0

اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

ولادت امام زمان ع


رباعی
بر زاده ی نرجس ، به نگارم صلوات
بر ساقی مجلس ، به قرارم صلوات
بر قائم حق ،یوسف زهرای بتول
بر غنچه ی نرگس به بهارم صلوات

رباعی

دولت یار رسیده به دوامش صلوات

فخر ابرار رسیده به قیامش صلوات

بهر تبریک نوشتند به هر جای بهشت

بر زاده ی عسکری و مامش صلوات


خم شعبان
جرعه ها از خُم شعبان معظم داریم
گوئیا دست به سرچشمه ی زمزم داریم
باده پیوسته رسد از کرم ساقی مست
زین کرم دست فشان طعنه به هر غم داریم
قدح سومی از نابترین باده بّوَد
ذکر ما ذکر حسین است که هر دَم داریم
چارمین فیض رسید از کف عباس علی
باب حاجات ، از او فیض دَمادَم داریم
قدح پنج شرابی است ز اَذکار و دُعا
زین سبب رو به در ساجِد اَفخَم داریم
یازده دور به دور مَهِ لیلا گشتیم
اشبه الناس به پیغمبر خاتم داریم
گفت ساقی که علی اکبر لیلا آمد
مستی از جام حسین و هم از این جَم داریم
در شب پانزدهم یوسف زهرا آمد
منتظر بر قدمش جمله ی عالم داریم
نرگس از بوی بهشتی پسرش شادان است
دشت و باغ و دَمَن از اوست که خرم داریم
همه عالم به گدائی درش گر بروند
بهر الطاف چنین شاه گدا کم داریم
وارث خون خدا گریه کن کرببلا
از غم زینب کبری است که ماتم داریم
گر نبودیم ببینیم ولی ما چون تو
گریه بر پهلوی بشکسته دمادم داریم
بهر تعجیلِ ظهورت تو خودت کاری کن
ور نه ما طعنه و هجران تو با هم داریم

 

مهدی روحانی کاشمری

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:28 AM
تشکرات از این پست
ehsan007060
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

مرغ جانم در قفس پرواز کرد

از خودیّت تا خدا پرواز کرد

خنده، زن، تقدیس کن، تکبیر گو

آشیان بگرفت در آغوش هو

در تجلّی از شرار طور شد

خویش را بر نار زد تا نور شد

تا شود هم صحبت دلدار خویش

نورها پاشید از منقار خویش

کرد بازی با دل و با جان من

دّر مضمون ریخت در دامان من

سلسله از بال فکرم باز کرد

تا دلم در سامره پرواز کرد

گفت کم کن های و هو، هوئی بکش

یاس نرگس باز شد، بوئی بکش

خود رها از قید  قیل و قال کن

در کنار مهد مهدی حال کن

خویش را در خویش گم کن هو بجو

حسن هو را در جمال او بجو

امشب از بیت الحسن خورشید تافت

تیر نورش قلب ظلمت را شکافت

این که تابد در دل شب بی نقاب

آفتاب است آفتاب است آفتاب

دوستان هنگام بینائی شده

طلعت مهدی تماشایی شده

این امید هر نبی و هر ولی است

پای تا سر هم محمّد هم علیست

این به فلک آفرینش ناخداست

این خدا را عبد و عالم را خداست

این پسر چشم و چراغ فاطمه است

این گل امّید باغ فاطمه است

شمع جمع عالمین است این پسر

طالب خون حسین است این پسر

این چراغ بزم، در قلب شب است

این نوید انتقام زینب است

این امام عصر کلّ عصرهاست

صاحب نصر تمام نصرهاست

بردگان موسی به عالم آمده

مردگان! عیسای مریم آمده

شعله ها گل گشت و بت رفت از میان

آمد براهیم ابراهیمیان

کعبه! امشب، دور سامرا بگرد

گرد مهد مهدی زهرا بگرد

جام چشم یار، مستم می کند

یا جنون، مهدی پرستم می کند

خیزد از نای درون یا مهدیم

هر کجا رو آورم با مهدیم

دم به دم اعجاز نرگس می کنم

بوی گل از شعر خود حس می کنم

حبّذا روح القدس، پر باز کن

در بهشت ذوق من پرواز کن

وصف آن شیرین شور افکن بگو

هر چه می دانی بگو، با من بگو

گفتن از تو بازگو کردن زمن

ای به قربان لبت بگشا دهن

لب گشا تا من گل افشانی کنم

تو بِدَم تا من ثنا خوانی کنم

کیست مهدی؟ یار مظلومان دهر

کیست مهدی؟ نور مهر و نار قهر

کیست مهدی؟ کعبۀ جان همه

کیست مهدی؟ آرزوی فاطمه

کیست مهدی؟ زخم دل را التیام

کیست مهدی؟ آخرین مرد قیام

کیست مهدی؟ همدمی نشناخته

خلق نادیده به او دل باخته

کیست مهدی؟ نور انوار خدا

کیست مهدی؟ انبیا را مقتدا

کیست مهدی؟ آنکه ذات لم یزل

خوانده ختم الاوصیایش از ازل

کیست مهدی؟ یاور مظلوم ها

کیست مهدی؟ حامی محروم ها

کیست مهدی؟ پور عمران بنده اش

جان صد عیسی بن مریم زنده اش

کیست مهدی؟ حجّت ثانی عشر

کیست مهدی؟ منجی کلّ بشر

سینۀ ظالم نشان تیر او

تکیه مظلوم بر شمشیر او

عدل ها خاک سمند پیک او

پاسخ فریادها لبّیک او

پیش برق ذوالفقارش روز حرب

کار ناید از سلاح شرق و غرب

نور عزّت خیزد از تکبیر وی

نار ذلّت ریزد از شمشیر وی

گور هر فرعون، نیل خشم او

جان صد موسی اسیر چشم او

روح ها مشتاق و سرگردان او

نوح ها غرق یم احسان او

قبلۀ آدم خدائی منظرش

عرض حاجت برده حواّ بر دوش

بتگران در عزّ توحیدش ذلیل

بی تبر آید از او کار خلیل

با نگه کار مسیحا می کند

بی عصا لعجاز موسی می کند

پیر کنعان عاشق دیدار او

ماه کنعان بَرده در بازار او

از همه محبوب ها محبوب تر

و زهمه خوبان عالم خوب تر

هر چه دارند انبیا و اولیا

در وجودش آفریده کبریا

ای خوش آن روزی که آن خورشید نور

از کنار کعبه فرماید ظهور

قلب ها را مهر هم عهدی زند

وز حرم بانگ اناالمهدی؟زند

تا همه عالم صدایش بشنوند

هر صدائی ددر جهان گردد خموش

هیچ آوائی نمی آید به گوش

یاورانش گِرد رخ گَردند جمع

همچنان پروانه ها بر گرد شمع

ذوالفقار حیدری در مشت او

خاتم توحید در انگشت او

پرچم ثاراللَّهی گیرد به دوش

یالثارت الحسینش دُرِّ گوش

مکه مست عطر و مست بوی او

کعبه می گردد به دور کوی او

چاه زمزم را بود این زمزمه

مرحبا لبیک یابن الفاطمه

با قدوم آن عزیز مصطفی

هم صفا هم مروه می گیرد صفا

گر چه در مکه اقامت می کند

بر همه عالم امامت می کند

خاک ذلّت، گور ظالم می شود

قسط و عدل و داد حاکم می شود

ای تمام آرزوی اهل بیت

وی ظهورت گفتگوی اهل بیت

ای امام عدل و داد و انتقام

آخرین شمشیر قرآن در نیام

ای ضمیر خلق در آئینه ات

وی همه فریادها در سینه ات

ای تو را بر کل خلقت رهبری

مهدی موعود یابن العسکری

چند ما را در فراقت سوختن

وز شرار دل چراغ افروختن

بی تو خون دل فشاندن تا به کی

صبح جمعه ندبه خواندن تا به کی

چند ذکر اولیا و انبیا

نالۀ مهدی بیا مهدی بیا

ای مسیح آدمیّت خنده کن

آدمیّت را دوباره زنده کن

نسل آدم خویش را از یاد برد

پردۀ حجب و حیا را باد برد

آفتاب ای آفتاب ای آفتاب

تیرگی ها کشت امّت را، بتاب

شیعه را در بیکسی چون تو کس است

ای امید! شیعه خون دل بس است

شیعه با تو داده از آغاز دست

می کشد بار بلا را هر چه هست

شیعه از روزی که حیدر شد امیر

با تو بیعت کرد در خمّ غدیر

شیعه نوری از تجلاّی شماست

شیعه برقی از تولاّی شماست

شیعه راهش بوده راه فاطمه

هرگز از سیلی ندارد واهمه

شیعه پیمان بسته زاوّل با علی

نیست حرفی بر لبش جز یا علی

شیعه مثل شمع در تاب و تب است

شیعه فریاد حسین و زینب است

شیعه بین خارها یاس است و بس

شیعه راهش راه عباس است و بس

شیعه آتش را گلستان می کند

خار غم را سرو بستان می کند

مهدی و شیعه چو جان و پیکرند

جان و پیکر هر دو با یکدیگر

شیعه کی گردد جدا از آن مقتدا

تن بمیرد چون شود از جان جدا

هر که عهد خویش با مهدی شکست

چارده معصوم را داده زدست

وآن که نشناسد امامش را درست

پایۀ ایمان او سست است سست

سر به قعر چاه دوزخ برده است

با مرام جاهلیّت مرده است

تا حیات عالم است و آدم است

راه اهل البیت راه (میثم) است

 

غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

الا الا هزارها، روان به لاله زارها

که لاله خنده میزند، بشیوه نگارها

هماره بر مشام جان شمیم خلد میدمد

قبای چاک چاک گل، بفرق شاخسارها

غزل بخوان نگار من که باغ با تو خنده زن

ز رشته رشتة چمن، بکف گرفته تارها

بگو بگو بدوستان، همه همه به بوستان

کنید شستشوی جان، بآب جویبارها

نشاط ریزد از سما، سرور خیزد از زمین

شمیم روح آید از غبار رهگذارها

دمیده صبحدم گلی که هر، شکفته بلبلی

برون ز سینه ریخته، نفس نفس بهارها

مهی ز طور عسگری، دمید و کرد دلبری

کلیم را مسیح را بخنده خنده بارها

نوید نصر آمده، امام عصر آمده

تو را تو را سرودها، مرا مرا شعارها

به چشم معرفت، نگر جمال بهترین پسر

بدست بهترین پدر، ز بهترین تبارها

امام و یار و دادرس که داده و گرفته بس

باولیاء امیدها، ز انبیاء قرارها

امید آل فاطمه، بنرگس است و نرگسش

که پر ز عطر او شود، مشام روزگارها

خدا خدا خدا خدا، بدین خجسته مقتدا

دهد بما جدا جدا، مقام و اقتدارها

زهی زهی تلاوتش تلاوت و حلاوتش

که بوسه از دهان او پدر گرفته بارها

بیار گل برای من طبق طبق چمن چمن

که من بکوی او کنم نثار جان نثارها

بمدح صاحب الزمان سرود گل بصد زبان

رسد باوج آسمان ز سنگ و کوهسارها

هجوم می‌برد ملک بسامره فلک فلک

که سرمه بهر چشم خود برند از غبارها

الا منادیان دل چو من شوید مشتعل

که میدهند متّصل ز جام نور نارها

بپای اوست از قضا چبین عزّ و اقتضا

بدست اوست از قدر زمام اختیارها

ببام زادگاه او ستاره ریخت جای گل

بِگرد گاهواره‌اش فرشته چون هزارها

حدیث دل روایتش صفای دل حکایتش

که داده با ولایتش به شیعه اعتبارها

به عرش عرشیان از او بفرش فرشیان از او

بدهر انس و جان از او کنند افتخارها

درخت دل برآورد همای جان پر آورد

که تیغ او برآورد ز دشمنان دمارها

سلاله پیمبران امام عدل گستران

ز سینة ستمگران برآورد شرارها

گل آورد ز خارها صفا دهد بنارها

به چنگ اوست تارها بدست اوست کارها

بدست او کلیدها بپای او امیدها

بروی او نویدها بکوی او نگارها

الا غمت قرار من بیا بیا بهار من

که ریخت برگ و بار من بفصل انتظارها

ولای تو است حاصلم فراق تو است قاتلم

بیا که بی تو شد دلم چو مرده در مزارها

منادی الست ما بسوی تو است دست ما

بدون تو است هست ما چو نقش بر جدارها

فلک مدار عشق تو جهان دیار عشق تو

بود بدار عشق تو نگاه سر بدارها

گذشت غم زحدّ خود قیام کن بقدّ خود

بگیر رأس جد خود ز دست نیزه‌دارها

وجود را قرار ده کویر را بهار ده

به نخل خشک بارده برآر گل ز خارها

سرور بخش و غم ستان ز سینه‌ام الم ستان

تو دلستان دلم ستان ز چنگ جمله یارها

نوا، زنم زدل چو نی فراق ماند و عمر طی

عزیز مصر تابکی بدشت و کوهسارها

به خلد باب باز کن ز رخ نقاب باز کن

بیا طناب باز کن ز دست داغدارها

هنوز تیغ خصم دون خورد بجای آب خون

هنوز هست نیلگون عذار گل عذارها

منم که «میثم» تواَم منادی غم تواَم

مؤیّد دم تواَم که داده‌ام شعارها

 

غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

 

ای باد صبـا بوی حیــات آوردی

روحی به تمــام کـائنـات آوردی

درسـامره از گلشن نرگس ،بر ما

عطـر دگـری از صلــوات آوردی

 

سید هاشم وفایی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

سامره امشب ز شب های دگر زیباتری

در جلال و در شرف امّ القرای دیگری

سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری

جنّة الفردوس یا باغ محمّد پروری

کعبۀ دل قبلۀ جان یا که شهر حیدری

مهدی از تو تو دل از خلق دو عالم می بری

هست و بود کبریا را در بغل بگرفته ای

جان ختم الانبیا را در بغل بگرفته ای

سامره امشب چو باغ لاله از هم واشدی

کعبه را در بر گرفتی قبلۀ دلها شدی

با صفاتر از حرم خرّم تر از سینا شدی

روحبخش روح عیسی طور صد موسی شدی

نور بخش چشم خورشید جهان آرا شدی

الله الله زادگاه یوسف زهرا شدی

خویش را محو جمال شاهد اقبال کن

خنده زن با لاله خندان نرگس حال کن

آخرین مرد قیام اهلبیت است این پسر

وارث خون تمام اهلبیت است این پسر

گفتگوی صبح و شام اهلبیت است این پسر

صاحب کلّ مقام اهلبیت است این پسر

تیغ بیرون از نیام اهلبیت است این پسر

بلکه دست انتقام اهلبیت است این پسر

انتقام خون مظلومان به دین اوست دین

از شب میلاد گوید یالثارات الحسین

عاشقان با بذل جان گلبانگ جانان بشنوید

بانگ تبریک از خدای حیّ منّان بشنوید

ذکر جاء الحق ز نخل و باغ و بستان بشنوید

نام مهدی از زبان هر مسلمان بشنوید

وصف آن گل راز مرغان خوش الحان بشنوید

اهل قرآن از زبانش صوت قرآن بشنوید

سورۀ قدر از دهان او طنین انداخته

شورها در آسمان و در زمین انداخته

این چراغ آرزوی دودمان آدم است

این نه یک آیت که در معنی کتاب محکم است

انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است

این نه یک طفل زمینی پیر عرش اعظم است

این مسیحای عزیز یازده عیسی دم است

ای حکیمه احترامش کن که جان عالم است

این همه بود و هم هست امام عسکری است

همچو قرآن بر سر دست امام عسکری است

ای عروس بیت آل فاطمه مادر شدی

مادر تنها انید آل پیغمبر شدی

عطر زهرایی گرفتی کوثر کوثر شدی

الله الله در پسر زادن ز مریم سر شدی

بحر موّاج شرف را از شرف گوهر شدی

اسمان احمدی ماهی خدا منظر شدی

حبّذا مرآت ذات ذوالجلال آورده ای

چارده معصوم را در یک جمال آورده ای

ای کویر دل بهار از ابر رحمت بار تو

ای چراغ آفرینش روشن از رخسار تو

ای صفای انتظار از دامن گلزار تو

آفتاب آورده سر بر سایه دیوار تو

شهریارا شهریاران بَرده ی بازار تو

عید ما یک لحظه، آهن لحظۀ دیدار تو

تیره گی ها عاقبت مغلوب نورث می شود

شام صبح از نور خورشید ظهورت می شود

باغبانا تشنه گلهای بهارت تا به کی

حملۀ باد خزان بر لاله زارت تا به کی

زاغ های زشت گرد شاخسارت تا به کی

آفتاب کعبه، کعبه بی قرارت تا به کی

چشم مظلومان عالم اشکبارت تا به کی

پرچم ثاراللّهی چشم انتظارت تا به کی

کی شود عدل تو در کلّ زمین کامل شود

با ظهورت آیه ی اکمال دین کامل شود

ای خدا را دست و بازو دست بر شمشیر کن

آیۀ فتحاً مبین را بر همه تفسیر کن

آفرینش را پر از گلواژۀ تکبیر کن

سرکشان را دست وپا در حلقۀ زنجیر کن

کلّ عالم را به تیغ عدل خود تسخیر کن

نار عاشورائیان را نور عالمگیر کن

ای خدا را دست قدرت ای علی را نور عین

تا به کی فریاد ما این الحسن این الحسین

یابن طاها داد دندان پیمبر را بگیر

داد عترت داد قرآن داد حیدر را بگیر

داد احمد داد محسن داد مادر را بگیر

داد زینب داد ثارالله اکبر را بگیر

همچو قرآن در بغل آن جسم بی سر را بگیر

انتقام اکبر و عبّاس و اصغر را بگیر

زیر و رو کن کاخ استبداد و حکم داد کن

از اسارت عمّه های خویش را آزاد کن

سیّدی انسیّةُ الحورا صدایت می زند

بین آن دیوار و در زهرا صدایت می زند

صحنه ی خونین عاشورا صدایت می زند

دور مقتل زینب کبرا صدایت می زند

کودکی در دامن صحرا صدایت می زند

تشنه ای گم کرده سقّا را صدایت می زند

ای ظهورت بر همه میلاد هم عهدی بیا

نخل «میثم» می زند فریاد یا مهدی بیا

 

غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج(-ولادت

 

دلدار موید است  مهدی

سردار سر آمد است مهدی

یوسف نرسد به گرد راهش

چون عین محمد است مهدی

***

رفت از رخ ماه گرد امشب

برد از دل شیعه درد امشب

آن دلبر و شاهد حجازی

در سامره جلوه کرد امشب

 

ولی الله کلامی زنجانی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

صفحات نه فلک شده پر ز خاطره

مه من نظاره کن به نجوم زاهره

دل هستی آمده یم نور باهره

آسمان گل بفشان به زمین سامره

که امین وحی حق به جهان صلا زده

گل نرگس آمده گل نرگس آمده

گل و باغ و باغبان شده گرم زمزمه

بلبلان غزل سرا به کنار گل همه

به غم فراق گل همه داده خاتمه

شده گرم تهنیت به عروس فاطمه

که عیان به سامره شده قرص قمرش

صلوات انبیا به جمال پسرش

مه نرگس آمده به جمالش صلوات

ز خدای ذوالجلال به جلالش صلوات

ز محمّد و علی به خصالش صلوات

به خصالش صلوات به کمالش صلوات

دل موسوی دلش دم عیسوی دمش

سر خیل سروران همه خاک مقدمش

شب قدر عاشقان به همه مبارک است

رخ حق شده عیان به همه مبارک است

جشن مصلح جهان به همه مبارک است

عید صاحب الزّمان به همه مبارک است

سورۀ قدر بخوان ای عروس فاطمه

قدر این پسر بدان ای عروس فاطمه

این چراغ دیده و دل هر انجمن است

اوّلین مطلع حسن آخرین بت شکن است

قمر چارده و ثمر پنج تن است

طالب خون خدا حجة ابن الحسن است

شمع جمع شهدا نورالانوار خداست

خال بالای لبش نقطۀ نام خداست

طالبان ره حق همگان در طلبش

همه مرهون عطا ز عجم تا عربش

جنّ و انس و ملک اند سائل روز و شبش

گل خنده به دهان صوت قرآن به لبش

نُه فلک پر شده از نغمۀ یا رب او

عسکری بوسه زند به دهان و لب او

ای سماوات و زمین قطره های کرمت

دل دیوانۀ ما همه دریای غمت

سر سودایی ما نقش خاک قدمت

کعبه با آن عظمت گوشه ای از حرمت

تو امید بشری ولی دادگری

ماه اهل نظری مهدی منتظری

همه خوبان جهان عاشق روی تواند

عاشق روی تو و سائل کوی تواند

سائل کوی تو و بستۀ موی تواند

بستۀ موی تو و تشنۀ جوی تواند

غصّه از سینۀ من بیتو مشکل برود

تو اگر خنده کنی غمم از دل برود

گل نرگس بشکف که بهار همه ای

تو مه انجمن شب تار همه ای

ما ز تو دور ولی تو کنار همه ای

بی قرار تو همه تو قرار همه ای

ای که بی روی تو دل خانۀ درد و غم است

جان عالم همه بر رو نمای تو کم است

غم تو از غم ما غم ما از غم تو

رخ تو کعبۀ ما چشم ما زمزم تو

حور و انسان و ملک قطره های یم تو

کُشتۀ یک نگه و زندۀ یک دم تو

ابر بارنده ببار ماه تابنده برآ

آخر ای پرده نشین از پس پرده درآ

ما گرفتار توایم یابن زهرا مددی

عاشق زار توایم یابن زهرا مددی

خار گلزار توایم یابن زهرا مددی

گر چه سرباز توایم یابن زهرا مددی

خانه بر دوش غمت دل آوازۀ ماست

سند زنده ما جگر پارۀ ماست

ما همه منتظر و تو همان منتظری

نگهی کن که دل از همه عالم ببری

آخر ای چشم خدا نظری کن نظری

چه شود باد صبا ز تو آرد خبری

تا بگوید ز کرم حرم یار کجاست

جام «میثم» گرو خبر باد صباست

 

 

غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

امشب دوباره مست شدم در هوای تو

امشب دوباره شعر سرودم برای تو

مجنونم و جنون من از حد گذشته است

من حاضرم که سر بدهم در هوای تو

یک عمر آمدم درِ میخانه ، ای حبیب

کی می شود که من بشوم آشنای تو؟

این جشن ها بدون شما گریه آور است

ساقی! میان میکده خالیست جای تو

آقا بیا که نیمه ی شعبان رسیده است

دل بسته ایم بر کرم و بر عطای تو

حالم بد است و منّت درمان نمی کشم

خود را کشانده ام دمِ مهمانسرای تو

از یمن مقدت قلم عفو را کشید...

...بر جرم شیعیان تو امشب خدای تو

رحمت بر آن کسی که شده سائل شما

رحمت بر آن که کرد مرا مبتلای تو

قربانی رَهَت پدر و مادرم شوند

اصلا تمام زندگی من فدای تو

ابلیس هم دوباره شود سر به راه اگر...

...امشب رسد به او برکات دعای تو

آیا شود که زنده بمانیم و بشنویم

آید ز سمت خانه ی کعبه صدای تو؟

در وقت مرگ منتظر مقدم تو ام

شاید شود که بوسه زنم من به پای تو

وقتی که صبح و شام گریه بر ارباب می کنی

پس واجب است گریه کنم پا به پای تو

 

مهدی علی قاسمی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 يا بقية الله

بال مارا به آسمان ببريد  

تا افقهاي بيكران ببريد

از همين فاصله دخيل مرا 

به حرمهاي مهربان ببريد

مسجد كوفه گر نشد قسمت   

تا حوالي جمكران ببريد

سحري ابن مهزيار مرا  

محضر صاحب الزمان ببريد

عرض تبريك چشمهاي مرا 

سمت بانوي بي نشان ببريد

 

برتو اي آفتاب و آب حيات   

تا ظهور تبسمت صلوات

 

هركه از كوچه ي تو رد نشده  

معني عشق را بلد نشده

اي شمالي ترين ستاره هنوز 

چشم نورانيت رصد نشده

بي تو توحيد چشممان شرك است   

قل هوالله ها احد نشده

رَدِ پايت چه خوب پاسخ داد   

راه سلمان شدن كه سد نشده

اي مسيحا نفس نمي آيي؟   

تا نفس هايمان جسد نشده

 

برتو اي آفتاب و آب حيات    

تا ظهور تبسمت صلوات

 

ميرسي ميرسي به اين زودي    

قبله ي نغمه هاي داوودي

با شما با نگاه آبيتان     

ميرسد روزهاي بهبودي

آنكه دلها ميان دستانش  

نرم شد ناگهان شما بودي

اي نسيم سحر به پابوست   

تو شكوه مقام محمودي

حتم دارم دعايمان كردي  

غافل از ما دمي نياسودي

 

برتو اي آفتاب و آب حيات  

تا ظهور تبسمت صلوات

 

ميشود صبح جمعه برگردي؟  

اي ستاره كه نور آوردي

برگ پاييزم و پريشانم   

و شما بهار اين زردي

ما كه لايق نبوده ايم اما 

سر سجاده ات دعا كردي

تا كه چيزي به اين گدا برسد   

در پي يك بهانه ميگردي

ميشود عصر جمعه ها فهميد   

كه شما چقدر پر دردي

 

بر تو اي آفتاب و آب حيات      

تا ظهور تبسمت صلوات

 

زندگي بي شما چه بي معناست   

اي كه چشمت بهانه ي دنياست

پيش هر كه نشست مريم گفت   

در نماز تو حضرت عيساست

روي شنزار شوق مجنونت     

رد پاي دويدن ليلاست

چشم يعقوبِ پيروهن هر روز    

گريه دار رسيدن فرداست

تا بيايي به شور هرگريه    

آخر گريه هاي ما سقاست

 

بر تو اي آفتاب و آب حيات

تا ظهور تبسمت صلوات

 

گريه ي صبح وشام عاشورا   

انتهاي قيام عاشورا

يالثارات ميشوي روزي

پرچم انتقام عاشورا

قَسَمت ميدهيم برگردي

انتظار مدام عاشورا

اي قنوت شكسته ي زينب  

قامتت التيام عاشورا

ديده اي كه به روي خاك افتاد

گونه هاي امام عاشورا

 

بر تو اي آفتاب و آب حيات      

تا ظهور تبسمت صلوات

(شاعرش را نميشناسم)

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

ابر کرم که نم‌نم باران درست کرد

از این کویر خشک، گلستان درست کرد

دل را تجلّیات خداوندی سحر

خانه‌خراب زلف پریشان درست کرد

دستی کریم آمد و با دستگیری‌اش

ما را گدای نیمه‌ی شعبان درست کرد

ما را سر قرار خودش بیقرار ساخت

دنبال خویش، بی سر و سامان درست کرد

پس نادرست سجده نکردیم، این جناب...

کافر خراب کرد و مسلمان درست کرد

با دست‌پخت فاطمه نانی درست کرد

از ما کنار سفره سلیمان درست کرد

ما سائل قدیمی زهرا و حیدریم

چشم‌انتظار مهدی آل پیمبریم

با جذر و مدّ پلک تو دریا بلند شد

نوح و خلیل و آدم و موسی بلند شد

مریم به دور کعبه‌ی نرگس طواف کرد

عیسی به شوق روی مسیحا بلند شد

یک دست روی سینه و یک دست روی سر

یوسف به پای یوسف زهرا بلند شد

مجنون شدند اهل سماوات تا زمین

تا گرد و خاک محمل لیلا بلند شد

ما سربلندهای همین سروری شدیم

وقتی که سایه‌ات به سر ما بلند شد

هرجا که نام تو برسد واجب‌القیام

باید به احترام تو از جا بلند شد

ما غیر نام محترمت را نمی‌بریم

چشم‌انتظار مهدی آل پیمبریم

مائیم و مستمند نگاه شما شدن

قبل از رسیدن رمضان، با خدا شدن

از من مرا بگیر و خودت را به من بده

باید به راه عشق تو از خود جدا شدن

باید درست توبه کنم، اینچنین بد است

می‌ترسم از عقوبت این بی‌حیا شدن

از دست رفت چشم ترت بسکه گریه کرد

با باخبر ز نامه‌ی اعمال ما شدن

یا ایّهاالعزیزِِ مناجات‌های ما

خوب است با صدای تو از خواب پا شدن

گاهی خودم برای خودم نقشه می‌کشم

ای کاش با تو راهی کرب و بلا شدن

ما تشنه‌ی زیارت ارباب بی‌سریم

چشم‌انتظار مهدی آل پیمبریم

***

از وبلاگ امام رئوف

 

علی اشتری

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:30 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

باده ز دست ساقی امشب چشیدنی است!

ناز نگارزاده ی امشب خریدنی است!

امشب جمال یوسف زهرا چه دیدنی است!

از عاشقان وصف جمالش شنیدنی است :

این دلبری است کز همه ی دلبران سر است

این دلبر از سلاله ی ساقی کوثر است

ای وارث علوم پیمبر خوش آمدی

ای صاحب شجاعت حیدر خوش آمدی

امّیدِ قلب حضرت مادر خوش آمدی

صاحب زمان! حضرت دلبر خوش آمدی!

جنت ز عطر و بوی تو آقا معطر است

از یمن مقدمت همه عالم منور است

ایران که هیچ،کل جهان کشور شماست!

اصلا تمام إنس و ملَک لشکر شماست

سردار قدس کشور ما قنبر شماست

سید علی خامنه ای اشتر شماست

"بی شک امید و رهبر سید علی تویی"

پشت و پناه و یاور سید علی تویی

دیگر در این بساطِ دلِ من جز آه نیست

دیگر کسی شبیه منِ رو سیاه نیست

در پرونده ام به غیر خطا و گناه نیست

امّید من به غیر نگاه تو شاه نیست

من را بخر برای خودت یابن فاطمه

با خود ببر برای خودت یابن فاطمه

تنها ترین مسافر صحرا ظهور کن

آرامش و قرار دل ما ظهور کن

آقا بیا به خاطر زهرا ظهور کن

اصلا بحق زینب کبری ظهور کن

هر صبح و هر مساء تو گریان زینبی

خود گفته ای به ما که پریشان زینبی

 

علی سپهری

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

قدسی نفسان به عرش غوغا کردند

بزمی زسرور و عشق برپا کردند

در بین زمین و آسمان با شادی

طاووس بهشت را تماشا کردند

 

سید هاشم وفایی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام حسن عسکری(ع)-مدح

 

ای زحسنت عیان جلوه ی داوری

طلعت احمدی صولتت حیدری

بر تنت نارسا خلعت سروری

دیو و حور و ملک جنّ و انس و پری

جمله در محضرت گرم فرمان بری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

ای زرخ داده نور بر مه و آفتاب

نجل ختم رسل زاده ی بوتراب

پیش تر از سؤال داده ما را جواب

دُرّ ده بحری و بحر یک دُرّ ناب

که بر آن دَه کند دُرّ تو گوهری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

سینه ات مخزن سرّ سَروِ علن

والد حضرت حجّة بن الحسن

من کجا مدح تو تو کجا مدح من

مهر هر آسمان ماه هر انجمن

در تمام وجود کرده روشنگری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

خال و خطّت حسن خُلق و خویت حسن

خُلق و خویت حسن ماه رویت حسن

ماه رویت حسن عطر و بویت حسن

عطر و بویت حسن گفتگویت حسن

داده از هر حَسن خالقت برتری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

چارده آینه روی زیبای تو

عطر مهدی دمد از نفس های تو

در دل ما بود چون خدا جای تو

سوره ی قدر و نور نقش سیمای تو

نور حسن تو را مشتری مشتری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

خلق، در سایه  و حقّ ثنا گسترت

هم ملک عسکرت هم بشر لشکرت

بر گرفته چو جان سامره در برت

صورت و سیرت احمد و حیدرت

ای دُرِ احمدی ای گل حیدری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

فیضت از سامره شامل عالم است

گفته هایت مدام آیت محکم است

سایه ات بر سر عالم و آدم است

گوهر مدح خلق در ثنایت کم است

وصف تو باید از منطق داوری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

قدسیان خادم آستان تواند

عرشیان طایر بوستان تواند

عارفان بنده ی دوستان تواند

زاهدان لاله ی گلستان تواند

مهر و مه را بود بر درت اختری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

ماه رویت برد جلوه از ده امام

بر تو و مادر و جدّ و بابت سلام

بی تو طاعت هدر بی تو جنّت حرام

با تو قرآن درست بی تو دین ناتمام

مکتبت مکتب معرفت پروری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

مهدی فاطمه از تو یک یاسمن

هادی اهل بیت بر لبت بوسه زن

نورت از سامره هادی مرد و زن

در جهان و جنان در زمین و زمن

کثرت خیر تو می کند کوثری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

گر چه عمرت همه حبس و تبعید بود

کار تو دم به دم نشر توحید بود

نور علمت مدام با اساتید بود

منطقت علم را مُهر تأیید بود

لشگر دانشت در جهان گستری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

ای تولاّی تو دین و آیین من

مهر تو خوشتر از جان شیرین من

روح پاک دعا ذکر آمین من

کلّ ایمان من همه ی دین من

"میثم" از وصف تو می کند دلبری

سیّدی یا حسن ایّها العسکری

 

غلامرضا سازگار

 

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-ولادت

 

در سینه ام امشب آسمان دارم

یک دشت، ستاره بر زبان دارم

از کوفه و سهله می روم تا قم

زیرا که هوای جمکران دارم

آماده ی دار چشم های توست

در پیکر خود اگر که جان دارم

عمری ست گدای خانه ات هستم

عمری ست از این تنور، نان دارم

می خواهم که تمام هستم را

می خواهم هر چه در توان دارم

بر پای نگاه دوست بگذارم

دریاب مرا که دوستت دارم

مجنونم و راه خانه می گیرم

از لیلی خود نشانه می گیرم

صیدم؛ که ز دست های صیادم

آزادم و آب و دانه می گیرم

چون اشک، روان گاه و بیگاهم

بارانم و بی بهانه می گیرم

هر بار که یاد یار می افتم

با آتش دل زبانه می گیرم

یک روز چنان غبار می آیم

بر دامنت آشیانه می گیرم

من گرد و غبار راه دلدارم

دریاب مرا که دوستت دارم

در عید رسیدن تو حیرانم

هم شادم و هم کمی پریشانم

از اینکه تو هستی و ... نمی بینم

از اینکه کجایی و ... نمی دانم

دلگرم به ریسه و چراغانی

سرگرم به کوچه و خیابانم

مشتاق، شبیه طاق نصرت ها

بی تاب، در انتظار مهمانم

این چند خطِ ارادت من هم

عرضی ست برای نیمه شعبانم

ای مقصد حرف های بسیارم

دریاب مرا که دوستت دارم

سرمست تو کِی شراب می خواهد؟

کِی تشنه ی عشقت آب می خواهد؟

ناخالصی وجود صد رنگم

یک نیم نگاه ناب می خواهد

در باغ، تمام میوه ها کالند

باغ دلم آفتاب می خواهد

تا آمدن تو زنده می مانم؟

این پرسش من جواب می خواهد

هرچند که دولت تو چون عیسی

رزمنده ی پارکاب می خواهد

با این همه من فدایی یارم

دریاب مرا که دوستت دارم

برگرد غریب سامرا برگرد

ای وعده آخر خدا برگرد

چیزی دگر از خدا نمی خواهیم

ای صاحب ما فقط بیا... برگرد

ما این مذل الاعدا خواندیم

آقای معز الاولیا برگرد

ما جمعیت قلیل دنیاییم

دنیا شده بر علیه ما برگرد

ای منتقم حسین و عاشورا

با پرچم سرخ کربلا برگرد

از دوری کربلاست می بارم

دریاب مرا که دوستت دارم

 

محمد بیابانی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:31 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

آسمان بیدار کرد از خواب خوش خورشید را

عشق زد بر گردنش یک رشته مروارید را





عطر نرگس ها وزید و باز باران خنده کرد

مست کرد از گوشه ی هر نغمه اش ناهید را





باد بر گیسوی باغ انتظارش شانه زد

تا به رقص انداخت موجش شاخه های بید را





ماه پشت پرده بالا زد حجاب ابر را

تا زمین بهتر ببیند آنچه می تابید را





چند قرن است این غزل ها از بیانت عاجزند

واژه ها وا کرده اند اینجا لب تمجید را





ای یقین محض هرکه پشت در جامانده است

می رسد روزی که می کوبد در امید را





آه! وقتی لحظه ی تحویل دل ها باشی و...

با اذان خود گواراتر کنی این عید را





من کلاس اول شعرم اجازه یک سوال

می زنی بر دفترم با مهر خود تایید را؟




زهرا محمودی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  11:31 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها