0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

 


مقام اصلى ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

بهاى باده چون لعل چیست جوهر عقل
بیا که سود کسى برد کاین تجارت کرد

نماز در خم آن ابروان محرابى
کسى کند که به خون جگر طهارت کرد

فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز
نظر به دردکشان از سر حقارت کرد

به روى یار نظر کن ز دیده منت دار
که کار دیده نظر از سر بصارت کرد

حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

منبع:سایت ظهور

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

من کیستم که لطف خود ابراز می‌کنی

در را نیامده به رویم باز می‌کنی

 

من چوب قهر کردن خود را نخورده‌ام

از بس می‌آوری و مرا ناز می‌کنی

 


 

اول تویی همیشه که لبخند می‌زنی

اول تویی همیشه که آغاز می‌کنی

 

من یک گناه کرده‌ی گردن شکسته‌ام

آیا مرا دوباره سرافراز می‌کنی

 

بگذار خوب گریه کنم از خجالتت

امشب که باز در به رویم باز می‌کنی

 

گفتم پرم شکسته، به دردت نمی‌خورد

گفتی دلت شکسته و پرواز می‌کنی

 

من آدمم، یقین یقین می‌کنم که باز

با یک حسین در دلم اعجاز می‌کنی

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

فرصتی خواهم زنو خوانم خدای خویش را
نم نمک بالا برم سوز دعای خویش را
آرزویم همنشینی با مناجات سحر 
کاش در می یافتم قدر وبهای خویش را

 

چشم خیسم آنقدر باران بریزد بر کتاب
تاشبی پیدا کند روح دعای خویش را
چون ملائک پاک در تسبیح جانان نیستم
آدم از ترک گنه یابد بهای خویش را
علم الاسماء رااز پیش یادم داداند
باز بگذارم زمین بارولای خویش را
عاقبت نشناختم گندم کدام است و بهشت!
پس کجافرمان برم فرمانروای خویش را
روز و شب بااین و آن گفتم نصیحت یش وکم
یک زمان با خود نگفتم حرفهای خویش را 
یارب آن اخلاص را عمری طلب کردم زتو 
تا به میدان تو آرم ادعای خویش را 
یا نما ازمن دریغ احسان روز افزون خود
یا به یک مستی بده جام بلای خویش را
پادشاهی دو عالم حاصل یک یا علی است
می دهی با هل اتا ملک عطای خویش را
ای دل از روی هوس شش گوشه را بنما طواف
تا مگر در خود بیابی کربلای خویش را
باید ازدریای خون بگذشت تا تطهیر شد
عاقبت راضی نمایم دلربای خویش را

 

 

شاعر:علی جعفری

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

هزار مرتبه کردم فرار و دیدم باز
تو از کرم به من آغوش خویش کردی باز

به لطف و رحمت و عفو و کرامتت نازم
که می‌کشی تو ز عبد فراری خود ناز

 

جسور کس چو من و مهربان کسی چو تو نیست
که با همه بدی‌ام باز با تو گفتم زار

چه حکمتی است که در لحظه شروع گناه
تو می‌کنی کرم و عفو خویش را آغاز

هنوز باز نگشته، تو می‌گشایی در
هنوز توبه نکرده، مرا دهی آواز

اگر سؤال کنی من کی‌ام، تو کی؟ گویم
منم ذلیل گنه، تو عزیز بنده‌نواز

تو دست لطف گشودی و آشتی کردی
من از چه دست نکردم به جانب تو دراز

نخوانده‌ام به همه عمر، یک نماز درست
هم از خدا خجلم، هم ز خویش، هم ز نماز

به جای آنکه بسوزانی‌ام به نار جحیم
مرا به آتش مهر و محبتت بگداز

به طایر دل «میثم»پری عنایت کن
که بـا کبوتر صحن علی کند پرواز

 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

حکمت روزه داشتـن بگـذار
باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آمــوزد و تسلط نفـس
و ز تو شیطان تو رمیده شود

 

هر که صبرش ستون ایمان بود
پشت‏ شیطان ازو خمیده شود
آفتــــاب ریــاضتی که ازو
میوه معرفت رسیده شود
چه جلایی دهد به جوهر روح
کادمی صافی و چکیـده شود
بذل افطار سفره عدلی است
که در آفــاق گستـــریده شود
فقر بر چیده‏ دارد از خوانـی
که به پای فقیر چیده شود
شب قدرش هزار ماه خداست
گوش کن نکتــه پروریـده شود
از یــکی میــــوه عمـــل کـــه درو
کشته شد، سی هزار چیده شود
گر تکانی خوری در آن یک شب
نخـل عمــر از گنـه تکیـده شود
مفت مفروش کز بهای شبی
عمرهـا باز پـس خـریده شود
روز مهلت گذشت و بر سر کوه
پرتــوی مانـده تــا پریــده شـود
تا دمی مانده سر بر آر از خواب
ور نه صور خــدا دمیـــده شــود

 

 

شاعر:استاد شهریار

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ز عقده های دل من گره گشایی کن
دوباره آمدم ای میزبان عطایی کن
بهار توبه و غفران رسید اللهی شکر
به بنده ها نظر از عفو کبریایی کن

 

بهانه جورنمودی که بر درت آیم
بر آشنایی همه ساله همنوایی کن
سفارش ملک داعی است در این ماه
هر آنچه هستی از این در فقط گدایی کن
بیا و راضی از این عبد بی سرو پا باش
بیا روزی ما را امام رضایی کن
به خاطر گل روی حسین هم که شده
به عبد عاصی خود باز هم خدایی کن
بدون روضه-مناجات بی اثر باشد
نصیب ما-سحری رزق کربلایی کن 
سحر ،نوای امامی غریب می آید
که بر مشام دل،عطر سیب می آید
احسان محسنی فر

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

شب شد و ناله های طفلانه

کار این عبد بی پناه شده

طلب بخشش از تو یا الله

حرف مسکین رو سیاه شده

 


**

 پرده پوشی تو فزون گشته

جراتم بیشتر شده به گناه

بنده ای بی حیا شدم که مرا

می کشد نفس سوی هر بیراه

**

ای خدا ای رحیم توبه پذیر

این عفوک ؟ گناهکار آمد

با عطوفت نظر نما یا رب

بنده ی تو به حال زار آمد

**

دارویی تو ز نور بخشایش

مرهم این شکسته بالم کن

نکند من ز چشمت افتادم

حق حیدر نظر به حالم کن

**

تن خود را به جای بندگی ات

در گناهان ببین که فرسودم

خوش به حال اهالی سحرت

کاش من عبد خوب تو بودم

**

من به خود هم دروغ می گویم

توبه هایم ز پایه اش سست است

امشب عهدی که با تو می بندم

نزده تا که آفتاب ، شکست

**

توبه ای کن نصیب من پا را

سوی عصیان دوباره مگذارم

ترس باشد مرا ز تو هر روز

خیر باشد میان هر کارم

**

با علی آمدم قبول کنی

بار دیگر شوم تو را بنده

باز تکرار معصیت نکنم

یا الهی ببخش شرمنده

**

رحمت تو اگر نباشد من

زیر بارم هلاک می گردم

تو خودت وعده داده ای با اشک

بر حسین پاک پاک می گردم

**

روزی ام کن که یک شب قدری

به نجف یا که کربلا باشم

سحری میهمان در حرم

آن ذبیح من القفا باشم

 

رضا رسول زاده

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

شباهنگاهم چو برخیزم ز بستر
بخوانم دوست را با دیده ی تر
بگیرم دامن مولی الموالی
نشانش می دهم این دست خالی

 

بگویم،مهربان مهربانان
تو هستی گوهر این چشم گریان 
چو گردی روبرو با بندهی خود
ببینی بنده ی شرمنده ی خود
تو هر چه می شوی بر من خطا پوش
محبت های تو گردد فراموش
چو شیرین است یارب گفتگویت
که یک ساعت نشینم روبرویت
چو رحمت بر دلم جاری نمایی
دگر من هم شوم عمری خدایی
خداوندا تبهآه و سوز مولا  
به حق ناله ی جانسوز زهرا
مرا در بندگی نصرت کن ای دوست
قبول درگه لطفت کن ای دوست
به آه سینه ی زخم اسیران
به آن ویران نشین شام ویران
دل ما را تسلی کن ز هر غم
بیا ما را بخر ای دوست درهم
محمود ژولیده

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه

مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه

 

بنگر روی ظریفش بخور آن شیر لطیفش

به همان کوی وطن کن، بنشین بر در روزه

 



بنگر دست رضا را که بهاریست ‏خدا را

بنگر جنت جان را شده پر عبهر روزه

 

هله‏ای غنچه نازان، چه ضعیفی و چه یازان

چون رسن باز بهاری بجه از خیبر روزه

 

تو گلا غرقه خونی چیی دلخوش و خندان

مگر اسحاق خلیلی خوشی از خنجر روزه

 

ز چیی عاشق نانی، بنگر تازه جهانی

بستان گندم جانی هله از بیدر روزه

 

 

برگرفته شده از کلیات شمس

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

هرچند ای رب کریم،توبه شکستم بارها
از کرده ام بر مردمان، ظاهر نشده اسرارها
پشیمانی عفو ترا،پرچین نسازد جرم ما
آئینه کبی بر هم خورد،از زشتی رخسارها

 

در فکر دنیا زیستم،دور از تو مولا زیستم
بی حاصلی شدم حاصلم،از گردش ادوارها
دل را که باشد جای تو،شد خانه ی اعدای تو
وحدت کجا معنی می دهد،با اکثریت دلدارها
با معصیت خو کرده ام،سوی گنه رو کرده ام
حالا پشیمانی آمدم،از زشتی کردار
از کرده ام هستم خجل،وقت سحر ماندم  به گل
خوبان همه رفتند و من،جا مانده ام از یارها
در معصیت پرداختم،سرمایه خود باختم
این ورشکسته بنده ات ، شده شهره ی بازارها
در دل پرشده از شوق گناه،بر لب به ذکر یااله
سودی نبخشده مرا،تکرار استغفارها
تو خود کشیدی ناز من،گفتی شوی همراز من
گفتی بیا از من بجو،درمان جمله کارها
آغوش خود وا کرده ای،من را تماشا کرده ای
از ظلمتم کردی رها؛در پرتوی انوارها
با عشق یار سر جدا،تو آبرو دادی مرا
با رحمتت یعنی حسین،دستم گرفتی بارها
حسن علی پور

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

لطفت همیشه در همه جا موج می زند
دریای رحمت تو خدا موج می زند
این روزها به هر طرفی می روم عزیز
عطر تو با نسیم دعا موج می زند

 

ما را کنار سفره ی خوبی نشانده ای
ایمان،خلوص،صدق و صفا موج می زند
چندی بود نگاه حرامی نکرده ایم
اشک سحر ز دیده ی ما موج می زند
آئینه ی تجلی عشقت شده جهان
در آن شعاع نور شما موج می زند
حاتم کجاست تا که به کوی گدایی تو
بیند شبانه روز گدا موج می زند
این چشم بی رمق که شده چشمه ای روان
دائم ز دوری شهدا موج می زند
دریای بخشش تو به دنبال خاطیان
در ساحل امام رضا موج می زند
عرش تو هم به محفل ما رشگ می برد
با یا حسین عاطفه ها موج می زند
وقتی در اوج سینه زنی شور می زنیم
با ما فرات کرب وبلا موج می زند
عطر حرم سحر ز سرم هوش می برد
یعنی شمیم او همه جا موج می زند
ذکر عظیم نوریه ی ایها العزیز
این روزها در ارض و سما موج می زند
سید محمد میر هاشمی 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دل و ياد خدا الحمدلله

سر وشور و دعا الحمدلله

پس از عمري رفاقت با بدي ها

من و ياد خدا الحمدلله

 

به پايم بند و زنجير گنه بود

شدم ناگه رها الحمدلله

من و پرونده اي يكسر تباهي

نشد چون بر ملا الحمدلله

نباشد قابل اين میهماني

من و ماه خدا الحمدلله

ز درد معصيت بيمار بودم

دل و دارالشّفاء الحمدلله

كسي در ظلمت اين سينه گاهي

مرا ميزد صدا الحمدلله

ازآن دل مردگي بي هويت

رسيدم تا كجا الحمدلله

دلم دنبال خود اينجا كشانده

نگاهي آشنا الحمدلله

كجا ديدي سلطاني نشيند

كنار يك گدا الحمدلله

سحر ها بعد از اين ياد تو هستم

امير هل اتي الحمدلله

يقين دارم شبي آيي سراغم

گل خيرالنّساء الحمدلله

اگر نوشم ز صهباي شهادت

شوم بهرت فدا الحمدلله

بدست خويش خاكم گر نمايي

به صحن كربلا الحمدلله

 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

باز هم سفره ات شده پهن و

سر سفره گدای تو آمد

به سرایت کریم بنده نواز

بنده ی پر خطای تو آمد

 

تو خودت دست من گرفتی و

پای مهمانی ات کشاندی باز

گرچه یک سال معصیت کردم

از در خانه ات نراندی باز

نظر از رحمتت نمودی و

چشم بر هر چه بود بستی تو

از در خانه ی به غیر خودت

ریسمان دلم گسستی نو

تو که گفتی بیا بیا من هم

آمدم آمدم اله من

بنده ات بی کس است یا غفار

بگذر از این همه گناه من

آبرویم نمانده یا ستار

تو به رویم نیاور اعمالم

تا که فکر گذشته می افتم

می شود باز هم خراب حالم

بس که نادیدنی دو چشمم دید

دیده هایم دگر ندارد اشک

خجلم وقت روضه خوانی ها

روضه های جگر در آر مشک

خجلم روضه های کرب و بلا

در دل من بدون رنگ شده

سینه زن بوده ام ولی حالا

سینه ام سینه نه که سنگ شده

آرزویم بود که در همه عمر

با تب و شور و شین گریه کنم

نه محرم ، صفر ، که در همه سال

من برای حسین گریه کنم

 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ما که لبریز غم و غصه و آهیم هنوز
رمضان آمده و غرق گناهیم هنوز


رانده از عالم و آدم شده ایم آقا جان
بی کس و خسته و بی پشت و پناهیم هنوز

 


دستمان را تو گرفتی که بیاییم به راه
ولی افسوس که ما در ته چاهیم هنوز


ما خجالت زده ی لطف تو هستیم زیرا
آه...غفلت زده با روی سیاهیم هنوز


با همین روی سیاه و دل ناپاک اقا
به خداوند قسم چشم به راهیم هنوز


هرشب ماه مبارک بخدا گریه کن
روضه های شه بی یار و سپاهیم هنوز

 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

شکر الله که باز آینه ی ذاتم داد
درد درون دل خود وقت ملاقاتم داد
من که یک سال نه،یک عمر ز خود بی خبرم
خوش خبر،پیک سحر آمد و سوغاتم داد

 

چون خمار سحر نیمه ی شعبان بودم
جلوت ماه خدا خلوت اوقاتم داد
عطر مهمانی محبوب دهد بوی حسین
خطبه ناب نبی وعده ی روضاتم داد
حاجتم بود که همسفره ی  دلدار شوم
ماه میهمانی دلبر همه حاجاتم داد
خاک را پاکتر  از چشمه ی خورشید ببین
بوتراب  است که منزل به سماواتم داد
هیچ کس از دم سردم به خدا راه نداشت
نفس گرم علی سوز مناجاتم داد
دلبرم لذت و عیش و خوشی دنیا را
از دلم برد و به دل معدن خیراتم داد
بس که دلباخته ماه شب چهاردهم
ماه نو آمد و امضای ملاقاتم داد
بود موسای دلم بی کس و آواره شهر
روضه ی کرب و بلا راه به میقاتم داد
عطش روزه مرا برد به صحرای عطش
ساقی تشنه لبان درس مواساتم داد
ای هلال مه نو از مه زینب چه خبر؟
که هلالت خبر از کوفه و شاماتم داد
محنت دختر سلطان حرم پیرم کرد
پیر ویرانه نشین ره به خراباتم داد
محمود ژولیده

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:08 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها