0

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان – اشعار مناجات با خدا

 

هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند

بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند

 

هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند

چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند

 

غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند

غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند

 

بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام

پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند

 

تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر

چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند

 

بنده سلطان که باشی پادشاهی میکنی

اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند

 

خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است

لااقل وقتی ندارد پر پناهش میدهند

 

لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم

هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند

 

من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف

کلب را در خانه حیدر پناهش میدهند

 

زیر پای زائران کربلا هرکس که مرد

بچه های فاطمه محشر پناهش میدهند

 

هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد

هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب 24 رمضان 95

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:45 PM
تشکرات از این پست
niny200527 siryahya
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار ماه مبارک رمضان – اشعار مناجات با خدا

 

گرچه اشک آب است قدرش از گهر بالاتر است

نزد اهلش قیمتش از سیم و زر بالاتر است

 

زندگی کردیم اگر چه با ابوحمزه ولی

روضه خواندن از مناجات سحر بالاتر است

 

در مصائب بیشتر هرکس تعمق میکند

در وجودش شدت سوز جگر بالاتر است

 

قرن ها مردم به این در آمدند و رفته اند

رتبه ی هرکس که مانده پشت در بالاتر است

 

بارها گفتم حسین اماا گلویم را نزد

گرچه شیرینیش از حلوای تَر بالاتر است

 

قطره با وصلش به دریا عین دریاست پس

شان یک عبد حسین از صدنفر بالاتر است

 

قبر او در قلب های ماست پس با این حساب

جایگاه چشم دل از چشم سر بالاتر است

 

موقع صید کبوتر از دم شمشیرِتیز

بارها کارآیی تیر سه پر بالاتر است

 

شام یعنی ماه را بر روی خاک انداختن

گرچه ماه از دیگران از هر نظر بالاتر است

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب 25 رمضان 95

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

فقیر و بی کس و کارم اغثنی یا الله
به جز امید چه دارم؟ اغثنی یا الله
هزار توبه شکستم دوباره برگشتم
سیاه گشته عذارم اغثنی یا الله

به دست خالی این بینوا ترحم کن
ببین که خسته و زارم اغثنی یا الله
به جز امید به جز اشک شرم این شبها
چه هست دار و ندارم؟ اغثنی یا الله
اسیر نفس بد ایمانم و نمیگویم
به نفس خویش سوارم اغثنی یا الله
زمانه دست به دست هوای نفسم داد
کند چه ساده شکارم اغثنی یا الله
برای روز مبادا برای رستاخیز
به جز حسین ندارم اغثنی یا الله

حسن کردی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-حدیث نفس

 

ما آیه‌های عصر خسرانیم

معجونی از تردید و ایمانیم

عهد الست از یادمان رفته‌ست

ما اهل نسیانیم، انسانیم

تبعیدمان کرده‌ست اقیانوس

امواج سرگردان طغیانیم

عالم همه آیات توحید است

با این‌همه، ما بندۀ نانیم

هم هم‌چنان دلتنگ فردوسیم

هم در صف گندم، فراوانیم

ما آتشیم و عمر ما هیزم

از خاطرات خود گریزانیم

ای آه! اگر سوی خدا رفتی

با او بگو که ما پشیمانیم

 

میلاد عرفان پور

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

کوله باری مملو از بار گناه آورده ام
باز هم در محضرت روی سیاه آورده ام
از همه جا رانده و سویت پناه آورده ام
هستی ام را با امید یک نگاه آورده ام

ای اله دردمندان ، دردمندی آمده
یا غیاث المستغیثین مستمندی آمده

خانه ی دل را به خشت بی وفایی ساختم
غرق در بازی و صاحبخانه را نشناختم
پای عصیانم صفای نیمه شب را باختم
من به هر کس که رسیدم جز تورو انداختم

گوشه ی چشمی به احوال پریشانم بکن
ای خدایا رحم بر چشمان گریانم بکن

بین عشاق هر کسی دلداده باشد بهتر است
مستی ام وقتی که کوثر باده باشد بهتر است
سر به زیریم سر سجاده باشد بهتر است
چون شجر هر قدر که افتاده باشد بهتر است

قامتم را حیف شد که معصیت خم کرده است
اشکهایم را نگاه مبتلا کم کرده است

کاسه های خالیم را میشود که پر کنی؟
عبد عاصی را حفاظت از بلا و ضر کنی؟
قلب سنگی و سیاهم را شبیه در کنی؟
من پشیمان آمدم شاید مرا هم حر کنی

سفره ی دل را اجازه میدهی تا وا کنم؟
شرم دارم که سرم را محضرت بالا کنم

مرغ بسمل را مهیای شبی پرواز کن
امشب آخر لطف کن در را به رویم باز کن
کار احیا کردن این مرده را آغاز کن
پای من را به نجف یکبار دیگر باز کن

حتم دارم مرتضی پشت وپناهم میشود
سور و سات بخششم فورا فراهم میشود

هر کجا خوردم زمین زینب مرا امداد داد
گریه کردن را به من با گریه هایش یاد داد
آنچه میشد یا که میباید به ما میداد داد
قلب ویرانه خرید و در عوض آباد داد

درد ها بسیار و درمان با دوای زینب است
آبرویی هم اگر هست از دعای زینب است

حرف زینب چون وسط آمد پریشانش شدم
بی قرار صوت محزون حسین جانش شدم
بارها در خلوتم بودم که گریانش شدم
خواب دیدم سوریه از جان نثارانش شدم

گریه بر او‌مثل گریه بر حسین است و حسن
عالمی گریه کنش ، او اشکبار بی کفن

پیش چشمان عقیله روی سینه جا گرفت
با وقاهت پنجه ای انداخت گیسو را گرفت
با کمک‌از گیسویش سر را کمی بالا گرفت
خنجر کند خودش را روی حنجر تا گرفت

مادری فریاد زد که دست بردار از سرش
جای پایت مانده روی صحن پاک پیکرش

محمد کیخسروی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

بازم شب قدره و بیقراری
غلط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم

 

حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازه یه حاجتم نمیشه

حاجتم اینه آقام و ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم

بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و در میکنه

باز شب قدره خودم میدونم
که قدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون

تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمی سوزونه

کی میشه از کعبه خبر بیاد و
صدا اذونت بپیچه تو گوشم
برای انتقام بریم مدینه
کنار تو لباس رزم بپوشم

نمیدونم کوفه ای یا کربلا
نمیدونم کجا عزا گرفتی
به یادمون باش آقا هر کجا که
به آسمون دست دعا گرفتی

محمدعلی بیابانی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

گنهکاری پریشانم الهی لا تودبنی

پشیمان پشیمانم الهی لا تودبنی

 

نه دنبال مفاتیحم نه با ادعیه مانوسم

جدا از نور قرآنم الهی لا تودبنی

 

نه پابندم به واجب ها نه دورم از حرام تو

علی الظاهر مسلمانم الهی لا تودبنی

 

مناجاتم کسالت بار دعاهایم همه دنیاست

کجا رفته است ایمانم الهی لا تودبنی

 

دهانم روزه است اما زبانم روزه اصلا نیست

چه شد زهد فراوانم الهی لا تودبنی

 

امیرالمومنین فرمود  دنیا منشا شر است

اسیر شر شده جانم الهی لا تودبنی

 

و کلب باسط آمد دراین کهف حصین امشب

پناهم ده هراسانم الهی لا تودبنی

 

تمام دردهایم را به آقای نجف دادم

علی دادست درمانم الهی لا تودبنی

 

مراهم کربلایی کن مرا شش گوشه راهی کن

ببین بدجور گریانم الهی لا تودبنی

 

به حق یک تن بی سر بحق یک سر بر نی

گدای شاه عطشانم الهی لا تودبنی

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب بیستم رمضان 95

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

همه جا تیره و تار است شب اول قبر

شب تنگی مزار است شب اول قبر

 

هرکه خوش بوده نَظاراست دم غسل و کفن

هر که مِی خورده خمار است شب اول قبر

 

رمقی نیست که فریاد کِشَم از دَردَم

سینه ام تحت فشار است شب اول قبر

 

تک و تنها بگذارن مرا و بروند

کَندن از ایل و تبار است شب اول قبر

 

چون بپرسن ز رب و ز نبی بر دهنم

گوئیا قفل به کار است شب اول قبر

 

با همین حال ولی شوق به مُردن دارم

شوقم از دیدار یار است شب اول قبر

 

حکم دوزخ چه بِبُرن برایم دو ملک

حیدرم ناجی نار است شب اول قبر

 

آری آنکس که در این دار بلا گفت حسین

با حسینش سرو کار است شب اول قبر

 

اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب دهم رمضان 95

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

وداع با ماه مبارک رمضان

 

با روزه و با نماز نشناختمت

با آن همه رمز و راز نشناختمت

یک ماه اگر چه میهمانت بودم

بگذشت مجال و باز نشناختمت

 

قیصر امین پور

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

تا شدم دیوانه ، دیوان گفته ام بهر پوران مثل پیران گفته ام

کاروان در حرکت و ما غرقه خواب پای میزان و دریغ از یک جواب

عده ای هستند پای تزکیه عده ای هم رهروان "ترکیه"

جای پوشاک وطن اجناس نایک بر لبان ما بجای ذکر، "لایک"

شهر را تبلیغ دینی کرده ایم ما عمل در "بخش بینی" کرده ایم

ما که دور از نسل "آوینی" شدیم در دیانت اندکی "چینی" شدیم

بوی باروت گناهان میرسد عمرهم دارد به پایان میرسد

گاه علت های دوری میشویم گاه جذب چشم و "حوری" میشویم

اندکی "چمران" و "همت" کن مرا مثل "مشگینی" و "بهجت" کن مرا

مثل "قاسم" کاممان را کن عسل لحظه مردن "مرا" هم کن بغل

تا نلغزد پای من روی صراط یابن یاسین یابن طه.. التفات

تا "علمدار"و "دوانی" ات شوم یاور "مازندرانی" ات شوم

گرچه با کوه گناه عاصی شدم من به لطفت امشب" آقاسی" شدم

اهل قرآنیم ولی تدبیر، نه عاشق صوتیم ولی تفسیر، نه

با مفاتیح حیف "بازی" کرده ایم زندگی را هم "مجازی" کرده ایم

مست شهرت، خصم گمنامی شدیم ما سحرخیز "تلگرامی" شدیم

درس هیئت توبه و "خودسازی" است بی هدف روضه روم این "بازی" است

از برای ماست زینب خم شده جسم اربابم چنین درهم شده

میز شیطان نقطه "پرواز" نیست مرغ همسایه همیشه "غاز" نیست

غصه ام کنسرت و یک "آواز" نیست روضه من اندکی هم "باز" نیست

غصه یک رهبر و بی حال ها... یک زن مظلومه و خلخال ها

غصه ناموس و سبک زندگی باز هم شرم من از این بندگی

بی بصیرت بودنم تاثیر کرد نائب صاحب زمان را پیر کرد

اقتصاد و حرف حل باید شود دیگر "اقدام و عمل" باید شود

نیت ام این ست تا بهتر شوم مثل قنبر نوکر حیدر شوم

ما نمردیم یار داری ای ولی "مجمع عمار" داری یاعلی

(بهمن)میثم جلالی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

گفت دیباچه ی غم، گفتمش ای دوست منم
گفت رانده ز حرم، گفتمش ای دوست منم

گفت آن عبد فراری که سراپا گنه است
زده با نفس، قدم گفتمش ای دوست منم

 

گفت آن بنده ی شیطان که دل ما سوزاند
خصم ما شد همه دم، گفتمش ای دوست منم

گفت آن پشت به درگاه ربوبی کرده
آن به خود کرده ستم، گفتمش ای دوست منم

گفت آن غرق به گرداب معاصی به کجاست؟
با گناهان چو یم*، گفتمش ای دوست منم

گفت آن کیست که با این همه نافرمانی
نوشد از جام کرم؟ گفتمش ای دوست منم

گفت کو تشنه لبِ آب بقای کرمم
تا کشد پا ز عدم؟ گفتمش ای دوست منم

گفت آن کیست که سینه زن مولا گردد؟
تا خورد شیعه رقم، گفتمش ای دوست منم

گفت در جمعِ مناجات کنانِ سحری
کیست مهدیش، صنم؟ گفتمش ای دوست منم

سید محمد میرهاشمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:48 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

اشعار مناجات با خدا – اشعار شب قدر

 

آمدم سوی تو راهی وا کنم تا وقت هست

آمدم شاید تو را پیدا کنم تا وقت هست

 

تا شب احیای تو کارم توسل کردن است

قصد دارم خویش را احیاء کنم تا وقت هست

 

نامه ی اعمال من را می دهی در دست راست

زود باید برگه را امضاء کنم تا وقت هست

 

من امان می خواهم از«یومَ یَعَضُّ الظّالم»ت

تا سحر مولای یا مولا کنم تا وقت هست

 

آرزوهای دراز عمر مرا بر باد داد

می نشینم با خودم دعوا کنم تا وقت هست

 

ای «رفیق لا رفیق له» شدم من بی رفیق

با تو حالا آمدم نجوا کنم تا وقت هست

 

من نه آنم که «یُصِرُّونَ علی الحِنثِ العظیم»

آمدم خوب با تو تا کنم تا وقت هست

 

کاشکی با یا کریم العفو های نیمه شب

بین خوبانت ، خودم را جا کنم تا وقت هست

 

عاشقی بی دست و پایم دست داده در دعا

روضه ای جانکاه دست و پا کنم تا وقت هست

 

دست من زیر عبا و پیکرت روی عبا

چاره ای باید بر این اعضا کنم تا وقت هست

 

عمه ات را می برم از حلقه ی نامحرمان

تا مراعات دل زهرا کنم تا وقت هست

 

ای علی این خنده ها در کوفه بدتر می شود

کاش فکر معجر زن ها کنم تا وقت هست

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-شب قدر

 

شب قدر آمده یارب نگاهی

به درگاه تو آمد روسیاهی

الهی یا الهی یا الهی

یگانه جان پناهم  ربی العفو

ببخشا اشتباهم ربی العفو

تو مقصود دعاهای مجیری

تو منظور من از جوشن کبیری

تو امشب آمدی دستم بگیری

بگو بخشیده ای این خونجگر را

گنهکار شب قرآن به سر را

خدا! عبد تو مهمان کریم است

سرش در زیر قرآن کریم است

گدای لطف و احسان کریم است

خودت بشنو فغان و ناله اش را

عطا کن روزی یکساله اش را

خدا! من امشبی بر تو گدایم

به حق فاطمه بشنو دعایم

عزادار علی شیر خدایم

الها، ربنا استغرالله

به حق مرتضی استغفرالله

 

امیر عظیمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-شب قدر

 

مسکینِ همه شبم ، بک یا الله

من فاطمه مذهبم ، بک یا الله

قرآن به سرم گرفتم و گُل کرده

ده مرتبه بر لبم ، بک یا الله

***

مسکینم و با ربِّ جلی می گویم

شرمنده ام از گنه ولی می گویم

تا آنکه ببخشی تو گناهانم را

ده بار الهی بِعلی می گویم

 

مهدی مقیمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:49 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار مناجات با خدا و ماه رمضان

مناجات با خدا-شب قدر

 

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی

هی بگویم بعَلیّ بعلیٍّ بعلی

مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است

اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی

اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس

تا الستانه و مستانه بگوییم بلی

همه قدقامتیان را به تماشا بنشان

تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی

ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث

خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی...

کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز

همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی-

باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید

بحسین بن علیٍ بحسین بن علی

 

مهدی جهاندار

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها