0

اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

کی می‌شود که پای به چشم بشر نهی؟
عمامه ی رسول خدا را به سر نهی

بر قلب دشمنان ولایت شرر نهی
تا یک نظر به جانب اهل نظر نهی

رخ بر تمام منتظرانت دهی نشان
عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان
---
ای زخم پیکر شهدا بی‌قرار تو
چشم علی به دست تو و ذوالفقار تو

فریاد انتقام شهیدان شعار تو
لبخند می‌زند عموی شیرخوار تو

کای دست انتقام خداوند لامکان!
عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان
---
دست حقّی و کاتب لوح و قلم تویی
بهر ظهور، بین امامان علم تویی

بگشای رخ که هادی کل امم تویی
مولا! بیا! بیا! که امام حرم تویی

گوید بلال بر تو به بام حرم اذان
عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان
---
ای دست اولیای الهی به دامنت
جوشن کبیر در صف پیکار جوشنت

پیراهن حسین، برازنده ی تنت
«میثم» تمام چشم شده بهر دیدنت

چشمش بود به راه تو، اشکش به رخ روان
عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان

شاعر: غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

آسمان امشب زمین را بوسه باران می کند

فرش دارد عرش را در خاک مهمان می کند

باز هم دارد ملک سجده به انسان می کند

سفره ها را دست حق دارد پر از نان می کند

باز هم خوان کرم روی زمین گسترده شد

باز هم دسته گلی از آسمان آورده شد

 نور خورشید است یا نور خداوند مبین

نور صدها ماه می تابد به بالا از زمین

باز بیرون آمده دست خدا از آستین

باز پیدا شد نشانی از امیرالمؤمنین

تا کویر سامرا باغ پر از گل می شود

ناگهان اطراف قنداقه پر از گل می شود

باغی از گل روی دستان امام عسگری ست

این تمام هستی و جان امام عسگری ست

آیه نه سوره نه قرآن امام عسگری ست

این پسر شمشیر بران امام عسگری ست

قرص ماه کامل است امشب هلال عسگری

عرشیان گویند امشب خوش به حال عسگری

ابر باریدن گرفت و رود و دریا شاد شد

غنچه خندید و دل بی تاب صحرا شاد شد

عطری از جنت وزید و عرش اعلا شاد شد

بیشتر از کل عالم قلب زهرا شاد شد

آمد آن کس که تمام انبیا را رهبر است

آن کسی که تار و پودش تار و  پود حیدر است

روی زیبای محمد بین قاب روی او

ذوالفقار حیدر کرار در ابروی او

مثل عطر حضرت زهراست عطر و بوی او

قدرت بازوی عباس است در بازوی او

چون حسن لطف و سخا دارد عطای دست او

دست حاتم را یقیناً در کرامت بسته او

حضرت آدم بنازد بر رخ زیبای او

مهر می سازد کلیم از خاک زیر پای او

نوحِ کشتیبان شده محو قد رعنای او

خضر می گیرد بقا با دیدن سیمای او

باید ابراهیم لعنت بر دل شیطان کند

جای دارد پیشش اسماعیل را قربان کند

حضرت یوسف غلامی از غلامانش شده

حضرت یعقوب نیت کرده دربانش شده

حضرت عیسی گل مریم مسلمانش شده

دست جبرائیل هم گهواره جنبانش شده

مریم و سارا و هاجر پیش نرجس صف زدند

نام او شد انتخاب و اهل عالم کف زدند

می رسد روزی که روی کعبه پرچم می زند

نعره مستانه ای در کل عالم می زند

تیغ بر می دارد از دین خدا دم می زند

بوسه بر پایش کنار مکه زمزم می زند

سامرا، کرببلا٬ یک سر به مشهد می زند

روی قبر حضرت صدیقه گنبد می زند

چون حسین ابن علی او با شجاعت می رسد

با سپاهش مثل کوهی با صلابت می رسد

سیصد و اندی نفر با سیل غیرت می رسد

روی دوشش پرچم سبز ولایت می رسد

عدل و داد مرتضایی را به عالم می دهد

مطمئنم او که برگردد نجاتم می دهد

در عراق و سوریه یکباره غوغا می کند

زخم قبر عمه جانش را مداوا می کند

داعش بی شرم را رسوای دنیا می کند

می زند سرهایشان را حق تماشا می کند

کاشکی روز ظهورش مست آقا شیم ما

کاشکی روز ظهور حضرتش باشیم ما

 

مهدی نظری

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

ای عشق! کاری کن که درماندند درمان‌ها

برگردد و برگردان حقیقت را به ایمان‌ها

چشم انتظارت شهرهامان کوچه در کوچه

هر شب چراغان قدم‌هایت خیابان‌ها

غرق شب گیسوی تو چشم سحرخیزان

در آرزوی دیدن صبحت شبستان‌ها

در غبطه‌ی مهدیه‌هایت حوض مسجدها

در حسرت حسّ «ولی عصر» تو میدان ها

پل می‌زند دست دعاشان، عهد می‌خوانند

با چشم گریان در مسیرت «سیْد خندان» ‌ها

پر می‌شود شهر از نوای «آیه الکرسی»

تا رد شوی از زیر این دروازه قرآن‌ها

حال غریبی دارد این غمشادی پنهان

در ‌اشکخندِ شمع‌های نیمه شعبان‌ها

هر جمعه در شهری دعای ندبه می‌خوانیم

تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعان‌ها

در خواب، چشمان تو را دیدند نرگس‌ها

شوق گل روی تو را دارند گلدان‌ها

ای در صدای مهربانت حجتی کامل

ای در نگاه روشنت اثبات برهان‌ها

هم نکته‌دان خلسه‌ی خال تو هندوها

هم در هلال ابرویت حیران مسلمان‌ها

تا از لب لیلای ما شیرین شود دنیا

فرهاد در کوه است و مجنون در بیابان‌ها

بیرون می‌آیی آخرش از پشت ابر اما

باید کمی بارنده تر باشند باران‌ها

رونق از آن توست، حسنت در فزون، هر چند

بازار را پر کرده‌اند این یوسف ارزان‌ها

دنیای با تو با صفاتر می‌شود، حتی

ضرب المثلها می‌شوند آرامش جان‌ها

نه باورش سخت است با یک گل بهار آید

نه روسیاهی می‌رسد بعد از زمستان‌ها

برخیز ای شاعر قلم را بر زمین بگذار

در شادیش دستی بزن پایی بکوبان... هاااا

 

قاسم صرافان

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امشب رسد از سامره بوی گل نرگس

گل ها همه چشم اند به سوی نرگس

بگرفته همه خوی به خوی گل نرگس

نرگس زده لبخند به روی گل نرگس

 

گم گشته در انوار الهی کره ی خاک

صوت صلوات است که سر برده به افلاک

 

تا دوست زند خنده و تا خصم شود کور

گردیده زمین بر سر گردون طبق نور

هم سامره سینا شده هم بیت ولا طور

ریزد عوض گل به زمین بال و پر حور

 

خورشید رخ مهدی سر زد شب نیمه

بر چهره گل انداخته لبخند حکیمه

 

روید گل توحید زکوه و چمن امشب

یوسف شده از مصر، مقیم وطن امشب

یعقوب شنیده است بوی پیرهن امشب

مهدی زده لبهند به روی حسن امشب

 

خیزید و به بینید گلستان حسن را

در دست حسن لاله ی بستان حسن را

 

خیزید که از پاره ی دل گل بفشانید

وز کوثر نور آتش دل را بنشانید

بر منتظران این خبر خوش برسانید

کامشب شب قدر است همه قدر بدانید

 

با نور نوشتند به پیشانی خورشید

ماهی که جهان منتظرش بود درخشید

 

این صورت توحید و یا آیت نور است

این قامت طوباست و یا نخله ی طور است

داود نبی را به لب آیات زبور است

یا بر لب مهدی سخن از روز ظهور است

 

گوش همه بر زمزمه ی یارب مهدیست

ای منتظران مژده که امشب شب مهدیست

 

ای منتظران یافته غم خاتمه امشب

تبریک که روشن شده چشم همه امشب

بشکفت به شوق و شعف و زمزمه امشب

گل از گل لبخند بنی فاطمه امشب

 

مرغان بهشتی شده آواره ی مهدی

گردند به دور و برِ گهواره ی مهدی

 

مهدی است که احیاگر قانون حسین است

مهدی است که شمشیرش مدیون حسین است

او وارث پیراهن گلگون حسین است

والله قسم منتقم خون حسین است

 

بر پرچمش این نقش عیان با خط نور است

ای منتظران مژده که هنگام ظهور است

 

این یوسف زهراست که سوی وطن آید

این ماه دل آراست که در انجمن آید

این جان جهان است که اینک به تن آید

بر منتظران پاسخ یابن الحسن آید

 

خیزید حضور پسر فاطمه امشب

لبّیک بگویید به مهدی همه امشب

 

بوی نفس حجّت ثانی عشر آید

ای شب حرکت کن که به زودی سحر آید

ای صبح بیا تا شب هجران به سر آید

خورشید بنی فاطمه از کعبه بر آید

 

عیسی زفلک بازآ، ما صبر نداریم

تا پشت سر یار نمازی بگذاریم

 

ای احمد ثانی زحرا جلوه گری کن

ای وارث پیغمبر، پیغامبری کن

تنها پسر زهرا ما را پدری کن

این قافله گم شده را راهبری کن

 

در هجر شبان، اشگ فشان این رمه تا کی

دوران فراق پسر فاطمه تا کی

 

ای غصّه ی اسلام هم آغوش تو، مهدی

ای ناله ی خاموشان در گوش تو، مهدی

ای پرچم ثارالله بر دوش تو، مهدی

ای خون دل و اشگ بصر نوش تو، مهدی

 

ای موسی عمران چه شود تا به مصافی

چون سینه ی دریا دل فرعون شکافی

 

ای نام تو ذکر خوش شام و سحر ما

ای خاک رهت مادر ما و پدر ما

ای باغ تو را لاله زخون جگر ما

ما منتظر استیم و تویی منتظَر ما

 

بازآ که چراغ همه رخسار تو باشد

«میثم» صله ی شعرش دیدار تو باشد

 

غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:32 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

شعری به رسم هدیه...سلامی به رسم یاد

روز تولد تو سپردم به دست باد

 

ای باد راه خانه موعودمان کجاست

ای رودهای گمشده مقصودمان کجاست

 

ای کاش باد بود و غزل بود و جاده ها

می آمدیم سوی تو ما پا پیاده ها

 

می آمدیم عرض ادب، عرض احترام

تبریک عید و گفتن لبیک یا امام

 

می آمدیم و هدیه ناقابلی...که نیست

با چشمهای منتظر و با دلی که نیست

 

روز تولد تو زمین مهربان تر است

خورشید شاد تر شده گویا جوان تر است

 

کوچه به کوچه زمزمه طاق نصرت است

عید است و جمکران تو امشب قیامت است

 

چشمم به سمت آینه‌های مقابلت

قلبی شکسته دارم و شعری که مایلت

 

دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست

بودن فقط منوط به شرط ظهور نیست

 

مادر بزرگ گفت که او حی و حاضر است

بر هر چه می‌کنیم نگهبان و ناظر است

 

دستش گره گشاست نگاهش گره گشاست

یک خنده روی صورت ماهش گره گشاست

ای دل چرا شکسته و ساکت نشسته ای

چیزی بگو که ندبه و آهش گره گشاست

شعبان کرامت است و شفاعت علی الخصوص

ماه تمام نیمه ماهش گره گشاست

شب پشت شب گره به گلوی غزل زده

حلقه به حلقه زلف سیاهش گره گشاست

 

حلقه به حلقه در زده تبریک گفته ام

نام تو را درین شب تاریک گفته ام

 

نام تو روشنایی صبح است و راز عشق

خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق

 

روز تولد است و سلام و ارادتی

دادم به دست باد به شوق زیارتی

 

نغمه مستشار نظامی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

باز از مَهد امامت خبری می آید

خبرِ تازه تر از تازه تری می آید

همه گویند بهم بخت جهان وا شده است

این خبر با سند معتبری می آید

بسته بود این در امّید به دل ها امّا

نور امّید ز هر بسته دری می آید

دوستان را پس از این منجی غم ها برسد

دشمنان را پس از این دردِ سَری می آید

پنج هادی شده تبعید که مهدی نرسد

غافل از آن که عجب تاج سری می آید

همه گفتند نباید پسر آید امّا

گفت ناگه پدری، گل پسری می آید

دشمن و دوست شنیدند که از بیت حسن

منجی دین خدا منتَظَری می آید

هاتفی گفت که طاووس جنان آمده است

با خبر باش که سلطان جهان آمده است

می شناسند دو عالم پسر زهرا را

می شناسد فلک این حیدرِ سر تا پا را

کاخ های ستم از هیبت او لرزانند

باز تکرار کند واقعه ی کسری را

به رَعایای خودش نیک نظر اندازد

دور سازد ز محبّین ستم اعدا را

صاف و شفّاف به یُمنش همه جا نور شود

او شود آینه سر تا سر این دنیا را

طاقتِ رنج و غمِ شیعه ندارد هرگز

بس به جانش بخرد درد و بلای ما را

شیعه بیمار شود در طلب آمدنش

لیک از حق طلبد عافیت آقا را

شیعه در سایه ی او مرد عمل می گردد

با شجاعت بزند از عدویش سرها را

دور تا دور حَرَمخانه ی نرگس امروز

باز کردند ملائک ره این مولا را

خرّم آن روز که راهش به حرم باز شود

پاکسازیِ حرم از حرم آغاز شود

آید آن روز که روز صُلحا خواهد شد

روز دیدار اَباصالحِ ما خواهد شد

می رسد این خبر از مشرق عالم آن روز

ایها الناس عدالت ز شما خواهد شد

کوفه را مرکز تعلیم و هدایت سازد

مُلک قرآن ز کجا تا به کجا خواهد شد

از دَم تیغ رَود هر که ببندد راهش

لشگر خصم طرف با شهدا خواهد شد

بعد از آن روز که شد کار مدینه یکسر

تازه او منتقم کرب و بلا خواهد شد

سر کفر است که در شام و حلب می ریزد

سرِ سَرکرده ی کفّار جدا خواهد شد

نه بماند اثر از آل صعود و نه یهود

کعبه از دست «بنی شِیبه»۱ رها خواهد شد

شاید از مُلک رضا هم گذری خواهد داشت

همه ایران به خدا مُلک رضا خواهد شد

یا لثارات! همه پشت سرش صف بکشید

تا توانید ز کفّار و منافق بکُشید

ای همه آل عبا جامِ جَمَت را عشق است

گل یاسین، صفای قدمت را عشق است

گفت بابات که این طفل صغیر است امام

در امامت به خدا سِنِّ کَمَت را عشق است

هر کجا هست وجود تو همان جا کعبه است

هر کجا می روی آقا حَرَمت را عشق است

می نویسی روی سربندِ خودت یا زهرا

رمز و رازِ رَجَزت را قلمت را عشق است

ای علمدارِ تو عباس – علمدار خدا !

یارت عباس که باشد عَلَمت را عشق است

آری آن خطبه ی پیغمبری اَت در راه است

سخَنَت را نَفَست را و دَمَت را عشق است

هیچ کس از کرَمِ دست توبی دولت نیست

ای تمامیِ سخاوت، کرمت را عشق است

بر لبت ذکر حسین است به هر شام و سحر

گریه ی صبح و مسا، درد و غمت را عشق است

گاه گریان حسن گاه حسینی آقا

همه ی عمر تو در راه حسینی آقا

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

یا صاحب الزمان...
وقف شماست پــاکترین پاکِ مال ما

 یعنی همین دو قطره ی اشک زلال ما

  مانند کاسه های ترک خورده شد دلم

 بی التیام ماند سرانجــــام، بـــــال ما

  سیر و سلوک ما همه در خاکساری است

 خـــــاک قدوم یــــار شدن شـــد کمال ما

  "جولا" * که نیستیم ولـــی تو قبول کن

 کی می شود محل بگذاری به حال ما؟

  "کنعان به گوش باش که گمگشته میرسد"

 افتـــــاده باز هم به ظهور تـــــــــو فال ما

 میلاد توست "عیــد بزرگ" قبیله ام

 تاویل میشود به تو تحویل سال ما

  با یاد تو، نفس بزنم میکنم طلوع

 بی یاد تو نفس ندهد جز زوال ما

  صیاد نفس پای دلم را به دام برد

 کاری بکن برای نجات غـــزال ما

  آقا! همیشه بخشش و لطف از بزرگهاست

 دستی بـکش به روی دل نونهـــــال ما

  می ترسم از نبودن روزی که میرسی

 آیــــا که میرسد به ظهورت مجال ما؟

 شکر خدا که امشب ما با شما گذشت

 پیچیده عـــــطر رد شدنــت در خیال ما

 

محمد کاظمی نیا

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

یا مهدی...

مرداب کثیفی شده ام، رودی کاش

با آمدنش دهد مرا سودی کاش

آقا تو کجایی؟؟ دلمان تنگ شده

امسال تولدت، خودت بودی کاش

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

یا صاحب الزمان...

عاشق از حال و روز عشق خود آگاه نیست

هر چه میگردم برای دیدنت یک راه نیست

خیره سمت آسمان اما ندیدم حیف شد

در شب طولانی ام دیگر خبر از ماه نیست

حال و روزت را من از باد صبا پرسیده ام

جمعه ها ذکر لبت هر دفعه غیر از آه نیست

رفته بود از یاد من تنها تو آقای منی

صفحه شطرنج دنیا جای چندین شاه نیست

بی کس و بی یار و یاور نیستم با سایه ات

شکر حق که سایه تو از سرم کوتاه نیست

نوکرت بد شد ولی عشقت میان سینه اش

راه خود کج رفته اما از رهت گمراه نیست

 

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:33 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

خبری بین شهر پیچیده
مژده،”بابای آفتاب” آمد
فاطمه مادرانه می خندد
حسن از نسل بوتراب آمد

در مدینه به یمن مقدم او
کهکشان ها ستاره می ریزند
ماه و خورشید و زهره و ناهید
مات این چهره ی دل انگیزند

انس و جن و ملائکه امشب
همه بر خوان عشق مهمانند
ملک وحی و حضرت خاتم
آیه ی” وَإِن یَکَاد…” می خوانند .

شور لبخند های شیرینش
شرح و تفسیر سوره ی “عسل” است
و مضامین چشم زیبایش
مملو از عاشقانه و غزل است

پایتخت قبیله ی عشق است
خانه ی کوچک امام دهم
نور خیرات می کنند اینجا
کوچه ی گل،پلاک یازدهم

از سر شب جناب آیینه
خلعت آسمان به تن پوشید
با تمام فرشته های خدا
باده از ساغر حسن نوشید .

باده از ساغری که هر جرعه
طعم “انگور عسکری” دارد
صحن میخانه ها شلوغ شده
ساقی از عرش مشتری دارد

یک بیابان به نام سامرا
با قدوم بهار گلشن شد
وارد”سُرَّ من رَآی” گشت و*
چشم این خاک تیره روشن شد

سامرا با حضور این آقا
مرکز رسمی کرامات است
پشت این در،گدای کاهل هم
تا ابد، شامل عنایات است….

محمد جواد مهدوی

*نام شهر سامرا در اصل «سُرَّ من رَآی» بوده است یعنی « هرکه آن را ببیند شاد می شود»

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:34 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

نفس باد صفا پشت صفا آورده

ساقی این بار دگر آب بقا اورده

گل نرگس همه را مست وغزلخوان کرده

با شمیمی که پراز بوی خدا آورده

عشق امشب به سوی سامره افتاد به خاک

دل به آن کعبه عبادات به جا آورده

تانیفتد به زمین تکیه زند درتعظیم

پسرآسیه همراه عصا آورده

مادری آئینه سیرت پسری زیبارو

بهر ورّاثی آن تیغ دوتا آورده

 

انتظار همه ی دین پیمبر آمد

آخرین وارث تیغ شه خیبرآمد

 

دیده واکرد همانکه نگهش دریائی است

گرچه مخلوق ولی خالق هر زیبائی است

می شود سرو خجالت زده از دیدارش

بسکه سرو قد این سرو سهی رعنائی است

قافله قافله مجنون شده ی او لیلا

بسکه شیرین سخن و عشوه گر ولیلائی است

نام اولرزه فکنده ست به هربتخانه

قدرت بت شکن بازوی او مولائی است

بیشتر ازهمه کس ارث زمادر برده

قدرت جاذبه ی هر نظرش زهرائی است

 

حاکم اصلی دلهاست خدا می داند

هدف آخر دنیاست خدا می داند

 

او بود پرده نشین و زهمه پیداتر

پیش او جلوه ی خورشید شبیه اختر

آخرین تیر خدا در شب ظلمانی اوست

درحقیقت بو او پایه گذار محشر

کعبه برپاست فقط تاکه شود تکیه گهش

تشنه اش زمزم و سعی و عرفات و مشعر

همه ادیان الهی به ظهورش مؤمن

جز به دستش نرسد فتنه گری ها آخر

در سپاهش نفراتی چو خمینی باشد

سیرت وصورتشان هست هزاران لشگر

عاقبت ابرسیه از رخ او دور شود

از نگاهش همه افلاک پرازنور شود

جاء حقّ وزهق الباطل قرآن مهدی است

ماه شق القمر نیمه ی شعبان مهدی است

او که آید شو آغاز همه خوبی ها

به غم و ظلم وستم خاتم وپایان مهدی است

رهروان پسر نوح بدانید همه

موج طوفان کش ورعد آور و طغیان مهدی است

رسدآن روز که اسلام شود عالمگیر

همگی عبد ، ولی صاحب فرمان مهدی است

رسد ان روز که در هر ورق مطبوعات

عکس وتصویر وسخن صفحه و عنوان مهدی است

 

او که آید به یتیمان برسد خمس و ذکات

پر شود خاک زمین از دم خیر وبرکات

 

آید آن شاه که عزّت دهد انسانی را

کند احیا به جهان شیوه ی ربّانی را

چون که در بند ستم رکن عدالت بیند

کندآزادچنین مرجع زندانی را

می کَندریشه ی دجّال زبن باقدرت

می نشاند سرِجا حمله ی سفیانی را

می شود جلوهگر از یمن قدومش ثروت

پُرکند درهمه جا دکّه ی ارزانی را

می زند بادمِ شمشیر عدالت گردن

عالم بی عمل مُهر به پیشانی را

 

با وجودش همه جا خوب تر از خوبی هاست

بودنش خوبترین ثانیه های دنیاست

 

او می آید که صفا بر سر هرکو بدهد

بال پرواز دوباره به پرستو بدهد

او می آید که گلستان شود این دشت کویر

تا فضا عطر دعا جلوه ی شب بو بدهد

او می آید به مدینه سرِ آن کوچه ی تنگ

تا که بر ادر خود فاطمه دارو بدهد

او میآید که به آن دیده ی سیلی خورده

بعد آن پنجه ی تاریک کمی سو بدهد

او می آید که رقیّه ز رخش غم برود

شود آیا که به آن غمزده گیسو بدهد؟

 

پس بزن شب بارلها برسان مهدی را

جان زینب بارلها برسان مهدی را

شاعر: مجتبي صمدي شهاب

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:41 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

پرده نشین عالمیان فتح باب کن

ما را برای نوکریت انتخاب کن

یک بار هم برای دل من ظهور کن

یک دفعه هم دعای مرا مستجاب کن

ای کهف آیه های خدا خطبه ای بخوان

در خطبه ات مرا سگ کویت خطاب کن

دیگر جوان منتظرت مو سپید شد

از پیری زود رسم اجتناب کن

بودن بدون تو که به دردی نمی خورد

اصلا بیا و بودن من را خراب کن

دستی ببر به قبضه ی شمشیر منتقم

یادآوری خاطره ی بوتراب کن

بر ذهن ذوالفقار دم تازه ای بزن

دجال های روی زمین را عتاب کن

لیلای چشمهای شما فرق می کند

مجنون دیدگان مرا پر ز آب کن

ای نور ای مفسر قرآن برای ما...

تفسیر آیه های دلت را کتاب کن

 

شاعر : سید نیما نجاری

برگرفته از حضرت باران

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوباره خون محبت در این قلم جاریست

هوا هوای وصال و زمان دلداریست

دوباره حجم دلم پر شد از ترانه ی تان

رواق چشم من از رد عشق گل کاریست

به واژه های من انگیزه میدهی وقتی

درون سینه ی من حرف های بسیاریست

کبوتر قلمم بال میزند تا عرش

در آستان نگاهت زمان بیداریست

در این هوای پر از روزمرگی ای عشق

بدون تو هر روز روز تکراریست

 

دلی که بی تو بجوشد گِلی ست ازرده

مدام از همه کس افت و لگد خورده

 

قلم به دست نشستم بضاعتم رو شد

کلاف گم شده بودم تجارتم رو شد

نوشته ام که مطیع شمام تا اخر

سرِ قرار که شد لاف طاعتم رو شد

همیشه فکر تو هستم شما چرا؟...اما

غلط نوشتم و عکس دیانتم رو شد

و این قنوت پر از خواهشم حقیرم کرد

که هر چه غیر تو بود و عبادتم رو شد

هنوز اول خطم کلاس زیر صفر

و طبل خالی ام و میل شهرتم رو شد

 

هر انکه خاک تو شد بین مردمان کس شد

و هر چه غیر شما بی گمان مرخص شد

 

چقدر پشت سر هم مرا صدا کردی

به جای من همه جا تو بیا بیا کردی

چه بارها که زمین خوردم و تو افتادی

برای پا شدن من خدا خدا کردی

چقدر پیش خدا رو زدی برای من

قنوت اشک گرفتی مرا دعا کردی

مرا اسیر همین کارهای خود کردی

وفا ندیده ای اما خودت وفا کردی

به آسمان و زمین خدا بدهکارم

همیشه امده قرض مرا ادا کردی

 

همیشه دیر رسیدم به رو نیاوردی

هزار مرتبه بازم پی ام تو میگردی

شاعر: حسن كردي

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 

من از خدای تو تکلیف تازه میخواهم

برای از تو نوشتن اجازه میخواهم

تو ای زمانه به دستی که آشنا هستی

بیا گذر کن از این کوچه های بن بستی

که رنگ آینه هایش به جز سیاهی نیست

و حال مردم این کوچه جز تباهی نیست

تویی که منجی این عالم پریشانی

قرار و مونس احوال نابه سامانی

اگرچه ظاهرا از نور دیده پنهانی

ولی حکایتمان را عجیب میدانی

تو از قلمرو عشقی که بی کران شده ای

که ابن فاطمه و صاحب الزمان شده ای

تو از سلاله ی زهرایی و مسیحایی

تو تک ستاره ی مانده ز اهل بالایی

تو شور شعر من و شور ماه شعبانی

تو بی نهایت عشقی تو نفس قرآنی

که آیه آیه تو در جهان پراکنده است

شمیم عطر تو در آسمان پراکنده است

دوباره می کشد این ماجرا مرا جایی

به آن دقایق شیرین آمدن هایی

که میرسد ز حریم خدا ، سحرگاهی

دوباره معجزه بر دامن شهنشاهی

هر آنچه خلق خدا بوده بر زمین آمد

برای عرض ادب نزد جانشین آمد

گمان کنم که در آن لحظه صحبت از جان شد

شکست صفحه ی تقویم و عید قربان شد

تمام پیکر او را نسیم می بوید

برای بوسه ز دستش بهانه می جوید

ستاره ها همه محو جمال هاشمیش

و سایه معتکف و مست خال هاشمیش

سحر به دور سرش تا به شام میچرخید

در آسمان نگاهش مدام میچرخید

در آن زمان که جدایی هنوز مبهم بود

هنوز فاصله ها بین ما و او کم بود

نبود منتظر وشکوه های منتظَری

نبود ندبه برای ظهور ، در سحری

گذشت برهه ای از این زمان طولانی

غروب جمعه و من ، اشک های پنهانی...

تو بی بهانه ترین درد کوچه ها هستی

ظهور کن که تو تنها دوای ما هستی

 

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

بی تو گذشت آن هیجانی که داشتیم

آن عشق پر شرار نهانی که داشتیم

 

روزیّ ما نبود ببینیم شاه را...

ناکام ماند عمر جوانی که داشتیم

 

دارد به سمت قبر مرا می کشد کسی...

طی شد بــــدون یار زمانی که داشتیم

 

حتی "دعای عهد" مرا با وفا نکرد

سمت گنــاه رفت، توانی که داشتیم

 

از بس زبانمان به دعـــای تو لب نزد

"لکنت گرفت بی تو زبانی که داشتیم"

 

از بس گناه روی دلم را سیــاه کرد

پنهان شد آن عیار عیانی که داشتیم

 

این گرگ نفس آمد و ما را به خاک زد-

با دوری از حضــــور شبانی که داشتیم

 

بی تو چقـــــدر زندگی ما تبـــاه شد

مرداب شد همین جَرَیانی که داشتیم

 

با دوری از تو عمر به دردی نمی خورد

آجـــر شده است لقمه ی نانی که داشتیم

شاعر : محمد کاظمی نیا

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها