0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

صحبت آن بود که بار غم جانان بکشیم
قسمت این است که عمری غم هجران بکشیم

حسرتِ چشمِ تماشا به سحر باید بُرد
شاید از دیدۀ شب چشمۀ باران بکشیم

تابشی می طلبد ، نیمه شبی یا سحری
"اَرَنی" نعره چنان موسیِ عمران بکشیم

دلِ طوفانی اگر خضرِ ره ما بشود
می توان نازِ رخِ یار به هر آن بکشیم

خیمه نزدیکتر از این نَشَود با دل ما
تا به کِی دور از او ، سر به گریبان بکشیم

مهزیار است مگر یک شبه مهمانِ حبیب
گفت دلدار که ما منّت مهمان بکشیم

مصلحت بهتر از این نیست که تا محضر دوست
بارِ عشقش به وفا همچو شهیدان بکشیم

جا نمانیم که جای دل ما اینجا نیست
بال و پر تا حرم حضرت سلطان بکشیم

یا بما تذکرۀ کرب و بلایی بدهند
یا که بار دلِ خود را به خراسان بکشیم

"کربلا کعبۀ عشق است و دل اندر احرام"
دست باید ز غم علقمه از جان بکشیم

ما به تردید نمانیم به بین الحرمین
از حرم تا تَه گودال ، حسین جان بکشیم

ای خوش آن روزه و افطار که در مقتل یار
مَرهَمِ زمزمه ای بر لب عطشان بکشیم


محمود ژولیده

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ای خدا امشب گریبان دلم را چاک کن
چشم خشکم را ز اشک خجلتم نمناک کن

باز از زنگار عصیان تیره شد دلهای ما
ازغبار معصیت دامان ما را پاک کن

تا به معراج نیایش این براق آه را
شب همه شب میهمان خانۀ افلاک کن

ما ز پا افتادگان را دستگیری کن، سپس
در ره آزادگی و بندگی چالاک کن

لذت حال دعا را در مذاق ما بریز
نالۀ ما را سر سجاده آتشناک کن

تا که فردا حاصل امروز را پیدا کنیم
با تولای علی ما را به زیر خاک کن

گلشن جان «وفائی» پر گل است از یاد تو
این گلستان وفا را خالی از خاشاک کن

سید هاشم وفایی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بی غلاف و زره و تیغ و سپاه آمده ایم
با دلی زخمی و افتاده به چاه آمده ایم

"غفلت" از هستی ما دست نخواهد برداشت
باز، با بار فراوان گناه آمده ایم

نیست در نامه ی سالانه مان کار درست
دستِ خالی به ملاقاتی شاه آمده ایم

هر کجا در زده ایم از درشان رانده شدیم
در این خانه به امید نگاه آمده ایم

مهر لبخند تو کافی است برای سائل
"ما نه اینجا ز پی حشمت و جاه آمده ایم"

اولین مرتبه ای نیست که مهمان هستیم
سر این سفره ی شاهانه دو ماه آمده ایم

توبه و گریه ی ما ماه رجب شد آغاز
از رجب تا رمضان...این همه راه آمده ایم

سایه سار سر ما بزم اباعبد الله ست
"از خوش حادثه اینجا به پناه آمده ایم"

گفت ای قوم کمی آب به اصغر بدهید
که در این مرحله بی تیغ و سپاه آمده ایم

یک نفر گفت به خولی که بزن اصغر را
یک علی کم کن از این قوم که راه آمده ایم

خون شش ماهه ی تو ذکر قسم هایم شد
در این خانه به امید نگاه آمده ایم

محمد کاظمی نیا

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ای دل به دست موج هوس هر طرف مرو
با این حباب در پی کسب شرف مرو

چشم کریم مانده به راهت که در زنی
بیهوده پس به این طرف و آن طرف مرو

هرجا که بنگری سخن از روی یار ماست
قبله یکیست هر طرفی  بی هدف  مرو

دنیا محل خوف و رجای قیامت است
بی غصه هیچ جا پی شور و شعف مرو

کنجینه میان جهان عشق حیدر است
بی عشق مرتضی پی صید صدف مرو

ایل تو سائل علی و  راهشان علی است
درسائلی خلف شو ولی نا خلف مرو

گر طالبی به چشم ببینی بهشت را
جایی به غیر مرقد شاه نجف مرو

 موسی علیمرادی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

با وجود آنکه هم آلوده ام هم روسیاهم
نه کسی را جز تو دارم نه کسی را جز تو خواهم

تو خداوند کریمی، من سراپا غرق عصیان
تو به عفوت کرده ای اقرار و من هم بر گناهم

امشب از راه آمدم با لشگر خشمت بجنگم
ناله ام شمشیر و آهم نیزه و اشکم سپاهم

پیش روی منبر و محراب پیغمبر نشستم
تا کند پای ستون توبه زهرا یک نگاهم

من کیم تا در کنار قبر پیغمبر نشینم
گر نبودی لطف تو اینجا نمی دادند راهم

پا شکسته، دست خالی، بار سنگین، چشم گریان
این من، این کوه گنه، این ناله این فریاد و آهم

دوستت دارم چه در نارم بری چه در بهشتم
هر کجا باشم تو باشی یاور و پشت و پناهم

گر به رضوان بری غافل نگردم از ثنایت
ور به دوزخ افکنی از لب نیفتد یا الهم

تو خدایی، تو کریمی، تو غفوری، تو عظیمی
من کیم «میثم» گنه کارم فقیرم روسیاهم

غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

یا رب بیا این عبد رسوا را مسوزان
این ناسپاس ناشکیبا را مسوزان

بنگر سپر بر آتش قهرت ندارم
این بنده ی بی حرز تقوا را مسوزان

اقرار دارم بنده ای دنیا پرستم
این جاهل سرمست دنیا را مسوزان

خجلت مرا سوزانده ، آبم کرده دیگر
در شعله ها این بی سر و پا را مسوزان

دل مرده ای با آرزوهای بلندم
این غرق در آمال بیجا را مسوزان

از همرهیِ عاشقان مَحرم نگشتم
جا مانده از اهل تولّا را مسوزان

هم صحبتم با هر کس و نا کس الها
این غافلِ از فضل بَرّا را مسوزان

فریاد از دل می کشم روز قیامت
سینه زنِ فرزندِ زهرا را مسوزان

در بین آتش ناله ای از دل بر آرم
یا رب محبِّ آل طاها را مسوزان

یا فاطمه ، فردای محشر سر بر آور
بر گو خدا ، گریه کنِ ما را مسوزان

سید محمد میرهاشمی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

شاکرم حضرت دلدار صدا کرده مرا
شاکرم بهر خودش یار جدا کرده مرا

از کجا لطف خدا شامل حالم شده است ؟
گوییا یار سفر کرده دعا کرده مرا

من کجا محفل ذکر سحر دل شدگان !
سبب از چیست که حق اهل بکاء کرده مرا ؟

از خرابی گنه کیست نجاتم داده ؟
آشنای حرم عشق خدا کرده مرا

روز پر معصیتم را چه کسی بخشیده ؟
سائل نیمه شب خوان عطا کرده مرا

کیست ظلمت ز دلم برده و نورم داده ؟
بین این سینه زنان جلوه نما کرده مرا

شکر حق هیئتیم ، سینه زنی پر شورم
کربلایی شدم و یار صدا کرده مرا

خادم صحن و سرای پسر فاطمه ام
صاحب کرب و بلا ، کرب و بلا کرده مرا

سید محمد میر هاشمی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

لطفت همیشه در همه جا موج می زند
دریای رحمت تو خدا ، موج می زند

این روزها به هر طرفی می روم عزیز
عطر تو با نسیم دعا موج می زند

ما را کنار سفره ی خوبی نشانده ای
ایمان ، خلوص ، صدق و صفا موج می زند

چندی بود نگاه حرامی نکرده ایم
اشک سحر ز دیده ی ما موج می زند

آئینه ی تجلی عشقت شده جهان
در آن شعاع نور شما موج می زند

حاتم کجاست تا که به کوی گدای تو
بیند شبانه روز ، گدا موج می زند

این چشم بی رمق که شده چشمه ای روان
دائم ز دوری شهدا موج می زند

دریای بخشش تو به دنبال خاطیان
در ساحل امام رضا موج می زند

عرش تو هم به محفل ما رشگ می برد
با یا حسین ، عاطفه ها موج می زند

وقتی در اوج سینه زنی شور می زنیم
با ما فرات کرب و بلا موج می زند

عطر حرم سحر ز سرم هوش می برد
یعنی شمیم او همه جا موج می زند

ذکر عظیم نوریه ی ایهاالعزیز
این روزها در ارض و سما موج می زند

سید محمد میر هاشمی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

آئینۀ دل ازتو جلا یافته است
با یاد تو سینه ها صفا یافته است
بیچاره بود هرآنکه گُم کرده تو را
خوشبخت بود هرکه تو را یافته است

سید هاشم وفایی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

  گفتم از زشتی گفتار بدم ، گفت بیا
      از سیه‌کاری رفتار بدم ، گفت بیا

      گفتم از غفلت دل از هوسم از نَفَسم
      صاحب آن همه کردار بدم ، گفت بیا

      گفتم از سرکشی‌ام ، سینه سپر داد زدم
      نیستم خسته‌ دل از کار بدم ، گفت بیا

      گفتم از دوست گریزانم و در خود غرقم
      دائما در پی پندار بدم ، گفت بیا

      گفتم از گوهر ذکر تو ندارم بهره
      غوطه‌ور مانده در افکار بدم ، گفت بیا

      گفتم ای چشمه ی خوبی ، سحری چشم گشا
      نگر اعمال شرر بار بدم ، گفت بیا

      گفتم آیینه‌ی شیطان شده بودم عمری
      خسته از دست همین یار بدم ، گفت بیا

      سید محمد میر هاشمی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

   سفره ی اشک مرا قابل مهمانی کن
        در قدمگاه دلم قصد چراغانی کن 
       
        حضرت دوست مرا معتکف یادت کن
        نعمت قرب به این سائلت ارزانی کن 
       
        مثل خورشیدی و نور کرمت کم نشود
       به گدا از در شاهانه ات احسانی کن 
       
        کعبه ی ذکر تو را مُحرم حج سحرم 
        به منایم ببر و نیت قربانی کن 
       
        خاطر مثل گلت کاش مکدر نشود
        نظر لطف بر احوال پریشانی کن  
       
       دوش در بین مناجات به من می گفتی
        ای پسر پیر شدی ترک هوسرانی کن  
       
       روزه و ذکر و نماز تو به دردی نخورد  
      توبه مردانه از این طرز مسلمانی کن  
       
       گریه و ناله و اندوه ندارد سختی 
      به عمل رو کن ، آنگاه دادخواهی کن 
 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اگر عبد گنه کارم تو را دارم چه غم دارم
اگر مرغ گرفتارم تو را دارم چه غم دارم

اگر آلوده و پستم و گر خالی بود دستم
و گر سنگین بود بارم تو را دارم چه غم دارم

اگر آتش برافروزی تن و جان مرا سوزی
چه باک از شعلۀ نارم تو را دارم چه غم دارم

هم از لطفت بود هستم هم از جام تو سرمستم
هم از شوق تو سرشارم تو را دارم چه غم دارم

چه در صحرا چه در دریا چه در پایین چه در بالا
به هر جانب که رو آرم تو را دارم چه غم دارم

کیم من عبد شرمنده سیه روی و سرافکنده
که با این جرم بسیارم تو را دارم چه غم دارم

تهی از برگ و از بارم میان لاله ها خارم
نباشد کس خریدارم تو را دارم چه غم دارم

قرار من شکیب من طبیب من حبیب من
دوایم ده که بیمارم تو را دارم چه غم دارم

تو ستّار العیوب استی تو غفّار الذّنوب استی
الا ستّار و غفّارم تو را دارم چه غم دارم

سیه رویم سیه بختم بدین پروندۀ سختم
بدین اشکی که میبارم تو را دارم چه غم دارم

نه آبی در صبو دارم نه نائی در گلو دارم
نه بر رو آبرو دارم تو را دارم چه غم دارم

منم (میثم) که پیوسته به احسان تو دل بسته
بغیر از تو که را دارم تو را دارم چه غم دارم

غلامرضا سازگار

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  10:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

سیبِ گلابِ نیمه رس چیده ام فقط
مثل انار در همِ پاشیده ام فقط

مانند لاله ای که سرافکنده گشته است
پیش خدا نشسته و باریده ام فقط

حق تو را که هیچ نیاورده ام به جا
خود را فقط غلام تو نامیده ام، فقط

غرق خیال خام گذشت عمر پر بها
در غفلتی پر از گِله خوابیده ام فقط

وقتی کتاب عمر خودم را ورق زدم
دیدم گناه بر سر هم چیده ام فقط

یک ذره هم به سمت خدا ره نرفته ام
از راه راست صد دفه پیچیده ام فقط

دور گناه..دور بت نفس...دور خویش...
دور سر “خدا”م نچرخیده ام فقط

هر چه خوشی است در اثر با خدایی است
از دوری خداست بلا دیده ام فقط

من بی حسین، اسم خدا را نبرده ام
در سجده سر به خاک تو سائیده ام فقط

بی توشه ام، تمامی اعمال من تویی
یک عمر در عزای تو نالیده ام فقط

مثل “وَهَب” به خیمه ی ما هم سری بزن
عمری است ردّ پای تو پائیده ام فقط

محمد کاظمی نیا

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  11:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

   **********************

      ز عقده های دل من گره گشایی  کن
      دوباره  آمدم ای میزبان عطایی  کن
       
      بهار توبه و غفران رسید الهی شکر
      به بنده ها نظر از عفو  کبریایی کن
       
      بهانه جور نمودی که بر درت  آیم
      بر آشنای همه ساله هم نوایی کن
       
      سفارش ملک داعی است در این ماه 
      هر آنچه هستی از این در فقط گدایی کن
       
      بیا و راضی از این عبد بی سراپا باش
      بیا و روزی ما را امام رضایی  کن
       
      به خاطر گل روی حسین هم که شده
      به عبد عاصی خود باز هم خدایی  کن
       
      بدون روضه مناجات بی اثر باشد
      نصیب ما سحری رزق کربلایی کن
       
      سحر نوای امامی غریب می آید
      که بر مشام دلم بوی سیب می آید...
       
      احسان محسنی فرد 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  11:00 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

   فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی
       بنده همان بنده ، خدا مثل همیشه
       از ما توسل از تو لطف و دست گیری
       آقا همان آقا ، گدا مثل همیشه
       # 
      ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی
       مثل همیشه باز هم ستار بودی
       چه خوب شد در معصیت مرگم
       نیامد ممنون از اینکه باز با ما یار بودی
       # 
      با این گناهانی که من انجام دادم
       باور نمیکردم که دستم را بگیری
       تو آنقدر لطف و کرامت پیشه ای که
       روزی هزاران بار توبه می پذیری
       # 
      جامانده بودم تو مرا اینجا رساندی
       من خواب بودم تو مرا بیدار کردی
       وقت سحرهای مناجاتت نبودم 
      آن شب به جای من تو استغفار کردی
       #
       آن قدر خوبی ِ مرا گفتی به مَردم
       آن قدر که حتی من خودم هم باورم شد
       آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار
       این مهربانی های تو دردسرم شد
       # 
      هر چند از دست خودم دلگیرم
       اما احساس دلتنگی در این شب ها نکردم
       سوگند بر سجاده ی خانم رقیه 
      من مهربان تر از خودت پیدا نکردم
       ** 
      در را به روی ما گنه کاران نبندید
      ما هم دلی داریم گر چه رو سیاهیم
      گفتند این جا بارِ عصیان می پذیرند
      دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم 
       
      علی اکبر لطیفیان
       

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  11:00 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها