم بقای اسلامی

به صدق و نیتِ پاکت صفای اسلامی

خدیجه ای و خدا بر شما نظر دارد

که با وجود شما مصطفی سپر دارد

دلم همیشه هوای تو را به سر دارد

خوشا کسی که برایت دو دیده تردارد

اگر اجازه دهی در عزایتان بانو

ز دیده اشک ببارم برایتان بانو

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

بانوی صبح هستی و خورشید دیگری
خاتون آب هستی و پاک و مطهری

آری به اتنخاب خدا و گواه او
تنها تویی که لایق عشق پیمبری

در دامن تو مادر عالم سه ساله شد
شایسته از مقام تو شد شأن مادری

گرد و غبار راه تو معراج جبرئیل
تفسیر واژه واژه ی آیات کوثری

بانو شنیده ام که وخیم است حال تو
 در کنج خانه گشته ای از غصه بستری

گرچه کتا ب زندگی ات رو به آخر است
شأن عیادت از تو مقام پیمبر است

وقتش شده که دختر خود را صدا کنی
بر روی نازدانه ات آغوش وا کنی

وقتش شده که شانه به گیسوی او زنی
با یک دو بوسه درد دلش را دواکنی

باید دو گوشواره خود را به او دهی
تا هدیه عروسی او را ادا کنی

چیزی به عمر خود ز پیمبر نخواستی
وقتش شده از او طلب یک عبا کنی

از عرش پنج تا کفن آمد برای تو
خوب است پنجمین کفنش را سوا کنی

رفتی و داغ تو به دلش کوه غم گذاشت
غصه شروع شد که دگر  مادری نداشت

مادر نداشت حرف دلش را به او زند
حرف از غمی که مانده میان گلو زند

مادر نداشت در شب جشن عروسی اش
تا حرف دخترانه خود را به او زند

مادر نداشت پشت در او را صدا کند
ناچار شد به خادمه خویش رو زند

پیراهنش گرفت به مسمار و پاره شد
مادر نداشت پیرهنش  را رفو زند

مادر نداشت زخم تنش را نشان دهد
با یک نفر دم از غم راز مگو زند

زهرا که رفت نوبت زینب دگر رسید
او میدوید و قاتل ارباب می دوید

موسی علمیرادی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

        
      بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو
      براي بي کسي فاطمه بمان بانو
       
      به جان دختر مظلومه ات مرو از دست
      مساز اشک يتيمانه را روا بانو
       
      بمان و فاطمه را خود عروس کن آري
      که دختران همه محتاج مادران بانو
       
      براي غربت من جان به لب شدي اما
      بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو
       
      به باغ ياس تو سيلي زنند باور کن
      بمان که ياس نميرد جوان جوان بانو
       
      ميان اين در و ديوار فضه ميطلبد
      مرو که مشکل او را کني نهان بانو
       
      بمان براي هميشه ،هميشه يارم باش
      مرا هنوز غريب وطن بدان بانو
       
      نمانده هيچ برايت که يک کفن بخري
      عباي ختم رسل بر تو ارمغان بانو
      **
      اجرا شده توسط حاج منصور ارضي در شب دهم ماه رمضان91

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

هنوز چهرۀ مکه غبار ماتم داشت
هنوز داغ ابوطالب آتش غم داشت

دل لطیف پیمبر غمین زهرا بود
به سینه درد و غم و غصه های عالم داشت

سخن ز رحلت بانوی با کرامت بود
کسی که حُسن کمال چهار مریم داشت

چه بانویی که خدایش سلام می فرمود
که نامۀ عملش مُهر مِهر خاتم داشت

یگانه بانوی مردی که از عدالت خود
تمام عالم و آدم به زیر پرچم داشت

سخای حاتم طایی کجا و این سفره
که درب خانۀ جودش هزار حاتم داشت

برای حضرت ام الائمه این یک بس
که نور فاطمه بر دامن مکرم داشت

خدیجه مادر ما اولین مسلمانی ست
که با ولای علی عهد خویش محکم داشت

در آخرین نفسش با اشاره می فرمود
همیشه فاطمه ام غربتی دمادم داشت

فدای دختر مظلومه ام که در آن شعب
به روی گونه چو گلبرگ، یاس شبنم داشت

به اهل بیت بگو تا ملازمش باشند
به هر زمان که به مادر نیاز مبرم داشت

کسی به صورت او لطمه بعد من نزند
شنیده ام که فلانی دو دست محکم داشت

پس از وصیت ام الائمه پیغمبر
خدیجه را به عبایش ز خود مقدم داشت

در آن دمی که کفن از بهشت آوردند
هوای رحلت او روضۀ محرم داشت

محمود ژولیده

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

   مي سوزم و چو شمع سحر آب مي شوم
      از غصه ي فراق تو بي تاب مي شوم
       
      دارم به پاي پيکر تو گريه مي کنم
      بر لحظه هاي آخر تو گريه مي کنم
       
      اکنون که زخم رفتن تو بر جگر نشست
      اين کوه درد بر سر دوش پدر نشست
       
      با دخترت تو اين دم آخر سخن بگو
      مادر بيا و حرف دلت را به من بگو
       
      باباي من ز هجر تو دلگير مي شود
      قلب جوان او ز غمت پير مي شود
       
      مادر بيا به خاط زهرا بمان مرو
      حتي گرفته است دل آسمان مرو
       
      مادر بمان ز بيت نبوت صفا مبر
      آرامش و قرار دل مصطفي مبر
       
      مادر بمان و از دل اين خانه پا مکش
      بر صورت شکسته ي خود اين عبا مکش
       
      داري تو عزم رفتن از اين خانه مي کني
      سقف دل مرا ز چه ويرانه مي کني
       
      من التماس مي کنم اي مادر عزيز
      امشب بيا و خاک عزا بر سرم مريز
       
      اين زندگي بدون تو دشوار مي شود
      تو مي روي و دسته گلت خار مي شود
       
      تو مي روي و فاطمه ات مي شود يتيم
      گردد دچار رنج و مصيبات بس عظيم
       
      تو مي روي و فاطمه آزار مي کشد
      آزار ها از آن در و ديوار مي کشد
       
      تو مي روي و شعله کشد دست بر رخم
      روزي به تازيانه دهد خلق پاسخم
       
      تو مي روي و داغ به سينه نشستني است
      روزي رسد که پهلوي زهرا شکستني است
       
      رضا رسول زاده

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

    شکر خدا که تحت لواي خديجه ايم
      بعد از هزار سال گداي خديجه ايم
       
      مهرش نتيجه ي دهه اول من است
      ما يک دهه تمام براي خديجه ايم
       
      ده شب فقط به خاطر او گريه مي کنيم
      ما پيش واز روز عزاي خديجه ايم
       
      اصلاً به ما چه مردم دنيا پيِ چه اند؟
      ماها که در پي نوه هاي خديجه ايم
       
      بي مهر او عبادت عالم قبول نيست
      ما با خديجه، عبد خداي خديجه ايم
       
      مهر خديجه را به سر شانه مي برم
      شکر خدا که مادر زهراست، مادرم
       
      در لحظه ي شکسته شدن پا شدن خوش است
      در خشک سال، عاشق دريا شدن خوش است
       
      دلداده ها معامله با يار مي کنند
      بهر رسول اين همه تنها شدن خوش است
       
      قبل از غدير گفت: علي رهبر من است
      قبل از غدير شيعه مولا شدن خوش است
       
      دنبال مال نيست اسير نگارها
      بانوي ما به مادر زهرا شدن خوش است
       
      سختي بکش محله محله که عاقبت
      مادر بزرگ طايفه ي ما شدن خوش است
       
      بد نيست سنگ کوچه به پيشاني ات خورد
      گاهي شبيه زينب کبري شدن خوش است
       
      آن قدر سنگ خوردي و بال و پرت شکست
      اي مادرم ،سرم به فدايت، سرت شکست
       
      علي اکبر لطيفيان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)


      امشب فرشتگان خدا سوگوار تو
      پر مي کشند گريه کنان تا ديار تو
       
      هم ناله با دل همهٔ‌ آسمانيان
      جبريل روضه خوان شده بانو کنار تو
       
      تنها نه لاله هاي دل داغدار ما
      گلهاي اشک چشم ملائک نثار تو
       
      تا صبح ماند مثل تمام ستاره ها
      چادر نماز سبز تو چشم انتظار تو
       
      دلخسته ام به وسعت دلتنگي و فراق
      زانو بغل گرفته ام امشب کنار تو
       
      مي سوزد از فراق تو با قلب دخترت
      تا صبح مات و غمزده شمع مزار تو
       
      يادم نمي رود شب آخر شب سفر
      باران اشک فاطمهٔ‌ بيقرار تو
       
      گفتي به فاطمه غم خود را خديجه جان
      آتش زدي به پهنهٔ‌ دريا و آسمان
       
      از ماتم تو فاطمه جان گريه مي کنم 
      بي صبر مي شوم و چنان گريه مي کنم
       
      يا اينکه در مصيبتت از دست مي روم
      يا اينکه با تمام توان گريه مي کنم
       
      با غربت تو شهر مدينه چه مي کند؟
      با قلب خسته و نگران گريه مي کنم 
       
      «چون چاره نيست صبر به ناچار مي کنم»
      مانند شمع از دل و جان گريه مي کنم
       
      ديوار و در، غروب تو را ناله مي زنند
      پهلو شکسته! ناله زنان گريه مي کنم
       
      با روضه هاي پهلو و بازوي خسته ات
      با روضهٔ‌ بلال و اذان گريه مي کنم
       
      اصلاً ببين که با همهٔ‌ روضه هاي تو
      اندازهٔ‌ زمين و زمان گريه مي کنم
       
      از کوچه هاي فاطميه دل نمي کَنَم
      هر شب به ياد مادرمان گريه مي کُنم
       
      عمريست که در آرزوي خاکبوسي ِ
      قبري بدون نام و نشان گريه مي کنم
       
      کي مي شود که جان بدهم در عزايتان
      عالم فداي غربت بي انتهايتان
       
      یوسف رحیمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  2:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها