0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

نشسته ایم به راهت چه میکنی با ما ؟

تو شاه و ما همه رعیت چه میکنی با ما ؟

 

کنون که عمر گران صرف آرزوها شد

رسیده ایم ته خط چه میکنی با ما ؟

 

همیشه اولویت را به این و آن دادیم

شدیم غرق خجالت چه میکنی با ما ؟

 

جواب بد شدن ما نگاه لطف تو بود

چه کرده ایم برایت... چه میکنی با ما...

 

سریع میگذرد زندگی چه خوب و چه بد

در ازدحام قیامت چه میکنی با ما

 

سه چهار روز همه زائر رضا بودیم

 به خاطر دل حضرت چه می‎کنی با ما

 

به زیر قُبّه‎ی آقا که می‎روی شب‎ها

 در آن زمان اجابت چه می‎کنی با ما

 

در آن زمان که گرفتار کار خود هستیم

بگو برای شفاعت چه میکنی با ما

 

منی که آمدم و گریه بر حسین کردم

به خاطر دل حضرت چه میکنی با ما ؟

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی

در زیارت عاشورا 29/2/94

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

نروم از سر کویت چه برانی چه بخوانی

به خداییت قسم برتر از آنی که برانی

به تو مأنوسم و یکدم زتو مأیوس نگردم

چه به عرشم بکشانی چه به خاکم بنشانی

بنوازی بگدازی تو حکیمی تو بصیری

بکشی زنده کنی مصلحت از توست تو دانی

من بیچاره به غفلت ز تو هر سو بگریزم

تو کرامت کنی و باز به سویت بکشانی

که مرا می دهد از لطف پناهی؟ تو پناهی

که تواند گره از من بگشاید؟ تو توانی

چه عذابم کنی از خشم و چه از مهر ببخشی

این محال است که از مملکت خود تو برانی

هرچه خواهی به سرم آر ولی روی مگردان

هرچه دادی بستان لیک خودت را نستانی

وای از سختی جان کندن و از لحظۀ مرگم

تو مگر پیشتر از مرگ، علی را برسانی

"میثم" از کوی تو جایی نرود گفتم و گویم

نروم از سر کویت چه برانی چه بخوانی

 

غلامرضا سازگار

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

ای که می گویی خدایا در به رویم باز کن

من گشودم در بیا حالا تو کمتر ناز کن

دوست دارم عمر تو با معصیت پایان نگیرد

پس بیا آغوش من راه ثواب آغاز کن

ای زمینگیر گناهان ای شکسته بال و پر

بار عصیان را بریز از دوش خود پرواز کن

زرق و برق زندگیِ تو ندارد فایده

خویش را با بندگی در پیش ما ممتاز کن

من نمی گویم که با ما گفتگو کن دائماً

لاأقل دردی اگر داری به ما ابراز کن

بد مگو از ما، تو را من دوست دارم عبد من

خوبی ما را ببین بعداً دهان را باز کن

راه حل مشکلت را با کلید یا علی

می دهم دست خودت حالا برو اعجاز کن

با علی مومن بمان و با علی قرآن بخوان

سیر کن آیات ما را، کشف صدها راز کن

با علی بالا بیا آری به عرش ما بیا

بعد از آن با چشم حیدر سیر چشم انداز کن

 

مجتبي شكريان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان – اشعار مناجات با خدا

 

باز هم توبه کنان پشت درت آمده ام

شب به امید عطای سحرت آمده ام

نظری کن که پی یک نظرت آمده ام

نفس آلوده به سوی گذرت آمده ام

 

یاد دادی که اگر عاصی و سرگردانم

زشت این است رخ از روی تو برگردانم

 

نعمتم دادی و با نعمت تو بد کردم

مهلتم دادی و تقصیر مجدد کردم

لطف کردی عوضش غفلت بی حد کردم

بارها آنچه ز من بر نمی‌آمد کردم

 

چه کنم عذر مرا گر نپذیری امشب

کاش از این بی سرو پا دست بگیری امشب

 

چشم من خشک شده حال بکا نیست که نیست

جرأت معصیتم هست حیا نیست که نیست

دست بی خیر مرا اذن دعا نیست که نیست

خبری در دلم از نور خدا نیست که نیست

 

تا بخواهی تو در این قلب هوس هست که هست

حس وابستگی ام بر همه کس هست که هست

 

بار عام از تو رسیده است که دعوت شده ام

یکی از سفره نشینان ضیافت شده ام

خوب شرمنده این رسم رفاقت شده ام

باز بد جور هوایی زیارت شده ام

 

کربلا قبله دلهاست دلم تنگ شده

شاهد حال من آقاست دلم تنگ شده

 

پدری آمده آرام کند دختر را

زینب اینجاست که بوسه بزند حنجر را

آمده زنده کند خاطره مادر را

آخر دم رفتن زده محکم گره معجر را

 

چقدر خواسته با گریه از او ، تا نرود

می دود پشت سر شاه که تنها نرود

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی

در شب سوم رمضان 94

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان

 

خاکی اَم بس که زمین خوردم و غفلت کردم

آه دیگر به زمین خوردنم عادت کردم

 

چقدر توبه شکستم ، چقدر برگشتم

چقدر پیش تو احساس خجالت کردم

 

جای تو دل به همه دادم و خارم کردند

رحم کن بر من ساده که حماقت کردم

 

دارد این عمر تلف می شود و می بینم

نه شدم عابد درگاه نه همت کردم

 

مزه ی نام حسین از دهنم دیگر رفت

بس که هی پشت سر خلق تو غیبت کردم

 

دست احسان تو را پس زدم و کج رفتم

جای تو با خود ابلیس رفاقت کردم

 

به امانت شرف و ثروت و جاهم دادی

من آلوده خیانت در امانت کردم

 

یاد بی کس شدنم ، یاد تو افتادم من

سر این سفره فقط صحبت حاجت کردم

 

نظری کن که دگر سمت معاصی نروم

خسته ام بس که از این نفس شکایت کردم

 

نخورد مهر عذاب تو به پیشانی من

همه ی عمر فقط سجده به تربت کردم

 

لذت ماه مبارک سفر کرببلاست

میل شب های حرم میل زیارت کردم

 

تو خودت شاهد من باش که در هیئت ها

از تن بی سر ارباب روایت کردم

 

نیزه دار آمد و افتاد به جان بدنش

وای من کهنه حصیری شده دیگر کفنش

 

سید پوریا هاشمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان – موسی علیمرادی

 

پریش آمده ام با دلی پریشان تر

به مو پریشی زینب بیا ز من بگذر

 

همیشه گرمی آغوش تو پناه من

کجاست دست تو ای مهربان تر از مادر

 

کدام در بزنم درد خود به که گویم

خدا نکرده بگویی اگر برو دیگر

 

شنیده ام که نوازشگر غریبانی

به شوق دامن تو آمدم خدا با سر

 

ز بسکه در نزده در به روی من واشد

نه در زدن بلدم نه گدایی از این در

 

من اولین نفری نیستم که می بخشی

خبر ز رحمت تو دارد این گدا بهتر

 

نگاه تو که سریع الرضاست از آن رو

رضا نشد که ببیند مرا به دیده تر

 

بدون دُر صدفی لایق خریدن نیست

بخر مرا که پرم از محبت حیدر

 

الا که پرده نینداختی در این دنیا

بیا و پرده  مینداز باز در محشر

 

که آه شرم من از چشم مادرم زهرا

بسا برای من از آتش است سوزان تر

 

مرا به دست حسینت سپردی از اول

مرا  به دست حسینت بده دم اخر

 

 هوای گریه پایین پا به سر داردم

هوای روضه بی سر نماز بالا سر

 

موسی علیمرادی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان – موسی علیمرادی

 

آمدم دیر آمدم اما به هر حال آمدم

دل شکسته ، دل پریش و بی پر و بال آمدم

 

آمدم جبران کنم اما نمیدانم چطور

بس گنهکارم خدا آشفته احوال آمدم

 

دور از تو ، من شکستم زیر بار معصیت

من الف رفتم ز درگاهت ولی دال آمدم

 

با گره بر زلف تو وا میشود این بخت من

شب به شب در زلف تو دنبال اقبال آمدم

 

فرصت گفتن ندادی زود بخشیدی مرا

هاج و واج از مهربانیّ ات چنین لال آمدم

 

روزی اشک محرم ، فاطمیه دست توست

یک شبِ دنبال کسب رزق یک سال آمدم

 

دانه ای را دام کن تا که گرفتارش شوم

درپی مهدی پی آن خط آن خال آمدم

 

قتلگاهم را خدا در روضه امشب جور کن

 که برای روضه های سخت گودال آمدم

 

موسی علیمرادی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

آمد از پرده برون ماه منور رمضان
علیرضا قزوه



ناگهان زمزمه سر داد ازآن سو رمضان
چون شباهنگی با حق حق وهوهو رمضان

بعدازآن دست تکان داد که سیب آوردم
سیب سرخ آورد از روضه ی مینو رمضان

با خودش رایحه ی باغ شهیدی آورد
مثل یک باغچه ی زنبق وشب بو رمضان

ای به گلچرخ تر از ابرمهاجر ای ماه!
به سبکروحی چون برکه ای از قو رمضان!

چشم برکوه،هلال تو چه دیدن دارد
زده ای باز برآن دامنه اردو رمضان!

سوره ی نحل مگر در تو فرود آمده است
که عسل هاست تورا قسمت کندو رمضان

پشت این پنجره می بینمت ای ماه بلند
ای پریزاد وپریروی وپری خو رمضان!

بردل شبزده ام پنجره ها واکردی
که براین کوچه چراغی زده سوسو رمضان!

چشمه ساری ازلی دردل تو پنهان ست
ای غزلپوش وغزلجوش وغزلگو رمضان!

چشم ها دوخته برآینه گردانی تو
محودر گردش چشم تو وابرو رمضان!

شب شیراز ازین جلوه چه دیگرگون ست
کو شراب غزل حافظ وخواجو؟رمضان!

کاش افطارم درسایه ی انگوری بود
فارغ از مدرسه ودرس وهیاهو رمضان!

فرصت سبز تو راقدر بدانیم ای کاش
که گل انداخته ای باز چه نیکو رمضان!

مرغ آمینی ازآن شاخه مرا می خواند
به کجا می بردم جذبه ی یاهو رمضان؟!

ای نماهنگ خدا سهم سحرگاهانت
بی صدا می شنوم زمزمه ی او رمضان!

بادعای سحرت کاش مرا می بردی
غرق در نافله ام سوی فراسو رمضان!

باهلال شب عیداز همه سو می شنوم
مانده بر نارونی،قمری وکوکو رمضان

باخودم زمزمه کردم به زیارت نامه!
ای شمیم نفس ضامن آهو رمضان!

محو در شور شبانگاهی ات ای ماه بلند
ورقی خواندم ازآن مصحف گیسو رمضان!

آه مولای غریبی ست به نخلستانت
داری از کوفه تو هم دشنه به پهلو رمضان!

بامن از ولوله ی صبح قیامت بنویس
بامن از محکمه ی سنگ وترازو رمضان!

این قصیده ست مرا تحفه ازآن سیر وسفر
برگ سبزی ست ازآن خلسه ی خوشبو رمضان!

سیر گلگشت تو هنگام سحر داشت دلم
بپذیر از کرم این لاله ی خودرو رمضان!

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی

ما را امید وصلِ تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی

 

شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی

ما را امید وصلِ تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی

گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی

مانند طفل گم شده ای گریه می کنم
خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی

امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن
قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی

مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
صاحب عزای مجلس مولا نیامدی

کنج خرابه کودکی آرام زیر لب
با گریه گفت شب شده بابا نیامدی

رضا باقریان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

چشم آلوده ز پاکی گوهری می خواهد
عاشق از اشک سحرها ثمری می خواهد
آتش قهرِ خدا هم، سپری می خواهد
مانده در راه خطا راهبری می خواهد

 

عبدِ فَرّار، به این خانه پناه آورده
به روی دوش فقط بارِ گنه آورده
عذرخواه است اگر روی سیاه آورده
در بساطش دل بشکسته و آه آورده
حال از لطف و کرم خوش خبری می خواهد

شب دراز است و هر آنکس که حقیقت بین است
سرِ سجاده و درک سحرش شیرین است
معصیت کاش بدانیم چرا سنگین است
نیمه شب آه، از عمق جگری تسکین است
سحر ماه خدا چشم تری می خواهد

در دل چاهِ گنه، آدم عاقل نرود
بنده باشد، به لحد غافل و جاهل نرود
کشتی موج زده جانب ساحل نرود
بار کج در وطنِ ما که به منزل نرود
حذر از دامِ گنه رهگذری می خواهد

اشک، در چشم هر آنکس که فراهم نشود
خوف، از حضرت جبّار مُسَلّم نشود
رحمتِ واسعه از سمت خدا کم نشود
آدم از فعلِ بدش حضرت آدم نشود
رحمت واسعه صاحب نظری می خواهد

هر که شد اهلِ نظر، بود گرفتار حسین
عاشق در به در و زنده ی رفتار حسین
بر سرش بوده دو تا دستِ علمدار حسین
روز و شب هست عزادار و گوهربار حسین
گریه بر خون خدا هم، بصری می خواهد

هیچ کس با گنهش عالم فرزانه نشد
با هَوی و هوَسَش راهیِ میخانه نشد
گرد شمع رخ ارباب که پروانه نشد
کُشته ی روضه ی آن دختر دردانه نشد
دختری که شده تنها پدری می خواهد

اشک در چشم ترِ دختر سلطان، خون است
پدرش با تنِ پرخون به دل هامون است
خوار از پایْ کشید و دل او محزون است
بازویش پر ورم و صورت او گلگون است
گریه می کرد و کسی گفت، سری می خواهد

(( نیمه شب بود که درهای اجابت وا شد ))
زایرِ این گل بی برگ، سرِ بابا شد
ذکر لبهاش فقط نغمه ی واویلا شد
مرگ، دور و برِ ویرانه سرا پیدا شد
درکِ این داغ، دل شعله وری می خواهد

رضا باقریان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

ای ذکر رحمت – الهی العفو

باران رافت – الهی العفو

امشب مقیم – کوی تو هستم

مست از شمیم – بوی تو هستم

محتاج نور – روی تو هستم

پس کو عطایت ؟ - الهی العفو

دل را ز غیر - مولا بگیرم

در کوی دلبر – تا جا بگیرم

در خانه ی حق – ماوا بگیرم

آیم به سویت – الهی العفو

شام گناه و – هجران سحر شد

از اشک توبه – دل مفتخر شد

بخشش نصیب – چشمان تر شد

بنما عنایت – الهی العفو

دیدی مرا چون – بی دست و پایم

از برکت این – سفره جدایم

با رحمت خاص – کردی صدایم

کردی تو دعوت – الهی العفو

گفتی که بنده : – مال منی تو

عبد پریشان – حال منی تو

جا مانده ی هر – سال منی تو

گو  اَز وجودت – الهی العفو

رفتند یاران – تنها شدم من

دیگر غریب – دنیا شدم من

ای وای دیدی – رسوا شدم من

گویم ثنایت – الهی العفو

عطر حضور از – یادم نرفته

عشق ظهور از – یادم نرفته

کرخه ی نور از – یادم نرفته

در اوج غربت – الهی العفو

جبهه بهشت – روی زمین بود

صبح دو کوهه – شور آفرین بود

با عطر دلبر – دلها عجین بود

کو آن قداست ؟ - الهی العفو

ما خاطراتی – دیرینه داریم

یک کربلا غم – در سینه داریم

چشمان تر در – آدینه داریم

ای فطر امت – الهی العفو

ای ماه رحمت – دلدار من کو ؟

مهدی زهرا – یاس چمن کو ؟

عشاق جمع اند – اِبنُ الحسن کو ؟

ماه ولایت – الهی العفو

آقا بیا تا – قوّت بگیرم

از اشک روضه – برکت بگیرم

شور حسین در – هیئت بگیرم

به حقِّ تربت – الهی العفو

 

 

سید محمد میر هاشمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات


ای آنکه کار ساز همه بندگان تویی
پروردگار عزوجل لامکان تویی

گسترده بر ادیم زمین سفره ی کرم
روزی رسان به خلق همه از آب و نان تویی

برخوان بی دریغ تو یا واهب العطا
مهمان بود گدا و غنی،میزبان تویی

در سایه عنایت و لطف مدام تو
ما بندگان به امن و امان،سایه بان تویی

اهریمنان به غارت ایمان ز هر طرف
ما را نگاه دار خدایا،دیده بان تویی

یا رب خلاف امر تو بسیار کردیم
مستوجب عذاب ولی مهربان تویی

امید ما به روز جزا رحمت است و عفو
بخشنده گناه و خطا بی گمان تویی

یارب به جود و کرم امام مجتبی
ما را ببخش،سرور بخشندگان تویی

در پیشگاه قدس تو ای آفریدگار
دارم امید چاره ی بیچارگان تویی

"کریمی"سر فکنده ز خجلت برابرت
بخشنده گناه سر افکندگان تویی

سعید کریمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مانده ام در شب زلف تو نهان مهدی جان
بی تو نوری نبود در دو جهان مهدی جان
کاش می شد بنویسند زمان فرج است
سومین هفته ی ماه رمضان مهدی جان


اصغر چرمي

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بر ناله های بی اثرم توبه می کنم
بر حال و روز پر شررم توبه می کنم

با گریه های خویش به جایی نمی رسم
حالا بر اینکه بی سپرم توبه می کنم

 

بر ناله های بی اثرم توبه می کنم
بر حال و روز پر شررم توبه می کنم

با گریه های خویش به جایی نمی رسم
حالا بر اینکه بی سپرم توبه می کنم

بال و پرم فدای گناهم شد و شکست
بهر شفای بال و پرم توبه می کنم

هر چه به در زدم، درِ این خانه وا نشد
دلخسته ای به پشت درم توبه می کنم

خشکیده است چشم همیشه بهاری ام
اشکی بده بر این بصرم، توبه می کنم

یاسیدالکریم، پناهم نمی دهی ؟
من آن گدای در به درم توبه می کنم

یاد عذاب، درد سرم را زیاد کرد
از آنچه آمده به سرم توبه می کنم

عمرم گذشت و هر سحر از غافلین شدم
حالا برای هر سحرم توبه می کنم

هرکس که رفت کرببلا توبه کرد و رفت
امشب منم به عشق حرم توبه می کنم

رضا باقریان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بالا نرفت سوز صدایی که داشتم
کاری نکرد ذکر و دعایی که داشتم

حال و هوای پاکیَم از دست رفته است
یادش بخیر حال و هوایی که داشتم

 

بالا نرفت سوز صدایی که داشتم
کاری نکرد ذکر و دعایی که داشتم

حال و هوای پاکیَم از دست رفته است
یادش بخیر حال و هوایی که داشتم

دیروز اشک چشم من هر لحظه می چکید
امروز نیست اشک و بکایی که داشتم

از بسکه با هوای و هوس خو گرفته ام
دیگر دراز نیست دست دعایی که داشتم

یادش بخیر زمزمه های خدایی ام
حالا کجاست سوز و نوایی که داشتم

دیگر جسور و روسیه و خیره سر شدم
بر لب نمانده ذکر خدایی که داشتم

شرمنده ام که با شهدا قهر کرده ام
با یادشان چه شور و صفایی که داشتم

یادش بخیر جمعه که می شد غروب ها
همراه گریه زمزمه‌هایی که داشتم

با معصیت ز سینه ی من پر کشیده است
حال و هوای کرببلایی که داشتم

رضا باقریان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها