0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اخلاقی و اندرز-شب قدر

 

بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ

گر کافر و گبر و بت‌پرستی بازآ

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی بازآ

 

ابوسعید ابوالخیر

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی

باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم

نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز بجائی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

تو کریمی و  دو صد کوه به یک کاه ببخشی

من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی

سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم

به بهشتم ندهم گر بدهی شعلۀ آهی

سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی

اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی

چو بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد

این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی

چون پسندی که فرود آوری اش در دل آتش

این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی

سخن از وسعت عفوت نتوان گفت که فردا

جرم کونین به پیش کرمت نیست گناهی

دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد

همچو کوری که نشسته است به غفلت سر چاهی

 

غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دو سه شب مانده فقط برگ امان نیست مرا

توشه ای از برکات رمضان نیست مرا

 

یک زمان گریه کنی خوب برایت بودم

خاک بر سر شدم اشک روان نیست مرا

 

توبه هایم عقب افتاده و جوانیم گذشت

پیری از راه رسیده است توان نیست مرا

 

سرم آنقدر به دنیا و ظواهر گرم است

چیزی از باطن اسرار عیان نیست مرا

 

آشتی کردن من با همه بود الا تو

سود این دوستی ام غیر زبان نیست مرا

 

شب قدر از کف من رفت برای بخشش

غیر روز عرفه هیچ زمان نیست مرا

 

تا زمانی که حسین است رفیق دل من

میل همراه شدن با دیگران نیست مرا

 

دور هم بودن ما را بنویسید حسین

نفسی جز نفس سینه زنان نیست مرا

 

آه جز کرببلا هیچ نمیخواهم من

آه جز کرببلا قبله ی جان نیست مرا

 

خواهری رفت سوی مقتل و میگفت حسین

جان تو همسفری غیر سنان نیست مرا

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب 28 رمضان 95

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

نومید نمی‌شویم یک آن از ‌تو

دیدیم ‌مگر ‌به ‌غیرِ ‌ا‌حسان از تو؟

جر‌م و ‌گنه و ‌خطا و ‌عصیان از ما

جود و کر‌م و عطا و ‌غفران از تو

 

یوسف رحیمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان – اشعار مناجات با خدا

 

درد دادم که بدانید داوئی هم هست

آنقدر زود نرنجید شفائی هم هست

 

من که نزدیکترم از رگ گردن به شما

پس چرا حرف شما حرف جدائی هم هست

 

به در بسته نخورده است کسی پیش کریم

به گنهکار بگویید خدائی هم هست

 

دستتان بند شده پیش هم اِلا من

یادتان نرفته مگر شغل گدایی هم هست

 

من عزیزم چقدر پیش خودی های شما

خودمانیم در این بُتکده جایی هم هست

 

گوش کردم همه ی حرف شما را آنوقت

یادتان رفته سحرگاه و دعائی هم هست

 

فاطمه سوخت که آتش نرسد به احدی

فاطمه هست اگر روز جزائی هم هست

 

وحشت قبر ندارید بگویید حسین

خوف اگر هست نترسید رجائی هم هست

 

وای از آنوقت که دیدن به جز نیزه وسنگ

در کف آن عرب پیر عصائی هم هست

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب 26 رمضان 95

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

با غُل و زنجیرِ دورِ دست و ‌پام
آخرش هر طوری که بود اومدم
هیچکسی جز تو محلم نمیداد
تا تعارفم زدی، زود اومدم

 

حالا که من اومدم خودت بگو
روسیاه با چشم گریون نمیخوای؟
خیلی وقته پشت در مُعطلم!
درو وا کن خدا، مهمون نمیخوای؟

واسه جبران بدی‌هام اومدم
لااقل بهم یه راهِ حل بده
کتابِ روی سرم واسطمه
تورو قرآن به منم محل بده

معصیت حس خوبی بهم نداد
حال خوبِ سحرو ازم گرفت
بغلم کن، منو تحویلم بگیر
آخه قهر تا کِی خدا؟ دلم گرفت

برا عاقبت بخیر شدن، باید
از همه غیر خودت فرار کنم
اگه امشب منو عَفوَم نکنی
با شب اول قبر چکار کنم؟

یه کاری کن که شب اول قبر
رو لبم ذکر خدا خدا بیاد
قَسَمِت میدم منو تنها نذار
زود خبر بده امام رضا بیا

بیا امشبو به جای غضبت
مهربونیتو بهم نشون بده
آی اونی که به بدا امون میدی
یه باره دیگه بهم امون بده

تو‌ بزرگی پس بزرگی کن برام
جلو خوبات بدیمو وجب نکن
جونمو بگیر ولی جونِ حسین
با عقوبتت منو ادب نکن

تورو به جون اونی قسم دادم
که تو گودالم تورو صدا میزد
قربونش برم نه واسه‌ی خودش
واسه خاطر ما دست‌وپا میزد!

محمد زوار

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

جا مانده زِ خوبان شده ام گریه ندارد؟
مجنون و پریشان شده ام گریه ندارد؟

با بارِ کجِ رویِ دلم بین مسیرم
وامانده و حیران شده ام گریه ندارد؟

گفتم زرنگی کنم اما ته چاهم
بازی خورِ شیطان شده ام گریه ندارد؟

آن سینه زنِ اهل نماز شبِ تو مُرد
بدجور هوسران شده ام گریه ندارد؟

دور از علمایم چه نزدیک به مرگم
چون قصه ی پایان شده ام گریه ندارد؟

با زَمزَم اشک سحرم زِمزِمه دارم
همخانه ی هجران شده ام گریه ندارد؟

هی غرق شدم در دل دنیای مجازی
هی دور زِ قرآن شده ام گریه ندارد؟

دیگر به لبم خاطره ایی از شهدا نیست
من ننگ شهیدان شده ام گریه ندارد؟

با اینکه بدم باز بمن روضه چشانید
سرمست حسین جان شده ام گریه ندارد؟

سید محمد میرهاشمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-شب نیمه ماه مبارک

 

ای به دل مؤتمن، مونس جان من

 آمدم با حسین، آمدم با حسن

 تو مرا میزبان، من تو را میهمان

 تو مرا همنشین، من تو را هم زبان

 یا اله الحسن یا اله الحسین

 گر چه یا رب بدم، با کریم آمدم

 ربّی یا سیدی، کی کنی تو ردم

 مه به نیمه رسید، ماه زهرا دمید

 حق مبارک کند، که حسن آفرید

 یا اله الحسن یا اله الحسین

 ای که دادی رهم، سر بر این در نهم

 در به رویم مبند، عبد این درگهم

 یا اله الکریم، ای روف و رحیم

 ای به احسان و جود، یار من از قدیم

 یا اله الحسن یا اله الحسین

 ای به عبدت مجیر، کل شیء قدیر

 انا عبد الذلیل، انت نعم الامیر

 با تو از رو برو، می کنم گفتگو

 هر شبم تا سحر، با تو سرّ مگو

 یا اله الحسن یا اله الحسین

 گاه از این جا مرا، می بری ای خدا

 گه مدینه گهی، می بری کربلا

 من به ذکر حسین، می کنم شور و شین

 با غمش می زنم، شعله بر عالمین

 یا اله الحسن یا اله الحسین

 

محمود ژولیده

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

آمدم باز کریما به امید نظری

منم و لطف تو و سوز دل و چشم تری

آمدم باز ببینم که رحیمیت تو...

می شود یار پریشانی این پشت دری

همتی نیست که پر باز کنم پر بکشم

خسته ام خسته از این غربت بی بال و پری

نامه ام پرشده از معصیت ریز و درشت!

که دگر نیست به آه دلِ زارم اثری

کاشکی بانفس پاک دلی، خوش ذاتی

نخوت و رخوت این بندگیم را ببری

بر مذاقم بچشان لذت بیداری را

خواب هرگز نکند مرد دعای سحری

گیرم از مهر، گناهان مرا بخشیدی

پاک شد نامه ی اعمال بدم... با شرری

بارِ شرمندگیم را چه کنم یا الله

آه از جهل و گرفتاری و این خیره سری

 

مجتبی روشن روان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

عمری گذشت خدمت رندان نشد نصیب
درک حضور محضر جانان نشد نصیب

پس کوچه های نفس بداندیش و گم شدن
طِیّ طریق وادی عرفان نشد نصیب

 

بس که کلام غیر حجاب وجود شد
یک جلوه از تلاوت قرآن نشد نصیب

اسلام دین عشق و ولا و محبت است
ما را بغیر نام مسلمان نشد نصیب

قربی نگشت حاصل و منّا نگشته ایم
ای دل مقام حضرت سلمان نشد نصیب

از سفره ی ولا که محبان از آن خورند
ما را چه شد که سهم کمی نان نشد نصیب

شیرینیِّ وصال به جای خودش، چه شد ؟
ما را که زهر تلخی هجران نشد نصیب

از تشنگی روزه ی ماه خدا چه سود؟
آن را که سوز آن لب عطشان نشد نصیب

این زندگی زِ مردنِ صد بار بدتر است
آن را که کوی شاه شهیدان نشد نصیب

از تلِّ زینبیه ی دل ناله می زنیم
مردیم و کربلات حسین جان نشد نصیب

سید محمد میرهاشمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

من عبد روسیاهم دست مرا بگیرید

شرمنده از گناهم دست مرا بگیرید

از بس که دور گشتم از خانه ی حبیبم

گم گشته است راهم دست مرا بگیرید

عبد جمودالعینم ازکثرت معاصی

رفته زکف سپاهم دست مرا بگیرید

با زورقی شکسته خود را رساندم اینجا

تنها و بی پناهم دست مرا بگیرید

آغوش خود گشودی اما فرار کردم

برگشته غرق آهم دست مرا بگیرید

وقتی که غیرتم رفت شوق عبادتم رفت

درمانده از گناهم دست مرا بگیرید

عهد شباب رفت و مویم سفید گشته

بی حد شداشتباهم دست مرا بگیرید

شد آرزوی این دل ایوان طلای حیدر

غیر از نجف نخواهم دست مرا بگیرید

تنها ره نجاتم شش گوشه ی حسین است

بی کربلا تباهم دست مرا بگیرید

شبهای جمعه قلبم در روضه ی حسین است

گریان قتلگاهم دست مرا بگیرید

 

مجتبی قاسمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دلا بکوش مطهر بمان و محرم باش
دخیل چادر دخت رسول اعظم باش

به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را
بدین طریق به چشم خدا مکرم باش

عبودیت به صفات ربوبیت برسد
بیا و عبد خداوند باش ، رب هم باش

تو جمع عالم دنیا و آخرت هستی
مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش

اگر چه عبد به غیر از " نمیتوانم" نیست
ولی معیت رب هست " میتوانم " باش

مباش چاه سر راه یوسفان خدا
به فکر تشنه لبان باش و چاه زمزم باش

مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت
به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش

ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند
از این به بعد دمادم به یاد آن دم باش

به سفره خانه ی حاتم مبر نیاز ، اما
اگر به خانه ی تو آمدند حاتم باش

اگر درست نکردی ، خودت درست بمان
کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش

غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن
ولی به غصه همسایه هات مرهم باش

بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد
بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش

شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان
شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش

چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه
به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش

گر ایستاده بمیری شهید میمیری
درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش

کلید قفل شهادت بدست این اشک است
امیدوار به این اشکهای نم نم باش

خروش پیر جماران شده چه دریایی
نو نیز حداقل قطره ای ازین یم باش

آهای امت اسلام ! بهر پیروزی
دخیل چادر دخت رسول اکرم باش

علی_اکبر_لطیفیان
 

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ماه رجب ، ماه عبادت شد
تا بنده اش را خوب دریابد
در مطلع این ماه ، خورشیدی...
بر این جهان تار ، می تابد

از آسمان ، جبریل میآید
تا دائما دور و برش باشد
بابای او از نسل ارباب و
بنت الحسن هم مادرش باشد

نامش "محمد" ، کنیه اش "باقر"
چشمان او دریایی از عصمت
من حتم دارم از قدوم اوست
ماه رجب شد ، "مایه رحمت"

"علم" از وجود او شده سیراب
آموزگار اهل "ایمان" شد
هرکس که شد بی بهره از نورش
بی بهره از آیات قرآن شد

شاگرد او صدها چو موسی و
عیسی زند زانو به درگاهش
عالم بهم میریزد از خشمش
"دوزخ" شود "جنت" ، ز یک آهش

او یادگار کربلا باشد
در قاب چشم خیس بابایش
بوی حسین فاطمه دارد
سوز و گداز این نفس هایش

پای پیاده میرود روزی
همراه طفلان ، کوفه را تا شام
هم "دست بسته" دید زینب را
هم سنگ و آتش دید ، هم دشنام


 #پوریا_باقری

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

محکومیت آل سعود- تقدیم به شهدای مظلوم منا

 

دستور خدا پیروی از امر امیر است

کردار علی گونه مراعات نظیر است

ای حیدریان ، فاطمیان ، ظلم ستیزان

اسلام به دست ستم امروز اسیر است

امروز به میدان عمل گوی مهیاست

برخیز پشیمانی فردای تو دیر است

فردا نتوان کرد عمل، روز سؤال است

آنجا که قلم بر کف منکر وَ نکیر است

در هیئتِ خود بیعت خود تازه نمائیم

هر روز برای دل ما روز غدیر است

نه قافیه معیار محبت نه قیافه

با قافله پیوسته هر آنکس که بصیر است

چون اشعریان قاضی مکار نباشیم

این موعظه ی نغز ز عمار کبیر است

ما دل به امان نامه ی ابلیس نبستیم

چون ملت ما غیرتی و پاک ضمیر است

خائن بُوَد آن کس گذرد از خط قرمز

از توطئه ی اجنبی الله خبیر است

ایران ندهد باج به دجّال زمانه

این منطق ما بر دل بیگانه چو تیر است

از عهد ابوالفضلی خود روی مگردان

سرباز حسینی، دگر ایام خطیر است

سیلی به رخ آل سعودی بزن امروز

فردا نزند فاطمه را، خصم شریر است

درسی خشن و سخت به وهابی دون ده

عالم متوجه بشود شیعه دلیر است

ای کشته ی مظلوم منا، حق شما را

گیریم ز دشمن که عدو خوار و حقیر است

احرار به زیر علم کرب و بلایند

بنگر پسر فاطمه سرباز پذیر است

 

ولی الله کلامی زنجانی - سید زین العابدین صفوی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

تقدیم به مدافعان حرم

 

نرود دور و بر حادثه الا با عشق

به سراغ خبر حادثه الا با عشق

حرم از امنیت افتاده ولی ممکن نیست

گذر از دردسر حادثه الا با عشق

دست برده است که بیرون بکشد،می داند

در نیاید جگر حادثه الا با عشق

مادرش گفت به میدان برو اما پسرم!

برنگرد از سفر حادثه الا با عشق

عرصه جولانگه نفس است و جنون، نگذاری

پسرم! سربه سر حادثه الا با عشق

زدن سنگ مهم نیست ، در این جولانگاه

نشکند بال و پر حادثه الا با عشق

قبل از این نیز نشان داد به ما فاطمه، مرد

نرود پشت در حادثه الا با عشق

چشم عباس نشان داد که روشن نشود

جاده ی خیر و شر حادثه الا با عشق

سرِ ما وارث عشق است ، نباید برود

روی نی در گذر حادثه الا با عشق

 

محسن ناصحی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:52 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها