ماه خدا آمد، دلم با خدا شد
حی علی التوبه در توبه باز شد
الهی رحمی کن خسته و زارم
به این سفره من خیلی بدهکارم
باز من و بار گناه، نجاتم بده
خسته شدم از اشتباه، نجاتم بده
آلوده ام اما مکن ناامیدم
آخر به امیدی به این در رسیدم
ز لطفت پر کن این دست خالی را
پذیرا باش امشب خسته حالی را
عبد سر افکنده شدم مراهم ببخش
پیش تو شرمنده شدم مراهم ببخش
دارم به سر عمری امید رهایی
باید در این شبها شَوم کربلایی
ندارم درد و غم تا حسین دارم
به روی لب ذکر یاحسین دارم
دست به دامان توام حسین یا حسین
بی سروسامان توام حسین یا حسین
در گوشه گودال قیامت به پاشد
هی ضربه خورد هی تنش جا به جا شد
برادر افتاد و خواهری افتاد
سر از نی افتاد، مادری افتاد
با یک زن تنها برادر چه کردند
دیدند که تنهایم مرا دوره کردند