0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

گدا برای گدایی اومده

اگه نا امید بره خیلی بده

**

رمضون كاشكي مي شد منو مدينه ببـري

منو پيـش شهـدا شكسته سينه ببـري

 

رمضون كاشكي مي شد شهادتا امضا بشه

بدن ماهمگی مثل خود زهرا بشه

 

رمضون كاشكي مي شد فاطمه لبخند بزنه

به سر بسيجياش دوباره سربند بزنه

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

آمـده ام بـه درگـهت تـضـرع و دعـا کـنـم

ز سوز دل بخوانمت شور و نوا به پا کنم

 

هزار بار و بيشتر توبه اگر شکسته ام

آمده ام بـار دگـر بـه تـوبـه ام وفـا کـنم

 

يـک شـب اگـر نيامـدم به درگـهت بـهر نياز

کنون به گريه خوانمت به مثل ني، نوا کنم

 

خشم اگر نموده اي ز کرده هاي زشت من

بـه آه و نـالـه آمـدم تـا کـه تـو را رضـا کـنـم

 

فقير و زار و خسته ام حقير و دلشکسته ام

تـو هـم اگـر بـرانيـم، کـجـا روم چـه هـا کـنم

               

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

يارب ار نگذري از جرم و گناهم چه كنم ؟
ندهي گر به در خويش پناهم ، چه كنم ؟

گر براني و نخواني و كني نوميدم
به كه روي آرم و حاجت ز كه خواهم ، چه كنم ؟

گر ببخشي گنهم ، شرم مرا آب كند
ور نبخشي تو بدين روي سياهم ، چه كنم ؟

نتوانم كنم انكار گنه ، يك ز هزار
كه تو بودي به همه حال گواهم ، چه كنم ؟

بارالها كرمي ، مرحمتي ، امدادي
كاروان رفته و من مانده به راهم ، چه كنم ؟

دوش مي گفت « شفق » بار خدايا كرمي
كه من آشفته دل و نامه سياهم ، چه كنم ؟
محمد حسين بهجتي « شفق »

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

سر نهادیم به خم گر، به هوای رمضان
نغمه دوست شنیدیم ز  نای رمضان
چشم و گوش و دهنی بسته به هر نامحرم
همه ارزانی ما شد ز صفای رمضان
رحمت حق طلبیدیم و شنیدیم که گفت
بارش رحمت حق است عطای رمضان
شکر و لله که از فیض دعای سحرش
هرچه درد بود دوا شد به نوای رمضان
جامه ی کبر و ریا و حسد و غیبت و ضن
همه کندیم در آخر به ردای رمضان
سر و رویی ک به محراب زخون رنگین شد
کرده افزون به خدا قدر و بهای رمضان
خون دلها که علی از غم زهرایش خورد
همگی ریخت به محراب و به پای رمضان
آخرین جرعه ی خم ، نابتر از هرغزل است
مژده ی وصل به ما داد خدای رمضان
انشاء الله

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دل ما معتکف کوی خدا شد الحمد

درِ این ماه به روی همه وا شد الحمد

 رحمت و مغرفت از لطف خدا می‌بارد

 دعوت عام ز هر شاه و گدا شد الحمد

 به گنهکار بگو ماه دعا شد برگرد

 حاجت عبد خطاکار روا شد الحمد

 آری یک عمر اگر توبه شکستی بازآی

 توبه این‌جاست که پر قدر و بها شد الحمد

 دست بردار تهی دستی ما عیبی نیست

 که شفیع همه کنزالفقراء شد الحمد

 جوشش عفو کریم و نظر لطف رحیم

 آنقدر هست که بر ما هم عطا شد الحمد

 خفتم و خواب مرا فیض عبادت دادند

 لب فرو بستم و تسبیح خدا شد الحمد

 از سحر تا دم افطار لبم آب نخورد

پس نصیب عطشم آب بقا شد الحمد

 جگرم سوخت کمی یاد حسین افتادم

 نفسم هم نفس کرببلا شد الحمد

 ساقی‌ام حضرت سقای حرم عباس است

 مشک او، اشک شد و گریه‌ی ما شد الحمد

 این گنهکار کجا و سحر کوی حسین

 مستجاب عاقبت انگار دعا شد الحمد

 از شب قدر همان سال گذشته تا حال

 بارها قسمت من صحن رضا شد الحمد

*****

 عن‌قریب است که گویند فلانی جا ماند

باز هم قافله رفت و دلمان این‌جا ماند

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

یا رب به اشک و آه من، بگذر ز اشتباه من

 عشق تو شد گواه من، تنها تویی پناه من

 یاربنا إغفر لنا

 این من و این حال خراب، این دیده‌گان پر ز آب

 افتاده‌ام بین سراب،‌ من را رها کن از عذاب

 یاربنا إغفر لنا

 جامانده‌ی این جاده‌ام، از تو جدا افتاده‌ام

 من که غلام ساده‌ام، بر توبه کن آماده‌ام

 یاربنا إغفر لنا

 گرچه شدم دلریش‌تر، من زنده بودم پیشتر

 چون با تو گشتم خویش‌تر، لطف تو دیدم بیشتر 

یاربنا إغفر لنا

 گر چه منم توبه‌شکن ،خواهی ببخش خواهی بزن

 سخت است این رسوا شدن ای که تویی غمخوار من

 یاربنا إغفر لنا

 در گوشه‌ای تنها منم، مهمان این شب‌ها منم

 آقا تویی رسوا منم، شرمنده از زهرا منم

 یاربنا إغفر لنا

 از کربلایم بی نصیب، دورم ز دیدار حبیب

 از روضه‌ی شاه غریب، یا رب به حق عطر سیب

 یاربنا إغفر لنا

 هر شام جمعه از حرم، آید صدایی پر ز غم

 که‌ی نور چشمان ترم، گفتی عزیز مادرم

 حسین من حسین من

 چون آب شد از تو دریغ، ماندی میان تیر و تیغ

 شد خیمه‌ات صید حریق، شد سهم نامردی عقیق

حسین من حسین من

 چون رفتی از حال آمدند، جمعی به گودال آمدند 

با قصد پامال آمدند، قوم بد احوال آمدند

چون که ز گودال آمدند، دنبال خلخال آمدند

حسین من حسین من

 در خواب هم به یاد لبت گریه می‌کنم

بیدار می‌شوم به یاد سرت گریه می‌کنم

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

الهي ، حسرتي ديرينه دارم 
غمي سنگين درون سينه دارم

دلم امشب غمي محسوس دارد
هواي عشق « ياقدوس » دارد

ميان پيله هاي غم ، اسيرم
خطا كارم ، گنه كارم ، حقيرم

در اين آشفتگي هاي خيالي
در اين دل بستگي هاي وبالي

در اين فصل خزان نااميدي
در اين زخم زمان نااميدي

فضايي باز و آهنگ توكل
نمازي تازه با قدقامت گل

هوس دارد دلم عاشق شدن را
به عشق آشنا لايق شدن را

خدايا از دلم آوار بردار
نگاهم را از اين ديوار بردار

براي من فقط ، يك آشنا هست
كه در دل نام او ، وقت دعا هست !

سيد علي اصغر موسوي « سعا »

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

              سحر هنگامه راز و نياز است 
                                                                 سحر ميخانه دلدار باز است

سحر جود و كرم بسيار دارد
سحر بوي خوش دلدار دارد

سحر مهماني خاص الهي است
سحر وقت گذار از روسياهي است

سحر آمد دلم فرياد دارد
كريمي كو كه ما را ياد آرد

كريمي كو كه دست ما بگيرد
گدا را با همه جرمش پذيرد

كريمي كو كه گردد ميزبانم
كه من مرغ شب بي آشيانم

كريمي غير تو يا رب نباشد
به جز نام توأم بر لب نباشد

بزرگي كن كرم بنما به حالم
ببين افسرده و بشكسته بالم

بيا جاني بده بر قلب خسته
بنه مرهم بر اين بال شكسته

مرا آماده پرواز بنما
مرا با دلبرم همراز بنما

كرم بر مضطري كن يا الهي
بيا و دلبري كن يا الهي

پناهي بر گدا جز اين حرم نيست
تو كه رسمت به جز لطف و كرم نيست

مرا امشب دگر كن ميهمانت
مرا ساكن نما در آستانت

مرا ديگر زغير خود جدا كن
خدايا دير شد ما را صدا كن

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

گر چه به سینه ناله‌ی جانکاه می‌کشم

 

خود را کنار سفره‌ی الله می‌کشم

 

من آن کسم که داده ز کف هر چه داشته

 

دارم به حال و روز خودم آه می‌کشم

 

شد ارتفاع کوه گناهان من بلند

 

بی‌طاقتم که ناله‌ی کوتاه می‌کشم

 

من سخت بین نفس خودم گیر کرده‌ام

 

بنگر چه‌ها ز دشمن همراه می‌کشم

 

این های هایِ خسته به جایی نمی‌رسد

 

انگار ناله را ز ته چاه می‌کشم

 

از بی‌کسی به کوی تو آورده‌ام پناه

 

بنگر چگونه چهره به درگاه می‌کشم

 

اصلاً بعید نیست که من هم عوض شوم

 

دل را به راه دلبرِ دلخواه می‌کشم

 

دارم به شوق آمدنت گریه می‌کنم

 

یک سال انتظار بر این ماه می‌کشم

 

کار مرا حسین دوباره درست کرد

 

من نوکرم خجالت از آن شاه می‌کشم

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ای مهربان ای دست‌گير

عذرم پذیر عذرم پذیر

از توبه گشتم ناگزیر

یا رب أجرنا یا مجیر

یا رب أجرنا یا مجیر

امشب که مهمان توام

عبد پریشان توام

محتاج احسان توام

هستم ز خجلت سر به زیر

یا رب أجرنا یا مجیر

یا کاشف‌الکرب آمدم

یا قابل‌التوب آمدم

یا دائم اللطف آمدم

این نیمه شب دستم بگیر

یا رب أجرنا یا مجیر

گر در گنه دیدی مرا

اما پسندیدی مرا

از بس که بخشیدی مرا

گشتم به کویت مستجیر

یا رب أجرنا یا مجیر

در بی‌وفایی شهره‌ام

از توبه هم بی‌بهره‌ام

مهمان زشت سفره‌ام

از لطف تو گشتم شهیر

یا رب أجرنا یا مجیر

یا رب ببین افسرده‌ام

پی به گناهم برده‌ام

از نفس، بازی خورده‌ام

من آمدم اما چه دیر

یا رب أجرنا یا مجیر

در کوی تو گشتم مقیم

یا غافرالذنب‌العظیم

امشب به اولاد کریم

این‌بار هم نادیده گیر

یا رب أجرنا یا مجیر

تا کربلا شد موطنم

احرام مشکی بر تنم

در نار هم ناله زنم

أنت الحسین نعم‌الامیر

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-پایان ضیافت الهی-مدح امیرالمومنین(ع)

 

حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود

ماه مناجات و نور، ماه دعا می‌رود

ماه سحر خیزی اهل صفا می‌رود 

ماه وصال علی، ماه ولا می‌رود

ماه خدا رفت رفت، جلوۀ بدرش به خیر

زمزمـه‌های شب و لیلۀ قدرش به خیر

بود به روی خدا، چشم تماشای ما

خواندن جوشن کبیر، صوت دل‌آرای ما

هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما

زمـزمۀ افتتاح، سـر زد از آوای مـا 

حیف که مانند برق، این مه معبود رفت

دیـر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت

ماه خداوند رفت، ماند به دل آه ما

دست خداوندگار بود به همراه ما

نور به افلاک داد، ذکر هو الله ما 

ذکر هو اللهِ ما، اشک سحرگاه ما

نـالۀ العفو مـا از رمضان دل ربود

گاه دعای سحر، گاه ابوحمزه بود

زآینۀ دل گرفت ماه خداوند، زنگ

سلسلۀ زلف وصل، بود سحرها به چنگ

عبد خدا بود و صلح، دیو هوی بود و جنگ 

یافت ز خون علی صورت این ماه، رنگ 

محفل قرب خدا کوی علی بود و بس

روی جمیل خدا روی علی بود و بس

کیست علی؟ کیست؟ کیست؟ سرّ مگوی خدا 

آن کـه هیـاهوی اوست، معنی هـوی خـدا 

دست و زبان گوش و چشم روی نکوی خدا

داشته شصت و سه سال، دیده به سوی خدا

نور به او متکی، خلق به او زنده بود

عالم و آدم نبود، او به خدا بنده بود

ارض و سماوات را در همگان یک علی است

هم به مکان یک علی، هم به زمان یک علی است

هم به جهان یک علی، هم به جنان یک علی است

بلکه خداوند را در دو جهان یک علی است

قادر منان یکی است، خالق داور یکی است

بعـد خداونـدگار، احمد و حیـدر یکی است

حاصل لوح و قلم، نام علی بود و بود

نقش وجود و عدم، نام علی بود و بود

بعد خدا دم به دم، نام علی بود و بود

ذکر خداوند هم نام علی بود و بود

مدح علی هم همان مدح محمّد بوَد

احمـد حیـدر بـود حیـدر احمد بوَد

علی به نص صریح، نفس پیمبر بود

علی کنـار نبی، ساقی کوثر بود

علی تمام نماز، نه بلکه برتر بود

نمـاز بی مهر او، گنـاه اکبـر بود

عبد مؤید علی است، جمال سرمد علی است

نه، جان پیغمبر است، تمام احمد علی است

این دو ز صبح ازل، کنار هم زیستند

جدا ز هم تا ابد، نبوده و نیستند

خدای داند فقط که بوده و کیستند

که بوده و کیستند؟ چه بوده و چیستند؟

دو نـاشناس وجـود دو نـور غیب و شهود

به هر دو از حق سلام به هر دو از ما درود

علی است آقای من، علی است مولای من

علی است دنیای من علی است عقبای من

جحیم با مهر اوست، جنت اعلای من

اگر رَوَم در بهشت، سوای او، وای من

مرده بُدم با دمی زنده شدم از دمش

«میثمم» و می‌دهم جان به ره میثمش

 

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

الهی شعله بر آب و گِلم زن

شراری از فروغت بر دلم زن

به سوز سینه ام تابی کرم کن

به چشم خشک من آبی کرم کن

به خون دل مخمّر کن گِلم را

به سنگ معرفت بشکن دلم را

به خود وصلم کن از خویشم جدا کن

دعا خواندم وجودم را دعا کن

چنان کن کز وجودم شعله خیزد

دلم خون گردد و از دیده ریزد

اگر نَبود وصال دوست میلم

چه سودی از دعاهای کمیلم

عطا کن از کرم سوز درونم

که سوزد هم درونم هم برونم

چنانم کن که هنگام ستودن

برم لذّت ز فیض با تو بودن

لبی خواهم که گویای تو باشد

دلی ده تا فقط جای تو باشد

مرا در سینه، تیر نفس تا کی

دل سختم اسیر نفس تا کی

چه می شد گر اسیر یار بودم

امیر نفس بد کردار بودم

دل از تو، ناله از تو، آه از تو

لبم را ذکر یا الله از تو

چه خوش باشد تو را پیوسته خواندن

نه با لب، با دل بشکسته خواندن

نیایش با دل بی درد زشت است

دل بشکسته یک باغ بهشت است

چو دل بشکست، آه از سینه خیزد

چو برداشت بشکست اشک از دیده ریزد

دل بشکسته جای توست یا رب

سرای بی ریای توست یارب

تویی دارو، تویی درمان دردم

نباشم گر نباشم با تو هر دم

بهشت از وصل تو مسرور بودن

جهنّم از تو باشد دور بودن

گنه کردم نبردی آبرویم

خطا دیدی نیاوردی به رویم

درِ رحمت گشودی و نبستی

به خلوتگاه دل با من نشستی

من اوّل از تو اُدعونی شنفتم

پس آنگه با تو یا الله گفتم

به نفس خویش دمسازم مگردان

تو گفتی آمدم، بازم مگردان

به هفتاد و دو اسم اعظم تو

ز تو خواهم که باشم همدم تو

مترسان اینقدر از نارِ خشمم

که آب رحمتت ریزد زچشمم

اگر من بنده ای هستم گنه کار

تو غفّاری تو غفّاری تو غفّار

تو بر من از کرم منّت نهادی

تو بر چشمان خشکم اشک دادی

تو بیش از من به من نزدیک بودی

تو پیش از توبه، بر من درگشودی

اگر چه کس چو من نامه سیه نیست

گناهم پیش عفو تو گنه نیست

خدایا جلوه ای، تا بر فروزم

خدایا آتشی ده تا بسوزم

دلی که سوز دارد آن دل از توست

جحیم است آن دلی که غافل از توست

مرا از من بگیر از آنِ خود کن

به دست رحمتت قربان خود کن

چنانم کن که دیگر من نباشم

اسیر جان اسیر تن نباشم

الهی یا الهی یا الهی

مرا آهی تو را فیض نگاهی

الهی من زخود چیزی ندارم

چه دارم تا به درگاه تو آرم

چه گویم ذکر یا الله از توست

اگر آهی کشم آن آه از توست

به بیت و چار رکن و حجر و زمزم

به ابراهیم و نوح و شیث و آدم

به آن چشمی که شد بر جلوه ات مات

به لبّیک و به ذکر و چار میقات

به آنانی که از شوق لقایت

صفا کردند در کوه صفایت

صفا را با صفا تفسیر کردند

به مروه آمده تقصیر کردند

به حجّاجی که از یک صبح تا شام

ز خون خویش پوشیدند احرام

به یکدم از دو عالم در گذشتند

به جای موی سر از سر گذشتند

به آن حاجی که مقتل شد مطافش

هزاران سنگ شد اجر طوافش

به آن حاجی که خونش زمزمش بود

عطش مانند آتش همدمش بود

به آن حاجی که با رأس بریده

چهل منزل صفا و مروه دیده

به حجّاجی که دیگر بر نگشتند

جدا از دامن دلبر نگشتند

به آن حاجی که تنها داشت شش ماه

به خونی کز گلویش ریخت ناگاه

به آن شیرین زبانِ نازدانه

که جسمش شد کبود از تازیانه

مرا با دست خالی بر مگردان

جدا از آل پیغمبر مگردان

دو صد جانم اگر از تن بگیری

مبادا اشک را از من بگیری

تو می دانی بود خالی سبویم

بود اشکم تمام آبرویم

بدم امّا وجودم با حسین است

به صورت نقش اشکم یا حسین است

به «میثم» سوز ده تا شعله گیرد

در این شعله بسوزد تا بمیرد

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-وداع با ماه مبارک رمضان

 

وقتِ خداحافظیه، مهمونی ام تموم شد!

حسرتِ این روزایِ خوش، بغضی توی گلوم شد

صاب خونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی

با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی

 نمی تونم دل بِکنم، جدایی خیلی سخته!

 بدرقه رفتن اینطوری، خدایی خیلی سخته!

ماه رمضون کجا میری!؟ نرو دلم می گیره

از این به بعد باز غروبا، بی تو دلم می گیره

تا سال بعد چیکار کنم! زنده شاید نباشم

با چشم گریون دوباره، از تو باید جداشم

حرف جدایی که میشه، دلم عزا می گیره

دلم به یادِ روضه های کربلا می گیره

**

حسین من نرو بمون، سایه ی روسرم باش

حالا که عباس ندارم، پناه این حرم باش

دلم شده پشتِ سرت، مثل موهات پریشون

خودت بگو چیکار کنم، تنها تو این بیابون

داداش نرو تورو خدا، نذار که در به در شم

نذار با شمر و حرمله، تا کوفه همسفر شم

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-پایان ضیافت الهی

 

خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه

خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه

خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها

خداحافظ جوشن تقوی، مونس دل ها هدیۀ زهرا 

همه هستم رفته از دستم، امید دل را به تو بستم

ای خدا العفو، ای خدا العفو

اگر رفتی ای مه رمضان، همره شهدا، محضر داور

مبر ای ماه آبروی مرا، جان آل عبا، پیش پیغمبر

مکن شکوه از معاصی من، روح عاصی من در بر حیدر

مکن شرم و روسیاهی من آشکارا بر دیدۀ کوثر

نما ای مه آبرو داری، که داری با من سرِ یاری

ای خدا العفو، ای خدا العفو

سحر خیزان کو مه رمضان سایۀ سرمان همنشین ما

چه شد ای هم سفرۀ سحرم سوز آه و دل آتشین ما

ندانستم قدر قدر تو را ای عطای خدا ای مه خوبان

مبر با خود سوز و آه و دعا، شور و حال مرا در شب هجران

به تاب و تب عادتم دادی، به اشک شب عادتم دادی

ای خدا العفو، ای خدا العفو

کنون که تو می روی ز برم ای تو تاج سرم ای حبیب من

نما عهدی بر دل و جگرم، چشم و روی تَرَم، ای طبیب من

شب عید و دست خالی من، خسته بالی من شوق هر عهدی

مرا فرما با امام هدی همچنان شهدا یاور مهدی

منو هجر صاحب این ماه، تو و یاری در تمام راه

ای خدا العفو، ای خدا العفو

مرا کردی همنشین خدا، ای مَه شهدا، ای مَه رحمت

نشان دادی در میان دعا، جلوۀ سعدا با همه عزت

مرا بردی گه به کرب وبلا، گه مدینه و یا  کوچۀ نیلی

گهی خواندی روضۀ پهلو از غم  بازو یا غم سیلی

بیا و کار خدایی کن، مرا دیگر کربلایی کن

نینوایی کن، نینوایی کن 

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

عمریست که در میکده ی عشق مقیمیم
روزی خور خان کرم و جود رحیمیم

بی شک بُود از یُمن ولای شه ابرار
کز دوزخ دادار چنین طرد و رجیمیم

با خاک ره یار گل ما بسرشتند
پس مستحق روضه ی رضوان نعیمیم

در روز جزا لحظه ی موعود خداوند
بی واسطه چون حضرت موسای کلیمیم

صد شکر خدا را که علی قسمت مان کرد
صد شکر خداوند که محرم به حریمیم

***

بر دایره ی عشق تو پرگار خدا شد
محصور شما بنده ی دربار خدا شد

افتاده به زحمت ملک بر سر دوشت
تا لایق فهمیدن اسرار خدا شد

کرار خدا باشی و از یمن وجودت
صد ها دل فرار گرفتار خدا شد

گفتند که با توشه ی ایمان به ولایت
بخشیدنمان سهل ترین کار خدا شد

آن کس که به سینه ندهد مهر تورا جا
پس در صدد اذیت و آزار خدا شد

هر دل که نشد رام شما کرده جفایی

 

مغلوبه ی چشمانت عجب کرده صفایی

ما می زدگان سر بازار تو هستیم
مستیم در آن لحظه که هوشیار تو هستیم

هر چند فقیریم ولی حضرت بابا
ما طالب می از کم بسیار تو هستیم

اصلا به جز از نام شما را نتوان برد
وقتی به سر دار هوادار تو هستیم

عجل فرجی را به کف دست گرفتیم
یعنی که در اندیشه ی تکرار تو هستیم

فردای قیامت به خدا شاد ترینیم
تا گریه کن روضه ی غم بار تو هستیم

حقا ز شما معتبریم و بَرِ محشر

 

کنجی بزنیم تکیه برای غم مادر

آن روز که یاری ز پی یار زمین خورد
از جور و جفای شه کفار زمین خورد

بغضی به دل سینه ی مان شد که بگوییم
آن مادرما بود که با بار زمین خورد

گفتند: بیایید و تماشا بنشینید
حیدر به ره خانه ی نجار زمین خورد.

آن شیر، یل عرصه ی میدان شجاعت
با دیدن رنگ رخ مسمار زمین خورد

بگذار که پایان بدهم قصه ی خون را
دیگر قلمم با دل بیمار زمین خورد

ای کاش که این فاصله ها کم شود ای کاش

 

 یاری برسد تا گله ها کم شود ای کاش


شاعر : فرشید یارمحمدی

 
 
چهارشنبه 3 خرداد 1396  7:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها