0

علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

 
e_nabizadeh
e_nabizadeh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 356
محل سکونت : تهران

علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند 

سوال - علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند چيست ؟ از چه زمانى مرسوم شد؟ آيا اين كار موجب بطلان نماز است ؟
جواب : طبق عقيدهء شيعه , تكفير و يا تكتّف يعنى دست بسته نماز خواندن , از زمان خليفهء دوم مرسوم شد و از بدعت هاى ايشان است . در زمان پيامبر و خليفهء اول اين طور نماز نمى خواندند. اين مطلب از رواياتى استفاده مى شود.
امام باقر(ع) فرمود: و عليك بالاقبال على صلاتك ... قال : ولا تكفّر فانّما يصنع ذلك المجوس بر تو باد به توجه قلبى بر نمازت ... و دست بر روى دست در حال نماز نگذار, زيرا اين كار مجوس است (1. (وسائل الشيعه , ج 4 باب 15 از ابواب قواطع الصلاة.)
در حديث أربعمائه از امير المؤمنين(ع) آمده است : لا يجمع المسلم يديه فى صلاته و هو قائم بين يدى الله عزّ و جلّ يتشبّه بأهل الكفر يعنى المجوس ; نبايد مسلمان در نماز برابر پروردگار.
دست هايش را بر روى هم بگذارد و خود را شبيه به كفار يعنى مجوس بنمايد.(. همان)
معلوم مى شود مجوسى ها هنگام رو به رو شدن با رؤسا و پادشاهان خود, دست هايشان را به عنوان احترام بر سينه مى گذارند. هنگامى كه اسيران جنگى ايرانى بر عمر وارد شدند, همين كار راكردند. عمر از اين كار خوشش آمد و گفت : خوب است در نماز در برابر پروردگار همين كار را بكنيم تكفير نوعى تواضع و فروتننى و احترام گزاردن است. از نظر بحث اجتهادى دليل بر اين كه (سيدمحسن حكيم , مستمسك العروة الوثقى , ج 6 ص 531)و. مجمع البحرين .
تكفير يكى از مبطلات نماز است , آن است كه اين عمل اگر به عنوان عمل استحبابى انجام شود, تشريع محسوب مى شود و تشريع , بدعت و حرام است , زيرا عبادات توقيفى هستند و شكل عبادت بايد طبق دستور شارع باشد. 
پيامبر(ص)فرمود: صلّوا كما رأتيمونى أصلى ; همانطور كه من نماز مى خوانم نماز بخوانيد. پيامبر و اصحاب دست بسته نمى خواندند لااقل اين كار مشكوك است . بنابراين تكفير مبطل نمازاست , چون بدعت در دين است . اگر كسى اين كار را نه به قصد عبادت انجام دهد, شايد نتوان گفت نمازش باطل است , مگر اين كه علت تحريم اين كار تشبيه به كفار باشد. در اين صورت تشبيه به كفار حرام است , اما دليلى بر بطلان نماز نخواهد بود. البته با لحن شديدى كه در روايات آمده است , تشبه به كفار - آن هم در حال عبادت - قطعاً مبطل نماز است . دليل ديگر بر اين كه تكفير در نمازموجب بطلان نماز مى شود, نهى اين است كه در روايت صحيح محمدبن مسلم از امام باقر يا صادق آمده : ذلك التكفير لاتفعل و در روايت صحيح زرارة از امام باقر(ع) لا تكفّر فانّها يصنع ذلك المجوس آمده است . (پـاورقى 1. وسائل الشيعه , ج 4 باب 15 از ابواب قواطع صلاة.)
اين نهى ها چون نهى در عبادت است , دال بر بطلان عبادت است . البته بحث اجتهادى جاى كنكاش بيش تر دارد كه به جاى خودش موكول مى شود.

اما اهل سنّت تكفير. را سنّت مى دانند. (پـاورقى 2. وسائل الشيعه , ج 4 باب 15 از ابواب قواطع صلاة)
در الفقه على المذاهب الأربعة آمده : <يسنّ وضع اليد اليمنى على اليسرى تحت سرّته , أو فوقها و هو سنّة باتفاق ثلاثه من الائمة و قال المالكية: انه مندوب قرار دادن دست راست بر دست چپ , خواه زير ناف و خواه بالاى ناف , سنّت است (. الفقه على المذاهب الاربعه , ج 1 ص 251)
, به اتفاق سه طائفه از اهل سنّت (حنبلى , شافعى , حنفى ) ولى مالك بن انس مى گويد: تكفير, مستحب است >( همان , ص 64)


فرق بين سنّت و مندوب اين است كه به مستحب مؤكد سنّت مى گويند, ولى به استحباب معمولى , مندوب مى گويند در <كنزالعمال > رواياتى نقل شده كه پيامبر و ابوبكر و على (ع)در نماز دست بسته نماز مى خواندند, (پـاورقى 5. كنزالعمال , ج 8ص 103)
ولى با رواياتى كه از طريق شيعه نقل كرديم , اين رواياتى عامه قابل اعتبار نيست .
منبع :پاسخگو
پنج شنبه 16 مهر 1388  11:51 AM
تشکرات از این پست
amines sabermanesh ria1365
chichest
chichest
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 14
محل سکونت : آ-غ

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

با سلام به خدمت همه عزیزان ، ریشه یابی علل اختلاف بین مذاهب بر عهده اهل خبره هست  ولی ما هم میتوانیم با تفکر در مسایل تا حد درخور درک مفاهیم و با کمک از نوشته های بزرگان برخی مسایل را ریشه یابی کنیم و در اینجا مطلبی را که می نویسم با مشاهده برنامه خود اهل سنت درک کرده ام . ماه رمضان سال 87 بود که یکی از دکتراهای الهیات کشور همسایه ترکیه در برنامه ای در کانال 7 آموزش نماز میداد که در قسمت قیام به نماز گفت : میشود بصورت دست باز (روش شیعه) نماز خواند ولی مستحب است که دست بسته نماز خواند و این سنت است ولی نکته قابل تامل اینجاست که به چه شکل است یکی ازمذاهب اهل سنت موقع گرفتن دست برای نماز دست راست روی دست چپ قرار می گیرد و از مچ و یکی دیگر از این مذهبها تاکید برگرفتن دست از ساعد را می گوید و دیگران به شکل دیگر ، نه آنکه همگی ادعای رفتار به سنت را دارند ولی خود این عزیزان به خود زحمت نمی دهند که فکر کنند که مگر ما چندتا پیامبر در دین مبین اسلام داشتیم که سنتهای متفاوتی وجود دارد و هرکدام خود را محق می دانند  این آقایان هرجا که کم می آورند می گویند از سنت است و کی این سنت را دیده و تایید کرده خدا میداند وبس.
ماه مـن پـرده از آن چـهره زیبا بردار.....تا فلک لاف نیاید که چه ماهی دارد
یک شنبه 19 مهر 1388  5:36 PM
تشکرات از این پست
EleRam ria1365 Sajjadalizadehs
masih260
masih260
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 6

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

با سلام خدمت برادر عزیز که علت دست بستن را به زعم خود بر ما مکشوف کرد بهتر بود بنا به گفته خود کمی فکر می کردید و بعد حرف می زدید. گفتید دست بستن سنت است نه واجب. بله درست است مثل ریش گذاشتن و مسواک زدن و ... که سنت هستند نه واجب. گفتید چرا برخی ها از مچ دست می گیرند و برخی از ساعد ببینم مگر همه به یک اندازه ریش نی گذارند یا همه یک مدل مسواک می زنند؟برداشتتان خنده دار نبود؟ در مطالب قبلی احادیثی از کتب وسائل الشیعه و امثالهم در باب رد دست بستن آوردید. عجب یعنی شما در کتب معتبر این همه حدیث در باب سنت بودن دست بستن ندیدید؟ آیا تابحال فکر کردید چرا همه بدعت ها را به عمر نسبت می دهند و با ابوبکر و عثمان کاری ندارند؟واضح است چرا که فتوحات و دولت قدرتمند اسلام بیش از همه در دوران عمر بود و همین موضوعات کینه توزی یهود و نصاری و مجوس را سبب شد که در نهایت به شهادت عمر در محراب نماز انجامید و بعد از آن جنگ جمل رل بوجود آورد و شما بدون ذکر حقایق این جنگ فقط سعی دارید تا بگویید جنگ بین عایشه و علی بود در صورتیکه اگر عایشه قصد جنگ با علی داشت به مدینه می رفت نه بصره و منافقان با همکاری یهود شبانه صلح علی و عایشه را به جنگ مبدل کردند.جنگی که علی بی حرمتی کنندگان به عایشه را حد زد و بر پیکر طلحه گریست و قاتل زبیر را وعده جهنم داد. راستی چرا از مهر گذاشتن در نماز نمی گویید که به عقیده خودتان اینکار در دوران امامان نبود؟چرا از عزاداری های امروزی و گفتن اشهد ان علی ولی الله و سه بار نماز خواندن نمی گویید که به عقیده خودتان در دوره امامان نبود و هیچ امامی به این شکل عمل نمی کرد حتی مولایمان امام حسین رضی الله عنه در بحبوحه عاشورا فقط نماز ظهر را خواند. راستی فکر می کنید امام حسین نماز را دست باز خواند یا دست بسته؟علی و عمر هم دوره بودند جالب است که به عقیده شما عمر دست می بست و علی باز می کرد و مردم هم تعجب نمی کردند.چرا احادیث از امام علی را در باب دست بستن نمی گویید.خلاصه دست بستن سنت است و برخی اهل سنت دست باز می خوانند .شیعیانی که سنی شدند و در تهران نماز جمعه دارند هم عموما نمازهای واجب را دست باز و نمازهای مستحب را دست بسته می خوانند چون به عقیده آنان پیامبر اینطور می خواند. ما دین خود را از قرآن و سنت پیامبر می گیریم نه از عمر و ...ولی به عمر و اصحاب رسول الله به موجب آیات 100توبه 29 فتح و فکر کنم 10 حشر و آیات دیگر احترام گذاشته و درود می فرستیم چرا که امام سجاد در دعای 4 صحیفه سجادیه به اصحاب رسول الله درود فرستاده و آنها را بهترین صحابه هر پیامبری معرفی کرده و حتی به کسانیکه به نیکویی از اصحاب پیروی کردند درود می فرستد.آدم واقعا شک می کند آیا شما شیعه اید اگر هستید پس امامان بزرگوار را الگو قرار داده و به قول سیدنا امام جعفر صادق علیه السلام هر حدیثی از ما که مخالف قرآن و سنت بود را به دیوار بکوبیید.خدا همه ما و شما را به راه راست هدایت کند آمین یا رب العالمین

یک شنبه 2 مرداد 1390  7:54 PM
تشکرات از این پست
mardedarya405
mardedarya405
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 662
محل سکونت : سیستان وبلوچستان

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

 بنا بر شواهد تاريخي حتمي ، دست بسته نماز خواندن براساس سنت پيامبر(ص) نبوده و از زمان خليفه دوم شروع شده است. آنان كه اولين بار دست بسته نماز خواندن را رسم كردند چنين فكر كردند كه چنين حالتي به خود گرفتن , يك نوع احترام و تواضع در برابر خداوند است و براي همين , دستور دادند كه از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند

دوشنبه 3 مرداد 1390  3:08 PM
تشکرات از این پست
amindadaadad
amindadaadad
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 3567
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

در ابتدا گفتني است بنا بر شواهد تاريخي حتمي كه در ادامه مطالب به آن اشاره مي شود، دست بسته نماز خواندن براساس سنت پيامبر(ص) نبوده و از زمان خليفه دوم شروع شده است. آنان كه اولين بار دست بسته نماز خواندن را رسم كردند چنين فكر كردند كه چنين حالتي به خود گرفتن , يك نوع احترام و تواضع در برابر خداوند است و براي همين , دستور دادند كه از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند. دست روي دست گذاشتن و هر دو دست را روي شكم گذاشتن , در اصطلاح فقهي تكفير و تكتيف ناميده مي شود.
در اين كه از چه زماني دست بسته نماز خواندن سنت شد اختلاف نظر هست . برخي معتقد هستند كه در زمان خليفه اول ابوبكر چنين رسمي رواج يافت و بعضي ها معتقدند كه در زمان خليفه دوم عمربن خطاب, اين سنت رواج يافت . بنابراين , اهل سنت نيز اين عمل را عمل پيامبر نمي دانند, بلكه عمل صحابه پيامبر بعد از رحلت نبي اكرم (ص ) مي دانند و داستان آن را چنين آورده اند كه وقتي كه اسيران ايراني را نزد عمر بن خطاب آوردند, عمر بن خطاب آنها را دست بسته ديد و پرسيد: چرا چنين كرده ايد؟ گفتند: رسم ما ايرانيان اين است كه در برابر پادشاهانمان چنين مي ايستيم . عمر بن خطاب از اين حالت خوشش آمد و دستور داد از اين پس در نماز چنين بايستند و مردم هم مطابق دستور عمل كردند و به اين ترتيب , تكفير, سنت شد, V}(مستند العروه , ج 4, ص 445 - جواهر, ج 11, ص 19){V .
گفتني است كه همه فرقه هاي اهل سنت دست بسته نماز نمي خوانند; همانند مالكي ها .... و اين از اموري است كه از زمان خليفه دوم مرسوم شده و ما آن را بدعت و حرام مي دانيم . مسلما رسول خدا(ص ) و اميرالمومنين با دست باز نماز مي خواندند و بايد توجه داشت آنهايي هم كه با دست بسته نماز مي خوانند آن را مستحب مي دانند. در اين مورد به كتاب «بحثهايي از فقه تطبيقي» آقايان پيشوايي و گودرزي مراجعه فرمائيد. چاپ : توسط حوزه نمايندگي ولي فقيه در حج .
و اما درباره روش عبادت، بايد دانست شخصيتي مانند پيامبر(ص) بهتر از ديگران مي دانسته كه چه روشي مناسب تر است. علاوه بر اينكه در اين گونه موارد مهم حتي خود پيامبر(ص) به تعليم الهي و از طريق جبرئيل امين روش وضو و نماز را فرا مي گرفته است و در حقيقت براي عبادت واقعي بايد از جهت شكل و محتوا تابع بود.
در متون اهل سنت آمده است: «ابو حميد ساعدي صحابي بزرگ براي گروهي از صحابه كه در ميان آنان ابو هريره دوسي , سهل ساعدي ابو السيد ساعدي , ابو قتاده , حارث بن ربعي و محمد بن مسلمه نيز حضور داشتند كيفيت انجام نماز را از رسول خدا (ص) حكايت كرد و نيز از مستحبات ريز و درشت آن نام برد ولي از چنين عملي دست روي دست نهادن در نماز سخن به ميان نياورده». V}(سنن بيهقي , ج 2 - سنن ابوداود, ج 1, باب افتتاح الصلاه , ح 70 و 736 - سنن ترمذي , ج 2, ص 98, باب صفت الصلاه ){V
اگر شيوه پيامبر اكرم (ص ) ولو احيانا چنين بود او يادآور مي شد و يا حاضران تذكر مي دادند. مشابه حديث ابوحميد ساعدي از زبان امام صادق (ع) به وسيله حماد بن عيسي نيز در كتاب هاي شيعه نقل شده است. V}(وسائل الشيعه , ج 5, ابواب افعال الصلاه , باب 1, ح 1 و 2, چاپ آل البيت){V
بيهقي از محدثان برجسته اهل سنت در سنن خود ميگويد: از حديث سهل بن سعد استفاده مي شود كه دست بسته نماز خواندن بعد از پيامبر به وجود آمده است , چون حديث مي گويد: A}«كان الناس يؤمرون{A; يعني به مردم دستور مي دادند. در حالي كه اگر اين كار از پيامبر بود, آن را به پيامبر نسبت مي داد, V}(سنن بيهقي , ج 2, ص 28){V
در فقه اماميه (مذهب جعفري ) نمازگزاردن به صورت دست بسته بدعت و حرام است . اميرمؤمنان علي (ع ) مي فرمايد: H}«لايجمع المسلم يديه في الصلاه و هو قائم بين يدي الله يشبه باهل الكفر من المجوس{H ; نمازگزار دست هاي خودرا در حالي كه در برابر خدا ايستاده است روي هم قرار ندهد كه با اين عمل شيوه مجوسيان كافر را حكايت مي كند». V}(وسائل الشيعه , ج 4, باب 15 از ابواب قواطع نماز حديث 7 - منشور عقايد اماميه , جعفر سبحاني , انتشارات مؤسسه تعليماتي و تحقيقاتي امام صادق , ص 279 و 280){V
پيامبر اسلام , دست بسته نماز نمي خواندند و اگر دست بسته نماز مي خواندند و سنت هميشگي پيامبر آن گونه بود, در اين صورت , همه آن طور مي خواندند و كسي در آن اختلاف نمي كرد. از خصوصيات شيعه پاي بندي به سنت پيامبر است .
اگر پيامبر اسلام دست بسته مي خواندند:
اولا, شيعيان قطعا دست بسته مي خواندند. در حالي كه هيچ كدام از امامان معصوم شيعه نگفته اند كه پيامبر دست بسته نماز مي خوانده است , V}(مستند العروه , آيت الله شيخ مرتضي بروجردي , ج 4, ص 445){V
ثانيا, اگر عمل پيامبر مي بود, اهل سنت نيز دست بسته خواندن را واجب مي دانستند در حالي كه هيچ كدام از چهار فرقه فقهي اهل سنت اين عمل را واجب نمي دانند حتي مالكي ها آن را مستحب هم نمي دانند, V}(الفقه علي المذاهب الخمسه , مغنيه , ص 109){V
شيعيان براساس رواياتي كه از امامان معصوم رسيده , به تكتف معتقد نيستند و به جاي آن , دست ها را روي ران ها مي گذارند و پايين مي اندازند. برخي از روايات چنين است :
الف ) به امام صادق (ع ) يا امام باقر(ع ) گفته شد: كسي دست خود را روي دست ديگر مي گذارد و نماز مي خواند, حكم اين چيست؟ جواب داد: اين, تكفير است و انجام نشود.
ب ) علي (ع ) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روي دست ديگر, خود را به مجوس تشبيه نمي كند.
ج ) امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تكفير نكن كه اين كار مجوس است.
د ) در روايتي آمده است كه تكفير, كار شايسته اي نيست, V}(وسايل الشيعه , ج 4, ص 1264, ابواب قواطع الصلوه , باب 15){V
ه ) امام باقر(ع ) فرمود: وقتي به نماز برمي خيزي , دست هايت را رها كن , آنها را روي ران هايت بگذار و انگشتانت را باز نكن.
و ) از امام صادق (ع ) نقل شده كه آن حضرت فرمود: در نماز دست ها را روي ران ها بگذاريد و آن ها را رها كنيد و انگشتان دست را به هم بچسبانيد. V}(وسائل الشيعه , ج 4, ص 710, باب 17 از ابواب قيام و ص 674, باب 1, افعال الصلوه , ح 1){V
بنابراین, در باره نماز با دست باز يا بسته مى‏توان به طور خلاصه به نكات ذيل اشاره نمود:
الف) نماز با حالت دست بسته امرى است كه بعد از زمان پيامبر(ص) پديد آمده، مردم در زمان خليفه دوم به اين حالت از طرف آنها مأمور شدند، V}(الاعتصام بالكتاب والسنة، ص 70، جعفر سبحانى){V
ب ) معروف است كه عمر هنگامى كه اسيران فارس (مجوسان) را به خدمت او آوردند وى آنها را با دست بسته مشاهده كرد، از علت امر جويا شد، اسيران گفتند اين حالت رسم ماست در هنگام تعظيم بر ملوك. گويند عمر از حالت اينها خوشش آمد و دستور داد كه مسلمانان هم در موقع نماز چنين حالتى را اتخاذ كنند. V}(مستند العروة‏الوثقى، محاضرات آيت‏اللّه‏خوئى، ج 4، ص 445){V
ج ) تمام فرقه‏هاى مسلمانان اتفاق دارند كه بستن دست در هنگام نماز واجب نيست اما آيا مستحب است يا مكروه يا مبطل اختلاف كرده‏اند. حنفى، شافعى و حنبلى به استحباب قائل هستند. V}(فقه على المذاهب الخمسه، ص 110، محمد جوادمغنيه){V
اما مالكى مي گويد بستن دست اشكالى ندارد ولكن آزاد گذاشتن دست‏ها استحباب دارد. V}(صحيح مسلم، ج 1، ص 382){V
اما شيعه مشهور بين آنها اين است كه بستن دست حرام و باطل كننده است. V}(جواهرالكلام، ج 11، ص 15، نجفى){V
خلاصه دست بستن در كتب هيچ يك از سنى‏ها حكم به وجوب آن داده نشده است گرچه در زمان حاضر در ميان آنها حالت وجوب پيدا كرده است و نشانه شناخت سنى از غير سنى شده است.
درباره بطلان نماز با دست بسته كه به اصطلاح تكتيف و تكفير گفته مى‏شودمی توانید به منابع ذيل مراجعه نمایید:
1- الاعتصام بالكتاب و السنة، ص 70 - 61 جعفر سبحانى
2- جواهر الكلام، ج 11، ص 25 - 15 شيخ محمد حسن نجفى
3- وسائل‏الشيعه، ج 4، باب 15 از باب قواطع الصلوة، ح 1 و 2 و 3 و 4 و 7 علامه حلى
4- بحارالانوار، ج 10، ص 277 علامه مجلسى
5- مستدرك الوسائل، ج 2، باب 14 از ابواب قواطع الصلوة، ح 2 نورى

** دارالولایه **

درباره امضاء

سه شنبه 4 مرداد 1390  8:24 AM
تشکرات از این پست
masih260
masih260
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 6

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

منظورتان از شواهد تاریخی قسمت هایی از تاریخ است که خودتان گلچین کرده و چون موافق با عقیده تان بود آنرا قبول کردید؟از کتب تاریخی مثل تاریخ طبری و ابن کثیر و ابن اثیر و ابن خلدون و کتب حدیث مثل صحیح مسلم و بخاری و ترمذی و نسایی و ابن ماجه چیزی درباره دست بستن ندیدید؟یا دیدید و گفتید دروغ است؟

سه شنبه 4 مرداد 1390  12:16 PM
تشکرات از این پست
masih260
masih260
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 6

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

جالب است شما در کشف حقیقت تاریخی به قسمتهایی از کتابهایی اشاره کردید که مورد قبول خودتان است و از تواریخ معتبر جهانی مثل طبری و ابن کثیر و ابن الاثیر و ابن خلدون و کتب معتبر حدیث مثل مسلم و بخاری و ابن ماجه ترمذی و سنایی و ...بهره نبردید و شاید هم آثار دست بستن در این کتب را دیدید و چون مخالفتان بود گفتید دروغ است.فکر می کنم حقیقت بر دوستان روشن شده باشد.بازم همه امت اسلام در اشتباهند و شما راست می گید.خنده دار است واقعا.دردناک اینجاست که شما عقائد باطل خود را تحت کتب بی اعتباری مثل وسائل الشیعه که در آن احادیث افسانه ایی فراوان است به بزرگوارانی مثل امامان علیهم السلام نسبت می دهید.مردم بروید و قرآن بخوانید و به فرموده امام صادق علیه السلام دین خود را از قرآن و سنت رسول الله بگیرید نا از دهان این و آن.قرآنی که از صحابه رسول تعریف کرده اوقات نماز را بیان کرده حاجت خواستن از غیر خدا را منع کرده ارکان 5 گانه ایمان(خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب و پیامبران) را بیان کرده و.... که همگی مخالف با عقائد این آقایان است.خدا را شکر که چند سالی است که جمعیت شیعیانی که به عقائد اصیل اسلام دست یافتند رو به فزونی نهاده تا جایی که برخی از مراجع و بزرگان آقایان ابراز نگرانی کردند.÷س نگران باشید چون دین خدا ÷یروز است و من هم تازه یک سال و نیم است که اسلام واقعی را فهمیدم

سه شنبه 4 مرداد 1390  12:28 PM
تشکرات از این پست
masih260
masih260
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 6

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

جالبتر اینجاست که همانطور که گفتم تمام اینها را به حضرت عمر نسبت داده و با حضرت ابوبکر و عثمان کاری ندارند.شاید به این دلیل باشد که در دوره عمر امپراطوری ایران و روم نابود شد و اسلام به جای آن قرار گرفت.مرحوم دکتر شریعتی در باب ازدواج امام حسین رضی الله عنه و دختر یزدگرد سوم (شهربانو) این مساله را مشکوک ارزیابی می کند و می گوید شاید دلیل اینکه شاهان صفوی این ازدواج را پر رنگ جلوه می دهند این باشد که یک رگ امامان ما از شهربانو یعنی بانوی ایرانی است.پس همانطور که امامان از نسل حضرت فاطمه می باشند از نسل شهربانو دختر پادشاه ایران نیز می باشند.احسنت به مرد دانشمند دکتر شریعتی که این مسائل را موشکافانه بررسی کرد و پی به دروغگویی روحانیون صفوی برد.دوستان حالا تصور کنید اینهایی که می گویند عمر از دست بسته ایستادن ایرانیان در حضور خود خوشش آمد و اینکار را بدعت کرد از یک طرف به نابود کننده امپراطوری خود توهین می کنند و از یه طرف این فکر را القا می کنند که الان که اکثریت مسلمین دست بسته نماز می خوانند آنها یعنی مسلمین در اصلیترین فریضه دین خود به شیوه ای ایرانی جلوی خدا می ایستند و از این طریق آنه نیش خود را هم به عمر زدند که امپراطوری آنها را نابود کرد و هم به اسلام زدند که به جای عقائد قبلیشان نشست.شاید اینطور باشد الله اعلم.به هر حال ملاک ما  اهلسنت در اعمال دینی طبق گفته سیدنا امام صادق علیه السلام قرآن و سنت رسول الله است نه عمر و ....اگر ما هم مثل شما این عقیده را داشتیم که پیامبر دست بسته نماز نمی خواند مسلم بدانید که هرگز چنین کاری نمی کردیم و اگر عمر چنین بدعتی می آورد قطعا صحابه به او اعتراض می کردند کما اینکه وقتی حکمی را در مسجد به اشتباه بیان کرد پیرزنی به او اعتراض کرد و او پذیرفت و این یعنی دموکراسی کامل اسلامی الله اعلم

سه شنبه 4 مرداد 1390  7:50 PM
تشکرات از این پست
amindadaadad
amindadaadad
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 3567
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

یه نمونه از روایات کتب خودتون نقل کنید

** دارالولایه **

درباره امضاء

چهارشنبه 5 مرداد 1390  7:37 AM
تشکرات از این پست
ahmadrasekhon
masih260
masih260
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 6

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

نهادن دست راست بر دست چپ روی سینه در نماز، زیرا به روایت قبیصه از پدرش هلب، و نیز روایت او از پدرش آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برایمان به امامت نماز می ایستاد (پشت سر او به جماعت نماز می خواندیم) که دست چپ خود را با دست راست می گرفت. (ترمذی آن را روایت کرده است). و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمگفته است:
«مِن أَخْلاقِ النَّبِییّنَ وَضْعُ الیَمِیْنِ عَلَی الشِّمالِ فی الصّلاةِ». (رواه الشيخان والنسائی والحاکم).
«از اخلاق پیامبران  است که در نماز (و نیایش) خود دست راست را بر دست چپ می نهادند».
نهادن دستان در بالای ناف یا پایین ناف مساوی می باشد و فرقی ندارد، چون هر دو وضعیت از اصحاب رسول الله r روایت شده است. (ابوداود و احمد و ابن ابی شیبه از علی بن ابیطالب رضی الله عنه روایت نموده و تخریج کرده اند که:
«اَلسُّنَّةُ وَضْعُ الکَفِّ فِی الصَّلاةِ تَحْتَ السُّرَّةِ».
«سنت آنست که کف دست را در نماز زیر ناف نهاد».
و ترمذی گفته است:
«رَأَی بَعْضُهُمْ أَن یَضَعَهُما فَوقَ السُّرَّةِ ، وَرَأَی بَعضُهُمْ أَن یَضَعَهُما تَحْتَ السُّرَّةِ وَکُلُّ ذَلکَ واسِعٌ عِنْدَهِم».
«رأی بعضی بر اینست که دستان را بالای ناف نهاد، و رای برخی دیگر بر آنست که دستان را پایین ناف نهاد و هر دوی آنها به وفور مشاهده شده است».
به روایت از واثل بن حجر آمده که گفت:
«صَلَّیتُ مَعَ النَّبِّیِ صلی الله علیه وسلم فَوَضَعَ یَدَه الیُمْنی عَلی یَدِهِ الیُسْری عَلی صَدرِهِ».
«همراه پیامبر r نماز گزاردم (و دیدم ) که او دست راستش را روی دست چپش روی سینه نهاد». (و به روایت ابن خزیمه در صحيح خود و ابوداود و نسائی با این الفاظ آمده است):
«.. ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ الیُمْنی عَلی ظَهْرِ کَفِّهِ الیُسْری وَالرُّسْغِ وَالسّاعِدِ».

یعنی: «سپس دست راست خود را بر پشت دست چپ و مچ و بازو نهاد».

(برادر گرامی اگر خواستید می توانم خیلی از چیز هایی که خودتان قبول ندارید (مثل عدم واسطه قرار دادن امامان علیهم السلام، نساختن قبور آنها،نکردن عزاداری و....را از کتبی که خودتان قبول دارید برایتان بیاورم هرچند بنظرم کار خوبی نیست چون همگی به سفارش رسول الله و امامان باید به قرآن و سنت رسول پایبند باشیم.چه خوش فرمود سیدنا امام جعفر صادق علیه السلام که اگر حدیثی از ما دیدید که مخالف قرآن و سنت بود آنرا به دیوار بکوبید.حال آیا شما در هیچ کتاب شیعه ای دیدید یا شنیدید که پیامبر یا امامان در نماز اشهد ان علیا ولی الله بگوید یا مهر بگذارد؟(شک نیست که علی و امامان دیگر بزرگوارند اما نباید هر چیز درست را به نماز افزود) مثلا رسول الله در چند مورد استثنایی نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را با هم خواند ولی شما اینکار برایتان عادت شده تا آنجا که بر خلاف دنیای اسلام سه با اذان پخش می کنید (اهلسنت هم در مسافرت و همان موارد استثنایی یا امثالهم می توانند با هم مغرب و عشا یا ظهر و عصر بخوانند ولی در شرایط عادی هرگز)

 

چهارشنبه 5 مرداد 1390  7:15 PM
تشکرات از این پست
amindadaadad
amindadaadad
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 3567
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

دست بسته بودن در نماز يك نوع عمل اضافي است و هر نوع زياده اي در نماز نيازمند دليل است و چون دليلي بر آن نداريم پس ترك آن افضل است:
قال ابن رشد القرطبي: وثبت أيضاً أنّ الناس كانوا يؤمرون بذلك ، وورد ذلك أيضاً من صفة صلاته في حديث أبي حميد فرآى قوم أنّ الآثار التي أثبتت ذلك اقتضت زيادة على الآثار التي لم تنقل فيها هذه الزيادة وأنّ الزيادة تجب أن يصار إليها ورأى قوم أنّ الأوجب المصير إلى الآثار التي ليس فيها هذه الزيادة لأنّها أكثر ولكون هذه ليست مناسبة لأفعال الصلاة وإنّما هي من باب الاستعانة ولذلك أجازها مالك في النفل ولم‏يجزها في الفرض....
ابن رشد قرطبي ميگويد: و همچنين ثابت شده است كه مردم امر مي كردند به تكتف، و اين مطلب همچنين وارد شده است از صفت نماز پيامبر در حديث ابي حميد كه عده‌اي معتقد بودند كه اين زياده (تكتف) در نماز را ثابت ميكند اقتضا دارد اين زياده را بر رواياتي كه اين زياده در آنها نقل نشده است و واجب است كه اين زياده به آنها اضافه شود و عده اي معتقد بودند كه واجب است ملتزم شدن به رواياتي كه در آن اين زياده وجود ندارد به خاطر اينكه آنها تعدادشان بيشتر است و به خاطر اينكه دست بسته بودن مناسبتي با افعال نماز ندارد و همانا اين قضيه از باب كمك گرفتن است و به همين خاطر امام مالك آن را در نماز مستحبي اجازه داده ولي در نماز واجب اجازه نداده است.
بداية المجتهد: ج 1 ص 112 (المسالة السابعة اتفاق العلماء علي ان السجود علي سبعة اعضاء).
مهمترين دليل بر دست بسته نماز خواندن روايت بخاري است كه در آن تصريح مي كند به اين كه ((الناس يؤمرون)) و نميگويد كه پيامبر امر كرد كه دست راست را روي دست چپ بگذاريد. بنا بر اين اين روايت به هيچ عنوان حاكي از سنت پيامبر نميشود و برفرض اگر دلالت آن درست بود و حاكي از سنت بود باز هم به دليل تعارض با روايات معتبر كه حاكي عدم اين زياده هستند اين روايت از حجيت و اعتبار خارج ميشد. به روايت بخاري توجه فرماييد:
فروى عن عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِكٍ، عَنْ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ يَنْمِي ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِيلُ يُنْمَى ذَلِكَ. وَلَمْ يَقُلْ يَنْمِي.
عن ابي حازم از سهل بن سعد است كه گفت: مردم امر مي كردند كه نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد. ابو حازم مي گويد: مطلبي درباره اين روايت نمي دانم جز اينكه به پيامبر نسبت داده شده است. اسماعيل مي گويد: اين مطلب نسبت داده شده است و نمي گويد خود او نسبت داده است.
صحيح البخاري: ج 1 ص 181، ح 740، كتاب الأذان، ب 87، باب وَضْعِ الُْيمْنَى عَلَى الْيُسْرَى.

** دارالولایه **

درباره امضاء

شنبه 8 مرداد 1390  7:49 AM
تشکرات از این پست
masih260
masih260
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 6

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

باز هم شما فقط به احادیثی که خودتان جمع کردید اکتفا کردید.مساله مهر و اذان و ... هم که چیزی نگفتید.البته می دانم برای این مسائل هم لابد می گردید یه حدیثی بیاورید.متاسفانه دنبال اثبات عقیده خود هستید نه کشف حقیقت.((مژده به آن دسته از بندگانم که همه سخنها را می شنوند آنگاه از بهترینش پیروی می کنند.)) اگر بنظر شما دست باز بهترین است همان را بخوانید اما نباید احادیثی که نظر شما برخلاف نظر یا احادیث شماست را باطل بشمارید.بنده خودم اکثر اوقات دست باز نماز می خوانم چون قبلا شیعه بودم و بنابه دلایل امنیتی دست باز شاید برایم بهتر باشد ولی مسلما تحریفات آشکاری مثل اشهد ان علیا ولی الله و مهر و نماز سه گانه را ترک کردم.پناه بر خدا چقدر انسان از رحمت خدا به دور است که چنین تحریفات آشکاری را به سیدنا حضرت علی رضی الله عنه و دیگر امامان علیهم السلام نسبت دهد. خداوند ما و شما را جزو این گروه ها قرار ندهد آمین یا رب العالمین از تبادل نظر با شما خوشبختم امیدوارم از برادرتان راضی بوده باشید

شنبه 8 مرداد 1390  9:09 AM
تشکرات از این پست
amindadaadad
amindadaadad
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 3567
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

 

قبل از پاسخ به اين سؤال لازم است معناي تكتف يا تكفير و يا همان دست بسته نماز خواندن در لغت دانسته شود و نظر ائمه و فقهاي شيعه پيرامون آن بررسي شود .

تكفير در لغت

ابن اثير در اين باره مي‌گويد :

التكفير ، وهو وضع اليدين على الصدر ، والانحناء ، خضوعا واستكانة .

النهاية في غريب الحديث، ج 4، ص 100.

تكفير عبارت است از قرار دادن دو دست بر روي سينه و مقداري خم شدن به خاطر خشوع و درماندگي.

و جوهري مي‌گويد :

والتكفير أن يخضع  الإنسان لغيره كما يكفر العلج للدهاقين، يضع يده على صدره ويتطامن له.

الصحاح، ج 2، ص 808.

تكفير اين است كه انسان براي ديگري خشوع نمايد همانگونه كه چهارپا براي صاحبش خشوع مي كند يعني انسان دستش را بر روي سينه قرار دهد و براي او خشوع كند.

زبيدي مي‌گويد :

 والتكفير : أن يخضع الإنسان لغيره وينحني ويطأطئ [أحدهم‏] رأسه قريبا من الركوع ، كما يفعل من يريد تعظيم صاحبه ، ومنه حديث أبي معشر : «أنه كان يكره التكفير في الصلاة». وهو الانحناء الكثير في حالة القيام قبل الركوع . وتكفير أهل الكتاب أن يطأطئ رأسه لصاحبه كالتسليم عندنا . وقد كفر له . وقيل : هو أن يضع يده أو يديه على صدره.

تاج العروس، ج 7، ص 455.

تكفير : اينكه انسان براي ديگري خشوع كند و كمر خم كند و يكي از افراد سرش را تا نزديك ركوع خم كند همانگونه اي  كه كسي مي خواهد جلوي كسي تعظيم كند و از اين قبيل است حديث ابي معشر : او تكفير در نماز را مكروه مي دانست . و آن خم شدن زياد در حالت قيام قبل از رفتن به ركوع است . و و تكفير اهل كتاب اين است كه سرش را براي ديگري خم مي كند به منزله سلام كردن ما است و گاهي براي او دست به سينه مي گذارد و گفته شده است :‌ تكفير اين است كه دست يا دو دستش را روي سينه قرار دهد.

اول:

شيعه همه اعمال خود را طبق سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم انجام ميدهد چرا كه معتقد است خدا پيامبر را الگوي ما قرار داده است

َقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ . احزاب 21

تحقيقا براي شما در وجود رسول خدا الگوي نيكويي است

همچنين با ادله قطعيه از سنت پيامبر ما خود را ملزم به تبعيت از ائمه اهل بيت و گرفتن سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم از ايشان مي دانيم و اين مسئله دو دليل اساسي دارد :

1-   وجوب تبعيت از اهل بيت

شيعه اماميه با وجود ادله زير راهي جز اتباع از ائمه اهل بيت عليهم السلام را صحيح نمي داند :

الف – حديث ثقلين

يكي از ادله حديث ثقلين است كه مورد اتفاق و اعتماد فريقين است و بسياري از محدثين و كبار علماي اهل سنت آن را نقل كرده اند :

«قام رسول الله [صلى الله عليه وآله] يوماً فينا خطيباً، بماء يدعى خمّاً بين مكة والمدينة، فحمد الله وأثنى عليه، ووعظ وذكرَّ، ثم قال: أمّا بعد، ألا أيها الناس!.. وأنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله....... ثم قال: وأهل بيتي أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي».

صحيح مسلم: ج4 ص1873، باب فضائل علي بن أبي طالب.

رسول خدا روزي در ميان ما خطبه خواندند در كنار بركه اي به نام خم بين مكه و مدينه پس حمد و ثناي الهي كرد و موعظه كرد و تذكر داد سپس گفت : اما بعد اي مردم آگاه باشيد .. من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم اول آنها كتاب خدا .... سپس فرمودند : و اهل بيتم  درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد .

والترمذي آن را به سند خودئ از أبي سعيد خدري وزيد بن أرقم نقل كرده است كه مي گويند :

«قال رسول الله [صلى الله عليه وآله]: إني تارك فيكم ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي، أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض، وعترتي أهل بيتي ولن يفترقا حتى يردا عليّ الحوض، فانظروا كيف تخلفوني فيهما»

سنن الترمذي: ج5 ص329. وأخرج قريباً منه أحمد في مسنده ج3 ص14وص17 وص26 وص59، ج5 ص182 ، والنسائي في السنن الكبرى ح5 ص51 ح8175، والحاكم في المستدرك، وقال عنه: «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه بطوله» المستدرك: ج3 ص109ـ 110. وأخرجه غير هؤلاء من الحفاظ وأئمة الحديث وقد صححه الألباني في صحيح الجامع الصغير.الألباني، صحيح الجامع الصغير: ج1 ص482 ح 2457.

رسول خدا فرمودند : من در ميان شما چيزي  باقي مي گذاريم كه اگر به آن تمسك كنيد بعد از من گمراه نمي شويد يكي از آنها بزرگتر از ديگري است كتاب خدا ريسماني كه از آسمان به زمين كشيده شده است و عترت اهل بيتم و اين دو هرگز از يكديگر جدا نمي شوند تا اينكه كنار حوض كوثر بر من وارد شوند پس مراقب باشيد چگونه بعد از من با اينها برخورد خواهيد كرد.

اما اين اهل بيت كه در اين حديث تبعيت از آنان واجب شده است چه كساني هستند حيث ذيل از سنن ترمذي مشخص كننده اين اهل بيت هستند:

«لما نزلت هذه الآية على النبي صلى الله عليه وآله: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير»

سنن الترمذي: ج5 ص328. قال عنه الألباني: «صحيح» الألباني، صحيح سنن الترمذي: ج3 ص306 ح 3205.، وأخرجه غيره من المحدثين والعلماء، كالطبري في جامع البيان الطبري، جامع البيان: ج22 ص12 ح21736. والطحاوي في مشكل الآثار مشكل الآثار: ج1 ص335.

زماني كه اين آيه  « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » احزاب 33 بر پيامبر نازل شد در خانه ام سلمه بود پس حضرت فاطمه سلام الله عليها و حسن و حسين را صدا زند پس آنها را با كسا (يماني) پوشاند و حضرت علي عليه السلام پشت سر او بود او را نيز با كساء پوشاندند سپس فرمودند : خدايا اينها اهل بيت من هستند پس پليدي را از آنها دور كن و آنها را پاك و پاكيزه گردان ،‌ ام سلمه گفت : اي رسول خدا من هم با ايشان هستم رسول خدا فرمودند : تو منزله خود را داريم و تو خوب هستي (اما اهل بيت افراد خاصي هستند).

اما اينكه در روايت مي گويد به آنها تمسك كنيد و بايد بدانيم معناي تمسك چيست كه در اين باره ملا علي قاري از علماي اهل سنت مي گويد :

«والمراد بالأخذ بهم، التمسك بمحبتهم ومحافظة حرمتهم والعمل بروايتهم والاعتماد على مقالتهم...».

مرقاة المفاتيح: ج9 ص3974، باب مناقب أهل بيت النبي [صلى الله عليه وآله].

وذكر المناوي في فيض القدير ما يشبه هذا المضمون.المناوي، فيض القدير شرح الجامع الصغير: ج3 ص20.

مراد به تمسك به آنها تمسك به محبت آنها و مراقبت احترام آنها و عمل به روايات آنها و اعتماد بر گفتار ايشان است ...

ب- حديث سفينه

يكي ديگر از احاديثي كه دليل محكم وقطعي بر وجوب اتباع از مكتب اهل بيت است حديث سفينه است كه احمد امام حنبليها و ديگر محدثين و علماي اهل سنت آن را نقل و سند آن را تصحيح كرده اند :

«سمعت أبا ذر يقول وهو آخذ بباب الكعبة: من عرفني فأنا من قد عرفني، ومن أنكرني فأنا أبو ذر سمعت النبي صلى الله عليه وآله يقول: ثم ألا إنّ مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك».

أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة: ج2 ص785؛ الحاكم النيسابوري المستدرك: ج2 ص343. الطبراني، المعجم الكبير: ج3 ص44 – 45؛ الطبراني، المعجم الأوسط: ج4 ص10 ج5 ص306 ـ 355، ج6 ص85؛ الطبراني، المعجم الصغير: ج1 ص139ـ 140 ج2 ص22.الحاكم النيسابوري، المستدرك: ج2 ص343. تاريخ بغداد: ج12 ص90. حلية الأولياء: ج4 ص306.

شنيدم كه اباذر در حاليكه در كعبه را گرفته است مي گويد : كسي كه مرا مي شناسد كه مي شناسد و كسي كه مرا نمي شناسد من ابوذر هستم شنيدم رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم مي فرمود : آگاه باشيد مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است كه هر كس بر آن سوار شود نجات پيدا مي كند و هر كس سوار آن نشود هلاك خواهد شد.

تفسير وجه تشبيه اهل بيت عليهم السلام به سفينه را مناوي نيز بيان كرده است :

قال المناوي: «ووجه تشبيههم بالسفينة أنّ من أحبهم وعظّمهم شكراً لنعمة جدهم وأخذ بهدي علمائهم نجا من ظلمة المخالفات، ومن تخلف عن ذلك غرق في بحر كفر النعم وهلك في معادن الطغيان».

المناوي، فيض القدير: ج5 ص660.

مناوي مي گويد : وجه تشبيه اهل بيت به كشتي اين است كه كسي كه ايشان را دوست بدارد و به آنها احترام كند به خاطر شكر نعمت جدشان (رسول خدا) و به هدايت و راهنمايي عالمان آنها عمل كند از تاريكي اشتباهات نجات پيدا مي كند ، و كسي كه از آن سرپيچي كند در درياي كفران نعمت غرق خواهد شد و در سرچشمه هاي طغيان هلاك خواهد شد.

ادله قطعي ديگري مثل حديث نجوم نيز دال بر وجوب تبعيت از اهل بيت است.

2-   موانع عمل به احاديث از طريق اهل سنت

الف – منع بيان حديث و تدوين حديث

يكي از مشكلاتي كه براي حديث نبوي پيش آمد اين بود كه بلافاصله پس از دنيا رفتن رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اقدام به منع از بيان احاديث رسول خدا و تدوين آنها شد و اين مسئله مدت زيادي به طول انجاميد كه اين خود باعث از بين رفتن و يا تغيير بسياري از سنت نبوي شد كه اين مسئله از مسلمات تاريخي بين فرقين است كه شواهد فراواني نيز بر آن وجود دارد كه برخي از آنها ذكر مي گردد :

حافظ ذهبي در ترجمه ابوبكر مي نويسد :

قال: «إن الصديق جمع الناس بعد وفاة نبيهم، فقال: إنكم تحدثون عن رسول الله صلى الله عليه وآله أحاديث تختلفون فيها، والناس بعدكم أشد اختلافاً، فلا تحدثوا عن رسول الله شيئاً، فمن سألكم فقولوا: بيننا وبينكم كتاب الله، فاستحلوا حلاله وحرموا حرامه».

الذهبي، تذكرة الحفاظ: ج1 ص2ـ3.

ابوبكر مردم را بعد از وفات رسول خدا جمع كرد و گفت : شما از رسول خدا احاديثي نقل مي كنيد كه در آنها اختلاف داريد و مردم بعد از شما اختلافاتشان بيشتر خواهد شد پس از رسول خدا چيزي نقل نكنيد و اگر كسي از شما سؤال كرد در پاسخ بگوييد بين ما و شما كتاب خدا است پس حلالش را حلال بدانيد و حرامش را حرام بدانيد.

همچنين به نقل از مي نويسد:

«جمع أبي الحديث عن رسول الله وكانت خمسمائة حديث، فبات ليلته يتقلب كثيراً، قالت: فغمني، فقلت: أتتقلب لشكوى أو لشيء بلغك؟ فلما أصبح، قال: أي بنية هلمي الأحاديث التي عندك، فجئته بها، فدعا بنار فحرقها».

الذهبي، تذكرة الحفاظ: ج1ص5.

پدرم (ابوبكر) احاديث رسول خدا را كه پانصد حديث بود را جمع آوري كرد پس شب خوابيد و زياد اين پهلو و آن پهلو مي شد (خوابش نمي برد) عايشه مي گويد من ناراحت شدم پس گفتم : آيا مشكلي داري يا خبري به تو رسيده است ؟‌ پس زماني كه صبح شد گفت : اي دخترم آن رواياتي كه نزد تو گذاشته بودم بياور و من آنها را آوردم پس آتش روشن كرد و آنها را سوزاند.

همين جلوگيري در زمان عمر نيز با شدت زيادي ادامه يافت به طوري كه ابن سعد در طبقات از عبدالله بن علاء نقل مي كند :

 «سألت القاسم يملي علي أحاديث، فقال: إن الأحاديث كثرت على عهد عمر بن الخطاب، فأنشد الناس أن يأتوه بها، فلما أتوه بها أمر بتحريقها ».

محمد بن سعد، الطبقات الكبرى: ج5 ص188، الناشر: دار صادر ـ بيروت

شنيدم از قاسم درباره احاديث سوال كردم پس گفت :‌احاديث در زمان عمر زياد شده بود پس اعلام كرد كه روايات را نزد او بياورند پس زماني كه روايات را آوردند دستور داد آنها را آتش بزنند .

ب – قرار گرفتن سنت در معرض تغيير و تبديل

در روايات صحيحي از رسول خدا مطالبي وجود دارد كه دلالت بر تغيير و تبديل سنت رسول خدا بعد از وفات ايشان دارد همان گونه كه بخاري روايت كرده است به سند خود از ابي حازم كه مي گويد از سهل بن سعد شنيدم كه مي گويد از پيامبر شنيدم كه مي فرمود :

أنا فرطكم على الحوض، فمن ورده شرب منه ومن شرب منه لم يظمأ بعده أبداً، ليرد علي أقوام أعرفهم ويعرفوني، ثم يحال بيني وبينهم، قال أبو حازم: فسمعني النعمان بن أبي عياش وأنا أحدثهم هذا، فقال: هكذا سمعت سهلاً؟ فقلت: نعم، قال: وأنا أشهد على أبي سعيد الخدري لسمعته يزيد فيه، قال: إنهم مني، فيقال: إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك، فأقول: سحقاً سحقاً لمن بدل بعدي».

صحيح البخاري: ج8 ص78، كتاب الفتن، وجاء مضمون الحديث ذاته في مواضع أخرى من الصحيحين وغيرهما من كتب المسلمين.

من كنار حوض كوثر ايستاده ام كسي پيش آن بيايد از آن مي نوشد و كسي كه از بنوشد هرگز بعد از آن تشنه نخواهد شد سپس اقوامي نزد من مي آيند كه من آنها را مي شناسم سپس بين من و آنها جدايي مي افتد . ابوحازم گفت :‌ نعمان بن ابي عياش زماني كه من اين حديث را مي خواندم شنيد و گفت :‌ اي سهل آيا اينچنين شنيد پس گفتم آري و گفت من شهادت مي دهم كه ابي سعيد خدري بيش از اين روايت مي كند و گفت : اينها از من هستند پس به رسول خدا گفته شد : تو نمي داني بعد از تو چه كار كردند :‌ پس فرمود : دور است دور است از من كسي كه بعد از من تغيير و بدعت اينجاد كند.

ج – اختلاف صحابه در روايت سنت و فهم آن

تاريخ براي ما اختلافات فراواني را از جانب صحابه بيان كرده است چه ميزان روايات كه يك صحابي نقل كره و صحابي ديگر آن را رد كرده است به عنوان نمونه بخاري روايت از خليفه دوم دارد كه از رسول خدا نقل مي كند :

«إن الميت ليعذب ببكاء أهله عليه »

همانا مرده با گريه كردن خانواده اش عذاب مي شود .

 ابن عباس اين روايت را براي عايشه نقل كرد و عايشه در جواب گفت :

 يرحم الله عمر والله، ما حدث رسول الله صلى الله عليه وآله إنّ الله ليعذب المؤمن ببعض بكاء أهله عليه، لكن رسول الله صلى الله عليه وآله قال: إنّ الله ليزيد الكافر عذاباً ببكاء أهله عليه، وقالت: حسبكم القرآن {وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}».

صحيح البخاري: ج2 ص81.

خدا رحمت كند عمر را به خدا قسم رسول خدا نفرمودند : همانا خدا مومن را به گريه خانواده اش عذاب مي كند بلكه رسول خدا فرمودند : همانا خدا عذاب كافر را زياد مي كند به گريه كردن خانواده اش براي او و در ادامه گف : همين آيه قرآن براي شما بس است كه هيچ كس گناه ديگري را به دوش نخواهد كشيد.

اما قبل از بيان نحوه نماز رسول خدا از منابع شيعه و سني نظر شما را به نظر ائمه اهل بيت و آراي علماي شيعه و سني درباره تكفير (دست بسته نماز خواندن) جلب ميكنم .

گفتار ائمه عليهم السلام :

  والنهي في صحيح محمد بن مسلم عن أحدهما ( عليهما السلام ) قلت له : الرجل يضع يده في الصلاة وحكى اليمنى على اليسرى فقال : ذلك التكفير لا تفعله.

وسائل الشيعة (آل البيت): 265/7،ح 9295، التهذيب: 84/2 ح 310.

محمد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه به حضرت گفتم : شخصي در نماز دست راست را روي دست چپ مي گذارد پس حضرت فرمودند : اين تكفير است آن را انجام نده.

 ودر حسنه زراره از امام باقر عليه السلام آمده است :

 لا تُكَفِّر فإنما يصنع ذلك المجوس.

وسائل الشيعة (آل البيت): 266/7، ح 9296، الكافي: 299/3 ح 1، التهذيب: 84/2 ح 309.

در نماز تكفير نكن كه تكفير كار مجوس است .

وعن حريز عن رجل عن أبي جعفر (ع)  لا تُكَفِّر إنما يصنع ذلك المجوس.

وسائل الشيعة (آل البيت): 266/7، ح 9297، الكافي: 336/3 ح 9.

امام باقر عليه السلام فرمودند: تكفير نكن كه تكفير كار مجوس است.

نظر فقهاء إماميّه

صاحب جواهر مي فرمايد :

فالمشهور بين الأصحاب نقلا وتحصيلا بل في الخلاف والغنية والدروس وعن الانتصار الاجماع عليه عدم جوازه في الصلاة ، بل لا أجد فيه خلافا إلا من الإسكافي فجعل تركه مستحبا ، وأبي الصلاح ففعله مكروها ، واختاره المصنف في المعتبر للاجماع المحكي المعتضد بالتتبع.

جواهر الكلام، ج 11، ص 15.

بنابر اين مشهور بين علما از جهت روايات و فتوا بلكه در خلاف و غنيه و دروس و انتطار اجماع بر آن شده است عدم جواز تكفير در نماز است بلكه من خلافي جز اسكافي كه ترك آن را مستحب دانسته است و ابي الصلاح حلبي كه انجام آن را مكروه دانسته است نيافتم و مصنف كتاب معتبر اجماع نقل شده را با تتبع و پيگيري محكم كرده است .

سيّد يزدي  در مبطلات نماز مي گويد :

 الثالث : التكفير بمعنى وضع إحدى اليدين على الأخرى على النحو الذي يصنعه غيرنا إن كان عمدا لغير ضرورة ، فلا بأس به سهوا ، وإن كان الأحوط الإعادة معه أيضا

العروة الوثقى، ج 3، ص 6 - 7.

سوم : تكفير در نماز به معني قرار دادن يكي از دو دست بر ديگري به نحوي كه غير ما (اهل سنت ) انجام مي دهند اگر عمدي و بدون ضرورت باشد از مبطلات نماز است.اما از روي فراموشي اشكالي نندارد و اگر چه احتياط در اين است كه نماز را دوباره بخواند .

نظر علماي اهل سنت

اهل سنت در همه عالم پيرو چهار مذهب فقهي هستند كه هيچ يك از اين چهار مذهب دست بسته نماز خواندن را جزء واجبات نماز نميدانند بلكه آن را از مستحبات نماز ميدانند:

عبدالرحمن جزيري صاحب كتاب الفقه علي المذاهب الاربعة مي نويسد:

يسن وضع اليد اليمنى على اليسرى تحت سرته أو فوقها وهو سنة باتفاق ثلاثة من الأئمة

قراردادن دست راست بر روي دست چپ زير ناف يا بالاي آن سنت است ،‌ و اين عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است .

الفقه علي المذاهب الاربعة ج 1 ص 251 ،‌ كتاب الصلاة با ب وضع اليد اليمني علي اليسري في الصلاة ، الفقه علي المذاهب الاربعه ج 1 ص 285 المكتبة الشاملة اصدار اول .

بنابر اين عمل شيعه هرگز ترك واجب نيست بلكه نهايت مطلب آن است كه ترك عمل مستحبي را انجام داده است.

دوم:

امام مذهب مالكي و علماي مالكي نظري مخالف با بقيه مذاهب اهل سنت دارند و حتي مستحب بودن تكتف در نماز واجب را قبول ندارند :

قال مالك المتوفى 176: في وضع اليمنى على اليسرى في الصلاة، قال: لا أعرف ذلك في الفريضة ، وكان يكرهه ولكن في النوافل إذا طال القيام فلا بأس بذلك يعين به علي نفسه ... .

امام مالك (رئيس مذهب مالكي) درباره قرار دادن دست راست بر دست چپ در نماز ميگويد:‌ اين كار را در نماز واجب مستحب نمي دانم و آن مكروه است اما در نمازهاي مستحبي اگر قيام طولاني شود اشكالي ندارد كه كمك بگيرد از اين كار براي خودش .

المدوّنة الكبرى امام مالك : ج 1 ص 74 (الاعتماد في الصلاة و الاتكاء و وضع اليد علي اليد).

مباركفوري مي گويد :

وقال المالكية بإرسال اليدين في الصلاة قال الحافظ بن القيم في الأعلام بعد ذكر أحاديث وضع اليدين في الصلاة ما لفظه فهذه الآثار قد و ردت برواية القاسم عن مالك قال تركه أحب إلي وأعلم شيئا قد ردت به سواه انتهى

مالكي ها معتقد به دست باز نماز خواندن هستند ، حافظ بن قيم در الاعلام بعد از ذكر احاديث دست بسته نماز خواندن چيزي مي گويد كه عين كلام او اينچنين است ، اين روايات رد شده است به روايت قاسم بن مالك كه مي گويد ترك آن نزد من محبوب تر است و من چيزي مي دانم كه با آن بقيه تظرات رد شده است .

تحفة الأحوذي - المباركفوري - ج 2 - ص 73 - 75

سمرقندي حنفي مي گويد :

قال مالك : السنة هي ارسال اليدين حالة القيام .

مالك مي گويد : سنت اين است كه در حال قيام دست ها را پايين بيندازي.

تحفة الفقهاء ج 1 ص 126 كتاب الصلاة باب افتتاح الصلاة (سننه).

ابن رشد اندلسي در اين باره مي‌گويد :

اختلف العلماء في وضع اليدين إحداهما على الأُخرى في الصلاة، فكره ذلك مالك في الفرض وأجازه في النفل ورأى قوم أنّ هذا الفعل من سنن الصلاة وهم الجمهور، والسبب في اختلافهم أنّه قد جاءت آثار ثابتة نقلت فيها صفة صلاته عليه الصلاة والسلام، ولم ينقل فيها أنّه كان يضع يده اليمنى على اليسرى.

علما درباره قرار دادن دو دست يكي بر روي ديگري در نماز اختلاف كردند ، بنابر اين مالك آن را در نماز واجب مكروه ميداند و در نماز مستحبي اجازه ميدهد و عده اي معتقدند كه اين فعل از مستحبات نماز است و آن جمهور علما هستند،‌ و سبب در اختلاف آنها اين است كه روايات معتبري در صفت نماز پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وارد شده است كه در آن نقل نشده است كه پيامبر صلي الله عليه و‌آله و سلم در نماز دست راست را بر پشت دست چپ گذاشته باشد.

بداية المجتهد: ج 1 ص  112 كتاب الصلاة چاپ دارالفكر.

سوم:

نكته سوم وجود ادله اي است بر اينكه تكتف (دست بسته نماز خواندن) از اضافات مردم بر نماز بوده و هيچ دليلي بر وجوب و حتي استحباب آن وجود ندارد بنابر اين دست بسته بودن در نماز يك نوع عمل اضافي است و هر نوع زياده اي در نماز نيازمند دليل است و چون دليلي بر آن نداريم پس ترك آن افضل است :

قال ابن رشد القرطبي: وثبت أيضاً أنّ الناس كانوا يؤمرون بذلك ، وورد ذلك أيضاً من صفة صلاته في حديث أبي حميد فرآى قوم أنّ الآثار التي أثبتت ذلك اقتضت زيادة على الآثار التي لم تنقل فيها هذه الزيادة وأنّ الزيادة تجب أن يصار إليها ورأى قوم أنّ الأوجب المصير إلى الآثار التي ليس فيها هذه الزيادة لأنّها أكثر ولكون هذه ليست مناسبة لأفعال الصلاة وإنّما هي من باب الاستعانة ولذلك أجازها مالك في النفل ولم‏يجزها في الفرض....

ابن رشد قرطبي ميگويد: و همچنين ثابت شده است كه مردم امر مي كردند به تكتف ، و اين مطلب همچنين وارد شده است از صفت صلات پيامبر در حديث ابي حميد كه عده اي معتقد بودند كه اين زياده (تكتف) در نماز را ثابت ميكند اقتضا دارد اين زياده را بر رواياتي كه اين زياده در آنها نقل نشده است و واجب است كه اين زياده به آنها اضافه شود و عده اي معتقد بودند كه واجب است ملتزم شدن به رواياتي كه در آن اين زياده وجود ندارد به خاطر اينكه آنها تعدادشان بيشتر است و به خاطر اينكه دست بسته بودن مناسبتي با افعال نماز ندارد و همانا اين قضيه از باب كمك گرفتن است و به همين خاطر امام مالك آن را در نماز مستحبي اجازه داده ولي در نماز واجب اجازه نداده است.

بداية المجتهد: ج 1 ص 112 (المسالة السابعة اتفاق العلماء علي ان السجود علي سبعة اعضاء).

مهمترين دليل بر دست بسته نماز خواندن روايت بخاري است كه در آن تصريح مي كند به اين كه ((الناس يؤمرون)) و نميگويد كه پيامبر امر كرد كه دست راست را روي دست چپ بگذاريد. بنا بر اين اين روايت به هيچ عنوان حاكي از سنت پيامبر نميشود و برفرض اگر دلالت آن درست بود و حاكي از سنت بود باز هم به دليل تعارض با روايات معتبر كه حاكي عدم اين زياده هستند اين روايت از حجيت و اعتبار خارج ميشد. به روايت بخاري توجه فرماييد:

فروى عن  عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِكٍ، عَنْ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ يَنْمِي ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِيلُ يُنْمَى ذَلِكَ. وَلَمْ يَقُلْ يَنْمِي.

عن ابي حازم از سهل بن سعد است كه گفت : مردم امر مي كردند كه نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد . ابو حازم مي گويد: مطلبي درباره اين روايت نمي دانم جز اينكه به پيامبر نسبت داده شده است . اسماعيل مي گويد : اين مطلب نسبت داده شده است و نمي گويد خود او نسبت داده است .

صحيح البخاري: ج 1 ص 181، ح 740، كتاب الأذان، ب 87، باب وَضْعِ الُْيمْنَى عَلَى الْيُسْرَى.

چهار:

با اين نظريه تابعين از صحابه و علماي بزرگي از اهل سنت مخالف هستند:

قال النووي  المتوفى 676: قد ذكرنا أنّ مذهبنا أنّه سنَّة... وحكى ابن المنذر عن عبداللَّه بن الزبير والحسن البصري والنخعي أنّه يرسل يديه ولا يضع إحداهما على الأُخرى وحكاه القاضي أبو الطيب أيضاً عن ابن سيرين وقال الليث بن سعد: يرسلهما، فإن طال ذلك عليه وَضَعَ اليمنى على اليسرى للاستراحة.

  وقال الأوزاعي: هو مخيّر بين الوضع والإرسال، وروى ابن عبدالحكم عن مالك: الوضع، وروى عنه ابن القاسم: الإرسال وهو الأشهر وعليه جميع أهل المغرب من أصحابه أو جمهورهم واحتجّ لهم بحديث المسي‏ء صلاته بأنّ النبي‏ صلي الله عليه وسلم علَّمه الصلاة ولم يذكر وضع اليمنى على اليسرى....

نووي مي گويد : ذكر كرديم كه به عقيده ما تكتف سنت است ... و ابن منذر از عبدالله بن زبير و حسن بصري و نخعي نقل كرده است كه دست خود را باز مي گذاشتند و يكي را روي ديگري قرار نمي دادند و همچنين قاضي ابوطيب از ابن سيرين نقل كرده است ، ليث بن سعد مي گويد : دو دست را بينداز و اگر طولاني شد دست راست را روي دست چپ بگذار براي استراحت .

اوضاعي مي گويد: نمازگزار مخير است بين تكتف و دست باز نماز خواندن  و ابن عبدالحكم از مالك نقل كرده است : تكتف را و ابن قاسم از او روايت كرده است : دست باز نماز خواندن  و اين نقل مشهورتر است و بر همين عقيده هستند همه اهل مغرب و اصحاب و اكثر پيروان آنها و احتجاج كرده اند در تاييد اين قول به حديث مسيء به اين كه در اين حديث پيامبر نماز را آموخت و در آن قرار دادن دست راست بر چپ را ذكر نكرد.

المجموع: ج 3 ص  312.

پنج :

ما ميدانيم كه نماز امري تعبدي است كه از جانب خداي عزوجل واجب شده است كه افعال و اذكار آن نيز تعبدي است كه واجب است از جانب خداي عزوجل تعيين و از جانب پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و سلم تبيين گردد همانگونه كه در حديث نبوي آمده است :

قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : صلوا کما رايتموني اصلي

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند :‌ نماز بخوانيد همانگونه كه مي بينيد من نماز مي خوانم.

صحيح البخاري ج 1 ص 155 , کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة ....

نووي در شرح اين حديث ميگويد:

و هذا مقتضي وجوب کل ما فعله النبي صلي الله عليه و سلم الا ما خرج وجوبه بدليل کرفع اليدين و نحوه.

و اين روايت اقتضا دارد وجوب همه چيزهايي كه پيامبر انجام ميدهد مگر آن كاري كه وجوب آن به دليل ديگري برداشته شده باشد مثل بالا بردن دو دست و امثال آن.

المجموع ج 3 ص 290 .

با توجه به مطالبي كه بيان شد اين ادعا كه دست بسته نماز خواندن همراه با نوعي احترام و خشوع بيشتر براي خداي عزوجل است از اساس باطل است بلكه بدعت‌ است و معناي آن نفي علم پيامبر به نحوه نماز خواندن با خشوع بيشتر است و اين مطلب افتراء به پيامبر است؛ چرا كه اگر نحوه بهتر و با خشوع بيشتري براي نماز خواندن وجود داشت ، خداي عزوجل كه رحيم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هر كس ديگر ميداند به آن شيوه امر مي كرد .

نماز دست باز پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از كتب اهل سنت

با صرف نظر از روايات شيعه در نقل نماز پيامبر با دست بار در كتب معتبر اهل سنت نيز روايات فراواني در اين باب نقل شده است كه ما به ذكر يكي از معتبر ترين آن كه نحوه نماز پيامبر را با دست باز بيان مي كند اشاره مي كنيم :

 روى محمد بن عمر وابن عطاء قال : سمعت أبا حميد الساعدي في عشرة من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم منهم أبو قتادة فقال أبو حميد : أنا أعلمكم بصلاة رسول الله صلى الله عليه وسلم قالوا : فأعرض قال : كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا قام إلى الصلاة يرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يكبر حتى يقر كل عظم في موضعه معتدلا ثم يقرأ ثم يكبر فيرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يركع ويضع راحتيه على ركبتيه ثم يعتدل فلا يصوب رأسه ولا يقنعه ثم يرفع رأسه ويقول سمع الله لمن حمده ثم يرفع يديه حتى يحاذي منكبيه معتدلا ثم يقول : الله أكبر ثم يهوي إلى الأرض فيجافي يديه عن جنبيه ثم يرفع رأسه ويثني رجله اليسرى فيقعد عليها ويفتح أصابع رجليه إذا سجد ويسجد ثم يقول الله أكبر ويرفع ويثني رجله اليسرى فيقعد عليها حتى يرجع كل عظم إلى موضعه ثم يصنع في الأخرى مثل ذلك ....قالوا : صدقت هكذا كان يصلي صلى الله عليه وسلم.

محمد بن عمر و ابن عطا روايت كرده اند ابو حميد ساعدي از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنيد كه يكي از اين ده نفر ابوقتاده است پس ابو حميد مي گويد من داناترين شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه كن پس گفت : رسول خدا زماني كه به نماز مي ايستاد دو دوست خود را بالا مي برد تا موازي دو گوشش قرار مي گرفت سپس تكبير مي گفت تا اينكه هر عضو بدنش در جاي خود قرار مي گرفت سپس حمد و سوره را قرائت مي كرد سپس تكبير مي گفت سپس دو دستش را تا گوشش بال مي آورد سپس به ركوع مي رفت و دو كف دست خود را بر زانو مي گذاشت سپس آرام مي گرفت نه سرش را بالا مي آورد و نه زياد پايين مي انداخت و مي گفت خدا سخن كسي كه او را مدح كند شنيد سپس دو دستش را بالا بر تا كنار گوشش قرار گرفت سپس گفت : الله اكبر و سپس خود را به زمين انداخت و دو كف دست خود را كنار خود گذاشت سپس سر بلند كرد و بر پاي چپ نشست و انگشتان دو پايش را موقع سجده باز كرد و سجده كرد و سپس الله اكبر گفت و بلند شد و بر پاي چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده  بعد همين كار را كرد .... همه گفتند : راست گفتي رسول خدا اينچنين نماز مي خواند .

 امام مالك در الموطا و ابوداود آن را نقل كرده اند و ترمذي درباره آن گفته است: حديث حسن صحيح

سنن ابن ماجة ، ج 1، ص 280 ، سنن أبي داود، ج 1، ص 170 كتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه ، سنن الترمذي، ج 1، ص   188 باب ما جا في وصف الصلاه ، مسند أحمد  ج 5، ص 424، سنن الدارمي ، ج 1، ص 314 كتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله ، السنن الكبرى للبيهقي، ج 2، ص 72 ، عمدة القاري، ج 6، ص 104 ‘ صحيح ابن حبان ج 5 ص 196...

 بخاري آن را به طور مختصر نقل كرده است.

 صحيح البخاري ، ج 1، ص 201، كتاب الصلاة ، باب سنّة الجلوس في التشهد.

 قال الشوكاني: رواه الخمسة إلا النسائي ، وصححه الترمذي ، ورواه البخاري مختصرا.

شوكاني ميگويد: صاحبان صحاح سته جز نسائي آن را نقل كرده اند و ترمذي آن را صحيح دانسته است، و بخاري آن را به صورت مختصر نقل كرده است.

نيل الأوطار، ج 2، ص 198.

 قال ابن حجر: رواه أبو داود والترمذي وصحّحه.

ابن حجر مي گويد: اين روايت را ابوداوود و ترمذي نقل كرده اند و ترمذي آن را صحيح دانسته است.

تلخيص الحبير، ج 3، ص 271 - 272.

در اين روايت كه قصد را وي بيان كامل نماز رسول خدا با همه جزئيات است هرگز مطلبي درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است بعد از ثبوت اين خبر صحيح از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم روشن ميگردد كه عمل شيعه و مالكيين از اهل سنت در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنا بر اين بقيه مذاهب اسلامي بايد پاسخگو باشند كه چرا مخالف سنت نبوي عمل ميكنند. البته ما به ذكر روايت از كتب اهل سنت اكتفا كرديم چرا كه در كتب شيعه و روايات شيعه اين مسئله اجماعي است. و هيچ قول مخالفي در شيعه نسبت به اين امر وجود ندارد.

شش :

بر فرض صحت اينكه پيامبر دست بسته نماز خوانده باشد سوالي داريم از اهل سنت كه نحوه اين تكتف پيامبر چگونه بوده است ؟!‌ نظر ائمه مذاهب را در اين باره توجه فرماييد :

الحنفية قالوا : كيفيته تختلف باختلاف المصلي . فإن كان رجلا فيسن في حقه أن يضع باطن كفه اليمنى على ظاهر كف اليسرى محلقا بالخنصر والإبهام على الرسغ تحت سرته . وإن كانت امرأة فيسن لها أن تضع يديها على صدرها من غير تحليق

حنفيه ميگويند :‌  نحوه انجام آن به اعتبار نماز گزار مختلف است بنابر اين اگر نمازگزار مرد است براي مرد بهتر است براي او مستحب است كه كف دست راستش را بر پشت دست  قرار دهد و دست چپ را با انگشت ابهام و ميانه بگيرد و آن دو را روي لگن و زير ناف قرار دهد ، و براي زن بهتر است كه دستهايش را بدون آن كه به هم بچسباند روي سينه اش بگذارد.

الحنابلة قالوا : السنة للرجل والمرأة أن يضع باطن يده اليمنى على ظهر يده اليسرى ويجعلها تحت سرته

و حنابله ميگويند :‌ تكتف براي مرد و زن سنت است و بهتر اين است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ گذاشته و آن را زير ناف قرار دهد.

الشافعية قالوا : السنة للرجل والمرأة وضع بطن كف اليد اليمنى على ظهر كف اليسرى تحت صدره وفوق سرته مما يلي جانبه الأيسر .

و شافعيه ميگويند : ‌براي مرد و زن مستحب است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ پايين سينه و بلاي ناف به طرف چپ بدن قرار دهد.

الفقه علي المذاهب الاربعة ج 1 ص 251 ،‌ كتاب الصلاة با ب وضع اليد اليمني علي اليسري في الصلاة ، الفقه علي المذاهب الاربعه ج 1 ص 285 المكتبة الشاملة اصدار اول .

اينجا سؤالي به ذهن هر خواننه مي رسد كه بالاخره كداميك از اين اقوال مطابق نماز پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم است ؟! زير ناف روي ناف بالاي ناف يا روي سينه؟!

در اين مسئله آن قدر اختلاف شده است كه بعضي از علماي بزرگ اهل سنت به تمسخر بقيه دست زده اند كه نمونه اي از آن كلام شافعي است  در مبسوط است كه گذاشتن دست زير ناف را اشاره به عورت و گذاشتن دست روي سينه را نگه داشتن ايمان در نماز تعبير كرده است :

وعند الشافعي رضى الله تعالى عنه الأفضل أن يضع يديه على الصدر لقوله تعالى فصل لربك وانحر قيل المراد منه وضع اليمين على الشمال على النحر وهو الصدر ولأنه موضع نور الايمان فحفظه بيده في الصلاة أولى من الإشارة إلى العورة بالوضع تحت السرة وهو أقرب إلى الخشوع والخشوع زينة الصلاة

و در نظر شافعي افضل است كه نمازگزار دو دستش را بر سينه قرار دهد به خاطر قول خداي متعال فصل لربك وانحر گفته شده مراد از آن قرار دادن دست راست بر روي دست چپ است بر روي نحر و آن سينه است و به خاطر اينكه سينه جايگاه نور ايمان است پس حفظ  ايمان  با دستش در نماز بهتر از اشاره به عورت با قرار دادن دو دست زير ناف است و آن به خشوع كه زينت نماز است نزديكتر است .

المبسوط - السرخسي - ج 1 - ص 24

البته اينجا دو سوال به ذهن مي رسد كه آيا ايمان قابل لمس است كه با دست بايد آن را حفظ كرد ؟ و سوال دوم اينكه راهنمايي بفرمايند در وقتي كه نماز نمي خوانيم تا دستمان بر سينه باشد چگونه ايمان خود را نگه داريم؟

محافظت از عورت با گذاشتن دست زير ناف در نماز!

بهوتي از قاضي نقل مي كند كه در نماز دست را زير ناف بايد گذاشت تا عورت حفظ شود و احتمالا منظور او حفظ از خطرات احتمالي است !!

قيل للقاضي : هو عورة فلا يضعها عليه كالعانة والفخذ ؟ وأجاب : بأن العورة أولى وأبلغ بالوضع عليه لحفظه .

به قاضي گفته شد : زير ناف كه عورت است پس نبايد دست را روي آن گذاشت مثل عانه ( بالاي عورت ) و فخذ ؟ و جواب داد :‌ به اينكه عورت اولي است كه دستها بر آن قرار گيرد به خاطر اينكه به اين واسطه از آن محافظت مي شود. 

كشاف القناع - البهوتي - ج 1 - ص 400

آقاي سرخسي معتقد است كه دست را بايد زير ناف گذاشت و اين كار دو خاصيت دارد :

اول اينكه از تشبه به كفار شدن دور مي شود و دوم اينكه به پوشاندن عورت نزديكتر است  به عبارت سرخسي توجه فرماييد :

... ثم الوضع تحت السرة أبعد عن التشبه بأهل الكتاب وأقرب إلى ستر العورة فكان أولى ...

... بنابر اين قراد دادن دستها زير ناف از شبيه شدن به اهل كتاب دورتر و به پوشاندن عورت نزديكتر است  پس بهتر است...

المبسوط - السرخسي - ج 1 - ص 24

فتوايي از هيئت افتاي سعودي

گاها ديده مي شود در شهرهاي شيعه شهروندان سني از خواندن نماز در مساجد شيعه با جماعت خودداري مي كنند و دليل خود را دست بسته نماز نخواندن امام جماعت و در تنگنا بودن خودشان در دست بسته خواندن عنوان مي كنند از اين دوستان مي خواهيم به فتواي هيئت عالي افتاي سعودي در جواب به سؤالي پيرامون نماز نخواندن در مساجدي كه ممكن است مانع دست بسته نماز خواندن شوند توجه فرمايند:

إن اعترض عليه المصلون بالمسجد وخشي أن تحدث فتنة من وضع يده اليمنى على اليسرى في الصلاة وأن ينشأ عن ذلك ضرر، ترك القبض أرسل يديه اتقاء للفتنة والضرر ، ولا يجوز له أن يتخلف عن الجماعة ويصلي  في بيته ما دام الإمام لا يعرف عنه ما يوجب كفره ؛ لأن الصلاة مع الجماعة في المسجد فرض على الصحيح ، وبهذا يعرف أن من يصلي واضعا يده اليمنى فوق اليسرى فوق صدره خير وأحسن صلاة ممن يصلي مرسلا يديه إلى جنبيه مع كون صلاتهم جميعا صحيحة .

وبالله التوفيق وصلى الله على نبينا محمد وآله وصحبه وسلم . اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء عضو نائب رئيس الجنة الرئيس عبد الله بن غديان عبد الرزاق عفيفي عبد العزيز بن عبد الله بن باز

اگر نماز گزاران در مسجد به او اعتراض كنند و بترسد كه از دست بسته نماز خواندن او فتنه ايجاد شود و ضرري از آن حاصل گردد ، بايد قبض را ترك كند و دست باز نماز بخواند براي پيشگيري از فتنه و ضرر ،‌ و جايز نيست نماز جماعت را ترك كند و در خانه خود نماز بخواند تا زماني كه چيزي از امام جماعت نفهمد كه كفر او را ثابت كند ، به خاطر اينكه نماز با جماعت در مسجد واجب است بنابر نظر صحيح ، و با اين صورت كسي كه در نماز دست راستش را روي دست چپ بالاي سينه قرار دهد بهتر است و نماز او بهتر از كسي است كه دستان خود را دو طرف خود مي اندازد با اينكه نماز همه آنها صحيح است.

فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء - جمع أحمد بن عبد الرزاق الدويش - ج 6 - ص 383 – 384.

نكته آخر:

اگر تعيين زيادي خشوع و احترام در نماز به دست مردم باشد چون مردم به نسبت به كشورها و زبانها و سنت قبائل مختلف و شغلهاي آداب و رسومشان مختلف است و تعيين يك نحوه خشوع خاص ممكن نيست چرا كه مثلا نحوه احترام و خشوع در پادگان با ادارات و كوچه و بازار مختلف است بنابر اين در دنيا بيش از هزار نحوه نماز خواهيم داشت كه بايد معتقد به صحت همه آنها شويم و اين نابود كردن نماز است. چرا كه در اينصورت هر كس به نحوه اي كه مطابق سليقه خود است نماز ميخواند نه طبق امر الهي و در اين صورت بيان احكام نماز و آداب نماز و صفت نماز پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم بيهوده خواهد بود چرا كه ممكن است با سليقه افراد سازگار نباشد.

تشبه به كفار!!

همانطور كه بيان شد در بسياري از روايات كه صفت نماز پيامبر به طور تفصيلي بيان شده است هيچ سخني از قبض به ميان نيامده است و اهل بيت پيامبر عليهم السلام قبض انجام نمي دادند پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مردم از طرف خلفا امر شدند كه در نماز آن را انجام دهند و اين كار نوعي احترام ايرانيان باستان به پادشاهان به شمار مي آمده است . امااينکه اين عمل طريقه نيايش تابعين مذهب زرتشتي است در کتاب  آينه آيين مزديسني، ص 20 نوشته كيخسرو «چاپ دوّم» آمده است:

طريقه عبادت و نماز نزد آنها ايستادن در مقابل خداوند و قرار دادن دست عبوديت بر سينه است و اين چنين خداوند را پرستش مي‏كنند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

 

** دارالولایه **

درباره امضاء

شنبه 8 مرداد 1390  9:38 AM
تشکرات از این پست
Sajjadalizadehs
alibbest59
alibbest59
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 117
محل سکونت : تهران

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

دستتون درد نکنه خیلی مقاله خوبی بود

همه مي خواهند بشريت را عوض کنند، ولي افسوس هيچ کس در اين انديشه نيست که خود را عوض کند

پنج شنبه 28 مهر 1390  4:00 PM
تشکرات از این پست
lovelornfighter
lovelornfighter
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 5

پاسخ به:علت اين كه اهل سنت دست بسته نماز مى خوانند

البته من دو روایت شنیدم که لازم میدونم به طور خلاصه براتون بگم

1- اینکه عمر بن خطاب این روشو از ایرانی هایی تقلید کرد که به نشانه ی احترام جلوی او دست بسته ایستادند و بعد از او باب شد .

2 - اینکه در  روز های پایانی عمر عمر که از جراحت رنج می برد هنگام نماز دستشو روی شکمش می گذاشت به خاطردرد زخم ، و اهل تسنن از اون به بعد به خاطر احترام به عمر این طور نماز می خونن ( این قول  رو از معلم تاریخ دوران راهنماییمون روایت می کنم )

ولی در آخر بگم که دست باز یا دست بسته ، ایستاده یا نشسته یا حتی خوابیده اصل نماز چیز دیگری است ، همراهی دل به خدا

که البته شیعه معتقده که این همراهی احتیج به وسایلی داره که همون آداب نمازه

الله اعلم و انا لا اعلم

وصل الله علی سیدنا محمد و سلم

پنج شنبه 10 آذر 1390  1:31 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها