0

اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید
حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید
تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد
فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید
تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش
طلوع  زهره ی زهرا  ز دامن تو دمید
تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین روز
سلام بر تو ز خالق  ز جبرییل  رسید
تمام هستی تو هدیه گشت بر اسلام
خدا تمامی اسلام را به تو بخشید
نمانده است بجز آه در بساطت اگر
کفن برای تو گردید جامه ی خورشید
قسم به اشک پیمبر قسم به عام الحزن
که چشم ابر همیشه ز داغ تو بارید

 

شاعر : میثم مومنی نژاد

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت
آن سال های سخت اگر با نبی نبود
گوییی سپاه دین علی بت شکن نداشت
جز دامن بهشتی آن مادر شریف
گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت
غار حراست چله نشین طعام او
جز او رسول مَحرم سر و علن نداشت
سرمایه دار اول شهر حجاز بود
اما زمان رحلتش حتی کفن نداشت
زخم زبان شهر به جانش خرید و باز
باکی زجان فشانیش آن شیر زن نداشت
چشم رسول در غم او بارها گریست
گویا به غیر لاله گلی این چمن نداشت

شاعر : میثم مومنی زاده

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 مادر مظلومه ام جان داده ای در راه اسلام
با فراقت گشته صبح آرزو هایم چنان شام
می روی با قلب خسته/داغ تو بر دل نشسته
می شوم در ماتم تو/بی قرار و دلشکسته
مادر ای مظلومه مادر
کن نظر ختم رُسُل را در غمت محزون ونالان
هستی ات را داده ای در وادی اسلام و قرآن
از غم تو مثل بابا/سوزی همچون لاله دارم
بنگر از داغ فراقت/روز و شب ها ناله دارم
مادر ای مظلومه مادر
بعد تو ای جان من غمهای من میگردد آغاز
رفتی و شد قلب من با محنت و غربت هم آواز
میشود قدّم خمیده/رنگ رخسارم پریده
با رخ نیلی ز سیلی/میشوم آخر شهیده
مادر ای مظلومه مادر
بین دیوار و در خانه شود محسن فدایی
این بُوَد مقدّمه بر نوحه های کربلایی
آل احمد،ظلم کافر/دست گلچین یاس پرپر
اشک جاری رباب و/تیر خصم و حلق اصغر
آه و واویلا واویلا

 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

قلب حیدر گرفته بود   دستی بر سر گرفته بود
مادرِ دنیا غصه دار       ذکر مادر گرفته بود 2
چشم زهرا بهاریه وای
سرگرم آه و زاریه وای
کار اون خونه داریه وای 2
وای 3 امون امون 4
با زندگی ساده ای         بر دلها پا نهاده ای
ام الزهرا! همه میگن   عشق این خانواده ای 2
وقف دین شده مال و جان تو وای
مقبوله امتحان تو وای
آن قلب بی کران تو وای 2
وای 3 امون امون 4
ای سرمایه دار حجاز          بودی گرم راز و نیاز
پشت پیغمبر امین    خواندی هر روز و شب نماز 2
دنیا در زیر دین تو وای
مست آن شور و شین تو وای
جانم نذر حسین تو وای 2
وای 3 امون امون 4
دلها رفته کرببلا              دور اون گنبد طلا
زهرا باز روضه میخونه   مثل هر شب پایین پا 2
  وای از گودال کربلا وای
فریاد وامحمدا وای
وَ الشِّمرُ جالسٌ عَلی... وای 2
وای 3 غریب حسین 4

 

شاعر : رضا تاجیک

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 اَسما من ِ غمدیده دارم میروم سوی جنان
با سوز و آه و ناله و خون دل و اشک روان
او/جز قلب زار و/مضطر ندارد
شب عروسی/مادر ندارد
جان تو و جان گلم/در گلشن ولایت
گلچین کند بر یاس من/بعد از نبی جنایت
آه...آه و واویلا...
در شعب بوطالب دهم جان و به فکر کوثرم
آتش گرفته از غم سنگین دیوار و درم
آه/روزی رسد که/با قلب خسته
گردد گل من/ساقه شکسته
من میرَوَم اما ز جان در اضطراب اویم
جان میدهم اما کسی سیلی نزد به رویم
آه...مظلومه ام من...
این ماجرا گذشت و وقت محنت و عزا رسید
فصل عزای کوثر قرآن مصطفی رسید
آه/اسما بریزد/آب روان را
علی بشوید/آن قد کمان را
گل کرده اسما بر لبش آوای بی قرینی
کجایی ای خدیجه تا فاطمه را ببینی
آه...مظلومه زهرا...

 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

مادر کسی چون تو (نشد یاور دین) 3
از چه غریبی تو (در این شام تدفین) 3
تو که داری بر تن کهنه پیراهن     نماند از آن مکنت، این (دم رفتن) 3
خورده ای غصه ی دین به خون جگر، به خون جگر، به خون جگر
گشته حالا کفنت عبای پدر، عبای پدر، عبای پدر
اینسان مرو مادر (بمان جان زهرا) 3
آتش مزن بر دل (ببين اشك بابا) 3
نخوان مادر امشب نوحه ي رفتن     نگاهي كن یک دم بر (سرشك من) 3
بر لبت مانده هنوز دعای سحر، دعای سحر، دعای سحر
مي روي مادر من، مرا هم ببر، مرا هم ببر، مرا هم ببر
اول مسلمانِ (تمام زناني) 3
ديده كسي مادر (به اين مهرباني؟) 3
شده دلها بر یک خنده ات محتاج    بشو یار بابا چون (شب معراج) 3
گشته آوای پدر  خدیجه بمان، خدیجه بمان، خدیجه بمان
نيمه ی شب بهر خودت دعایی بخوان، دعایی بخوان، دعایی بخوان

 

شاعر : احسان جاودان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

بابا نگو تو قلب ما    وا شده پاي غصه ها
چرا جوابي نميده      مادر ديگه، بگو بابا
نكنه دل بريده از ما مي خواد رها شه از اين بيابون
نكنه با غمش بذاره داغ يتيمي رو اين دل خون 2
هيچ كي يار كوثر نمي شه
غصه هام ديگه سر نمي شه
كسي برام كه مادر نمي شه
***
تو ماه رحمت و دعا    داري ميري ز پيش ما؟
آخه بگو چي مي شه پس   حكايت من و بابا؟
شب و درد و فغان و صحرا نه خواهري و نه يك برادر
چطوري من آروم بگيرم تو اين مصيبت بگو تو مادر
دل ز ديدنت سير نمي شه
زهرا با تو دلگير نمي شه
نرو مادر من دير نمي شه
***
خديجه بانوي وفا        تو واپسينِ لحظه ها
يه نيم نيگاهي كن به من    قرار من! برا خدا
تو كه تو موج رنج و محنت يه عمري بودي انيس طاها
حالا هم جون من بيا و بمون دو روزي كنار زهرا
بي تو روزي شيرين نمي شه
بي تو خونه آذين نمي شه
ديگه تنها تر از اين نميشه

 

شاعر : احسان جاودان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

غريبونه      دارم ميرم من از اين خونه
حال من و خدا  مي دونه
***
داره باغ  اميد قلب من مي شه پرپر
آخه تو دل آرزوهايي داره يک مادر
دلم مي خواست    باشم تا وقتي توي دنيا
سر و سامون بگيره زهرا
***
غريبونه مي لرزه تو بستر دستاي من
بارونيه  چشماي  خستة زهراي من
دارم امشب        من با مدينه يک زمزمه
مدارا کن تو  با  فاطمه
***
گرفتم من روضة پهلو و زخم مسمار
گرفتم من روضة  گل بين در و ديوار
امون از اون    آتيش که باش مي سوزه دلها
با  چادر  خاکي  زهرا

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 میخوام براتون بگم از ، یه بانوی آسمونی
بانویی که لبـریزه از ، محبت و مهـربونی
کعبه ی غها      هستی طاها
مادر زهرا
بانویـی که بـود مـثه فرشـته ی آسـمونا
اومد از راه که باشه پشت و پناه مصطفی
کعـبه ی محبـت و مهر و صـفا و عاطـفه
بانویی که همـه ی هستی شـو داد برا خدا
خورشید نورِ ، صبح نزوله
نور امیـد ، قـلب رسـوله
دار و ندار و ، عشق بتوله
هستی طاها ، مادر زهرا
******
لحظه های آخره و ، براش نمونده بال و پر
با چشایی پر ستاره ، دیگه داره می ره سفر
غریب و خسته      دلش شکسته
بخون نشسته
از این آدما دلش پر اضطراب و واهمه س
میون بستر غم روی لبـش یه زمزمـه س
پا می گیره آتیش غم توی قلب غمزده ش
ایـن دم آخـریه دل نگـرون فـاطـمه س
قلبش که خونه ، چشماش یه دریاست
ایـن شـام آخر ، بـی تاب غمـهاست
خـیلـی غـریبـه ، دلتـنگ زهـراسـت
 

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 معلّم درس عشق و  وفایی تو
همسر و همسنگر مصطفایی تو
بی مهر تو کار دل بی نتیجه
السلام علیک ِ یا خدیجه
السلام علیک ِ یا خدیجه
******
ای بانوی قهرمان یار پیمبر
مسلمان ِ قبل از بعثت همچون حیدر
داغ تو بر دل ما داغ دیرین
غریبانه دادی جان در ره دین
السلام علیک ِ یا خدیجه
******
ختم رُسُل در غمت خون گریه کرده
زهرایت با قلب محزون گریه کرده
ناله دارد آن دختر معصومه
خداحافظ ای مادر مظلومه
واویلا واویلا آه و واویلا
******
بعد تو من می مانم و یک عالم غم
به دیدارت می آیم با قامت خم
نزد تو می آیم با قلب خسته
روی کبود و پهلوی شکسته
واویلا واویلا آه و واویلا
******
تشعیع تو ای مادر بس غریبانه
تشعیع من ِ قد خمیده شبانه
زیر تابوت من غم بی کران است
خون ز چشم دل حیدر روان است
واویلا واویلا آه و واویلا
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

ای یار احمد یا خدیجه      جان محمد یا خدیجه
داده ای جان در وادی قرآن
قبل بعثت بود در دلت ایمان
آه و واویلا آه و واویلا
******
داغ پیمبر بی کرانه         جان داده ای تو مظلومانه
دست گلچین از باغ حق گل چید
حضرت زهرا داغ مادر دید
آه و واویلا آه و واویلا
******
شد قلب احمد دار البکایت       دهان روزه گرید برایت
مکه شد خاک نینوای تو
فاطمه نالان در عزای تو
آه و واویلا آه و واویلا
******
کفن برایت از حق رسیده       مثل حسینت کسی ندیده
بعد جان دادن چون گل پرپر
بی کفن مانده با تن بی سر
آه و واویلا آه و واویلا
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

شب غروب آرزوها          شب عزای کل دنیا
تو آسمون میگن رسیده   شب بی مادری زهرا 2
ناله های غربتش دل و از جا می کنه
برا آخرین دفعه با مادر حرف می زنه
وای مادر 3  مادر
اونی که همدم بلا بود        مشکل گشای سختیا بود
تو غم و شادیا شریک و   پشت و پناه مصطفی بود 2
همسر شاه قریش شده ام المومنین
همه ثروتش رو داد برای دین مبین
وای مادر 3  مادر
بانوی بانوان دنیا                  داره میره به آسمونا
روضه خونا براش می خونن  مادر بزرگ بی کفنها2
شده باز حرف کفن شده دل پر از نوا
دلتون رفته کجا؟ قتلگاه کربلا؟
وای مادر 3  مادر

 

شاعر : رضا تاجیک

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

دل فكار و مضطر شده  لحظه هاي آخر شده
بهر فاطمه عاقبت         وقت داغ مادر شده 2
ميون بغض غمها           ديده هاي ياسه به سوي بابا
كنار جسم مادر    جاري شده خون تو چشاي زهرا 2
اي واي  امون از اين مصيبت
*****
در ميون موج بلا         قلب خاتم الانبيا
در بيابون بي كسي  شد خديجه از غم رها
غرقِ به غصه و غم    به خاك مصيبت نشسته عالم
تا به ابد ميمونه            زخم دل طاها بدون مرهم
اي واي  امون از اين مصيبت
*****
ديده خون و غربت زده   بيقرار و حسرت زده
از غم تو اي مادرم           گشته ام مصيبت زده
خونه ي دل خرابه     بخت دلم امشب غرقِ به خوابه
ديگه نفس كشيدن            بدون تو مادر عين عذابه
اي واي  امون از اين مصيبت
********
شاعر: احسان جاودان

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

زهرای تو با حال خسته
پای قبرت غمگین نشسته
مادر بی‌تو قلبم شكسته
خداحافظ ای مادر من(3
از داغ تو من بی‌قرارم
بر روی قبرت سرگذارم
بی‌تو من هم عمری ندارم
خداحافظ ای مادر من(3
در هجر تو دل بی‌شكیبه
بابا بی تو خیلی غریبه
درد بابایم بی‌طبیبه
خداحافظ ای مادر من(3
وای از این غم وای از جدایی
در خانه نیست بی‌تو صفایی
ذكرم گشته مادر كجایی
خداحافظ ای مادر من(3

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

دخترم را همه جا مونس و غمخوار شويد
نگذاريد گلم زخمي هر خار شود
هجران
شادی كودكی‌ام رفت ز هجرت مادر
حال من گوشه نشينِ غمِ هجران توأم
شرح
باز از غربت هجرت به خدا مادر جان
همچو آغازِ رسالت پدرم تنها شد

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها