0

اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 شد آتش دل ما،سوز مصیبت تو  ،  یومُ العَزای ما شد،روز مصیبت تو

ای بانوی بهشتی،ای نور حیّ سرمد  ،  شد جاری از غم تو،اشک از دو چشم احمد

یک حُجره از حریمت،دارُالشفای ایمان  ،  با ثروتت نمودی،یاری ّ دین و قرآن

مأنوس اشک و آه است،در ماتم تو طاها  ،  رفتی و در فراقت،گشته یتیمه زهرا

در هجر روی دلبر،غمپروری چه سخت است  ،  گوید به اشک و ناله،بی مادری چه سخت است

امّا امان ز دنیا،از درد و غصه هایش  ،  از بی مُروّتی ها،از مکر و فتنه هایش

پیچیده در گلستان،صوت حزین بلبل  ،  روزی رسد که زهرا،پرپر شود چو یک گل

دلها به یاد داغش،محزون و خسته گردد  ،  که در ره ولایت،پهلو شکسته گردد

در پیش چشم دشمن،ذکر علی کلامش  ،  با قدّ خم نموده،همراهی ِ امامش

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 چشم اهل سما گردیده گریان
ام المؤمنین شد فدای قرآن
غمخوار احمد        یار محمد
ذکر ما در غمش با سوز و آوا
واویلا واویلا آه و واویلا
******
کم کم ماه خدا رسد به نیمه
زهرای مرضیه شود یتیمه
آجرک الله        بقیة الله
ذکر مادر تو شده وا اُمّا
واویلا واویلا آه و واویلا
******
مادر اینجا شده دلخون و مضطر
دختر آنجا شده کشته پشت در
عالم غوغا شد    زهرا فدا شد
مهمان مادر شد امّ ابیها
واویلا واویلا آه و واویلا

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

حامی و یار دینی ، بی مثل و بی قرینی
همسنگر پیمبر ، تو اُمّ مؤمنینی
 یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه
******
قربان یا رب ِ تو ، دل اهل مذهب تو
خیر النّساء ِ عالم ، شاگرد مکتب تو
  یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه
******
پاینده تا قیامت ، دین خدای یکتا
با ثروت تو و با ، تیغ علی اعلا
 یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه
******
ای عصمت مطهّر ، ای بانوی دلاور
نازد به لطف و جود و ، ایثار تو پیمبر
  یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه
******
بشنو به ماتم خود ، سوز و نوای قلبم
ای تربت غریبت ، دار الشّفای قلبم
 یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه
******
ای جانفدای قرآن ، مظلومه ی علیمه
رفتی و با فراقت ، شد فاطمه یتیمه
  یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه
******
در ماتمت فلک را ، رخت عزا به تن شد
اهدا ز حضرت حق ، بر تو یکی کفن شد
  یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه
******
امّا دلم بسوزد ، از داغ نور عینت
گریه کنم به یاد ، آن بی کفن حسینت
مظلوم حسین حسین جان
******
 با چشم دل ببین او ، جانی به تن ندارد
در قتلگه فتاده ، امّا کفن ندارد
 مظلوم حسین حسین جان
******
زینب ببیند از تل ، با دلبرش چه هاشد
از کینه رأس پاکش ، خورشید نیزه ها شد
مظلوم حسین حسین جان
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اسلام محمد را یاوری      توتجلّی نور داوری
مادر امامت را مادری ، مادری ، مادری
همسر و یار نبی یا سیّدتی      برنبی ذکر لبی یا سیّدتی
تو الگوی زینبی یا سیّدتی
اُمّ المؤمنین مدد یا سیّدتی
******
ای مزارت کعبه ی عاشقان    از غمت ای بانوی قهرمان
اشک غم از دیده ها شد روان ، هر زمان ، هر زمان
ای جلالت آیینه ی نور سرمد       بعد از زهرا از همه زنها سر آمد
ثروتت شد حامی دین محمد
اُمّ المؤمنین مدد یا سیّدتی
******
ای عزیز مسلمین از وفا        بهر ما سینه زنها کن دعا
تا شویم در راه حق جانفدا ، جانفدا ، جانفدا
کن دعا تا که همه خدایی شویم        در راه اولاد تو فدایی شویم
مثل شهدا کرببلایی شویم
یا سیّدی یا حسین ابا عبدالله
******
کرببلا قبله ی عالمه       دلها از مصائبش پر غمه
هرچی بگم از غمش باز کمه ، قبله ی ، عالمه
کربلا دیده سر ِ از تن جدا رو        کربلا دیده جفای دشمنا رو
دیده غربت ذبیح ِ بالقفا رو
یا سیّدی یا حسین ابا عبدالله

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

 از آسمان دین ، باران غم بارد
دل همه یاران ، حال عزا دارد
دلها بسوزد از ، چشم تر زهرا
فدایی اسلام ، شد مادر زهرا
واویلا واویلا
******
مادر ببین چشمم ، چه گوهر افشاند
بابا به یاد تو ، مرثیه میخواند
با رفتنت گردد ، غمهای ما آغاز
حدیث خونبار ، کرببلا آغاز
واویلا واویلا
******
اهدا ز ایزد شد ، بر تو کفن مادر
دلها بسوزد از ، داغ گل پرپر
حسین من گردد ، در خونش آغشته
مجروح و لب تشنه ، در کربلا کشته
واویلا واویلا
 

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

ای یاور پیغمبر ، همسنگر پیغمبر
تو الگوی ایثاری ، به دختر پیغمبر
فدایی قرآن و دین ، حقیقت حق الیقین
به خدا قسم میخوم ، که تویی امّ المؤمنین
تو روح مناجاتی ، سیّدتی مولاتی
******
مزار تو در مکّه ، قبله دلم باشد
حبّ تو واولادت ، در آب و گلم باشد
برای ما بنما دعا ، که زینت قرآن شویم
به راه رضای خدا ، فدایی جانان شویم
تو روح مناجاتی ، سیّدتی مولاتی
******
ای خدیجه ی کبری ، عنایتی کن بر ما
که همه بهشتی شیم ، با نوای یا زهرا
ای ملیکه ی عالمین ، ای به نبی نور دو عین
فانوس هدایت تویی ، اهدنا الصّراطَ الحسین
تو روح مناجاتی ، سیّدتی مولاتی

شاعر : حاج امیر عباسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

ای ام الزهرا احمد از ماتمت گرید
بنگر چگونه دخترت در غمت گرید
چون شمعی سوزانند
از داغت نالانند
واویلتا واویلتا ـ آه و واویلا(2)
چون ابر ماتم دم به دم اشك غم بارند
در پای جسم اطهرت ناله‌ها دارند
خون قلبِ دنیا شد
زهرایت تنها شد
واویلتا واویلتا ـ آه و واویلا(2)
با خود بگوید فاطمه با دلی مضطر
زهرا چگونه سرد كند بی‌تو ای مادر
از هجرت دلگیرم
بی تو من می‌میرم
واویلتا واویلتا ـ آه و واویلا(2

شاعر : حسن فطرس

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

بيا اي محرم رازم، تو بودي شوق پروازم
شده نام تو دمسازم، چه سازم با دلِ زهرا
ز داغت خون جگر گشتم، ببين بي بال و پر گشتم
چو از قبر تو بر گشتم، بدون تو شدم تنها
به روز بي كسي یارم، شدی هر لحظه غمخوارم
مدد كن من گرفتارم، شدم از ماتمت شیدا
بیان بنگر به زهرایت، شده مدهوش رؤیایت
به یاد نور سیمایت، زند ناله كند غوغا
ببین با دخترت گریم، كنار پیكرت گریم
برای كوثرت گریم، كجایی محرم دلها
شكستم با نبود تو،‌ چه خوش بودم ز بود تو
منم مدیون جود تو، به یادت می‌كنم نجوا
دلم گردیده ویرانه، سرایم گشته غمخانه
من و اشكی غریبانه، من و این ماتم عظما

شاعر : حسن فطرس

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

مادر مرو که فاطمه ات زار و مضطر است
هجر تو قاتل من غمدیده دختر است
غصه مخور به حال پدر چونکه بعد تو
زهرای کوچک توبرایش چو مادر است
در سرزمین شعب ابی طالب از محن
اکنون ز اوج داغ و عزای تو محشر است
گویا که سال حزن برای پدر بود
این سال غم که با غم دنیا برابر است
بار سفر تو بستی و رفتی ولی بدان
کوتاه عمر دختر مثل کوثر است
وای از دمی که فاطمه ات را تو از بهشت
بینی میان شعله و در پشت یک در است
جرم تو هست یاری پیغمبر خدا
جرم من حزین به خدا عشق حیدر است
آنکه فکنده لرزه به جانم نظاره بر
چندین کفن بود که به دست پیمبر است
بعد از شمارش کفن این روضه ام شده
یک کودک بدون کفن داغ مادر است
-----------------------------

شاعر : مجتبی صمدی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

بِین مادرها مقام برتری دارد خدیجه
  زانکه چون زهرای اطهر، دختری دارد خدیجه
جای دارد گر کند فخر به هر زنهای دنیا
  چونکه مانند محمد شوهری دارد خدیجه
از زنان انبیاء در شوکت و جاه جلالت
  روز محشر هم مقام بهتری دارد خدیجه
اولین بانوی اسلام است او کز لطف یزدان
  زیب دامان حیا خوش گوهری دارد خدیجه
داده درس حق پرستی را عجب بر خلق عالم
  بر سر از عفت مبارک افسری دارد خدیجه
غم ندارد گر ندارد روز تنهایی انیسی
  در رحم خود مونس نیکوتری دارد خدیجه
گر گذشت از مکنت دنیا ندارد غصه زیرا
  همچو پیغمبر به دنیا همسری دارد خدیجه
غیر راه حق نپوید غیر حرف حق نگوید
  همچو ختم الانبیاء چون رهبری دارد خدیجه
چشم «خسرو» و  روز محشر  هست برلطف وعطایش
  چونکه جود بی حساب و وافری دارد خدیجه

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

وقتی که خاطرات شیرین تو را ورق می‏زنم،
تو را سرشار از عشق به رسول خدا۰ص) می‏بینیم.
از آن ثانیه که میهمان لحظه‏ های عشق عمیق تو
به محمّد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم شدم،
خودم را برای همیشه به پنجره محبت تو گره زدم
خوش آن ساعتی که در من طلوع کردی
و مرا شیفته شخصیت گلبرگ‏های روح خویش ساختی
و من اسیر و مبهوت آبی بلند تو شدم
این امانت و درستی محمّد امین صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم بود
که زبانزد خاص و عام شد و تو را نیز دامن‏گیر کرد
تا از این مهر لا یزال، تمام نجابت خویش را به پایش بریزی
و همدم پاکی و شرافت آن مرد آسمانی شوی.
غنچه محبوب الهی، حق پاکدامنی تو بود،
ای بانوی آفتاب!
سینه تاریخ، امین شبنم‏های توست
که به پای ترویج دین محمّد، از همه آنها گذشتی
و پیش‏کش آیین اسلام نمودی،
که شاید اگر ثروت فراوان تو
و مهر و مرهم‏ های بی ‏بدیل تو نبود،
رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم
در تبلیغ رسالتش رفیق توفیق نمی‏شد.
قارون‏های عرب، خواستار تو بودند،
امّا تو خواستار امانت و حیای
محمّد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم شدی؛
چه سرزنش‏ها که گل نازکِ خیال تو
از این پیوند مقدس، شنید که می‏گفتند:
چرا ثروتمندترین زن جهان عرب باشی
و با یتیم عبداللّه‏، عقد یگانگی ببندی؟
امّا تو، نه تنها چروک غم، پای جرأتت را نبست،
که در اوّلین حماسه، تمامِ غلامان خویش را به او بخشیدی
و تمام ثروت خود را در راه او جاودانه کردی.
چه مصیبت جانکاه و جراحت داغی است، زخم وفات تو.
برای روح نازک محمّد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم
حق بود اگر هیچ یک از همسران پیامبر
صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم به جلالت شأن تو نرسند
و مهر و محبت رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم
نسبت به هیچ کدامشان به اندازه تو، بی‏اندازه نباشد

 

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

اى پیشتر ز بعثت احمد مُحمّدى
 اى بارها سلام ترا بر رسول خود
 ابلاغ كرده ذات خداوند سرمدى‏
 چون شمع در فروغ نبوّت گداختى
 پیش از نزول وحى نبى را شناختى
اى بر تو لحظه لحظه سلام پیمبران‏
 خاك در تو سجده گه خیل سروران‏
 پیش از پیمبرى پیمبر به روى او
 چشم تو دید آنچه ندیدند دیگران‏
 در قلب تو كتاب كمالش نوشته شد
سر خط مادریت به آلش نوشته شد
 بى دامن توختم رسل كوثرى نداشت‏
 نخل بلند آرزوى او برى نداشت‏
 حتى على كه جان عزیز پیمبر است‏
 در ملك بى حدود خدا همسرى نداشت‏
 اى همدم رسول خدا در نزول وحى
 اى دامن تو مركز نور بتول وحى
 تو وصل بر رسول و ز هستى جدا شدى‏
 تو آفتاب بیت سراج الهدی شدى‏
 نیزار وحى مثل على شیر مرد داشت‏
 اى شیر زن تو تالى شیر خدا شدى‏
 دانایى تو هدیه به پروردگار شد
 در جنگ اقتصاد نبى ذوالفقار شد
تو دیگر و زنان جهان جمله دیگرند
 سادات عالمت پسرانند و دخترند
 دانایى تو، تیغ على، خُلق مصطفى‏
 در پیشبرد فتح نبوّت برابرند
 دامان پاك تو ثمرش یازده ولی است
این‏رتبه‏ات بس‏است كه داماد تو علیست
 در دور بت پرستى و تاریكى جهان‏
 بودت رخ نیاز به درگاه بى نیاز
 پیش از نزول وحى الهى تو و على‏
 خواندید با رسول خدا در حرم نماز
 چون تو كه با رسول خدا همسرى كند
 دُرّ یتیم آمنه را مادرى كند
 اى تكیه‏گاه خواجه‏ى لولاك شانه‏ات‏
 اى لحظه لحظه ذكر مُحمّد ترانه‏ات‏
 بر یازده ستاره‏ى توحید، آسمان‏
 روى منیر فاطمه خورشید خانه‏ات‏
 در بیت آفتاب مه تام كیست
 تو اول زن مجاهد اسلام كیست
تو پیغمبر خدا به تو عرض ارادتش‏
 زهراست هم كلام تو پیش از ولادتش‏
 گویى كه با تو گرم سخن بود فاطمه‏
 حتى به لحظه‏هاى غروب شهادتش‏
 با آنكه سالها ز جهان چشم بسته‏اى
 انگار دور بستر زهرا نشسته‏اى
اى ام پاك ام پدر، ام مؤمنین‏
 اى مادر بزرگ امامان راستین‏
 روزى كه یار هر دو جهان یاورى نداشت‏
 روزى كه آن معین بشر بود بى معین‏
 مردانه ایستادى و كردى حمایتش
 تا جاودانه ماند چراغ هدایتش
 در مكّه مكرّمه بودى مكرّمه‏
 دشمن شدند با تو دغل دوستان همه‏
 از هست خویش دست كشیدى و ذات حق‏
 بخشید گوهرى به تو مانند فاطمه
 الحق تویى تویى تو كه جان پیمبرى
 شایسته‏اى كه بهر نبى كوثر آورى
 آزرد اى فرشته‏ى حق اهرمن ترا
 زخم زبان زدند بهر انجمن ترا
 از بس كه ریخت عطر قداست ز پیكرت‏
 پیراهن رسول خدا شد كفن ترا
 از بس بلند بود مقام و جلال تو
گردید سال حزن نبى ارتحال تو
روح تو در بهشت به پرواز مى‏شود
 درهاى غم به قلب نبى باز مى‏شود
 در فصل خردسالى و آغاز زندگى‏
 بى مادرى فاطمه آغاز مى‏شود
 اشك نبى براى تو اى جان پاك ریخت
 بادست خویش بر تن پاك تو خاك ریخت
با رفتن تو یار مُحمّد ز دست رفت‏
 خورشید روزگار مُحمّد ز دست رفت‏
 شد حمله ور به گلشن دین لشكر خزان‏
 تو رفتى و بهار مُحمّد ز دست رفت‏
 زیبد كه با هزار زبان در ثناى تو
 «میثم» دُر قصیده بریزد به پاى تو

 

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

شکر خدا که عبد خدای خدیجه ایم
ما بنده ایم و زیر لوای خدیجه ایم
ما عاقبت به خیرِ دعای خدیجه ایم
سینه کبودهای عزای خدیجه ایم
از لطف فاطمه است که ما مادری شدیم
با یک دعای نیمه شبش کوثری شدیم
وقتی خدیجه مادر ما شیعه ها بُوَد
دیگر چه غم که جای من و تو کجا بُوَد
با یک دعاش، حاجت ما هم روا بُوَد
از چه پی عبای رسول خدا بُوَد؟!
وقف خدا شده همه مال و منال او
پیغمبر خدا شده محو خصال او
او اوّلین زنی است که غم پرور نبی است
کوری چشم عایشه ... او همسر نبی است
هم همسر نبی است وَ هم یاور نبی است
یعنی که بعد شیر خدا لشکر نبی است
... آثار رنج در وجناتش عیان شده
مانند محتضر شده و نیمه جان شده
این روزها که حال و هوایش عوض شده
از بس که گریه کرده صدایش عوض شده
مکّه، مدینه شد که صفایش عوض شده
از چه خدیجه طرز دعایش عوض شده؟!
دختر برای مادر خود گریه می کند
مادر برای دختر خود گریه می کند
دنیا بنا نداشت به زهرا وفا کند
دنیا بنا نداشت که حق را ادا کند
می خواست که خون به دل مرتضی کند
با هیزم آمده که جهنّم به پا کند
نامردِ بی حیا ... روی او را کبود کرد
با تازیانه بازوی او را کبود کرد

شاعر : محمد فردوسی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

همچنان موجی که بر یک صخره خود را بشکند
جای دارد از هجوم غم دل ما بشکند
باز طوفان غمی آمد که با غوغای خود
کشتی دل را میان موج دریا بشکند
کعبه با پیغمبر رحمت سیه پوشیده است
بیم آن دارم که طاق عرش اعلا بشکند
زلزله افتاد بر بطحا از این داغ عظیم
شیشه های مکه جا دارد که یکجا بشکند
در عزای بانوی ایثار و ایمان و خلوص
هر دلی نشکست در امروز فردا بشکند
گر دل خلق جهانی بشکند زین غم رواست
ای خدا مگذار امشب قلب زهرا بشکند
نکهت غم آسمان را چون زمین پر می کند
شاخۀ این گل اگر از باد غم ها بشکند
رحمت این غم برای تو درستی آورد
ای «وفائی» گر دل تو بی محابا بشکند

 

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

ای بانویی که زنده شد عصمت ز نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
ای  آفتاب لم یزلی  همنشین تان
ای کوثر بهشت نبی هم کلام تو
بیت الحرام معتکف مسجد شماست
غار حراست چله نشین طعام تو
پیراهن رسول کفن شد که گل کند
تا روز حشر عطر نبی در مشام تو
ای سید زنان بهشتی که میگریست
چشمان سید الشهدا در مقام تو
سال عزاست چون تو به پرواز میرسی
ای مطلع غم همه حسن ختام تو
 " تا بر فراز ماذنه ها نام مصطفی است"
"ثبت است بر جریده عالم دوام تو"

 

شاعر : میثم مومنی نژاد

 
 
دوشنبه 15 خرداد 1396  1:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها