0

اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

صدا صدای اذان است دل به دریا زن

هوا هوای جنان است دل به دریا زن

نسیم حق چه وزان است دل به دریا زن

زمان شستن جان است دل به دریا زن

بزن دلت تو به دریا که شاه جان آمد

امیر عشق و وفا، صاحب الزمان آمد

شده تمام دو عالم چه باصفا امشب

گرفته بوی خدا شهر سامرا امشب

شمیم نرگس و یاس است در فضا امشب

رسیده وارث زهرا و مرتضی امشب

زمان عشق و جنون است و موسم خیرات

به روی فاطمی صاحب الزمان صلوات

صدای بال ملک در برش شنیدنی است

میان سینه بابا پسر چه دیدنی است

چه ناز دارد و نازش بسی خریدنی است

که منتش ز ازل تا ابد کشیدنی است

بیا که بر همه ی سینه ها قرار آمد

بیا که وارث شمشیر ذوالفقار آمد

ببین به صورت او جلوه های کوثر را

به روی دست حسن بین جمال حیدر را

چنان گرفته به سینه امام آخر را

که یادم آمده یکدم حسین و اکبر را

به شام تار دو عالم دگر سحر آمد

"ببین که همچو ابوالفضل یک قمر آمد"

تمام عرش چراغان برای او باشد

دو صد خلیل و مسیحا فدای او باشد

تمام عرش برین خاک پای او باشد

هزار حاتم طایی گدای او باشد

ملائکند سراسر غلام دربارش

هزار یوسف مصری بود گرفتارش

تو ای تمام کتاب خدا بنفسی انت

عزیز فاطمه و مرتضا بنفسی انت

تو ای تمامی آل کسا بنفسی انت

همیشه معتکف کربلا بنفسی انت

به لحظه لحظه ی شعبان تو را تو را خواهم

به ناله های حسین جان تو را تو را خواهم

 

ناصر شهریاری

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  12:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

دوست دارم به توّلای تو بنویسم عشق

آه خورشید به پهنای تو بنویسم عشق

دستْ خطم به قشنگی خط و خالت نیست

تا به زیبایی لب های تو بنویسم عشق

دوست دارم که شبی روی فرج نامه ی تان

با همه مردم دنیای تو بنویسم عشق

دَر و دیوار دلم پرُ شده از یا مهدی

چقدر از غم شب های تو بنویسم عشق

ذکر یابن الحسنی گفتم و رفتم سرداب

تا به یاد دلِ تنهای تو بنویسم عشق

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

بهتر این است فقط پای تو بنویسم عشق

شب شعر است به یادش قلمی بردارید

جای بیکار نشستن قدَمی بردارید

روی این بومِ پُر از عشق قَلمّو بکشید

چشم و خالی و لب و بینی و اَبرو بکشید

پَر طاووس ندارید اگر فرش گنید

زیر پایش صَفی از بال پَرستو بکشید

انبیاء کوچه ی سرداب ترافیک شده

یار در راه و در این فاصله جارو بکشید

می کشم بر رخ عالم خبر آمدنت

چه سحرگاه خوشی شد سَحر آمدنت

باز هم دست و دلِ شعر به کار افتاده

باز هم قرعه به نامِ دلِ زار افتاده

سحر نیمۀ شعبان خبری در راه است

شور در گردش این لیل و نهار افتاده

دست و پایم دمِ صبحی به خدا گُم شده است

مـهزیــارِ دل مـن یــادِ قــرار افتاده

جای یک عکس در این لحظۀ شیرین خالی ست

چـشــم نــرگس بـــه تمـاشای بهـار افـتاده

چه کسی باز تُرنجی به زلیخا داده

کـه نفـس هاش دوباره به شمار افتاده

یُوسفی لابُد از این کوچه گذر کرده که باز

ایـن همــه دسـت در این گوشــه کنار افتاده

سمت سرداب دویدیم به حاجت برسیم

پسر نــوح شویــم و بــه هـدایت برسیم

دسته ای مرغ سحر گریه برایت کردند

لبِ گهواره نشستند و صدایت کردند

دوشِ جبریل نشستی که به معراج روی

دو سه ساعت نشده سر به هـوایت کردند

تربت عشق به کام تو زدند و آن جا

آخــرین منتقمِ خـون خدایـت کردنـد

چشم عیسی که به چشمان قشنگت افتاد

همه ی عرش در آن لحظه دعایت کردند

تاب دوری تو را حضرت جبریل نداشت

پس بـه زور از بغلِ عرش جدایـت کردند

چقَدر بر پدر و مادر تو سخت گذشت

این دقایق که ز آغوش رهایت کردند

×××

آمــده صاحب آدینه، خدایا شکـرت

رُخش افتاده در آیینه، خدایا شکـرت

شور می زد دلم از آمدن تو، امّا

زود آرام شد این سینه، خدایا شکرت

نقش بسته به لبِ حضرت زهرای بتول

باز هم خنده ی دیرینه، خدایا شکرت

عشق می خواست حکومت بکند در دل ها

جور شد دولت و کابینه، خدایا شکرت

چقدر خونِ جگر خورد دلم تا آمد

زهق الباطلِ هر کینه، خدایا شکرت

عمر قلبم به دعاگویی تان شد سِپری

بسته دستان دلم پینه، خدایا شکرت

اسم ما را بنویسید که رجعت بکنیم

قامتِ عشق ببندیم و قیامت بکنیم

مـاهیِ قــرمزم و تُنگ بلـورم سرداب

بیقرار توام و سنگ صبورم سرداب

هر شبی سیّدِ طاووس شدم از عشقت

چقدر خیس شد از اشکِ حضورم سرداب

بس که با عهد و وفا چله نشینی کردم

زخم برداشته، پهلوی غرورم سرداب

دلم از این همه دنیای پر آشوب گرفت

چـقدر منتظرِ صبح ظـهورم سرداب

اَینَ اَقمار مُنیره بـه لبم گُل کــرده

باز هم ندبه شد و من پُرِ شورم سرداب

عرق شرم از این درد که حتی یک بار

به رَه عشق نیفتاده عبورم سرداب

چقدر ریسه کشیدیم در این شهر شلوغ

انتظار دلمان حیف دروغ است دروغ

 

نجمه پور ملکی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  12:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

امشب بهشت را به تماشا گذاشتند

امشب نمک به سفرۀ دنیا گذاشتند

امشب به روی دامن نرجس از آسمان

ماهی بنام مهدی زهرا گذاشتند

امشب به خانۀ حسن عسگری برو

چون راه را برای همه واگذاشتند

از بسکه آمدند پی دستبوسی اش

از بس زیاد دل روی دل جاگذاشتند!

یوسف ببین که آخر صف ایستاده است

او را برای نوبت فردا گذاشتند

لیلا صفات ها همه مجنون صفت شدند

از عشق،سر به دامن صحرا گذاشتند

امشب پدر به خال پسر بوسه می زند

کعبه به روی سنگ حجر بوسه می زند

از یک طرف شبیه نبی با ملاحت است

از یک طرف شبیه علی با عطوفت است

از یک طرف چو مادر سادات غرق نور

از یک طرف شبیه حسن با صلابت است

با این همه صفات جمال و جلالی اش

درسی که از حسین گرفته شجاعت است

چشمش غضب ز حضرت عباس دارد و 

ابروی این پسر خود تیغ ولایت است

مثل علی اکبر ارباب قد رشید

مانند عمه زینب خود با ابهت است

دست توسل همه انبیا به اوست

از بسکه کار دست کریمش کرامت است

طاووس جنت آمده زیباتر از همه

آقای آسمانی آقاتر از همه

او می رسد که عدل علی را به پا کند

درد طبیب های جهان را دوا کند

او می رسد که تربت مادر عیان شود

بعد از مدینه روی به کرببلا کند

دارم به روز آمدنش فکر می کنم

وقتی برای فاطمه گنبد بنا کند

عیسی مسیح می رسد از قلب آسمان

تا اینکه در نماز به او اقتدا کند

بر کعبه تکیه می زند و قصد کرده است

با صوت حیدری همه مان را صدا کند

ای کاش روز آمدنش بین آن همه

ما را خودش برای سپاهش سوا کند

چون صاحب صفات جلالی حیدر است

او لایق عماعۀ سبز پیمبر است

آقای من تمامی جان ها به دست توست

رمز عروج عالم بالا به دست توست

ای وارث تمام ذوات مقدسه

باران ورود و چشمه و دریا به دست توست

ما غصۀ بهشت خدا را نمی خوریم

وقتی کلید جنت الاعلی به دست توست

پروندۀ قبولی ما را رقم بزن

مهر قبول و جوهر و امضا به دست توست

هرگز زمین نخورده عَلَم یابن العسگری

روز ظهور پرچم سقا به دست توست

تعجیل کن که فاطمه چشم انتظار توست

چون انتقام حضرت زهرا به دست توست

تو می رسی و ارض و سما می شود بلند

در زیر پات عرش خدا می شو بلند

ماندم چگونه نام شما را صدا کنم

ماندم چگونه روی به سوی شما کنم

چندی ست جمکران، دل ما را نبرده ای!

تا اینکه در نماز برایت دعا کنم

کارم بدون تو همه دم معصیت شده

من در گناه هم نشد از تو حیا کنم

شرمنده ام که نوکر خوبی نبوده ام

آقا نشد که دِین خودم را ادا کنم

شرمنده ام به جای دعای سلامتی

روزی هزار با به قلبت جفا کنم 

با حال معصیت به خدا می شود مگر

شب های جمعه رو بسوی کربلا کنم

برگرد و مرده دل من را حیات بخش

برگرد و جان بده به دلم ای نجات بخش

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

به پیروان ولایت سرور بخشیدند

به شیعیان علی شوق و شور بخشیدند

به احترام شکوفائی گل توحید

به باغ سبز محبت سرور بخشیدند

به باغبان گل نرگس از خدا امشب

فرشتگان همه گل های نور بخشیدند

به رهروان ره او ز نور عشق و یقین

دلی به صاف جام بلور بخشیدند

به حُرمت و شرف باغبان عشق قسم

به لاله های شهادت غرور بخشیدند

چه جای حیرت ما داشت در شب میلاد

اگر که ملک سلیمان به مور بخشیدند

بگو به موسی عمران ز نور طلعت اوست

اگر که چشمۀ نوری به طور بخشیدند

ز آخرین خُم سرشار معرفت ما را

هزار بادۀ ناب طهور بخشیدند

دعا کنید برای ظهور او که به ما

امید روشن روز ظهور بخشیدند

اگر چه از گنه ما ملول و غمگین است

ولی به او دل و جانی صبور بخشیدند

سلام ما برساند به حضرتش امشب

به هرکه فرصت و فیض حضور بخشیدند

ز یمن جلوۀ مهدی بود «وفائی» را

اگر که پرتو نوری ز دور بخشیدند

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  12:58 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

بیا که جشن گل و بزم نور و توحید است

شب شکفتن عشق و قرار و امید است

چنین که غرق تجلی و شور شد عالم

گه تجلی قرآن و نور توحید است

حقیقتی است که می آید از بهشت برین

چه جای شک من و تو چه جای تردید است

سرود نور ز عرش برین بگوش آید

مگر که صبح طلوع فروغ خورشید است

به یمن نور وجود ودیعۀ موعود

به هر دلی نگری غرق شادی و عید است

گلی شکفت که او یادگار یاسین است

گه شکفتن این گل بهار یاسین است

طلوع نور سحر شد پدید منتظران

نسیم صبح سعادت وزید منتظران

چه محشری است که برپا شده به دل ها، عشق

مگر به صور قیامت دمید منتظران

خبر دهید به از پا فتادگان وصال

خبر ز منجی عالم رسید منتظران

به شوق دیدن رویش، پرستوی دل ها

به سوی سامره اش پرکشید منتظران

پی نثار قدم های او ز جا خیزید

گلاب اشک به راهش برید منتظران

به خاک بوسی مهدی همه قیام کنید

به خاک مقدم او جمله استلام کنید

بخوان دعای فرج را که یار می آید

فروغ بخش دل شام تار می آید

بخوان دعای فرج را که با طلوع سحر

به روی بال ملائک بهار می آید

بخوان دعای فرج را به صد هزار امید

که آن قرار دل بی قرار می آید

بخوان دعای فرج را که بهر خلق جهان

صفا و عشق رسد، افتخار می آید

در این بهار گل و فصل عشق و هم عهدی

دعا کنید که آید به سوی ما مهدی

ستارۀ سحر ما غریب مانده هنوز

یگانه تاج سر ما غریب مانده هنوز

کجاست همسفری، همدلی و همرازی

که یار در سفر ما غریب مانده هنوز

کجاست جان و دلی آشنای با مهدی

که نور چشم تر ما غریب مانده هنوز

چقدر در ره دنیای خویش مشغولید

امید و راهبر ما غریب مانده هنوز

بگو به منتظران ظهور برخیزید

امام منتظر ما غریب مانده هنوز

اگر که شوق وصال جمال او دارید

امام منتظرین را غریب نگذارید

اگرچه در قدمش شوق و شور آوردیم

دلی شکفته و غرق سرور آوردیم

به پای بوسی او یک سبد گل و شبنم

ز اشک خجلت و شرم حضور آوردیم

به تشنه کامی یک جرعه ای ز لبخندش

ولی زلال چو جام بلور آوردیم

از آستان سلیمان عشق معذوریم

اگر که ران ملخ همچو مور آوردیم

به مهربانی خورشید عشق دل بستیم

چنان «وفائی» اگر رو به نور آوردیم

ز مهر دوست چو کسب سعادتی کردیم

به ذکر نام شریفش عبادتی کردیم

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  12:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

ای دوست شکوفه ها همه می خندند

در شادی و شور و زمزمه می خندند

امشب که امام عسکری شاد بود

بنگر که علی  و فاطمه می خندند

***

در ساحت قرب دوست تا مهدی بود

جبریل امین به عرش با مهدی بود

ذکر لب مرغان بهشتی آن روز

یا مهدی ویا مهدی و یا مهدی بود

 

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  12:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

 

تقدیر شده است از ازل برگردی

با جام پر از شعر و عسل برگردی

دیریست تمام شاعران منتظرند

با سیصد و سیزده غزل برگردی

 

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  12:59 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

به پیروان ولایت سرور بخشیدند

به شیعیان علی شوق و شور بخشیدند

به احترام شکوفائی گل توحید

به باغ سبز محبت سرور بخشیدند

به باغبان گل نرگس از خدا امشب

فرشتگان همه گل های نور بخشیدند

به رهروان ره او ز نور عشق و یقین

دلی به صاف جام بلور بخشیدند

به حُرمت و شرف باغبان عشق قسم

به لاله های شهادت غرور بخشیدند

چه جای حیرت ما داشت در شب میلاد

اگر که ملک سلیمان به مور بخشیدند

بگو به موسی عمران ز نور طلعت اوست

اگر که چشمۀ نوری به طور بخشیدند

ز آخرین خُم سرشار معرفت ما را

هزار بادۀ ناب طهور بخشیدند

دعا کنید برای ظهور او که به ما

امید روشن روز ظهور بخشیدند

اگر چه از گنه ما ملول و غمگین است

ولی به او دل و جانی صبور بخشیدند

سلام ما برساند به حضرتش امشب

به هرکه فرصت و فیض حضور بخشیدند

ز یمن جلوۀ مهدی بود «وفائی» را

اگر که پرتو نوری ز دور بخشیدند

 

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

شاید که به پیکر جهان جان آمد

شاید که شب غصه به پایان آمد

آماده پی ظهور او باید شد

شاید که همین نیمۀ شعبان آمد

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

دل باغ و بهار گل نرگس

جان مرغ هزار گل نرگس

لبخند گل و نفس بلبل

پیوسته نثار گل نرگس

صد قافله دل به بهشت جان

روئید کنار گل نرگس

امشب دل فاطمه زهرا

گردیده مزار گل نرگس

جبریل امین شده از شادی

بی صبر و قرار گل نرگس

جای گل بوسه نرگس بین

بر باغ عذار گل نرگس

با مرغ بهشت بگرد ای دل

در شهر و دیار گل نرگس

نرگس به دعای تو دل بستم

تا بوی گل تو کند مستم

مهدی مه جلوه گر یاسین

مهدی نجم سحر یاسین

پاکیزه در صدف طاها

رخشنده ترین گهر یاسین

مهدی یعنی ثمر کوثر

مهدی یعنی پسر یاسین

شمشیر خدا و رسول الله

رمز فرج و ظفر یاسین

خُلقش خُلق خوش پیغمبر

رویش قرص قمر یاسین

هم قطعه ای از بدن طاها

هم پاره ای از جگر یاسین

حکمش حکم همه قرآن

نامش نام دگر یاسین

قرآن به امامت او نازد

هستی به کرامت او نازد

نرگس گل در چمن آوردی

احسن احسن حسن آوردی

قرآن و محمد و عترت را

از نو جان در بدن آوردی

از یوسف گمشده زهرا

امشب بوی پیرهن آوردی

هم ختم رسل به روی دامن

هم حیدر بت شکن آوردی

دامن دامن گهر مضمون

بر دفتر شعر من آوردی

هم مشعل محفل دل زادی

هم شاهد انجمن آوردی

کنعان را شور دگر دادی

یوسف را در وطن آوردی

بنوشته به بازوی او کامل

جاء الحق و زهق الباطل

نرگس گل یاس به بر دارد

یا بر سر دست، قمر دارد

در عید امام زمان شیعه

عید الزهرای دگر دارد

در سامره فاطمه زهرا

دیدار جمال پسر دارد

مهدی است که در رحم مادر

آوای دعای سحر دارد

مهدی است که روز ظهور خود

شمشیر علی به کمر دارد

مهدی است که پیرهن گلگون

از خون حسین به بر دارد

مهدی است که با همه تنهایی

از غربت شیعه خبر دارد

شیعه شیعه مکتب دارد

والله قسم صاحب دارد

مائیم و دعای تو هر جمعه

مشتاق لقای تو هر جمعه

گویی همه جا زِ نوایِ ما

پیچیده ندای تو هر جمعه

بگذار که گوهر اشک خود

ریزیم به پای تو هر جمعه

درد غم و غربت و هجران را

گفتیم برای تو هر جمعه

خواندیم دعای فرج عمری

در زیر لوای تو هر جمعه

صد شکر که می گذرد بر ما

با حال و هوای تو هر جمعه

سوزم ز فراق تو هر لحظه

آیم ز قفای تو هر جمعه

باشد که شوم به نگاه تو

خاک کف پای سپاه تو

ای بام فلک حرمت مولا

بر دوش ملک علمت مولا

بازآ که شود دل ما زنده

یک لحظه ز فیض دمت مولا

شادم که به لطف خدا بودم

یک عمر اسیر غمت مولا

آخر چه شود که نهی پایی

بر دیده ام از کرمت مولا

تا چند صدا زنم ادرکنی

تا کی بدهم قسمت مولا

امشب ز کجا گذری کآیم

افتم به روی قدمت مولا

آخر چه شود به من عطشان

بخشند نمی ز یمت مولا

تو رو به روی من و من کورم

نزدیک تو از تو بسی دورم

اسم تو دواست بنفسی انت

ذکر تو شفاست بنفسی انت

وصل تو بود همه جا رحمت

هجر تو بلاست بنفسی انت

گفتم که دعات کنم دیدم

یاد تو دعاست بنفسی انت

عیدی که به ما گذرد بی تو

بدتر ز عزاست بنفسی انت

این خنده که بر لب ما بینی

زخم دل ماست بنفسی انت

خصم تو به طعنه ز من پرسد

آقات کجاست بنفسی انت

اشکی که ز دیده ما ریزد

خون شهداست بنفسی انت

ماییم چو ماهی دور از آب

ای صاحب ما، ما را دریاب

بی شوق تو شور نمی خواهم

بی روی تو نور نمی خواهم

بی مهر تو گر بدهندم گل

از نخله طور نمی خواهم

از هفته و سال و مه عمرم

جز روز ظهور نمی خواهم

چشمی که ندیده تو را بستان

من دیده کور نمی خواهم

من دل به بهشت نمی بندم

من حور و قصور نمی خواهم

از یوسف فاطمه زهرا

جز فیض حضور نمی خواهم

عمری به غم تو گرفتم خو

من بی تو سرور نمی خواهم

غمگین و گرفته و مهجورم

تنها به وصال تو مسرورم

دل داده ز دست شکیبایی

من ماندم و دیده دریایی

ما بی تو بدان همه جمعیت

خو کرده به غربت و تنهایی

ای کرده هماره ز جمع ما

با روی ندیده دل آرایی

جز روی تو نیست در این عالم

رخسار ندیده تماشایی

بی خنده تو نبود هرگز

در باغ وجود شکوفایی

بی روی محمدیت گشتم

لبریز ز گریه زهرایی

کوتاه بود سخن میثم

در وصف تو با همه گیرایی

من مدح تو را به زبان دارم

قلبم شده دفتر اشعارم

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

سلام ای آفرینش بی قرار چشمهایت،ای پسندیده
سلام ای آسمانها در مدار چشمهایت ، ای پسندیده

درود ما به تو ای آفتاب روشن هستی
نشان رحمت حق ای کتاب روشن هستی

سلام ای مژده آرامش دنیای ناآرام
سلام ای آخرین امید عالم،ای نخستین گام

بهار اول دنیا گل سرخ سلام تو
بهشت جاودانی آشکارا در کلام تو

سلام ای آفرینش بی قرار چشمهایت ای پسندیده
سلام ای آسمانها بر مدارچشمهایت ای پسندیده

زمان انتظار کهنه دنیا به سر آمد
برای خستگان و خفتگان فصلی دگر آمد

خوشا روزی که دنیا را به نامت روشنی دادی
دل تاریک ما را با کلامت روشنی دادی

خوشا وقتی که بر روی زمین عطرحضور آمد
خوشا وقتی که پیغام خدا از کوه نور آمد

نغمه مستشارنظامی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

منجی از راه می رسد باید ،این بشارت به آسمان برسد
باید از کوچه های سبز حجاز ،به تمام جهانیان برسد

اینک از کوچه های سبز حجاز، آخرین وعده می رسد از راه
می رسد تا پیام جاویدش ،به تو در آخرالزمان برسد

پس از این دختران نمی میرند، به گناه نکرده این مژده
زودتر از تمام خلق جهان ،به دل تنگ مادران برسد!

برده با صاحبش برابر شد؛ هرکه پرهیزکارتر برتر
ای بلال سیاه پوست بخوان؛ تا به گوش همه اذان برسد

مردی از کوه می رسد...کوهیست. شیر مردی درخت انبوهیست!
در مناجات از خدایش خواست ،تا به خلق جهان امان برسد

او رسول تمام اعصار است ،که رسولی پس از ظهورش نیست
گوش کن  تا طنین معجزه اش، از زبان تا به عمق جان برسد

منجی از راه می رسد دنیا ،غرق عطر گل محمدی است
صلواتی بلند تر بفرست ! تا صدایت به آسمان برسد!

نغمه مستشارنظامی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

سیــد وقـت ولادت بـه نیمـه شعبــان          

یـگـانــه مـنـجـی دنـیـا بیـا امـام زمـان

ظهـور کـن ، رخ زیبـای خود نشـان بده           

بگـو چگـونـه بگیـرم ز چهـره تو نشـان

هــنـــوز در پـی دیــدار تــو گـرفــتـــارم           

نیـامـدی و دلـم را شکـسـتـی آقاجان

خدا کنـد که ظهـور تـو را نظـــاره کنـم            

خدا کند که ببینم تورا به این چشمان

ببیـن که بر سر راهت نشستم ای آقا

منـم به عشق تو مجنونم و تویی لیلا

 

بـرای دلـبــری مـا تــو آفـریــده شـدی         

 بـرای رهـبــری خـلـق برگـزیـده شـدی

تو یوسف سربـازار هستـی و با اشک          

برای اینکه عزیزم شوی خریـده شـدی

به غیر تو دل من بـود مثـل شب تاریک          

که سر زدی و برای دلم سپیده شدی

تو در کنـار منی من تـو را نمـی بینـم           

چه شد؟ اگر چه که بارها به چشم دیده شدی

ز روی چشم من آقـا حجـاب را بــردار

بـرای دیـدن رویـت دگـر نـمـانـده قــرار

 

امید قلب پـدر هستی ای گل نرگس       

 به شام تار،قمر هستی ای گل نرگس

پـدر نـهــاد بـه روی تـو نـام احـمــد را       

  تو مصطفای دگرهستی ای گل نرگس

در آسـمــان ولایـت تـو اخـتـــر دگـری 

       تو آخرین ،گوهر هستی ای گل نرگس

جهـان بـرای نبـودت  ستـاره می ریزد         

قــرار دیــده تـر هستی ای گل نرگس

تمـام هستـی محسـن تویی بیا دلبـر

بـزن تو تکیه بـه آن در بگـو علی حیـدر

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

عریضه های مرا دست چاه ها دادند

همان دغل صفتان که قبیله ی بادند

تو در فراق خودت می نشینی و آنها

تمام مردم ده را به قم فرستادند

برای دیدن گلدسته های طولانی

و عرض و طول زمینی که صحن ابعادند

و پول ها همه وقف نبودن تو شده

برای این دو ، سه گنبد بدون تو شادند

نیامدی و تو را می کشند نادیده

نیا ...  برای تو فکر مزار افتادند

گناه می رسد از صبح نیمه ی شعبان

به فکر شیرینی شام صبح میلادند

حلال ها همه حرمت شدند در هجرت

حرام ها همه جایز به حکم ارشادند

حجاب ها نخ تسبیح جمکران شده اند

و دانه ها همه از بند ذکر آزادند

دروغ می رسد ایاک النستعین بر لب

تمام فکر کمک از گروه امدادند

چقدر سیصد و اندی گروه ما داریم

مجله ها همه در فکر چاپ اعدادند

عریضه های من آقا به دستتان نرسید ؟؟

عریضه های مرا دست چاه ها دادند

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:01 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

دل دل  نکن که می رسد از دلبرم خبر

شام فراق می رود و می شود سحر

چیزی نمانده تا برسد منجیِّ بشر

چیزی نمانده گلشن زهرا دهد ثمر

عید وصال آمده و لحظه ی ظفر

 

مژده بده که شد حسن عسگری پدر

 

کعبه به گوش باش که منجی رسیده است

قلب تمام عالم امکان تپیده است

در سامرا امید  خدا آفریده است

خورشید روی دامن نرگس دمیده است

عالم دم ِ محمّدیّش را شنیده است

 

قرآن نشسته بر لب قرآن دادگر

 

قرآن بخوان که حسرت کعبه صدای توست

رویای عرش زمزمه ی ربّنای توست

تیغ امیر خیبرو خندق برای توست

امِّید فاطمه به دم رونمای توست

شش گوشه در تب سفر کربلای توست

 

همراه خود مرا به سوی نینوا ببر

 

دین با حضور ناب تو تکمیل می شود

با تو بساط توطئه  تعطیل می شود

وای از فراق یار که تحمیل می شود

اشکم برای آمدنت نیل می شود

امسال هم بدون تو تحویل می شود

 

نوروز انتظار شد و غصِّه بیشتر

 

دردانه ی زمین و زمان صاحب الزّمان

امّید قلب مادر سادات و شیعیان

کعبه گرفته با هوس دیدنت زبان

مانده به راه آمدنت چشم عاشقان

یا حیدری بگو و دلم را بده تکان

 

حیدر مدد بگو و بیا صاحبِ نظر

 

در دولت تو عدل علی می کند ظهور

حال و هوای فاطمیّه می شود صبور

دست کریم تو به دلم می دهد شعور

کرب و بلاست مقصد این کاروان نور

تو می رسی که دم بزند جمعه از غرور

 

 تو می دهی به آه غریبانه ام اثر

شاعر: حسين ايماني

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  1:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها