0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

عاشقان ماه خدا باز آمد  

ماه قرآن ودعا  باز آمد

ماه توبه مه غفران مه نور

مه شوق ومه عشق ومه شور

 

ماه از خویش جداگردیدن

ماه واصل به خدا گردیدن

 ماه قدری که بود قدرش ُگم

ماه میلاد امام ُدوّم

ماه مهمانی حیّ ازلی

ماه سر مستی عشّاق علی

ماه تسبیح سرودن برلب

ماه بیدار دلان در دل شب

ماه از اشک درون را شستن

خویش گم کرده خدارا جستن

ماه سر تا به قدم ذکر شدن

روشن از روشنی فکر شدن

به چه خوش گفت رسول منّان

جمعۀ آخر ماه شعبان

که مه حق به شما رو آورد

رحمت وفیض زهر سو آورد

َبه چه ماهی که برای امّت

رحمت ومغفرفت است وبرکت

کرد با منطق شیرین تشریح

که نفس هاست در این مه تسبیح

صومتان هست سعادت این ماه

  نومتان نیز عبادت این ماه

تشنه وگرسنه گشتید اگر

 یاد آرید زروز محشر

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دل بده تا که جان دهند ترا

گریه کن تا امان دهند ترا

سنگ دل را نصیب نیست زروح

آب شو تا روان دهند ترا

 

بی نشان باش و قبله ی همه شو

تا هزاران نشان دهند ترا

عاجز مدح باش و مدح بگو

لال شو تا زبان دهند ترا

گر معلم ترا قبول کند

نمره ی بی امتحان دهند ترا

طفل لب تشنه می کند گریه

تشنه شو تا فغان دهند ترا

در دل جمع باش و تنها باش

تا به توبه زمان دهند ترا

رو مکن سرّ خویش با همه کس

تا امان زین و آن دهند ترا

دست از دامن سرشک مکش

تا در این آب نان دهند ترا

 

 

شاعر:محمدسهرابی

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ای وای خدا،یک دهه از ماهت رفت
اوقات مناجات چه با سرعت رفت
ترسم که سرانجام به نفسم گویم
دیدی که بساط عشق در غفلت رفت
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

رفت از دست من اخر رمضان        من نفهمیدم و او رفت چسان

سپری شد سحر و افطارش          نرود از دل من اثارش

اه ماه رمضان یادت خوش            نشوی در دلم هرگز خامش

کاش هرشب شب زیبایت بود      لحظه لحظه به دلم جایت بود

 

کاش دائم تو کنارم بودی            در همه عمر تو یارم بودی

کاش بودی همه ی زندگیم         عزّت و ابرو و بندگیم

بهترین ماه تو در دل بودی            در بر دوست تو منزل بودی

می روی و دل من می گیرد          ماه من بی تو دلم می میرد

پیش معبود وساطت کردی           پهن تو خوان عبادت کردی

با تو اوقات خوشی داشت دلم       بذر خوبی ز تو می کاشت دلم

رمضان بی تو دلم تنگ شود          می روی و دل من سنگ شود

رمضان جای تو خالیست مرو         بی تو در دل چه ملالیست مرو

سحر و روزه و افطارت کو؟            خود بگو با دل من یارت کو؟

رمضان با گل نرگس رفتی؟!          ماندم و بی کسی و بدبختی!

رمضان این دل من می سوزد         دل من دیده به در می دوزد

رمضان یک خبر از یار بده               بر دلم مژده ی دلدار بده

رمضان صاحبم از من راضیست؟      یا که از روزه ی من ناراضیست؟

خدمت یار سلامم برسان              درد و دلها و کلامم برسان

گو به مهدی دل من قابل کن         فیض دیدار رخت شامل کن 

 

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه
سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز
کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم
یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز
گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز
گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز
وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت
باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز
یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد
کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

شاعر:علی اکبر لطیفیان

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان
هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان

 

سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان
دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست
دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان
بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا
پس از این دست من و دامن ناز رمضان
نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیده باز رمضان
صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آنکه دیروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان

 

 

شاعر:علیرضا قزوه

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

افتخارم اینکه مخلوق توام
عاشقم هستی و معشوق توام
کثرت شوق شما بر خویشتن
آفریده بی نهایت مثل من

 

تا مرا آیینه ی خود کرده ای
بهترین کاری که می شد کرده ای
تو تکلم کردی و من، این شدم
خوش نگاهم کردی و خوش بین شدم
من تو در قالب انسانی ام
آدمی بر صورت رحمانی ام
تو منی در رتبه اعلای خود
من توام در باطن والای خود
خوب من نقاشی دست توام
لاجرم پیوسته پیوست توام
هر که بیند نوع رنگ و بوم را
زود می گوید که نقاشش خدا
عشق خود را جلوه در تصویر کرد
بعد ازآن تصویر را تگثیر کرد
نو به نو تکثیر شد در آینه
ای خدا بر ما که جز تو نیستیم
مرحمت فرما بفرما کیستم؟
چشم ما را باز کن بر روی ما
تا که من در روی خود بینم تو را
ای نهان در ما و از ما آشکار
جاری در چشمه و در آبشار
سینه ی پیراهنم را چاک کن
جلوه را نازل به سوی خاک کن
تا بگیرم روزه ای در شان تو
تو بیا و جای من امساک کن
گر ز نادانی خطایی می کنم
از عذاب وقهر من امساک کن
یا تنزل کن بیا در خاک ما
خاک را همرتبه ی افلاک کن
در مقام انتفاء غیر تو
جراتم بخشا مرا بی باک کن
تا تو هم روزه بگیری همچو من
هر کسی بر طبق شان خویشتن
روزه ی تو هست امساک از عذاب
شان ما:امساک از نان و از آب
لطف کردی چشم دادی تو مرا
تا نگاه من بیفتد بر شما
دست دادی تا بگیری دست من
تا بری بالا مقام پست من
گوش دادی و تکلم می کنم
اسم دادی و تبسم می کنم
راه رفتی و دو پا دادی مرا
شیعه ام کردی خدا دادی مرا
افتخارم این که مخلوق توام
عاشقم هستی و معشوق توام
رضا جعفری 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:04 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اى در غرور نفس به سر برده روزگار
برخيز ، کارکن ، که کنونست وقت کار

اى دوست ! ماه روزه رسيد و تو خفته‌اى
آخر زخواب غفلت ديرينه سر برآر

 

سالى دراز بوده‌اى اندر هواى نفس
ماهى ، خداى را شو و دست از هوا بدار

پنداشتى که چون بخورى ، روزه تو نيست
بسيار چيز هست جز آن شرط روزه‌دار

هر عضو را بدان که به تحقيق روزه‌اى است
تا روزه تو روزه بود نزد کردگار

اول نگاه دار نظر ، تا رخ چو گل
در چشم تو نيفکند از عشق خويش خار

ديگر ببند گوش زهر ناشنيدنى
کز گفت‌وگوى هرزه شود عقل تار و مار

ديگر زبان خويش که جاى ثناى اوست
از غيبت و دروغ فرو بند استوار

ديگر بسى مخسب که در تنگناى گور
چندانت خواب هست که آن هست در شمار

ديگر ز فکر آينه دل چنان بکن
کز غير ذکر حق نشيند برو غبار

اين است شرط روزه اگر مرد روزه‌اى
گرچه ز روى عقل يکى گفتم از هزار

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن
نده جواب مرا لااقل جواب مکن
تمام خواسته هایم برای نفسم بود
دعای من که دعا نیست مستجاب مکن
صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم
مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن
همینکه ترس برم داشته خودش کافیست
تو با عتاب دلم را پر اضطراب مکن
عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست
جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن
چقدر جار زدم من که "دوستم داری"
بیا مقابل مردم مرا خراب مکن
خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم
زیاد روی من و توبه ام حساب مکن
اگر که عبد نبودم نجف نمی رفتم
مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن
سوا نکن که همه با همیم جان حسین
همه غلام حسینیم انتخاب مکن
شاعر:علی اکبر لطیفیان

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند

من زیر بار معصیتم ضعف کرده ام
دستی کجاست تا مدد ناتوان کند

 

تب کردم از مرور گناهان کوچکم
کو آتشی که خجلت ما را نهان کند؟

ما بی سلیقه ایم، تو حاجات ما بخواه
ورنه گدا مطالبه ی آب و نان کند

آتش میاورید که اشکم مرا بسوخت
کار شرار نار تو آب روان کند

ما را مران ز خویش چرا که زمانه راند
حاشا که دوست کار زمین و زمان کند

چیزی نصیب تو نشود از عذاب من
ایزد کجا محاربه با استخوان کند

شبها مرا برای خودت انتخاب کن
فرصت مده که دیگری ام امتحان کند

درهم بخر که سخت گرفتار و در همیم
خوب است گرچه چشم تو ما را نشان کند

از تو بعید نیست رفیق گدا شوی
مرد کریم میل به مستضعفان کند

محرم نمی شود به مناجات نیمه شب
هرکس که رو به محفل نامحرمان کند

صبح قیامت از تو، به تو می برم پناه
آغوش تو مگر که مرا میهمان کند

با آفتاب روز جزا پاک می شود
هر کس که قهر از کرم آسمان کند

 

شاعر:محمد سهراب

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

از بس که وقت را به بطالت گماشتم
بذری برای توشه ی عقبا نکاشتم
لذت نبردم از لحظات جدایی ام
ای کاش لحظه ای به دعا می گذاشتم

 

با سوز و آه زمزمه بیگانه ام هنوز
سویت هنوز دست طلب بر نداشتم
نیت نکرده،چون سر این سفره آمدم
اشکی برای دامن توبه نداشتم
آرامشم ،بدون تو امری خیالی است
یک عمر آستان ترا وا گذاشتم
با اینکه فرصت ثمر معرفت رسید
انباشتم،هر آنچه کهدر کوله داشتم
هر بار،عزم قافله بار سفر گرفت
خود را میان خیل گناهان گذاشتم
غفلت تمام فرصت من را از دل گرفت
گامی برای ترک گنه بر نداشتم
اینک به عشق عفو کریمانه آمدم
شرمنده ام،ببخش،که تاخیر داشتم
ای دل هنوز باب شهادت گشودنی است
این را به روی صحفه ی قلبم نگاشتم
هرگاه نا امید شدم از بهای خویش
غیر از حسین هیچ بهانه نداشتم
محمود ژولیده
 

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

جمع بشید عاشقای ماه رمضون

مهمونی داره خدای مهربون

غنی و گدا رو دعوت می کنه

همه عاشقا رو دعوت می کنه

 

این چه سفره ایِ که دل می بره

صاحب سفره بَدارم می خره

چی بگم که سفره خیلی با صفاست

صاحب سفره ما امام رضاست

سفره عطرش ز گلای یاسشه

سقای سفره عمو عباسشه

ای خدا یه قلب با صفا می خوام

من دیگه برات کربلا می خوام

دوست دارم برم تا بین الحرمین

جون بدم برای اربابم حسین

ای حسین جان به فدای سر تو

من به قربون لب اطهر تو

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

هزاران توبه بشکستم    خدایا خالیه دستم

ولی چشم امیدم را    به لطف و جود تو بستم

مران از در گدایت را    گدای آشنایت را

تویی تنها کس و کارم    یه عمره بر تو دل بستم

 

من و این چشم گریانم    من و این قلب سوزانم

 

 

من و شرم نگاه تو     که من بد بنده ای هستم

هزاران لیلی ار بینم     ببخشایی تو شیرینم

نخواهم غیر تو جانا      که من مجنون تو هستم

قسم بر قطره ی اشکی     که ریزد روی یک مشکی

مده امید من بر باد       بگیر امشب خدا دستم

التماس دعا - شاکر حق

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:05 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

باز اومد ماه رمضون بیا بازم دعا  کن
با اشک چشم و سوز دل صاحبت و صداکن
توبه کن از کار بدت خدا خدا خدا کن
بیا تو هم صدا کن خدا خدا خدا کن...

ربی الهی العفو ربی الهی العفو

 

شبهای ماه رمضون شبهای بی قراری
نشه که خوابت ببره مگه کارش نداری
خدا میاد سرقرار نشه محل نزاری
بیا توهم صدا کن خدا خدا خدا کن...

ربی الهی العفو ربی الهی العفو

گوش دلت رو وا بکن درو دیوار می خونن
شاخه و برگ ریشه ها دارن دعا می خونن
انگار همه عالم دارن خدا خدا می خونن
بیا توهم صدا کن خدا خدا خدا کن ...

ربی الهی العفو ربی الهی العفو

من و تو بی خیال ولی یکی توی بیابون
بخاطر گناه ما اشک میریزه فراوون
میگه خدا به حق من بگذر از این خطاشون
بیا تو هم صدا کن خدا خدا خدا کن...

ربی الهی العفو ربی الهی العفو

به اشک چمش عاشقان ربی  الهی العفو
به حق ماه رمضان ربی الهی العفو
تو رو به صاحب الزمان ربی الهی العفو

ربی الهی العفو ربی الهی العفو

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیمى بوزید
که سراپاى پر از عطر و صفا کرد مرا

 


نازم آن دوست که با لطف سلیمانى خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا

فیض روح‌القدسم کرد رها از ظلمات
همرهى تا به لب آب بقا کرد مرا

من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهى
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا

در شگفتم ز کرامات و خطاپوشى او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا

دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانى آن دوست ندا کرد مرا

زین دعاهاست که با این همه بى‌برگى و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا

هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضى که عطا کرد مرا

 
 
جمعه 5 خرداد 1396  12:06 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها