0

اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اسلام را هر جور می شد یاوری کردی

همراه پیغمبر شدی و رهبری کردی

 

مهرت نه تنها در دل پیغمبر افتاده

بلکه تو حتی از خدا هم دلبری کردی

 

خیلی سر غم های احمد خون دل خوردی

خیلی برای همسر خود همسری کردی

 

سرمایه ات را در تجارت با خدا دادی

در این تجارت سود خیلی بهتری کردی

 

اموال تو از مشرکین عبد خدا می ساخت

از بسکه بخشیدی و بنده پروری کردی

 

جبریل وقتی که سلامت می کند یعنی...

مانند پیغمبر تو هم پیغمبری کردی

 

تو کیستی با تو پیمبر مشورت می کرد؟

چه خوب بین حق و باطل داوری کردی

 

هر جا که دیدی ظلمت و تاریکی کفر است

با نور ایمان خودت روشنگری کردی

 

کار تو خانه داریِ در خانه وحی است

آیات قرآن را تو پس جمع آوری کردی

 

از هر نظر از هر زنی سر بوده ای خانم

در بین زنهای دو عالم سروری کردی

 

بانو تو ام المومنین هستی و در حقِ...

حتی امیرالمؤمنین هم مادری کردی

 

ما قدر کارت را در این دنیا نمی فهمیم

در حشر می فهمیم تو چه محشری کردی

 

آرش براري

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

بگو شاعر که یا نور است او، یا آسمان یا چه؟
یقینا ماه، وصفش خارج است از درک دریاچه

مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را
چه باید خواند غیر از مادر ام ابیها؟ چه؟

سلامش داده جبرائیل، در وصفش یقین دارم
که باید از شب معراج چیزی گفت…اما چه؟

حسودان قریش او را رها کردند، حق میخاست
که رأس المال او عشق نبی باشد، به اینها چه؟

همه دار و ندارش خرج شد در راه پیغمبر
چه سودی هست بالاتر از این در دار دنیا؟ چه؟

چه عمری، نیم آن چشم انتظار و نیم آن حامی
کتاب وحی شصت و پنج صفحه داشت دیباچه

شد از پی غم بر آن عاشق روان، چون رفت از دنیا
عجب دردیست، تسکین میدهد پیغمبرش را چه؟

کسی که با خدیجه روز را شب کرده، شب را روز
به غیر از دیدن زهرا دلش را خوش کند با چه؟

مسعود یوسف پور

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

شب دهم رمضان –  روضه حضرت خدیجه(س) - مهدی رحیمی

 

آنان که التفات به دنیا نکرده اند

با نفس خویش ثانیه ای تا نکرده اند

 

خود بوده اند از اول و خود نیز مرده اند

در کفشهای هیچ کسی پا نکرده اند

 

با زور غمزه و رخ زیبا و با دروغ

خود را درون قلب کسی جا نکرده اند

 

در آینه اگر به رخ خویش زل زدند

غیر از خدای خویش تماشا نکرده اند

 

چون چشم وا نکرده و خود را ندیده اند

با چشم بسته هم به حقیقت رسیده اند

 

اما من و تو بسکه در اندیشه ی خودیم

با دست خویش در صدد ریشه ی خودیم

 

آه ای خدا مدد به شما مبتلا شوم

با راه های آدمیت آشنا شوم

 

گر با شکست خویش به محبوب می رسیم

کاری بکن که پیش همه برملا شوم

 

از لحظه های بی هدف زندگی من

من را بگیر تا که کمی با خدا شوم

 

ده شب گذشت و فاصله فرقی نکرده است

حتی مسیر قافله فرقی نکرده است

 

یک ماه پیش بی تو و امروز بی خدا

پایان این معامله فرقی نکرده است

 

این شهر قبل زلزله _ این شانه ی نحیف

با شهر بعد زلزله فرقی نکرده است

 

ده شب گذشت تا که به تو نزدیک تر شوم

نه اینکه با حضور تو تاریک تر شوم

 

وقتش رسیده است مرا هم جدا کنید

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند

 

آنانکه تا همیشه نظر کرده ی تو اند

آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند

 

آنانکه در مسیر تو از خود گذشته اند

از مال خویش و هرچه که میشد گدشته اند

 

اسلام چون که مثل علی و خدیجه داشت

حل شد برای عالم و مهدی نتیجه داشت

 

آن بانوی عزیز که عشق پیمبر است

آری خدیجه است که امشب به بستر است

 

یک سوره بیش نیست به قرآن سینه اش

آن سوره با سه آیه ی کوتاه، کوثر است

 

دنیا بدون فاطمه معنا نمی دهد

بی کوثر این مسیر به ولله ابتر است

 

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

رنج خدیجه حاصلش این ماه دختر است

 

هم پیرو پیمبر و هم شیعه ی علی ست

سلمان و حمزه ،یاسر و عمار،ابوذر است

 

ثابت  شده به کل جهان موقع نیاز

مثل علی، خدیجه خودش چند لشگر است

 

سرمایه ی محبت زهراست دین او

دینش به این دلیل از اسلام بهتر است

 

با غصه های شعب ابیطالب آمده

این دور جام فکر کنم دور آخر است

 

بی وقت می رود به سر ماذنه بلال

توی گلوی ماذنه الله و اکبر است

 

تا دخترش بزرگ شود مثل مادری

عمری به جای فاطمه حامی حیدر است

 

بانو چه می کشید ز غم های دخترش

آنجا که حد فاصل دیوار تا در است

 

بیچاره فاطمه به که گوید ز غصه اش

سنگ صبور دختر غمدیده مادر است

 

رنگ رخ خدیجه به بستر پریده است

امشب مسیر روضه به کوچه رسیده است

 

مهدی رحیمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

غمخوار پبمبر شدنت فایده دارد

محبوبه ی داور شدنت فایده دارد

 

اسلام توانمند شد از سیم و زر تو

بانوی توانگر شدنت فایده دارد

 

 گر فاطمه شد دختر تو، معجزه ات بود

شک نیست که مادر شدنت فایده دارد

 

گیرم که ملامت بکند طایفه،اما

در نزد خدا سر شدنت فایده دارد

 

از خانه ی تو عطر گل یاس می آید

الحق که معطر شدنت فایده دارد

 

بر غربت پیغمبر خود اشک فشاندی

حال غم و مضطر شدنت فایده دارد

 

در راه نبی بود همه برگ و برت سوخت

خشکیده و پر پر شدنت فایده دارد

 

ای رونق اسلام، ز جود و ز وجودت

ای شاعره ای که شده تکبیر سرودت

 

با عشق فراهم شده آسایش احمد

در خانه شدی مایه ی آرامش احمد

 

تاریک نشد خانه تو هیچ زمانی

روشن شده چون روز، شب از تابش احمد

 

ای مادر زهرا، مرو از پیش پیمبر

تو رد مکن این خواسته و خواهش احمد

 

چشمان نبی ملتمست بود بمانی

لبریز شده دامنه ی بارش احمد

 

گفتی که عبا را بدهد توشه ی قبرت

 

مشمول شدی بر کرم و بخشش احمد

 

از عرش کفن داده خداوند برایت

ای جان نبی جان جهانی به فدایت

 

وقتی ز نبی مامن و کاشانه گرفتند

یاران وفادار هم از خانه گرفتند

 

پروانه صفت طوف سر شمع که بودی

از شمع، چرا رونق پروانه گرفتند

 

تو مادر ایمانی و دزدان قبیله

عنوان تو را نیز غریبانه گرفتند

 

رفتی و ندیدی که گل یاس نبی را

با ضربه ی پا از در گلخانه گرفتند

 

خوش بود به یک شانه کشیدن سر زینب

صد حیف که این دلخوشی از شانه گرفتند

 

تا رفتی و تا دور شدی رفت شکیبت

برگشت به آغوش تو زهرای غریبت

 قاسم احمدی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت ام المومنین خدیجه (س)-مدح و وفات

 

ای همسر با غیرت طاها خدیجه

ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه

روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه

تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه

داروندار حضرت زهرا خدیجه

شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی

اول مسلمانِ زنِ دین خدایی

تنها طرفدار حریم مصطفایی

مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتایی

همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه

دارایی ات را دادی و دلبر گرفتی

بار اِلَم از دوش پیغمبر گرفتی

سیب بهشتی خوردی و کوثر گرفتی

زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی

ای که مقام تو بوَد والا خدیجه

پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی

با غیرتت بت های یثرب را شکستی

انفاق را هرگز به روی دین نبستی

در تنگنای ظلم، حق را می پرستی

در راه حق کردی فدا جان را خدیجه

از اهل یثرب طعنه و دشنام خوردی

خونِ جگرها در رهِ اسلام خوردی

خونِ دل از زن های نافَرجام خوردی

آن قدْر هم حرف بد از اقوام خوردی

که دل بریدی آخر از دنیا خدیجه

سجاده پای بندگی ات ایستاده

اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده

دین خدا پیمانه و عشق تو باده

باید به زهرا گفت، ای محراب زاده

جاری نگردد اشکهایت با خدیجه

مادر که باشد، شان دختر پایدار است

این چارچوبِ خانه حتی استوار است

مادر نباشد، روز روشن شام تار است

امشب دل زهرا برایت بی قرار است

بعد تو زهرا می شود تنها خدیجه

بوی جدایی می دهد هرمِ صدایت

دیگر نمی آید صدای ربنایت

این لحظه های آخری باید برایت

روضه بخوانیم از غم کرببلایت

تا چشم های تو شود دریا خدیجه

امشب تمامِ بسترت را، غم گرفته

اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته

با اینکه قلب حضرت خاتم گرفته

شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته

وای از غروب روز عاشورا، خدیجه

 

رضا باقریان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-مدح و وفات

 

وقتی كه چشم خلق خدا ناسپاس بود

تنها خدیجه بود كه گوهرشناس بود

تاسر نهد به پای رسول امیـن ز شوق

در بارگاه عشق پُر از التماس بود

این افتخار اوست كه در طول عمر خویش

بابهترین پیمبرحق درتماس بود

گنجینۀ معارف ایمان و منزلت

آئینـه ی تجلی و پّر انعكاس بود

مال و منال را به فقیران مكه داد

كی در كمند نفس و طعام و لباس بود

خوف و رجای او به ره دین حق گذشت

از جاهلان مكه كجا در هراس بود

غفلت نكرد لحظه ای از حق،خدا گواست

تا آخرین نفس به جهان حق شناس بود

روز وداع خویش «وفائی »از این جهان

آزرده دل ،به خاطر آن باغ یاس بود

 

سید هاشم وفائی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

به فرض اینکه قلم داشت تاب جولانش
قوای واژه چگونه شود غزل خوانش؟

بیان ناقص ما نیست در خورش وقتی
به او سلام فرستاده حی سبحانش

کسی که نام نبوت به او بدهکار است
چه غم اگر که جهانی کنند کتمانش

برای فخر محمد به دیگران بس بود
زنی به نام خدیجه شود مسلمانش

یقین از آتش دوزخ جدا کند ما را
کسی که فاطمه را پرورانده دامانش

زنی که ام ابیهاست دخترش،شاعر
همیشه با صفت “امِ مومنین” خوانش

به لطف تیغ علی بود و ثروتش،بی شک
که دین کمر نشکسته میان میدانش

شکست هم کمر و هم غرور و هم بغضش
نبی کشید چو بر شانه بار فقدانش

نوشته اند کفن بر نداشت وقت سفر
حدیث غربتش این است، جان به قربانش

بگو به یاد که افتادی ای دل بیتاب؟
فدای غربت شاه و لبان عطشانش

در آفتاب قیامت کسی نمیسوزد
که اشک ریخته بر داغ جسم عریانش

حدیث بی سرو سامانی است، زینب دید
به روی نیزه سرش، روی خاک سامانش

سید محمد مظلومان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

می سوزم از شرارِ نفس هایِ آخرت
از لحنِ جانگداز وصایایِ آخرت

دستم به دست بی رمقت می شود دخیل
در پیش چشمهایِ گهربار جبرئیل

دستم شبیه دست تو تبدار می شود
دیوار غصه بر سرم آوار می شود

رحمی نما به حالِ پریشان دخترت
مادر نکش عبایِ پدر را، تو بر سرت

دلواپس غروب توأم، آفتابِ من
بر روزهایِ روشن من، رنگِ شب نزن

محزون رنج های پدر می شوم نرو
من شاهد عزای پدر می شوم نرو

مادر بمان کنار گل یاس باغِ خود
آتش نزن به حاصل خود،با فراقِ خود

فصل بهار خانه ی ما را خزان نکن
مادر بمان و نیتِ ترک جهان نکن

مادر حلال کن که دعایم اثر نکرد
شرمنده ام قنوت عشایم اثر نکرد

اشکِ غمت به ساحل پلک ترم نشست
سنگ فراق؛ شیشه ی قلب مرا شکست

أمن یجیب خواندن من بی نتیجه ماند
زهرا یتیم گشت و پدر بی خدیجه ماند

وحید قاسمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س)-وفات

 

باید به پای رهبرم هستی بریزم

در راه این پیغمبرم هستی بریزم

هرچه خدا داده به من وقف رسول است

جانم فدای تار گیسوی بتول است

من مادر زهرایم و او مادر من

ام ابیها اوست یعنی دختر من

شِعبِ ابیطالب که در این راه سهل است

هستی فدای مکتب زهراست دربَست

من آرزویی در دلِ خسته ندارم

جز اینکه جان در راه زهرایم گذارم

او حقّ همسر را ادا سازد به کوچه

او با سخاوت جان به حق بازد به کوچه

در زندگی با مصطفی شد اعتقادم

حق با علی باشد علی با حق دمادم

من پای احمد پای حیدر پای زهرا

با جان و مال و هستی ام هستم خدایا

حتی از این دنیا کفن هم بر ندارم

سر از سرِ زانوی خاتم بر ندارم

بگذار من هم بی کفن باشم خدایا

یاد حسین یاد حسن باشم خدایا

بگذار تا ((مادر بزرگِ)) زینبت هم

دورِ سرِ زینب بگردد جان خاتم

من چارده معصوم را هستم فدایی

من پیشمرگم بر شهیدان خدایی

□□□

از این جهت خوانید اُمّ المومنینم

که من فداییِ امیرُ المومنینم

با آروزی روز دیدار حسینم

جان می دهم شاید شوم یار حسینم

ایکاش من نیزه ز دشمن خورده بودم

ایکاش من با تیغ و خنجر مرده بودم

ایکاش قتل صبر می شد قسمت من

یا رب تویی آگه ز قصد قربت من

***

وفات حضرت خدیجه (س)

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است

 

می توان گفت بی محبت تو
دین اسلام هم نتیجه نداشت
من قسم میخورم رسول الله
همسری بهتراز خدیجه نداشت

مثل زهرا طهارت محضی
قبل اسلام هم ،چنین بودی
از احادیث معتبر پیداست
تو فقط ام مومنین بودی

از محبان واقعی علی
اولین بانوی مکرمه ای
زود تر از غدیر شیعه شدی
بی نهایت شبیه فاطمه ای

باعلی راز مشترک دارد
هرکه در راه عشق کار کند
در حقیقت عجیب نیست اگر
ثروتت کار ذوالفقار کند

ثروتت بی نهایت است ولی
عزت و اعتبار تو زهراست
مال دنیا برای تو هیچ است
چونکه دارو ندار تو زهراست

مجید تال

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

تو را می خواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی

خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمه ی کوثر، بهشتی در زمین باشی
خدا هرشب برایت می فرستد تهنیت هایی
که در تنهایی ات هم صحبت روح الامین باشی

تو در اسلام و در ایمان و در عشق اولین بودی
زنی مثل تو دیگر نیست یعنی آخرین باشی

برای طعنه ی کفار در اوج نداری ها
تو باید پاسخ دندان شکن در آستین باشی

تو از معروفِ تجاری ولی در شعب بیماری
فداکار آنچنان بودی، وفادار اینچنین باشی

علی تنها علی باید امیر المؤمنین باشد
و تنها تو سزاواری که ام المؤمنین باشی

محمد مهدی خانمحمدی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

زنی که خواست مردش”رَحمهٌ للعالمین”باشد
سزاوار ست در القابَـــش “أمُّ المؤمنین”باشد

مُحمّد در حرا مبعوث شد امّا قرار این بود
از اوّل خانه ی پُر برکت او مَهـدِ دین باشد
خدیجه ذکرِ لبهای محمّد بود و این یعنی
چِقدر این اِسمِ زیبا می تواند دلنشین باشد

لغت نامه نوشته معنی اش را”اَبرِباران زا”
که نام نامی اش بابَرکت و رحمت قرین باشد
اَمانت بود نور فاطمه در باطنش ، آری
“اَمینه”می تواند مادر”بنتُ الأمین” باشد

ازاین مادر که کوثر پرورانده دامن پاکش
تَوقّع می رود تا حشر عصمت آفرین باشد

قسم بر وصله های چادر زهرای مظلومه
نخی از ریشه های چادرش حَبلُ المتین باشد

شهادت می دهد حکّاک،زهرادوست می دارد
-عقیقی را که نام مادرش ، نقشِ نگین باشد

تنم جای کفن در حُلّه ای از نور می خوابد
اگر مُهر غلامـی اش مرا نقش جبین باشد

برای مریم عذرا چه فخری برتر از اینکه
به رضوان باخدیجه همکلام وهمنشین باشد

اگرچه سالها پیش از غدیر از این جهان رفته
شهادت داده که حیدر امیرالؤمنین باشد

شبیهِ مادرش،زهرامصیبت دیده ی طفل است
رُباب از خرمِن داغِ خدیجه خوشه چین باشد
خدیجه رفته،چون مادر ندارد تاب این راکه
ببیند در جوانی دخترش نقش زمین باشد

خدایا چادری که یادگار مادر زهراست
نباید زیر دست و پای نامردی لعین باشد
.
محمّد قاسمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

ای خریدار جان پیغمبر

همسر مهربان پیغمبر


احترام تورا نداشت دگر

در میان زنان پیغمبر


در حیات و ممات تو نفتاد

نام تو از زبان پیغمبر


ای جراغ همیشه تاریخ

در صف دودمان پیغمبر


بوجود تو افتخار کنند

همه جا خاندان پیغمبر


هستی خویش را فدا کردی

در ره آرمان پیغمبر


سر زد از مشرق گریبانت

کوثر جاودان پیغمبر


به علی و محمد و زهرا

اشفعی یا خدیجه الغرا


اولین زن توئی که قامتبست

به نماز پیمبر خاتم


یار احمد شدی که تا نشود

یک سر موی از سر اوکم


شوهرت کیست ؟ بهتر از عیس

یدخترت کیست؟ برتر از مریم


دامنت جای ذهره الزهر

اکه بود نور نیر اعظم


مکه و صخره های ستوارش

طائف و نخلهای سر در هم


عاشق بردباریت همه جا

شاهد جانفشانیت همه دم


زخم پاهای زخم خورده او

یافت ازدست لطف تو مرحم


سر بلند از شهامت تو صفا

اشک ریز از مصائبت زمزم


به علی و محمد و زهرا

اشفعی یا خدیجه الغرا


خیمه عشق را عمود توئی

صفت مهر را نمود توئی


در کنار تمامی رحمت

مظهری از تمام جود توئی


فاطمه گوهر وجود بود

مخزن گوهر وجود توئی


اولین زن که از زبان رسول

سخن وحی را شنود توئی


اولین زن که با رسول خدا

به رکوع آمد و سجود توئی


با سلام پیمبری به رخش

اولین کس که در گشود توئی


مادری که چهار قابله اش

آمد از آسمان فرود توئی


منعمی را که با تهیدستی

کردگارش بیازمود توئی


آنکه در خانه بود و یک دم هم

غافل از رهبرش نبود توئی


باغبانی که شد گل یاسش

بین دیوار و در کبود توئی


به علی و محمد و زهرا

اشفعی یا خدیجه الغرا

 

سيد رضا مويد

 

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

یا ام المومنین(س)...

 

مؤتمن حضرت رسول امین شد

پای نبی ایستاد وسروترین شد

خادمه ی دین شد وملیکه دین شد

تا به ابد آبروی اهل یقین شد

صابره دربین صابران شده این زن

فاتح هرنوع امتحان شده این زن


زن که نگو مردی تمام خدیجه

کوه حیا صاحب احترام خدیجه

ای شرف الشمس هرامام خدیجه

مادر دلسوز ما سلام خدیجه

عرش به پای تو بوسه ها زده بی بی

سکه ی عشق تورا خدا زده بی بی


مرهم یکتای دردهای پیمبر

سنگرمحکم شدی برای پیمبر

بوی تورا میدهد عبای پیمبر

دار و ندار تو رفت پای پیمبر

شعب ابی طالب است در عجب تو

نافله شرمنده ی نماز شب تو


سهم توانگار غربت است همیشه

سهم گدایت خجالت است همیشه

کارتوخوبی به رعیت است همیشه

آرزوی ما زیارت است همیشه

بازچرا درمیان بستری امشب

بیشتر از روز قبل لاغری امشب


دخترت افتاده وقت پرزدن تو

سوخته درلحظه های سوختن تو

آتش تب آمده سراغ تن تو

خشک شده ازعطش چرا دهن تو

پس به پیمبر بگو اگرسخنی هست

فکرکفن رانکن که پیروهنی هست


صحبت یک پیروهن شد وجگرم سوخت

حرف کفن شد ز گریه چشم ترم سوخت

حرف عطش شد دهان شعله ورم سوخت

این دل بی تاب درعزای حرم سوخت

وقت گریز است کربلا چه خبر بود

زیر عبای حرامیان همه سر بود


از دل خیمه قرار رفت به غارت

چادر سربی شمار رفت به غارت

مقنعه وقت فرار رفت به غارت

گردنی و گوشوار رفت به غارت

قامت عمه ازین هجوم خمیده

بانگ علیکن بالفرار رسیده

 

سید پوریا هاشمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

وای مادر ...

بارخود را بسته ام پس پر کشیدن راحت است

بال وپر درپیش پیغمبر کشیدن راحت است

 یک لباست را کفن کن باز ز هم تب کرده ام

داغ را در جامه ی دلبر کشیدن راحت است

تاسحر پیشم بمان قرآن بخوان بالاسرم

باتو دست از زندگی دیگر کشیدن راحت است

هرچه وسعم بود را دادم که با این انقطاع

روح را از قالب پیکر کشیدن راحت است

دخترم را بیشتر در بین آغوشت بگیر

پیش بابا ناز یک دختر کشیدن راحت است

هی سفارش کن به مردم حرمتش را نشکنند

خط غم بر سوره ی کوثر کشیدن راحت است

هی سفارش کن که باهیزم نیاید هیچکس

بارداری را به پشت در کشیدن راحت است

ترس آن دارم که دستش با غلافی بشکند

زن نباشد گردن شوهر کشیدن راحت است

غصه ی بعدی من روز دهم در کربلاست

در ته گودال غم خنجر کشیدن راحت است

قافله بی قافله سالار وزنها در فرار

سر که روی نیزه شد معجر کشیدن راحت است

درشلوغی سر بازار فکرش را بکن

واقعاً با آستین پوشاندن سر مشکل است

پوشیه وقتی نباشد چشم خیره می شود

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها