0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات رمضانیه(روز دهم)

 

ای رمز نجات هر گرفتار حسین(ع)    

   ای همدم و ای مونس و غمخوار حسین(ع)

عمری ست به نام پاک تو مینازیم         

          ای بر لب ما افضل الاذکار حسین(ع)

صدبار گره ز کار این دل وا شد            

      گفتیم به زیر لب چو یک بار حسین(ع)

غیر از تو نداریم امیدی به کسی         

             ای دلخوشی عبد گنهکار حسین(ع)

مهر تو ملاک جنت است ودوزخ            

         ای حب تو آمنٌ من النار حسین(ع)

روز دهم است و شب جمعه، یارب         

         ذکر لب ما لحظه ی افطار حسین(ع)

 

محمود یوسفی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مهر حسین روشنی جان مؤمن است
گریه بر او نشانه ایمان مؤمن است
شب در نماز روضه به معراج میرود
تسبیح اشک سجده پنهان مؤمن است
دنیا بدون روضه نفس گیر میشود
هر شهر بی حسینیه زندان مؤمن است
مثل ستاره در شب دنیا مشخص است
اشک و دعا چراغ شبستان مؤمن است
تنها جبین نشانه عمق خلوص نیست
تندیس نور بسته به چشمان مؤمن است
حسن کردی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دیگر مجال حرف و سخن هم نمانده است
حالی برای ناله زدن هم نمانده است

صحرای معرفت که پر از یاس و لاله بود
گشته کویر خشک، چمن هم نمانده است

حب خدا و حب علی، حب حق مجو
در این زمانه حب وطن هم نمانده است

در دست دل، ز بوی دل آزار معصیت
یک رایحه ز مشک ختن هم نمانده است

مثل همیشه دیر شده، جا برای ما
پشت در بهشت عدن هم نمانده است

وقتی اسیر مرگ شدی باورت شود
وقتی برای خوب شدن هم نمانده است

ما سایه های پوچ گنه پیشه ایم و بس
روح و روان و جان نه، که تن هم نمانده است

ای دل شفاعت از شه کرب و بلا طلب
آن سرو حق که سر به بدن هم نمانده است

آه از دمی که چشم خدا دید جسم حق
عریان به خاک مانده، کفن هم نمانده است

سید محمد میرهاشمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان –  محمد جواد شیرازی

 

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم

نمانده باطنی اصلا به ظاهر دینم

 

نگاه کردم و دیدم تمام شد عمرم

هنوز جاهلم و بنده ی شیاطینم

 

گناه کردم و از رو نرفتم و حالا

مرا زمین زده این کوله بار سنگینم

 

قساوت دل آلوده ام سبب شده است

امام عصر خودم را اگر نمی بینم

 

همیشه بر در این خانه محترم بودم

منی که مستحق ناسزا و نفرینم

 

خودم اگر چه خودم را دگر نمی بخشم

ولی به رحمت پروردگار خوش بینم

 

درست نیست بیایم به خانه، می دانم

اجازه هست کمی پشت خانه بنشینم؟

 

اگرچه شیعه نبودم تمام عمرم را

خوشم به لطف علی در صف محبینم

 

شنیده ام که علی همدم فقیران بود

در آرزوی علی سال هاست مسکینم

 

خدا کند که بیاید کنار من باشد

خدا کند که بیاید زمان تلقینم

 

مرا به مرهم و طب و طبیب حاجت نیست

که اشک روضه ی عباس هست تسکینم

 

شکسته ای کمرم را بلند شو برویم

سکینه را چه کنم من شهید خونینم؟

 

هزار شکر که ام البنین نمی بیند

چقدر غنچه ی تیر از تن تو می چینم

 

محمد جواد شیرازی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان – اشعار مناجات با خدا

 

قبل رفتن سمت معصیت توانم را بگیر

هرکجا که سرکشی کردم عَنانَم را بگیر

 

ناتوانم تا نگه دارم زبانم را ولی

تو توانایی بیا ،پس این زبانم را بگیر

 

امتحانم سخت باشد شک نکن رَد میشوم

پس مراقب باش و راحت امتحانت را بگیر

 

رحمت للعالمین با رحمت رحمانیت

دست خالیِ تمام دوستانم را بگیر

 

دوست دارم هیچکس غیر تو نشناسد مرا

پس به من غربت بده نام ونشانم را بگیر

 

رزق من اشک است پس با گریه کردن زنده ام

اشکهایم را نگیر و آب ونانم را بگیر

 

روز محشر که مرا سمت جهنم می کِشی

دور از چشمان زهرا ریسمانم را بگیر

 

آه می ترسم نبینم کربلا را جان دهم

کربلایی کن مرا و بعد جانم را بگیر

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب ششم رمضان 95

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

روزگاری ست که با تو سر دعوا دارم
که چرا دست چرا قلب چرا پا دارم؟

من که دیروز کنارت به عبادت بودم
این چه عشقی ست که امروز به دنیا دارم

تو خدایی من بیچاره فقط یک بنده
تو یکی هستی و من اینهمه همتا دارم

تو سزاوار پرستیدن و کرنش هستی
آخرین مرحله ی زاری و خواهش هستی

باز هم حرف دل و عقل هماهنگ نشد
هفت شب رفت و برای تو دلم تنگ نشد

دل که از مهر تو خالی شده دیگر دل نیست
هرکه دلبسته ی دنیا بشود عاقل نیست

بنده ی تشنه به دنبال چه هستی؟ برگرد
این سرابی که تورا گول زده منزل نیست

شب هفتم شب عشق است بگو با مردم
روزه بی حب حسین بن علی کامل نیست

شب و بین الحرمین تو پر از خوشه شده
دل من مثل ضریحی ست که شش گوشه شده

نامت آمد که به من اذن زیارت دادند
فرصت دلبری و عرض ارادت دادند

نه فقط ذرهء ناچیز ترینی چون من
همه ذرات به عشق تو شهادت دادند

هیچ کس هیچ نفهمید ولی ما دیدیم
به تو نیروی فراتر ز اجابت دادند

تو طبیب همه ای زاهد و کافر ،اما
چون مطب خواسته بودی به تو هیأت دادند

رأس نی را به سر دور شده از خواهر
به دل زینب دور از تو اسارت دادند

چون گرفتار قفس گشت کبوتر چه کند؟
سخت زینب نگران است که آخر چه کند؟

کوچه تا کرببلا، کرببلا تا به دمشق
با غم نیزه غم کوچه،غم در چه کند؟

می تواند که تحمل بکند غم ها را
لیک با غصه ی دوری برادر چه کند؟

شب هفتم به حضور تو معطر شده است
دل ما سوی ضریح تو کبوتر شده است

دل من کفتر جلدی ست که عشقی شده است
گاه در کرببلا گاه دمشقی شده است

مهدی رحیمی زمستان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

شعر مناجات با خدا
شب يازدهم ماه رمضان
پنج شنبه ٢٧-٣-٩٥
مسجد ارك تهران

" یا کریم و یا الله "

پشت در این خانه ؛ کارم شده شبگردی
آمدم سرافکنده ؛ آمدی سوا کردی
با این سر و وضعی که تحویلم نمی گیرند
بارگنه آوردم ؛ به رویم نیاوردی

" یا کریم و یا الله "

بنده ای ریاکارم ؛ بی حیا و محتاجم
کیسه مرا پر کن ؛ من گدا و محتاجم
سرشکسته برگشتم ؛ نکند نبخشیدی؟
 می خری مرایانه؟ ؛ پر خطا و محتاجم

" یا کریم و یا الله "

شد رها زتو دستم ؛ خوردم از همه رو دست
بنده ای شبیه من ؛ حرمت تو را نشکست
ناله های مهدی شد ؛ خرج اشتباهاتم
با دو چشم خونبارش ؛ پرونده من را بست

" یا کریم و یا الله "

من اگر شدم سرکش ؛ در آتش ببر... باشد
نگو که نمی ارزم ؛ اصلاً تو نخر ... باشد
می برد مرا پیش ؛ حسین و علمدارش
واسطه میان ما؛ فاطمه اگر باشد

" يا حسين و يا عبّاس "

بی قیمتم وای کاش ؛ باعلی طرف باشم
چه بهتر اگر درِّ ؛ بازار نجف باشم
خاک قدم قنبر ؛ خاک در سلمانم
کلب خانه حیدر ؛ شاه لُو کشَف باشم

" يا على مدد حيدر "

بگذر از گناه من ؛ بنده ات پشیمان شد
تا اسم حسین آمد ؛ لطف تو فراوان شد
نوحه و دم زینب ؛ شب جمعه یا زهرا
نوحه و دم زهرا ؛ ذکر یاحسین جان شد

" يا حسين و يا عبّاس "

شب جمعه با گریه ؛ زهرا میرود از حال
پای یک تن صد چاک ؛ پای روضه گودال
با سنّت پیغمبر ؛ میکشی مرا زینب
گلویی که بوسیدی ؛ بریده شد از دنبال

" اى حسين مظلومم "

شاه تشنه در مقتل ؛ ماند و از رکاب افتاد
خیمه ها گرفت آتش ؛ در حرم عذاب افتاد
بعد غارت خلخال ؛ بعد غارت معجر
با حراج گهواره ؛ خیمه ی رباب افتاد

" اى حسين مظلومم "

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان –  شب هفتم رمضان

 

بد آوردم روزگارم خراب است

به دنبال آبم نصیبم سراب است

 

چه می فهمم از حال خوب عبادت

کسی که زمان سحر خواب خواب است

 

توقع ندارم خودی باشم اینجا

میان من و تو گناهان حجاب است

 

مرا زود بشکن مرا زیرو رو کن

دل من نیازش به یک انقلاب است

 

ازاین لقمه ها معنویت ندیدم

که این خانه از پای بستش خراب است

 

به ذکر علی یاعلی در زدم من

دعازیر دین علی مستجاب است

 

شب جمعه آمد شب کربلا شد

و از کربلا گفتن ما ثواب است

 

بمیرم برای تن شاه بی سر

که در معرض تابش آفتاب است

 

زنانه است این روضه زنها بگریند

علی نیست گهواره دست رباب است

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

من که در بند غم و غصه اسیرم چه کنم

با چنین کوه گناهان کثیرم چه کنم

کرمی گرکه براین سائل غمگین نکنی

من که درمانده و مسکین و فقیرم چه کنم

در بیابان هوس نیست به غیر از خس و خار

من گرفتار در این دشت و کویرم چه کنم

خانۀ دل شده از ظلمت عصیان تاریک

روشنی گر که نبخشی به ضمیرم چه کنم

مژدۀ عفو گنه بر من آلوده فرست

نرسد گر که نویدی ز بشیرم چه کنم

بارش رحمت خود را به سرم نازل کن

گرکه آلوده و بی توبه بمیرم چه کنم

همۀ عمر «وفائی» به فغان می گوید

بی توای ای حی توانا و قدیرم چه کنم

 

سید هاشم وفائی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

هردم ، شده این، آوای دلم

محشر نکنی، یارب خجلم

ای خالق نورالعفو العفو

ای رب غفورالعفو العفو

در کار خودم مضطر شده ام

دیر آمدم و بر در زده ام

منکه سر خود مهمان نشدم

با ذکر حسین جان آمده ام

گویم به سرور العفو...

ای رب غفور العفو...

دیدم همه کس را راه بدهی

حتی به گدا درگاه بدهی

منهم به طمع سوی تو شدم

تا جاه به این گمراه بدهی

از بخل و غرور العفو...

ای رب غفور العفو...

گیرم همه خوب و من بد بد

آیا بشوم از کوی تو رد

اینجا تو اگر عفوم نکنی

پس وای من و تنگی لحد

پایم لب گور العفو...

ای رب غفور العفو...

اول ثمر بخشیدن من

لبخند حسین لبخند حسن

این قول شفاعت از حسنین

این عهد من و این بنده شدن

تواب و شکور العفو...

ای رب غفور العفو...

بخشنده تویی ،شرمنده منم

زیبنده تویی ،بد بنده منم

آن وعدۀ تو، این توبۀ من

برگشتم و سر افکنده منم

مولای صبور العفو...

ای رب غفور العفو...

یارب من و این عصیان چه کنم

با دوری تو هر آن چه کنم

مرهم به دل عترت نشدم

با شِکوۀ این قرآن چه کنم

گشتم ز تو دور العفو..

ای رب غفور العفو...

با اینکه بدم من با علی ام

این آب و گلم این یاعلی ام

تا فاطمی ام تا حیدری ام

من پشت سر مولا علی ام

این برگ عبور العفو...

ای رب غفور العفو...

تا شور حسین دارم به سرم

جانانه دفاع دارم ز حرم

خون شهدا در خون و رگم

من آبروی رهبر نبرم

با درک حضور العفو...

ای رب غفور العفو...

تا معجر پاره میکشدم

تا چادر خاکی میکشدم

از کوچۀ تنگ تا کوفه خدا

هر جا که بخواهد میبردم

شد روضه مرور العفو...

ای رب غفور العفو...

منکه به حرم آتش نزدم

من سد ره زهرا نشدم

منکه نزدم بر نیزه سری

من نوکر زینب تا ابدم

با نوحه و شور العفو...

ای رب غفور العفو...

آندم که جدا شد سر ز قفا

بر آل علی شد جور و جفا

زیر سم اسب شد جسم حسین

در سلسله شد ناموس خدا

تا روز ظهور العفو...

ای رب غفور العفو...

 

محمود ژولیده

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

خداوندا کرم کردی مرا بسیار بخشیدی

خطا کردم ولی با لطف خود هربار بخشیدی

گنهکاران عالم حال من را خوب می فهمند

گدای خسته را با روی خوش ای یار بخشیدی

هزاران مرتبه توبه شکستم باز برگشتم

تو اما بنده ات را بعد هر تکرار بخشیدی

همین که نور بسم الله دیدی روی لبهایم

شب اول کنار سفره ی افطار بخشیدی

تو گویا بیشتر از من به من مشتاق بودی که

به شوق اولین تسبیح استغفار بخشیدی

فراموشم نخواهد شد که با رحمت نه تنها من

جهانی را به عشق حیدر کرار بخشیدی

 

مصطفی کارگر

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

شعار ماه مبارک رمضان –  شب نهم رمضان – مهدی رحیمی

 

تصور کن امشب شب آخر است

فقط لشگر مرگ پشت در است

 

قرار است تا روح تو پر کشد

تو را مرگ تا انتها سر کشد

 

چه چیزی ست در کوله بار تنت

که قدری نترسی تو از مردنت

 

گناه نکرده دل چاک چاک

دو دست سخی؟یا دو تا چشم پاک؟

 

زیان کار شد  عاقبت بنده ای

که با زندگی گفت نفسی فداک

 

به چه چیز ای مرد غره شدی

تو هم می روی عاقبت زیر خاک

 

خدا را نخواندی و فرصت گذشت

فقط روزها طبق عادت گذشت

 

چگونه ببین عمر سر کرده ای

فقط لحظه لحظه ضرر کرده ای

 

اگر بخششی داشتی با کسی

زمین و زمان را خبر کرده ای

 

به دنبال یک لقمه ی بیشتر

خودت را فقط در به در کرده ای

 

چه اندازه بر نفس چیره شدی؟

چه مقدار اصلاً هنر کرده ای ؟

 

چه برداشتی با خودت بی هنر

که امروز قصد سفر کرده ای

 

زبان را دوباره تو چرخانده ای

که در جا زدی در خودت مانده ای

 

تو می دیدی امروز من را اگر

مرا از بهشت خودت رانده ای

 

یقین عیب من بوده عمری تو که

مرا بارها سوی خود خوانده ای

 

غریبانه نه شب به پایان رسید

شب دلبری جوانان رسید

 

امام نهم گفتی و ناگهان

نسیمی ز سوی خراسان رسید

 

جواد الائمه، جواد الرضا

خراسان کجا و مدینه کجا

 

دلم گاه بر روی گنبد طلاست

گهی زائر کاظمین شماست

 

بگو هر قدر داشتی می دهی

مرا با خودت آشتی می دهی

 

مهدی رحیمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات رمضانیه

کاش در این ماه من هم لایق رحمت شوم                      کاش در این ماه با دست تو تربیت شوم

سوی در گاهت گنهکار و پشیمان آمدم                          تا اگر قابل بدانی باتو هم صحبت شوم

ماه مهمانی ست آیا میشود من هم خدا                           بر سر این سفره با لطف شما دعوت شوم

غیر از آغوش تو جایی را ندارم یا غفور                      دعوتم کن قبل از اینکه غرق معصیت شوم

دوست دارم مثل قبلا نیمه شب ها تاسحر                      اهل استغفار و ذکر و ندبه و خلوت شوم

من که یک عمر است نان روضه ها را میخورم               باید آخر هم نمک گیر همین هییت شوم

هییتی که باب حاجات تمام انبیاست

هییتی که شاهراه عبد عاصی تا خداست

محمود یوسفی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

کی ام من گنه کار بی بند و باری

ذلیلی خطا پیشه ای شرمساری

گرفتار و آلوده هر گناهی

سیه نامه ای سرکشی نابکاری

زخود گشته نومید از فرط عصیان

به درگاه عفو تو امیدواری

اگر پرده از جرم من می گشودی

به من بسته می شد در خلق آری

ندانم چه شد کآبرویم نبردی

و یا دادیم عزت و اعتباری

تو کردی عزیزم و گر نه عزیزان

مرا می شمردند کمتر زخاری

الهی تو بردار از دوش بارم

که سنگین تر از بار من نیست باری

اگر قصد سوزاندنم کرده بودی

چرا دادیم دیدۀ اشکباری

من ار مجرمم تو سریع الرضایی

من ار رو سیاهم تو پروردگاری

تو و باب احسان و دریای عفوت

من و دست خالی و احوال زاری

چه حاصل برد از وجودم جحیمت

گرفتم بسوزی مرا در شراری

نه اشکی نه آهی نه سوزی نه دردی

نه رنگی نه بوئی نه برگی نه باری

تهی دستم اما علی دوست بودم

ندارم به جز نام مولا شعاری

به دنیا به عقبی به محشر به میزان

مرا غیر مولا علی نیست یاری

به یک یک یا علی کز دهانم برآید

جحیم تو را میکنم لاله زاری

علی دوستم دوستان علی را

کجا روز محشر به خود واگذاری

به جز مدح مولا ز (میثم) نیاید

 

غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

زین شوق که لطف کرده جانان با من

مهمان  من  است  اشک  دامن  دامن

گفتم به کجا روی کنم ؟ گفت اینجا

گفتم  که  ببخشد  گنهم ؟ گفتا  من

***

من  گر  چه  گنهکار  و  بدم   یا الله

از   درگه  خود   مکن   ردم   یا الله

گفتم که من و این همه عصیان چه کنم

گفتی   که   بیا   من   آمدم   یا الله

***

فکری که  به جز حق  نگزیند خواهم

نفسی که به جای خود نشیند خواهم

   از  لطف  محمد  و  علی  و  زهرا

چشمی  که  به جز خدا  نبیند خواهم

 

سید رضا موید خراسانی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها