عشق به خمينى عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديد و پس از قرائت وصيتنامه امام خمينى توسط حضرت آيه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيم طول كشيد ، بحث و تبادل نظر براى تعيين جانشينى امام خمينى و رهبر انقلاب اسلامى آغاز شد و پس از چندين ساعت سرانجام حضرت آيه الله خامنه اى ( رئيس جمهور وقت ) كه خود از شاگردان امام خمينى سلام الله عليه و از چهره هاى درخشان انقلاب اسلامى و از ياوران قيام ۱۵ خرداد بود و در تمام دوران نهضت امام درهمه فراز و نشيبها در جمع ديگر ياوران انقلاب جانبازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى اين رسالت خطير برگزيده شد. سالها بود كه غربيها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشور كه از شكست دادن امام مايوس شده بودند وعده زمان مرگ امام را مى دادند.
اما هوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خبرگان و حمايت فرزندان و پيروان امام همه اميدهاى ضد انقلاب را بر باد دادند و نه تنها رحلت امام پايان راه او نبود بلكه در واقع عصر امام خمينى در پهنه اى وسيعتر از گذشته آغاز شده بود. مگر انديشه و خوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شب پانزدهم خرداد ۶۸ ميلونها نفر از مردم تهران و سوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمده بودند ، در محل مصلاى بزرگ تهران اجتماع كردند تا براى آخرين بار با پيكر مطهر مردى كه با قيامش قامت خميده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستم استوار كرده و در دنيا نهضتى از خدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريفات بى روح مرسوم در مراسم رسمى نبود. همه چيز، بسيجى و مردمى وعاشقانه بود. پيكر پاك و سبز پوش امام بر بالاى بلندى و در حلقه ميليونها نفر از جمعيت ماتم زده چون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويش با امامش زمزمه مى كرد و اشك مى ريخت. سرتاسر اتوبان و راههاى منتهى به مصلى مملو از جميعت سياهپوش بود.
پرچمهاى عزا بر در و ديورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكز و ادارات و منازل به گوش مى رسيد. شب كه فرا رسيد هزاران شمع بياد مشعلى كه امام افروخته است ، در بيابان مصلى و تپه هاى اطراف آن روشن شد. خانواده هاى داغدار گرداگرد شمعها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نورانى دوخته شده بود.
فرياد يا حسين بسيجيان كه احساس يتيمى مى كردند و بر سر و سينه مى زدند فضا را عاشورايى كرده بود. باور اينكه ديگر صداى دلنشين امام خمينى را در حسينيه جماران نخواهند شنيد ، طاقتها را برده بود. مردم شب را در كنار پيكر امام به صبح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خرداد ، ميلیونها تن به امامت آيه الله العظمى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبوهى جمعيت و شكوه حماسه حضور مردم در روز ورود امام خمينى به كشور در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و تكرار گسترده تر اين حماسه در مراسم تشييع پيكر امام ، از شگفتيهاى تاريخ است. خبرگزاريهاى رسمى جهانى جمعيت استقبال كننده را در سال ۱۳۵۷ تا ۶ ميليون نفر و جمعيت حاضر در مراسم تشييع را تا ۹ ميليون نفر تخمين زدند و اين در حالى بود كه طى دوران ۱۱ ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحاد كشورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ ۸ ساله و صدها توطئه ديگر آنان ، مردم ايران سختيها و مشكلات فراوانى را تحمل كرده و عزيزان بى شمارى را در اين راه از دست داده بودند و طبعا مى بايست بتدریج خسته و دلسرد شده باشند اما هرگز اين چنين نشد. نسل پرورش يافته در مكتب الهى امام خمينى به اين فرموده امام ايمان كامل داشت كه :در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداكاريها و جان نثاريها ومحروميتها مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى وعلو رتبه آن است پس از آنكه مراسم تدفين به علت شدت احساسات عزاداران امكان ادامه نيافت ، طى اطلاعيه هاى مكرر از راديو اعلام شد كه مردم به خانه هايشان بازگردند ، مراسم به بعد موكول شده و زمان آن بعدا اعلام شد. براى مسئولين ترديدى نبود كه هر چه زمان بگذرد صدها هزار تن از علاقه مندان ديگر امام كه از شهرهاى دور راهى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننده افزوده خواهد شد ، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تدفين با همان احساسات و به دشوارى انجام شد كه گوشه هايى از اين مراسم بوسيله خبرنگاران به جهان مخابره شد و بدين سان رحلت امام خمينى نيز همچون حياتش منشأَ بيدارى و نهضتى دوباره شد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كه او حقيقت بود و حقيقت هميشه زنده است و فناناپذير