0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-شب قدر

 

من که بر سینه ز یاد تو جلا بخشیدم

دل خود را ز فروغ تو ضیا بخشیدم

بنده ای را که پُر از غفلت و عصیان گشته

می شود باز بگویی که بیا بخشیدم

گفتی ای بنده که در سایۀ قرآن منی

شب احیا ست تو را حال بکا بخشیدم

گریه کردم من و با زمزمۀ یا الله

به گلستان دل خویش صفا بخشیدم

به محمد به محمد دل من می لرزید

درد خود را به همین نام دوا بخشیدم

به حق فاطمه بر سورۀ قدر شب قدر

که ز قدرش به دلم قدر و بها بخشیدم

در جواب به علیٍ به علیٍ به علی

کاش گویی که گناهان تو را بخشیدم

تا که گفتم به در خانۀ تو بالحسنٍ

مژده آمد که تو را صبر و رضا بخشیدم

به همان ذبح عظیمی که به مقتل می گفت

هر چه را داشته  در راه خدا بخشیدم

به تو گفتم به حسین ٍ به حسینٍ ،گفتی

من تو را تذکرۀ کرب و بلا بخشیدم

به علی بن حسینت شب احیا تو بگو

که تو را حال مناجات و دعا بخشیدم

وسط حال شب قدر رسیدم به بقیع

دل به منظومه ای از شمس ضحی بخشیدم

کاظمینی شدم  و در حرم دو گل یاس

از همان باغ به دل عطر وفا بخشیدم

به رئوفی که بود مظهر تسلیم و رضا

مژده بفرست تو را من به رضا بخشیدم

به علی بن محمد به حسن بن علی

که بگو توشه برایت به جزا بخشیدم

به حق حجت موعود تو را می خوانم

شب عفو است بگو من همه را بخشیدم

کاش از عرش «وفایی» برسد آوایی

من شما را همه بی چون و چرا بخشیدم

 

سيد هاشم وفائي

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

سنگ بنای نفس ، برادر ، شکستگی ست

گره ذره ذره « من » شود ، آخر شکستگی ست

از حلق ِ مستجار ، حقیقت ظهور کرد

" اوج کمال خلق ، فقط در شکستگی ست "

خارم  چنان ، که پای « تو » سر خم نکرده ام

این سرو قامتی « من » از سر شکستگی ست

حالا که گوشه گیر بیابان غفلتم...

احساس کرده ام ، اثر پرشکستگی ست

بالم شکست و ..، بند زدند و.. ، وبال شد

" من " را رها کنید ، که بهتر شکستگی ست

کشکولم از گدایی « شب » تا سحر تهی است

این هم دلیل « روشنی » از ور شکستگی ست

پرسیدم از حبیب ، طریق وصال چیست...!؟

فرمود : راه عشق سراسر شکستگی ست

 

یاسر حوتی

 

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

روزها می رود به امیدی
که شب قدر را دعا بکنم

بلکه یک شب میان این همه شب
"یا رب العفو" را صدا بکنم

بیش از آنی که دوستت دارم
دوست دارم فقط ریا بکنم

درد دارم، مریضِ بد حالم
باید اندیشه ی دوا بکنم

مشکلم جز "ظَلَمتُ نَفسی" نیست
به خودم تا چه حد جفا بکنم؟

از خدا می رسد به من نوری
هر شبی که خدا خدا بکنم

شب قدری دعای من این است:
"از خدایم کمی حیا بکنم"

یا که یک روز بین رکن و مقام
به امام خود اقتدا بکنم

روز قبل از وفات، در عتبات...
سجده بر مهر کربلا بکنم

مظاهر کثیری نژاد

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

بی وفا بودم و حالا تو وفاداری کن
نفْسِ من برده به تبعید مرا کاری کن

نیمه شب رفته و بارم سرِ دوشم مانده
خم شده پشتم از این بار، خریداری کن

تو که در وقت حیاتم گنهم بخشیدی
در مماتم هم از این بنده هواداری کن

بی کس و کارم و بیماریِ عصیان دارم
تو خودت از منِ بیمار پرستاری کن

نفْسِ اَمّاره ام ای دوست، گرفتارم کرد
جلوه ای کن به دلم رفع گرفتاری کن

حال که در شب جمعه همه را بخشیدی
رحمت واسعه ات را به سرم جاری کن

به همان مرد غریبی که ندارد کفنی
از گناهی که ز من سر زده ستاّری کن

رضاباقریان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

وقت آن است به ما باده ی نابی برسد

جام در دست گرفتیم، شرابی برسد

لن ترانی و ترانی چه تفاوت دارد

هدف آن است فقط از تو جوابی برسد

گنج ها هست نهان در دل هر ویرانه

پس چه خوب است به ما حال خرابی برسد

عاشق آن است که بر دیده ی منت بنهد

اگر از جانب معشوق عتابی برسد

من به بخشندگی و مهر تو ایمان دارم

چه خیالی است اگر روز حسابی برسد

گر قرار است گنهکار بخوانید مرا

روز محشر به من ای کاش نقابی برسد

همه امید من این است که در آن غوغا

زود از حضرت صدیقه خطابی برسد:

عاشقانِ پسرم را سوی دوزخ مبرید

نگذارید بر این قوم عذابی برسد!

تا که آید به میان نام "حسین بن علی"

برگه ی بخشش ما با چه شتابی برسد

 

علی ذوالقدر

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

از مالک وجودم کی می توان بریدن
چندی به غم سرودن تا کی تو را ندیدن

تقویم لحظه ها را با هر نفس شمردم
در آرزوی آنکه آنی به تو رسیدن

با ناله ی نگاهم این بوده شوق راهم
شاید به اشک و آهم مهر تو را خریدن

با یاد تو دمادم ای مهدی دو عالم
این طفل سینه هر دم آماده ی تپیدن

از عمق تار و پودم از تو به جان سرودم
در بند آن نبودم دل را به رخ کشیدن

فریاد روزگارم بی تاب انتظارم
دارم امید دیدن عمری پس از شنیدن

من باغبان جانم جان بوده همزبانم
شد قسمتم دوباره گل از لب تو چیدن

در کنج این حصارم راهی به تو ندارم
دستم مگر تو گیری تا آسمان رسیدن

من عاشق خدایم از دل بوَد صدایم
در مسلکم نباشد از یار دل بریدن

حامد فروغی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

خدایا رسیدم به درگاه تو

رسیدم به پابوسی ماه تو

تو هستی نگهدار من دائماً

منم عبد فصلی و گه گاه تو

تو هستی همانی که می خواستیم

ولی ما نبودیم دلخواه تو

تو بودی به هر جا صدایت زدم

ولی من نبودم به همراه تو

تو با ما همه جوره راه آمدی

ولی ما نرفتیم در راه تو

در این چند روزی که رفته فقط

منم مورد خشم و اکراه تو

من و اُنس با یاد تو روز و شب

من و نام زیبای الله تو

تمامی ترس من این نکته است

که روزی نگیرد مرا آه تو

تو را خواندم و می کشم آه آه

تو هم یاد فرما مرا گاه گاه

ذلیل و حقیر و گرفتار من

همان مجرم رفته بر دار من

صفای دل و سایه سر خدا

همان بد زبان عبد دربار من

قوی و غنی و طلبکار تو

ضعیف و فقیر و بدهکار من

دعا تو شفا تو پرستار تو

همیشه پریشان و بیمار من

همیشه تو هستی صدا می زنی

همیشه تو صد بار و یک بار من

به پای دلم چشم بیدار تو

برای گنه مانده بیمار من

خداوند تواب و ستار تو

ولی عبد در حال تکرار من

حیا تو وفا تو هوادار تو

ولی بی حیایی بسیار من

تحمل خدا و تغافل خدا

و آن عبد انگار نه انگار من

تو بنده نواز و تو آغوش باز

سر افکنده و عبد فرّار من

اگر این همه بد شدم من ، درست

خدایا خلاصه امیدم به توست

 

مجتبی شکریان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

ماه خوب عاشقی دارد به پایان می رسد
لحظه ی تودیع مهماندار و مهمان می رسد

آسـمان چشـم های عاشـقان ابـری شده
مثل این سی شب دوباره بوی باران می رسد

 

پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می رود
از هراس دوری اش دارد به لب جان می رسد

گوئیــا دیـروز بود این سـفره را انداختند
طرفه العینی گذشت و وقت هجران می رسد

با مجیر و با ابو حمزه ه چه حالی داشتیم
زود دارد افتتـاح ما به پـایـان می رسد

بی سـر و پـا آمدم ، حالا سراپـا ثروتم
آری آری بر فقیران لطف سلطان می رسد

مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد
این فقط از خلق نیکوی کریمان می رسد

آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده گان
تا که آوای فغــان از بند شیطان می رسد

تا به قدر ذره ای مژگـان من نمنـاک شد
دیدم از دریای رحمت موج غفران می رسد

تا که گفتم “بالحسین،العفو” ، دستم را گرفت
لطف او بر ما پس از ذکر “حسین جان” می رسد

هرشب اینجا پا به پای ما خدا هم روضه خواند
ناله ی واویلتا از عرش رحمان می رسد

در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح
چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می رسد

خواهرش بالای تل دارد تماشا می کند
مادرش با قدّ خم ، موی پریشان می رسد

کاش می شد زودتر از کربلا دورش کنند
دارد از صحرا صدای نعل اسبان می رسد

عطر سیب پیکرش گودال را پر کرد و بعد
بویی از پیراهن یوسف به کنعان می رسد

وعده ی مـا اربعیـن ، پای پیـاده از نجف
کربلا آغوش خود بگشا که مهمان می رسد

مصطفی هاشمی نسب

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بنده برگشته به درگاه اله
رو سیاه آمده این نامه سیاه

از پشیمانی و حسرت لبریز
کوله باری پر از عصیان و گناه

زده غفلت به وجودش زنجیر
مانده درمانده ی درمانده ی راه

جز خجالت چه کند محضر دوست
آنکه دل بسته به یک گوشه نگاه

سر تسلیم کی آورده فرود
سرکشی دل زده دور از درگاه

چه اثر گریه ی بعد از جرمش
بی پناهی که نباشد آگاه

ولی آقای کریمی اینجاست
که ببخشد همه را در این ماه

 

جابر عابدی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

آمدم پیش تو از کارخودم خسته شدم

دیگر از حال اسف بار خودم خسته شدم

خیلی از حس دل آزار خودم خسته شدم

من ز معصیت و اصرار خودم خسته شدم

 

لطف کردی و به جایش به گناه افتادم

من به این راه کجم خواه نخواه افتادم

 

تو نجاتم بده حالا که پریشان هستم

راه گم کردم و حیران بیابان هستم

گرچه غرق گنهم زار و پریشان هستم

نیمه شب معتکف کوی کریمان هستم

 

کاش اذنی بدهی گریه طفلانه کنم

با کمیل آمده ام توبه جانانه کنم

 

لب من را به علی یا علی عادت دادند

با علی مهر قبولی عبادت دادند

به اهالی نجف نعمت جنت دادند

شکر دارد که به من عشق ولایت دادند

 

روزگاریست که خود را به یتیمی زده ام

ابتا گفتم و تا پشت درش آمده ام

 

دست خالی نشدم دست دعا را دارم

از غدیر آمده ام شیرخدا را دارم

هر شب جمعه یقین کرببلا رادارم

در همین کرببلا عرش خدا را دارم

 

ذکر هر عبد گنهکار حسین است حسین

واقعا افضل الاذکار حسین است حسین

 

شب جمعه است دلم پیش پیمبرمانده

پیش یک فاطمه درقالب حیدرمانده

حرفهاگفته شده روضه اکبرمانده

پدری پیش روی خنده لشگرمانده

 

ریز ریز بدنی زیر عباجمع شده

آیه آیه به عبا نورخداجمع شده

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در دعای کمیل 11 اردیبهشت 94

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

دل من! در هوای مولا باش

یار بی‌ادعای مولا باش

 

گر نشد یاورش شوی همه عمر

گاه گاهی برای مولا باش

 

به گدایی تو هر کجا رفتی

یک سحر هم گدای مولا باش

 

دست من! دست‌گیر مردم باش

پینه‌ي دست‌های مولا باش

 

پهن کن سفره‌ای برای یتیم

مستمند دعای مولا باش

 

پا به پایش اگر نشد بروی

لاأقل ردپای مولا باش

 

جان من! تا که در بدن هستی

باش اما فدای مولا باش

 

بندگی کن به راه و رسم علی

عبد! عبد خدای مولا باش

 

ای نَفَس! می‌روی به سینه برو

چون برآیی صدای مولا باش

 

از یمن، از دمشق و غزه بگو

شیعه‌ی زخم‌های مولا باش

 

خار در چشم‌های مولا بود

چشم من! در عزای مولا باش...

 

یوسف رحیمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

باید خلوت نشین شد، شب نشین شد
خدا میگرده دنبال بهونه
شبای قدر خیلی قدر داره
آخه برنامه ی یکسالمونه

 

عجیبه، معصیت سیری نداره
خودم رو تو گناها میچرونم
بیا بگذر از اعمال بد من
شتر دیدی، ندیدی مهربونم

یه کاری کن هوایی شم یه خورده
بگو تا کی زمینگیره پر و بال؟
بیا بنویس تقدیرم بهشته
شروع “سال تقدیری” امسال

میدونم رفته پایین تر نجابت
میدونم رفته بالاتر کمی سن
دیگه راهی برا بخشش نمونده
الهی بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ

محمد کاظمی نیا

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا

 

کاش جرم و گنهم این همه بسیار نبود

پیشه ام معصیت درگه دادار نبود

قلب آشفته ام از دوری یادت ای کاش

در دل سلسله ی نفس گرفتار نبود

می شدم گر پی نجوای تو در راز و نیاز

بهر من دوری و هجران تو هموار نبود

گر به هنگام گناهم ز تو می کردم یاد

دل غافل شده ام این همه بیمار نبود

جلوه ها کردی و مهرت به دلم تابیدی

قلب پر غفلت من حیف که بیدار نبود

صیقل روحم اگر توبه و اشکم می شد

لوح و آیینه ی جان غرق به زنگار نبود

بارها خوانده ای ام تا به برت برگردم

ولی این عبد فراری تو هشیار نبود

کوله باری ز گنه دارم و دستی خالی

کاش شرمندگی ام در دم دیدار نبود

می شدم یکسره نومید اگر حاصل من

حب زهرا و نبی، حیدر کرار نبود

یا چه می شد به قیامت به شفاعت خواهی

همره فاطمه گر دست علمدار نبود

 

محمد مبشري

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بازار داغ بخشش و ارباب ذوالکرم
هرکس به سهم خویش کمی توشه می برد
خوشبخت آنکه لطف خدا شاملش شده
در پیشِ خلق آبرویش را نمی برد

 

بازار داغ بخشش و ارباب ذوالکرم
هرکس به سهم خویش کمی توشه می برد
خوشبخت آنکه لطف خدا شاملش شده
در پیشِ خلق آبرویش را نمی برد

ترس عذاب، دلهره ام را زیاد کرد
یادم رسید گفته ی معصوم را که گفت
گریان نمی شود به جزا آنکه قطره ی …
… اشکی برای جدِ غریبم ز دیده سفتُ

نابرده رنج را چه کسی گنج می دهد
یک یاحسین گفتم و داراترین شدم
با اشک روضه ها گِلِ آدم سرشته شد
اینگونه بود مستحق آفرین شدم

آنچه نوشته اند به پایم ملائکه
با اذن حضرتش همه سنجیده می شود
با گریه بر حسین، که معصوم گفته است
عمری گناه، یک شبه بخشیده می شود

 

رضا باقريان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

امام زمان(عج)-مناجات شب قدر

 

ای عزیز خدا،امام زمان

صاحب روضه ها،امام زمان

بر سر و سینه می زنی ای وای!

فرق او شد دو تا امام زمان

بین ما هستی و چه تنهایی!

می زنی ضجّه ها امام زمان

از سر شب به یادتان هستم

می کنی یاد ما؟امام زمان

کم ما و کرامتت مولا

نظری بر گدا امام زمان

کاش احیا کنیم یک شب قدر

در کنار شما امام زمان

پرده های گناه باعث شد

از تو هستم جدا امام زمان

می شوم لایق زیارت تو

گر نمایی دعا امام زمان

تو جوادی و من بخیل آقا

جود بی انتها ،امام زمان

امشبی را بیا و بد گذران

سحری با گدا امام زمان

شب قدر است روزیم گردان

عرفه،کربلا، امام زمان

 

 

محمد مهدي عبدالهي

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  1:23 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها