0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

   نغمه های دلپذیر

فرصت خوب رهـایی شد تمام
ماه عشق و آشتی ماه صیــام
سـی شب ماه خدا پایان رسید
ماه شــوال المکـرم شد پدید
رفت دیگر یا عـلی و یاعظیـم
خواندن سی جـزء قرآن کریم

 

نغمه ی اغفرلنــا و ارحم لنـا
وقت افــطار و دعـای ربنــا
الوداع ای نغمـه های دلپـذیر
الوداع ای افتتــاح و ای مجیر
الوداع ادخل علی اهل القبـور
الوداع ای جلوه ی شور و شعور
الوداع  شبهای تقدیر و قضــا
الوداع محراب و اشـگ مرتضی
رفت شبهای پر از سوز ســحر
لیله القــــدر دل افروز سحر
بزم افطار و سـحر برچیده شد
تا هلال عیـد پاکـان دیده شد
الوداع ای اشگ چشمـان علی
الوداع ای نان و همیــان علی
بر همه لطف خدا امــداد کرد
ذره ای هم شامل (مقداد) کرد

شاعر :سید رضا راستگو

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

الغرض! فیض خاص گشت تمام
سهم ما باز، فیض عام شده است
دل ناباورم صدا میزد:
میهمانی مگر تمام شده است؟

 

*
گفته بودند آخر این ماه
عاشقش سر به زیر خواهد شد
گفته بودند با دلم هر شب
توبه کن! توبه، دیر خواهد شد
*
رمضان­های بی شمار رسید
همه شب­ها گذشت پی در پی
با خودم گفتم ای دل بی درد
فرصت توبه می­رود، پس کی؟
*
فکر این باش سال دیگر هم
رمضان می­رسد ز راه اما
تو مگر می­شوی عوض؟هرگز
تو مگر توبه می­کنی اصلا!
*
تو فقط فکر آمدن، رفتن
فکر در مسجدِ خدا بودن
فکر با اشک خود غریبه شدن
با همه شهر آشنا بودن
*
چیست دیگر بگو که قلب تو را
به تامل، به فکر وا دارد؟
تو گمان می­کنی به راه آیی؟
مرگ باید تو را به راه آرد
*
ای دل، از حال خود مشو غافل
چهره با اشک خود معطر کن
فرصت گفت و گو کمی باقی است
خیز و فریاد توبه­ای سر کن
***جواد محمد زمانی***

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

وقت جدایی من و ماه صیام شد

یعنی غروب طلعت این بار عام شد

 

دارد بساط ماه خدا جمع می شود

آه درون سینه ی ما مستدام شد

 

 

توشه برای روز جزا برنداشتم!

فرصت گذشت و خوشه ی عمرم تمام شد

 

یادش به خیر ... سوز مناجات نیمه شب

وقتی که با خدا دل ما هم کلام شد

 

یادش به خیر ... لحظه ی افطار ... تشنگی

نام حسین گفتن ما التزام شد

 

دست ادب به سینه نهادم به سوی او

اشکم روان و ذکر لبم اَلسَّلام شد ...

 

... وای از دمی که خنده ی کوفی جماعتان

بر زخم بی شمار تنش التیام شد

 

هر کس به نوبه ی خودش از او بها گرفت

وقتی میان قتلگهش ازدحام شد ...

 

محمد فردوسی

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دوباره دلم به میقات اومده
شبای اشک و مناجات اومده
این شبا با امید عنایت و
کرم مادر سادات اومده

 

-
اومده دلم با اشک و التماس
میون این دلای خدا شناس
اگه اینجا خدایی نشه دلم
پس پناهگاه گنه کارا کجاس؟
-
اومدم با کوله باری از گناه
با دلی آلوده و رویی سیاه
اومدم تا میون خوبات یه شب
بنده ی بی پناهو بدی پناه
-
اومدم بهت بگم خیلی بدم
به تموم دنیا جز تو رو زدم
اما این دفعه به عشق بندگیت
در خونه ی تو مولا اومدم
-
اونقده رئوفی و بنده نواز
رد نمی شه پیش تو دست نیاز
اومدم تا بچشونی به دلم
لذت عبادت و ذکر و نماز
-
چشم من گواهِ احوال منه
رو سیاهیم، مال اعمال منه
اما پر زدم اگه تا مهمونیت
عشق فاطمه پر و بال منه
-
بدون معطّلی یادم دادی
آره من بدم ولی یادم دادی
وقتی که سرشتی آب و گلمو
یادته علی علی یادم دادی
-
گفتی می خوام همیشه با من باشی
به دور از درد و غم و محن باشی
به کارت گره نمی افته اگه
همیشه تو سایه ی حسن باشی
-
اگه حرف عشقت اومده وسط
من می خوام برای تو باشم فقط
دستمو بذار تو دستای حسین
شبیه شهیدا تا آخر خط
-
یه نگاش حلال مشکلاتمه
اشک روضه هاش آب حیاتمه
دنیا و آخرتم غم ندارم
تا حسین سفینه النجاتمه
-
منم اون کبوتر امام رضا
که میام از سفر امام رضا
ایشالا روزی این شبام بشه
آخرش یک نظر امام رضا
-
کاش می شد جامون تو آسمون باشه
گوشه ی محراب جمکرون باشه
کاش می شد دلای ما هر نیمه شب
همسفر با صاحب الزمون باشه
-
یه سحر بریم پیش امام رضا
یه سحر بریم به سمت کربلا
بشه روزیمون بازم سر بذاریم
روی شش گوشه ی ارباب باوفا
-
یه سحر بریم با اشک و شور و شین
بشینیم میون بین الحرمین
دور صحن با صفاش طواف کنیم
تا نفس داریم بگیم حسین حسین
-
راهی شیم با اشک و آه و زمزمه
سمت مرقد امیر علقمه
اونجا که شبای جمعه می پیچه
پای سرداب بوی یاس فاطمه
-
اونجا نوکریمونو نشون بدیم
دلمونو دست روضه خون بدیم
اگه افتاد نگامون به قتلگاه
روی تل زینبیه جون بدیم
-
گوش کن این همون صدای هلهله س
یا صدای ناله های سلسله س
یا صدای قاری از تو قتلگاه
یا صدای بی کسی قافله ست
-
خوب نیگا کن اینجا خاک کربلاست
سه روزه تنی به خاک و خون رهاست
دستای بسته ی زینبو ببین
هنوزم سر حسین رو نیزه هاست
-
نمی گم پرستویی آتیش گرفت
خیمه های بانویی آتیش گرفت
دیگه از تنور خولی نمی گم
نمی گم که گیسویی آتیش گرفت
-
داره می لرزه زمین و آسمون
دیگه طاقت نداره مادرمون
نمی گم از لب غرق خون عشق
نمی گم از بوسه های خیزرون
یوسف رحیمی

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

افسوس که ایّام شریف رمضان رفت


سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت


افسوس که سی پاره ی این ماه مبارک


از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت

 


ماه رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ


فریاد که زود از سر این گلّه، شبان رفت


شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت


شیرازه ی جمعیّت بیداردلان رفت


بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟


ماهی که شب قدر در او بود نهان، بود


برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان


آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت


تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت


از نامه ی اعمال، سیاهی چو دخان رفت


با قامت چون تیر در این معرکه آمد


از بار گنه با قد مانند کمان رفت


برداشت ز دوش همه کس بار گنه را


چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت


چون اشک غیوران به سراپرده ی مژگان


دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت


از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب


آن ها که به صائب ز وداع رمضان رفت


شاعر:سید علی لواسانی

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

آقا سلام! ماه مبارک تمام شد
شب­های آخر من و ماه صیام شد
درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی
پشت در نگاه شما ازدحام شد

 

سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد
بین دعای آخر سفره دعا کنید
شاید که سال، سالِ ظهور امام شد
آقا دعا کنید که شب­های آخر است
شاید که مهمانی ما هم به کام شد
***رحمان نوازنی***

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم
ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم
ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم
ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم

 

تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد
خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد
-
من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم
روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم
باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم
در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم
تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم
هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم
-
دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من
چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من
نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من
انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من
از نسیم آید سرود نغمه روح الامینم
همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم
-
لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت
روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت
یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت
و ز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت
روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت
ای خوشا آنکس که درمن میکند قرآن تلاوت
-
ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند
ای¬خوشا آنکس¬که اشک ومعرفت درمن-فشاند
ای¬خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند
در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند
من همان ظرف عنایات خداوند کریمم
روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم
-
وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش
یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش
آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش
در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش
توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد
می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد
-
خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد
در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد
در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد
روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد
ای¬خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را
تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را
-
ای¬خوش آن¬کودرمعاصی، احترام از من بگیرد
با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد
دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد
در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد
من همانا سفره مهمانی ذات خدایم
با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم
-
«میثم» از هر لحظه من فیض‌ها گردد نصیبت
روزه، دارو، ذکر،درمان، ذات حق-گرددطبیبت
هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت
هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت
دوستت داردخدا، گر تو خدا را دوست داری
صرف¬کن¬اوقات¬خود در روزه وشب‌-زنده‌داری
غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 ای ماه مخصوص خدارفتی برون از دست ما

آیا زما هستی رضا؟ ماه مبارک الوداع  

کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگر

ای همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع

 

ای معدن جود و سخا ای حاجت هر بینوا

بود از تو ترویج دعا ماه مبارک الوداع

رفتی ای ماه عزیز کردی محبان اشک ریز

ای یار روز رستخیز ماه مبارک الوداع

گنجینه ی عرفان تویی رونق ده قرآن تویی

سرچشمه ی ایمان تویی ماه مبارک الوداع

زینت ده هر محفلی تو نور چشم هر دلی

تو یاور هر سائلی ماه مبارک الوداع

هر کس که خواهان تو است نالان زهجران تو است

در فکر دوران تو است ماه مبارک الوداع

ای ماه با عز وجلال مقصود حی لایزال

ما را نکن افسرده حال ماه مبارک الوداع

ما عاشق نام توییم ما تشنه جام توییم

مایل به اکرام توییم ماه مبارک الوداع

گشتی نهان از هر نظر کو عمر تا سال دگر

بینیم رویت چون قمر ماه مبارک الوداع

ای مایه امید ما ای شاهد روز جزا

درد محبان کن دوا ماه مبارک الوداع

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

روزه حفظ دل است از خطرات

                                   پس بود با مشاهده اخطار     

                                 *

دیگر به وقت روزه گشادن مخور حرام

                                   زیرا که خون‌خوری تو از آن به هزار بار.

 

                                   *

آمد رمضان و عید با ماست              قفل آمد و آن کلید با ماست

بر بست دهان و دیده بگشاد              وان نور که دیده دید با ماست

شاعر:عطار نیشابوری

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

خداحافظ‌ ای ماه بزرگ خدا !

شهر الله اكبر ‌ای ماه بزرگ خدا !
 
ماه رمضان ! خداحافظ،

و‌ای ماهی كه برای اولیاء خدا عیدی بودی خداحافظ،

 

خداحافظ ‌ای ماهی كه وقتهای خوبی را باهم رفیق بودیم
 
 با دقیقه‌‌‌‌‌‌هایت مصاحبت داشتیم،
 
دقیقه‌‌‌‌‌‌های خوبی را با او رفیق شده‌‌‌‌‌‌بودیم
خداحافظ‌ ای ماهی كه بهترین ساعت‌‌‌‌‌‌ها، بهترین وقتها بودی
خداحافظ ‌ای ماهی كه آرزوها در تو به استجابت نزدیك شد،
 
 دعاها به استجابت نزدیك شد،

 خداحافظ ‌ای ماهی كه اعمال زیادی در تو منتشر شد
 
كارهای خیر زیادی در تو منتشر شد

خداحافظ ‌ای ماهی كه تا بودی عزیز بودی
 
 و هنوز نرفته من را به ناله وا داشتی، نرفته دلتنگ تو شدم،
خداحافظ ای ماهی كه انیس من بودی
 
 و نیامده  به انتظارت بودم و نرفته من را را به وحشت انداختی،
خداحافظ ‌ای ماهی كه دلها در تو نازك شد

و خداحافظ ‌ای ماهی كه گناهان در تو كم شد،

خداحافظ ‌ای ماهی كه كمكم كردی بر شیطان غالب شدم،

بدرود تو را و آن شب قدرت را که از هزار ماه بهتر است.  

بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم.
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها.

 

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بنده ای گمراهم ، از توام شرمنده
داده ای تو راهم، خالق بخشنده
کن بر این درگاهم، یا الهی بنده
کن نگاهی العفو ، یا الهی العفو

 

-
پشت من سنگین است، از گناهم یا رب
توبه ای بی برگشت، از تو خواهم یا رب
تا بمانم پیشت، کن نگاهم یا رب
ده جوابم دیگر، یا غیاث المضطر
-
از ملائک حتی، جرم من پوشاندی
آبرویم دادی بر، در خود خواندی
قطع نشد روزی ام، یاور من ماندی
شد خجل این غمگین، یا اله العاصین
-
مهلتم دادی تا، سوی تو برگردم
ساده می گویم من، در عمل نامردم
روزی ات را خوردم،شکر شیطان کردم
ده نجاتم امشب، یا کریم و یارب
-
از تو می خواهم، خیر آخر کارم را
درهم و با قیمت، تو بخر بارم را
خرج مولایم کن، هرچه که دارم را
جان دهم پای دین، یا حبیب الباکین
-
من به حق زهرا، از گناهم بیزار
با نگاهی امشب، کن دلم بیدار
روزی ام کن یارب ،توبه و استغفار
تا شوم از خوبان، یا قدیم الاحسان
-
با گناهان خود عمر، خود می کاهم
کن تو از پستی کار، خود آگاهم
مردنم را از تو، غرق خون می خواهم
گردم از شهیدان، یا معین یا سلطان
-
بعد یاران خود، بیکس و تنهایم
دائما در یاد ، خیمه ی صحرایم
من که خود مدیون، ذکر یا زهرایم
ناله دارم شبها، مادرم یا زهرا
-
از شهیدان باید، بیش از اینها گویم
بوی آنها را از، چفیه ام می جویم
یادشان می افتم، نامه را می شویم
گل نماید بر لب، یا حسین یا زینب
-
رختشان ارثی از، چادر خاکی بود
چشم یاران من، خانه پاکی بود
آخر کارشان جسم، صد چاکی بود
می کشم از دل آه، یا علی یا الله
-
من ز تو دیدار، آشنا می خواهم
رحمتی بی حد از، تو خدا می خواهم
مزد این شبها را ،کربلا می خواهم
آخرین ذکر ما، یا عزیز الزهرا
جواد حیدری

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی
تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی
بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم
عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی

 

این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم
من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی
تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم
من کمترم که گویم، از آتشم رهانی
مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم
تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی
پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم
شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی
عفو از کرامت توست، قهر از عدالت توست
هم عفو از تو آید، هم قهر می توانی
از بس کریم هستی، با من قرار بستی
من اشک خود فشانم، تو خشم خود نشانی
در عین رو سیاهی، خواهم از تو الهی
هم من تو را بخوانم، هم تو مرا بخوانی
میثم به در گه حق، باشد دو ارمغانت
شعری که می سرایی، اشکی که می فشانی
غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اومدم آشتی کنم وقتشه حالا – آخدا
روت و برنگردون از من،جون مولا آخدا
من میخوام ساده و بی پرده باهات حرف بزنم
مِثِه اون چوپون که بود دوره ی موسی آخدا

 

هرچی بنده بد باشه،توزود ازش راضی میشی
نمیخوای میون مردم بشِه رسوا آخدا
من که روشو ندارم،اِسمتو برلب بیارم
امّا تو گفتی بیا بگو خدایا،آخدا
بَدَم و،یه عُمریه برای اینکه خب بشم
می کنم هِی با خودم امروز و فردا آخدا
کی می تونه به تو نارو بزنه،رو راس نشه
خال تو بالاتَره از همه خالا آخدا
من میخوام غیرخودت به¬هیچ کسی رو نندازم
دَستامُو دراز کنم پیش تو تنها آخدا
تو که بهتر از همه می دونی من چیکاره ام
جونِ مولا- نزنی پَردَه مو بالا آخدا
تو که بیشتر از خودم تُو مردم آبروم دادی
می دونم- نمی کنی مشت منو وا آخدا
باورم نمی شه فردا تو منو بسوزونی
دشمن مولا بایسته به تماشا آخدا
هر چی من بد می کنم بازم تو خوبی میکنی
نه با من با هر بَدی خوب میکنی تا آخدا
بَدی مو قبول دارم تو خوبی کن به روم نیار
چون کوتاهه پیش تو دیوار حاشا آخدا
به گُل روی علی و بچّه هاش خوارم نکن
بی- اونا چیکار کنم روز مبادا آخدا
بَس کی بد سرزده ازمن دیگه سَرخورده دلم
به سرم هرچی بیاد حَقَّمه امّا – آخدا
دیده رو،ندیده گیر، منو به اربابم ببخش
مَردِ مَردا – پسر بی بی و مولا آخدا
همونی که همه ی بیگونه هام دیوونه شن
که نداشت یه ذَرّه از دُشمنا پَروا آخدا
اونی که به زیر بار زور نرفت و کشته شد
با لب تشنه کنار دو تا دریا آخدا
دست آخر اومدن خیمه هاشم آتیش زدند
بچّه هاشم فراری همه به صحرا آخدا
تو اگه بخوای بشه”انسونی”ام آدم می شه
لُری میگم،منو بپّا – آخدا
حاج علی انسانی

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگیت مرا
از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است

 

خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را
در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است
تنها گناه ما طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گنه کار کرده است
چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر
قربان آن گلی که مرا خوار کرده است
فاضل نظری

 

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ای ذکر رحمت، الهی العفو
باران رافت، الهی العفو
امشب مقیم، کوی تو هستم
مست از شمیم، بوی تو هستم
محتاج نور، روی تو هستم
پس کو عطایت؟ الهی العفو
دل را ز غیر، مولا بگیرم
در کوی دلبر ، تا جا بگیرم
در خانه حق، ماوا بگیرم
آیم به سویت، الی العفو
شام گناه و، هجران سحر شد
از اشک توبه، دل مفتخر شد
بخشش نصیب، چشمان تر شد
بنما عنایت، الهی العفو
دیدی مرا چون، بی دست و پایم
از برکت این، سفره جدایم
با رحمت خاص، کردی صدایم
کردی تو دعوت، الهی العفو
گفتی که بنده، مال منی تو
عبد پریشان، حال منی تو
جا مانده ی هر، سال منی تو
گو از وجودت، الهی العفو
رفتند یاران، تنها شدم من
دیگر غریب، دنیا شدم من
ای وای دیدی، رسوا شدم من
گویم ثنایت، الهی العفو
عطر حضور، از یادم نرفته
عشق ظهور، از یادم نرفته
کرخه ی نور، از یادم نرفته
در اوج غربت، الهی العفو
جبهه بهشت، روی زمین بود
صبح دو کوهه، شور آفرین بود
با عطر دلبر، دلها عجین بود
کو آن قداست، الهی العفو
ما خاطراتی، دیرینه داریم
یک کربلا غم، در سینه داریم

 

چشمان تر در، آدینه داریم
ای فطر امت، الهی العفو
ای ماه رحمت، دلدار من کو ؟
مهدی زهرا،  یاس چمن کو؟
عشاق جمعند،  یابن الحسن کو؟
ماه ولایت، الهی العفو
آقا بیا تا، قوت بگیرم
از اشک روضه، برکت بگیرم
شور حسین، در هیئت بگیرم
به حق تربت، الهی العفو
شاعر:سید محمد میر هاشمی

 

 
 
پنج شنبه 4 خرداد 1396  9:42 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها