0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

هنوز زنده ام و فرصت رهایی هست

برای رفتن تا کوی دوست پایی هست

هنوز ذکر علی یا علی به روی لب است

هنوز وقت سحر حرف ربنایی هست

برای روز مبادا که دستمان خالی است

به لطف مادرشان اشک روضه هایی هست

گدایی در این خانه راه قرب خداست

هنوز شکر خدا فرصت گدایی هست

هنوز راه شهادت به روی ما بازاست

همیشه در گذر عشق کربلایی هست

من از نکیر و سوال و جواب می ترسم

دلم خوش است در آن لحظه ها رضایی هست...

هنوز ذکر بُنیّ به گوش می آید

هنوز در ته گودال هم صدایی هست

یکی نبود بگوید دگر نزن نامرد

میان این همه نیزه شکسته جایی هست؟!

اگر که پشت سر نائبش قدم بزنیم

برای یار سپاهش شدن رجایی هست

 

حسین ایزدی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

یارب مگذار کز درت دور شویم

دور از ره عشق و وادی طور شویم

یارب مددی کن که به فردای حساب

با مهر علی و آل، محشور شویم

 

سید هاشم وفایی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اصلا نیاز به خواندن جوشن کبیر نیست

شبهای قدر ذکر خدا هم علی علیست

ابراهیم لآلی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

الهی و ربی...

اگرچه در سحرگاهی شنیدی ناخوش احوالم

ولیکن در شب احیا فرستادی به دنبالم

"رئوف بالعباد" من بیا دستم بگیر امشب 

که دیگر من نخواهم زد لگد بر بخت و اقبالم

تو دادی آب و نانم را شدم جلد یکی دیگر

زمین خوردم نفهمیدم ببین زخم پر و بالم

به مهرت آشنا هستم یقینا می شناسی ام

مرا از در مران مولا که من مهمان هر سال ام

بدا بر حال زار من ندارم چشم گریانی

نظر کن بر دلم یاحق و رحمی کن بر این حالم

ندارم راه پیش و پس مردد مانده ام حالا

به داد من برس یا رب که شیطان کرده اغفالم

شدم شرمنده ات وقتی خلوص نیتم گم شد

مرا از چشمت اندازد ریا در بطن اعمالم

میان ندبه و "جوشن" هوای جبهه ها کردم

چه شد آخر که جا ماندم ز یاران سبکبالم

حسین جانم حسین جانم نمی افتد ز لب هایم

که من خود مرثیه خوان ذبیح بین گودالم

به قدری نوحه سر دادم که مویم شد سپید آخر

قتیل روضه ی چنگ و النگوها وخلخالم

 

( علیرضا خاکساری)

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

ای ترنم دلها لا اله الا الله

ذکر هر دل شیدا لا اله الا الله

ترجمان توحیدی سد موج تردیدی

ای ترانه ی زیبا لا اله الا الله

کعبه ی وصالی تو وصف ذوالجلالی تو

ای حقیقت دنیا لا اله الا الله

نغمه های ربانی آشکار و پنهانی

بر لب همه اشیا لا اله الا الله

آیه ی مبینی تو بنده آفرینی تو

رستگاری جانها لا اله الا الله

من همان خطاکارم بنده ی جفاکارم

می کنم ز دل آوا لا اله الا الله

عبد حلقه در گوشم جام عفو حق نوشم

ای سروش جان افزا لا اله الا الله

در گنه زمین خوردم آبروی خود بردم

گشته ام چه نازیبا لا اله الا الله

توبه می کنم امشب حق دلبر زینب

جان زاده ی زهرا لا اله الا الله

من که شور و شین دارم ذکر یا حسین دارم

نامه ام نما امضا لا اله الا الله

رحمتت نصیبم کن زائر حبیبم کن

کربلایی ام بنما لا اله الا الله

یا حسین اگر پستم سر سپرده ات هستم

کن شفاعتم مولا لا اله الا الله

تا ظهور دلدارم نغمه ی دل زارم

العجل گل زهرا لا اله الا الله

 

 

سید محمد میر هاشمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

در من سراغي جز گُنه كاري نداري

جا مانده تر از من گرفتاري نداري

 

با اين همه حالا كه برگشتم گلايه

از توبه هاي زشتِ تكراري نداري ؟

 

تو آنقدر خوبي كه حتي از نشستن

با بنده­ي آلوده ات عاري نداري

 

با رو سياهِ مستحقِ سرزنش هم

قصدي به غير از آبروداري نداري

 

نه قهر، نه خط و نشان با اين همه جُرم

از من به جز آمرزش اصراري نداري

 

كِي سخت گيري مي كني با اين كه پيداست

شرمنده تر از من بدهكاري نداري

 

گفتي كه هر كس ميهمانت شد عزيز است

يعني كه به خوب و بدش كاري نداري

 

درهاي دوزخ بستي و نازم خريدي

انگار كه اصلاً گنه كاري نداري

 

در سفره­ي پر فيضِ اين شبهايِ رحمت

جز دستگيري غيرِ ستاري نداري

 

بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر

گر شك كنم كه دوستم داري نداري

 

عليرضا شريف

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

باز کن در، منم منم یارب

عبد آلوده دامنم یارب

دلم آلوده است و با این حال

حرف دل با تو می زنم یارب

بهترین میزبان تو هستی تو

بدترین میهمان منم یارب

با تو پیوند دوستی بستم

گر چه با خویش دشمنم یارب

گر چه صدبار توبه بشکستم

باز هم توبه می کنم یارب

کرمی کن بگیر دستم را

که دگر توبه نشکنم یارب

کاش پیش از گنه روان می شد

روح از غالب تنم یارب

به کدامین گنه کنم اقرار

که بود روی گفتنم یارب

معصیت ها چو مار پیچیدند

همه بر دور گردنم یارب

آه از آن لحظه ای که می گردد

خانه گور مسکنم یارب

با همه تیره روزیم چون شمع

از شرار تو روشنم یارب

خارهای گنه به مهر علی

گشته خوشتر زگلشنم یارب

"میثمم" جز به خاک پای علی

سر به جائی نیفکنم یارب

 

غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

غروب شد ؛ لک صُمنا در این سرا پیچید

میان خانه ی دل عطر ربنا پیچید

 

در این بهار مناجات عاشقان هر شب

نصبتُ وجهیِ سائل به هر کجا پیچید

 

شنیده ام که میایی به دستگیری من

صدای پای تو در این برو بیا پیچید

 

مرا علی به درِ خانه ی تو آورده

خوشم که شاه نجف نسخه ی مرا پیچید

 

دگر جواب بده بالحسین های مرا

ببین که در نفسم بوی کربلا پیچید

 

دوباره ی روضه ی مادر دوباره روضه ی در

صدای خسته ی طفلی به کوچه ها پیچید

 

تو را بر آن ورمِ کتف خسته عفوم کن

به جان مادر پهلو شکسته عفو کن

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

یا انیس القلوب ، یا کاشف الکروب

یا ستارالعیوب، یا غفارالذنوب

دل بی پروا شده، چون بی تقوا شده

پیشت ای پرده پوش، مشت من وا شده

معصیت پیشه ام، عصیان اندیشه ام

می زنم با گناه، تیشه برریشه ام

کوتاهی تا به کی؟ خودخواهی تا به کی؟

عمرم بیهوده رفت، گمراهی تا به کی؟

حیفِ آن پاکی ام، روح افلاکی ام

بد کردم با خودم، ازخودم شاکی ام

دردم، بی همتی است، با توکم صحبتی است

من هرچه می کشم، ازنفس لعنتی است

با تقصیرآمدم، خیلی دیرآمدم

امشب مانند حُر، سربه زیرآمدم

چکمه ام روی ِ دوش، ازخجالت خموش

سوی توآمدم، غفارپرده پوش

بردیم زیردِین، یارب العالمین

بخشیدی مهربان، تا گفتم یاحسین

ای شاه بی سپاه، کشته ی اشک وآه

بی کفن مانده ی، گودال قتلگاه

ای ذبیح منا، مظلوم کربلا

دشمن کف می زد و... می زدی دست وپا

 شاعر: وحيد قاسمي

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

امام زمان(عج)-مناجات شب قدر

 

امشب کجا آه ای مسافر بار بستی؟

امشب کجا احیا گرفتی با که هستی؟

امشب کجا بغض غریبی را شکستی؟

یا بین مایی گوشه ای تنها نشستی؟

هرجا که هستی مضطرم ، قرآن ناطق

دستی بکش روی سرم قرآن ناطق

در آتش شرم از شما آه ست دودم

ای کاش از شرم آب می شد این وجودم

هر جا تو بودی با من و من بی تو بودم

آنقدر بودی عاشق من من نبودم

از سرخی چشمان تو شرمنده هستم

خوردم نمک  اما نمکدان را شکستم

حق کدامین مهربانی ات ادا شد

از تو اجابت ها به دست بی دعا شد

برمن وفا کردی جواب تو جفا شد

بر بی حیایی های من چشمت حیا شد

ای تو به من نزدیک تر از رگ گردن

دشمن نکرده با تو آنچه کرده ام من

امشب حلالم کن به آن فرق دریده

برآن که بی زهرا خوشی دیگر ندیده

امشب حلالم کن به آن مرد بریده

برآن عزادار غم قامت خمیده

بر آن غمی که در دل حیدر نشسته

امشب حلالم کن به پهلوی شکسته

 

موسی علیمرادی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

دلم آشفته و حالم مشوش

دو چشمم غرق خون، قلبم پر آتش

به درگاهت پناه آورده‌ام من

شکایت دارم از این نفس سرکش

***

فقیر و بی‌نوا، اَشکُو اِلیکَ

اسیر و مبتلا، اَشکُو اِلیکَ

نشد از خوف تو پُر اشک، هیهات

ز چشم بی‌حیا، اَشکُو اِلیکَ

***

شدم بی‌بال و پر بین قفس‌ها

دگر تنگ است در سینه نفس‌ها

پناه آورده ام سوی تو امشب

من از دست هواها و هوس ها

 

یوسف رحیمی

 

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

فَارحَم الهي يا كريم

يا ربِّ رحمان و رحيم فَارحَم الهي يا كريم
حيّّ تـوانـاي حكيم فَارحَم الهي يا كريم
با كوله بـاري ازگناه موي سپيد روي سياه
آمده بـنده ي لئيم فَارحَم الهي يا كريم
مولا مرا مي شنـاسيــم عبد وغلام عاصيـم
غم آشنايم از قديم فَارحَم الهي يا كريم
ازفعل خود شرمنده ام سر را به زير افكنده ام
جرم و گناهانم عظيم فَارحَم الهي يا كريم
عمري فقط بد كرده ام پستیِّ بي حدّ كرده ام
بايد بسوزم درجحيم فَارحَم الهي يا كريم
قسم به اشکِ آن يتيم كه شد به ویرانه مقيم
ازهجر بابا دل دو نيم فَارحَم الهي يا كريم


حمید رضا گلرخی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

نا امید از خودمم چشم امیدم به خداست

نفس من عین جفا  و کرمت  عین وفاست

 

هرچه خواهی  بدهی  بر من بیچاره بده

هرچه از سوی توای دوست رسد خوب و به جاست

 

سر به زیر آمده ام  باز سر افرازم کن

ای کسی که همه جا  پرچم لطفت بالاست

 

اشتراک من وتو  باعث شرمم شده است

گنه من به خفا و کرم تو به خفاست

 

پشت کردند همه عالم  وآدم  برمن

گرچه سخت است , غمی نیست که رویم به خداست

 

بد زمین خورده دلم گر که چنین می گریم

که نشان به زمین خوردن آیینه صداست

 

حاجتی را که روا نیست فزون شکر کنم

گاه بینایی من کوری چشم  گره هاست

 

گرچه زشت است گناه از من مخلوق ولی

بخشش از سوی تو ای خالق زیبا زیباست

 

گر پی مستحقی تا که براو لطف کنی

نیست بیچار تر از من که نیازم به سخاست

 

هم بلایم بده هم کرببلا حرفی نیست

درد با عشق حسین بن علی عین دواست

شاعر: موسي عليمرادي

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دشمن شاد
نکنه یه روزی با فریاد و داد
بـر سرم آواری از طعنه بیاد
منو راه ندی بهم بگی بـرو
خـدا بنده ی گنهکار نمی خواد
می دونم بس که بدم خدا به من
یه سرِ سوزن نـداری اعتقاد
بنده های خیلی خوب زیاد داری
که دیگه این بَده روبُردی زِیاد
حق داری روتو ازم بر گردونی
آخه روسیاهم از جرم و عناد
عمرم و جوونیـم و زندگیـم و
/ تو قماری از گناه دادم به باد
هر چیم یا هرکیم ولی خدا
من علی رو دوست دارم خیلی زیاد
مادرم همراه شیرداده به من
عشقِ این مولای خوب و پاک نهاد
اگه در آتیـش منو بسوزونی
دشمنِ علی و زهـرا میشه شاد
منو به علیِّ مرتضی ببخش
خدا ایـن بزرگی از تو بر میاد
حمید رضا گلرخی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

الهی...

نیمی از فرصت تقریب به دلدار گذشت

 

چشم بر هم زدم و این همه اسحار گذشت

 

شب به شب آمدن و ناله زدن بر در دوست

 

چون نسیم سحری آمد و ناچار گذشت

 

گر چه کالای من غمزده بازار نداشت

 

کسب و کارم همه با لطف خریدار گذشت

 

چه خداوند رحیمی است که با قطره ای اشک

 

از سر معصیت بی حد و بسیار گذشت

 

گذر هر نفس آلوده به این دیر افتاد

 

شامل عفو خدا گشت و سبکبار گذشت

 

زودتر باید از  این مائده کامی ببریم

 

نیمی از سفره ی مهمانی غفار گذشت

 

نیمی از ماه گذشت و مه من جلوه نکرد

 

چه کنم نیمه ای از فرجه ی دیدار گذشت

 

نیمه ای رفت ولی نیم دگر در پیش است 

 

ای خوش آن کس که از این ماه، سزاوار گذشت

 

هر شب اینجا دل من مضطرب بانویی است

 

محملش از وسط کوچه و بازار گذشت

 

سنگ می آمد و بر روی برادر می خورد

 

خواهر غمزده با دیده ی خونبار گذشت

 

پیش چشمان پدر، دخترکش سیلی خورد

 

عمر کوتاه گلش در غم و آزار گذشت

 

 

( مصطفی هاشمی نسب)

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  3:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها