0

اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

بارون می باره از چشمای عاشقا     حاجت روا میشیم آخر تو این شبا 2
شبه میلادِ گل نرگسه و دل آیینه بندونه
گل لبایِ، عزیزه فاطمه، عجب خندونه
عجب خندونه عجب خندونه عجب خندونه
بارون می باره، از یاس و بنفشه    رو دست نرگس، خورشید می درخشه
مهدی یا مهدی  مولانا یا مهدی 2

آخر میای یه روز با هیبت علی    میشی تو منتقم با غیرت علی 2
نقشه ی حرم و صحن بقیع تو دسته آقامونه
میاد و تو بقیع، بپا می کنه، یه سقا خونه
یه سقا خونه یه سقاخونه یه سقاخونه
هر قلب عاشق، امشب مست بوشه   با ذکر سقا، تو صحن عموشه
مهدی یا مهدی  مولانا یا مهدی 2

می نوشه از لباش نرگس شراب ناب    رو دستای باباش آروم میره به خواب 2
طاق ابروهای سیاه آقام شبیهِ حیدره
حرز حک شده، رو بازو بندش، مدد مادره
مدد مادره مدد مادره مدد مادره
هرکس که دنبال صاحب زمونه   یا تو کربلاست یا تو جمکرونه
مهدی یا مهدی  مولانا یا مهدی 2

شاعر : امیر حسین سالاروند

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

این همه از بهار میگن ، اما تویی بهار من
روز تولد توه ، نیستی ولی كنار من
جشن تولد تو رو ، تو غیبت تو میگیرم
امروز یه آرزو دارم ، كه روی دستات بمیرم
فكرم ، تویی یوسف زهرا     ذكرم ، تویی ای گل طاها
جونم ، به فدای تو مولا ، مولا
بی تو ، چشم انتظار می خونیم     آقا ، عاشق تو می مونیم
بیا ، اگه نیای تو زندونیم
مولا مولا یا اباصالح
******
رشته ی مهر دل ما ، بسته به گیسوی شما
قبله ی جان ما بود ، طاق دو ابروی شما
ای به فدای رخ تو ، جان تمام انبیا
در ید قدرتت بود ، زندگی ارض و سما
مكه ، منتظر خروشه     زمزم ، به عشق تو می جوشه
كعبه ، با تو سفید می پوشه ، بیا
باشی ، دیگه ظلمی نمی شه       بیای ، دلا مساوی می شه
بدون ، دوسِت دارم همیشه ، آقا
مولا مولا یا اباصالح

شاعر : محمد مهدی روحی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

ای که مقصود و مرادی         به دلها  پا نهادی
دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی
ای دلیل شور و مستی         راه غصه رو بستی
این همه میگن بهار، بهار من فقط تو هستی
کی میاد برای این دلم نوید    که بگن دیگه اومد عید سعید
برای ظهور باید کاری کنم     کاش بودم برای تو شیخ مفید
بیا مولانا   عزیز زهرا

ای میم و حاء و میم و دال      دعای احسن الحال
بیا که دنیا شده آقای من اسیر دجال
کی میشه چشای خسته           ببینه روز خجسته
همه بتهای جهان به زیر پای تو شکسته
دیده های بارونی منتظره             آقا قلب زندونی منتظره
دیگه شمشیر و بکش تو از غلاف    سید خراسونی منتظره
بیا مولانا   عزیز زهرا

تو امیر دلپذیری                امید هر فقیری
فکرکنم هیات هفتگیتو کربلا بگیری
ای دل و جان اباالفضل     پریشان اباالفضل
اسم هیاتت میشه آقا محبان اباالفضل
آقا پشت سر تو به شور و شین    دلا پر می زنه بین الحرمین
صحن عباس نماز مغربمون         نماز عشاء تو مرقد حسین
أحب الله من   أحب حسینا

شب شب مستی اصحاب    شب شادی احباب
شب نیمه ی ماه و شب زیارتی ارباب
من دوباره مست و ماتم        تشنه ی آب فراتم
همه میدونن دیوونه ی سفینه النجاتم
باز دوباره داره چشمام می باره    هوای دیدن کربلا داره
دعا زیر قبه ی امام حسین    علما میگن که ردخور نداره
أحب الله من أحب حسینا

شاعر : رضا تاجیک

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 مژده بدید عشق خدا رسیده ، رسیده
وارث شاه كربلا رسیده ، رسیده
آمده ماه آسمان             آمده شاه جمكران
زمین میگه به آسمون     آمده صاحب الزمان
یا اباصالح مددی
******
برهمه دنیا رهبری یا مهدی ، یا مهدی
تو ذوالفقار حیدری یا مهدی ، یا مهدی
هستی من مال توه    بود و نبود من فدات
دلم به دنبال توه     تا كه بشه نذر چشات
یا اباصالح مددی
******
ای گل باغ آرزو كجایی ،  كجایی
ای به دو عالم آبرو كجایی ، كجایی
دیدن تو آرزومه         عمریه بغض گلومه
دلبر من تا تو نیای    خون دل آب وضومه
یاابا صالح مددی

شاعر : محمد مهدی روحی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

ای اهل دنیا ، مالک دلها می آید
وصی طاها ، وارث مولا می آید
به روی دست ، حضرت نرگس ، مهدی زهرا می آید
می رسد از ره دلدار ما     چراغانی شد عرش اعلا
ملائکه با هم می گویند       مهدی موعود آمد دنیا
یا اباصالح مولا مولا
******
میلاد نور و ، عزت و ایمان مبارک
به هر جوانِ ، پاکِ مسلمان مبارک
جشن نشاط و  انتظار مردم ایران مبارک
ما پیروان عدالتیم     طالب عشق و شهادتیم
فدائیان اباصالح        عاشق راه ولایتیم
یا اباصالح مولا مولا
******
جهان بداند ما شیعیان مولائیم
مطیع رهبر منتظران آقائیم
ما عاشقان و فدائیان یوسف آل طاهائیم
می رسد آخر مولای ما     آرامش این دلهای ما
مهدی زهرا آید از راه      زیبا شود این دنیای ما
یا اباصالح مولا مولا
********
منبع: حسینیه نوحه

شاعر : محمد مهدی روحی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 اي جبرئيل كاسه به دست عنايتت
خضر از قبيلِ منتظران هدايتت
اي چشمه‌هاي عقل تمام پيمبران
مبهوت وسعت نظر بي‌نهايتت
تقدير خانواده‌ي سلمان اين زمان
مديون چتر بي‌حد و مرز حمايتت
آتشفشان حيله‌ي دجال‌هاي قوم
خاموش مي‌شود به نسيم درايتت
ما در كنار لطف تو پهلو گرفته‌ايم
تا ناخدا شده خلف با كفايتت
مدح شما كجا و من بي‌زبان كجا
اين شوره‌زار تشنه كجا آسمان كجا
تو آخرين تجلي الله اكبري
كاملترين پياله‌ي ساقي كوثري
هر روز با عنايت باران دست خود
ما را به سوي عرش خداوند مي‌بري
در كوچه‌هاي برفي تاريخ عاشقي
يك اتفاق تازه و يك عشق نوبري
ما با توكلِ به شما زنده‌ مانده‌ايم
تو اولين اميدي و اميد آخري
سهم من از نسيم عبايت چه مي‌شود
درمانده‌ام كه قسمت من را بياوري
پژواك گريه‌هاي غم‌انگيز فاطمه
اي جلوه‌ي بهاريِ پاييزِ فاطمه
در بين ما نشسته‌اي و ما بدون تو
از كودكي كنار تو اما بدون تو
در طول خشكسالي فصل نبودنت
مانديم دست‌خالي و تنها بدون تو
يك عمر در پي تو دويديم و عاقبت
چيزي نصيب ما نشد آقا ، بدون تو
تا كربلا چگونه ؟ بيا و خودت بگو
پا مي‌دهد پريدنم آيا بدون تو ؟
آخر به ياد اشك تو از دست مي‌رود
اين موج دل سپرده به دريا بدون تو
امشب كه بار عامِ همه خانه‌ي شماست
اين روسياه تشنه‌ي پيمانه‌ي شماست...

شاعر : محمد بختیاری

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 (به سبک صف میکشن برا زیارت)
میدن فرشته ها بشارت ، باز موسم خوش عهدی میاد
خـورشـید بارونه آسـمونـا ، داره امـام مـهدی مـیاد
آقا ، سوره ی طاها ، امید زهرا و بقیه الله
پر شده دل از ، هوای دیدارش
رازه ، روح نمازه ، کعبه ی ناز و فارس الحجازه
جونمو میدم ، برای دیدارش
وقتی که می خواد ، آقامون بیاد
همه ی عالم به شور و به شینه
دلا مدهوشش ، به روی دوشش
بیـرق یا لـثارات الحـسینه
******
امشب که قبله گاه دلم ، محراب سبز جمکرانه
تا صـبح ترنم لب من ، ذکر یا صـاحب الزمانه
شیری، یل و دلیری، تنها تو عالم تو نعم الامیری
آخه شجاعت ، اسیر دستاته
نقشِ پیشونی بندت، نصر من الله و فتحٌ قریبه
دل بی شکیبِ اون قد و بالاته
عشـق مادری ، مثه حیدری
پیش تو کسی طاقت نمی یاره
تو که سروری ، آره محشری
میـون دسـتای تـو ذوالفقـاره
********
منبع : حسینیه نوحه

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

بال مارا به آسمان ببريد  
تا افقهاي بيكران ببريد
از همين فاصله دخيل مرا
به حرمهاي مهربان ببريد
مسجد كوفه گر نشد قسمت   
تا حوالي جمكران ببريد
سحري ابن مهزيار مرا  
محضر صاحب الزمان ببريد
عرض تبريك چشمهاي مرا
سمت بانوي بي نشان ببريد

برتو اي آفتاب و آب حيات   
تا ظهور تبسمت صلوات

هركه از كوچه ي تو رد نشده  
معني عشق را بلد نشده
اي شمالي ترين ستاره هنوز
چشم نورانيت رصد نشده
بي تو توحيد چشممان شرك است   
قل هوالله ها احد نشده
رَدِ پايت چه خوب پاسخ داد   
راه سلمان شدن كه سد نشده
اي مسيحا نفس نمي آيي؟   
تا نفس هايمان جسد نشده

برتو اي آفتاب و آب حيات    
تا ظهور تبسمت صلوات

ميرسي ميرسي به اين زودي    
قبله ي نغمه هاي داوودي
با شما با نگاه آبيتان     
ميرسد روزهاي بهبودي
آنكه دلها ميان دستانش  
نرم شد ناگهان شما بودي
اي نسيم سحر به پابوست   
تو شكوه مقام محمودي
حتم دارم دعايمان كردي  
غافل از ما دمي نياسودي

برتو اي آفتاب و آب حيات  
تا ظهور تبسمت صلوات

ميشود صبح جمعه برگردي؟  
اي ستاره كه نور آوردي
برگ پاييزم و پريشانم   
و شما بهار اين زردي
ما كه لايق نبوده ايم اما
سر سجاده ات دعا كردي
تا كه چيزي به اين گدا برسد   
در پي يك بهانه ميگردي
ميشود عصر جمعه ها فهميد   
كه شما چقدر پر دردي

بر تو اي آفتاب و آب حيات      
تا ظهور تبسمت صلوات

زندگي بي شما چه بي معناست   
اي كه چشمت بهانه ي دنياست
پيش هر كه نشست مريم گفت   
در نماز تو حضرت عيساست
روي شنزار شوق مجنونت     
رد پاي دويدن ليلاست
چشم يعقوبِ پيروهن هر روز    
گريه دار رسيدن فرداست
تا بيايي به شور هرگريه    
آخر گريه هاي ما سقاست

بر تو اي آفتاب و آب حيات
تا ظهور تبسمت صلوات

گريه ي صبح وشام عاشورا   
انتهاي قيام عاشورا
يالثارات ميشوي روزي
پرچم انتقام عاشورا
قَسَمت ميدهيم برگردي
انتظار مدام عاشورا
اي قنوت شكسته ي زينب  
قامتت التيام عاشورا
ديده اي كه به روي خاك افتاد
گونه هاي امام عاشورا

بر تو اي آفتاب و آب حيات      
تا ظهور تبسمت صلوات

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوست دارم به توّلای تو بنویسم عشق
آه خورشید به پهنای تو بنویسم عشق
دستْ خطم به قشنگی خط و خالت نیست
تا به زیبایی لب های تو بنویسم عشق
دوست دارم که شبی روی فرج نامه ی تان
با همه مردم دنیای تو بنویسم عشق
دَر و دیوار دلم پرُ شده از یا مهدی
چقدر از غم شب های تو بنویسم عشق
ذکر یابن الحسنی گفتم و رفتم سرداب
تا به یاد دلِ تنهای تو بنویسم عشق
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
بهتر این است فقط پای تو بنویسم عشق
شب شعر است به یادش قلمی بردارید
جای بیکار نشستن قدَمی بردارید
روی این بومِ پُر از عشق قَلمّو بکشید
چشم و خالی و لب و بینی و اَبرو بکشید
پَر طاووس ندارید اگر فرش گنید
زیر پایش صَفی از بال پَرستو بکشید
انبیاء کوچه ی سرداب ترافیک شده
یار در راه و در این فاصله جارو بکشید
می کشم بر رخ عالم خبر آمدنت
چه سحرگاه خوشی شد سَحر آمدنت
باز هم دست و دلِ شعر به کار افتاده
باز هم قرعه به نامِ دلِ زار افتاده
سحر نیمۀ شعبان خبری در راه است
شور در گردش این لیل و نهار افتاده
دست و پایم دمِ صبحی به خدا گُم شده است
مـهزیــارِ دل مـن یــادِ قــرار افتاده
جای یک عکس در این لحظۀ شیرین خالی ست
چـشــم نــرگس بـــه تمـاشای بهـار افـتاده
چه کسی باز تُرنجی به زلیخا داده
کـه نفـس هاش دوباره به شمار افتاده
یُوسفی لابُد از این کوچه گذر کرده که باز
ایـن همــه دسـت در این گوشــه کنار افتاده
سمت سرداب دویدیم به حاجت برسیم
پسر نــوح شویــم و بــه هـدایت برسیم
دسته ای مرغ سحر گریه برایت کردند
لبِ گهواره نشستند و صدایت کردند
دوشِ جبریل نشستی که به معراج روی
دو سه ساعت نشده سر به هـوایت کردند
تربت عشق به کام تو زدند و آن جا
آخــرین منتقمِ خـون خدایـت کردنـد
چشم عیسی که به چشمان قشنگت افتاد
همه ی عرش در آن لحظه دعایت کردند
تاب دوری تو را حضرت جبریل نداشت
پس بـه زور از بغلِ عرش جدایـت کردند
چقَدر بر پدر و مادر تو سخت گذشت
این دقایق که ز آغوش رهایت کردند
×××
آمــده صاحب آدینه، خدایا شکـرت
رُخش افتاده در آیینه، خدایا شکـرت
شور می زد دلم از آمدن تو، امّا
زود آرام شد این سینه، خدایا شکرت
نقش بسته به لبِ حضرت زهرای بتول
باز هم خنده ی دیرینه، خدایا شکرت
عشق می خواست حکومت بکند در دل ها
جور شد دولت و کابینه، خدایا شکرت
چقدر خونِ جگر خورد دلم تا آمد
زهق الباطلِ هر کینه، خدایا شکرت
عمر قلبم به دعاگویی تان شد سِپری
بسته دستان دلم پینه، خدایا شکرت
اسم ما را بنویسید که رجعت بکنیم
قامتِ عشق ببندیم و قیامت بکنیم
مـاهیِ قــرمزم و تُنگ بلـورم سرداب
بیقرار توام و سنگ صبورم سرداب
هر شبی سیّدِ طاووس شدم از عشقت
چقدر خیس شد از اشکِ حضورم سرداب
بس که با عهد و وفا چله نشینی کردم
زخم برداشته، پهلوی غرورم سرداب
دلم از این همه دنیای پر آشوب گرفت
چـقدر منتظرِ صبح ظـهورم سرداب
اَینَ اَقمار مُنیره بـه لبم گُل کــرده
باز هم ندبه شد و من پُرِ شورم سرداب
عرق شرم از این درد که حتی یک بار
به رَه عشق نیفتاده عبورم سرداب
چقدر ریسه کشیدیم در این شهر شلوغ
انتظار دلمان حیف دروغ است دروغ
***

شاعر : نجمه پور ملکی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

ای یوسف زهرا،قبله گاه دلها
با اومدن تو،زیبا شده دنیا
شام سیه م سر شد،دل صاحب دلبر شد،اومد گل گلها
آسمون چراغونه،لیلا پی مجنونه،دیونه و شیدا
غصه دوباره ناکامه،جشن میلادآقامه۲
حاجت دل روا شده امشب
زندگی با صفا شده امشب
نور حق برملا شده امشب

(گل نرگس بیابیا آقا)

 

پایان خزانی،نور دیدگانی
زیبا گل نرگس،صاحب الزمانی
دریایی و دریایی،شیرینی رویایی،مظهر خدایی
خلاقیت یزدان،رحمانیت رحمان،نور هل عطایی
ای امید دل زهرا،خوش اومدی به این دنیا۲
باز دوباره بی سر و سامونه
این دلی که همیشه مجنونه
تا ابد این ترانه می‌خونه

 

 

(گل نرگس بیابیا آقا)

ای پناه کعبه،قبله گاه کعبه
تا وقت ظهورت،چشم به راهه کعبه
ای سلاله ی زهرا،غصه دار عاشورا،منجی زمانه
ای ذکر لب زینب،قبله ی دلم امشب،سوی جمکرانه
جام طهورت و عشقه،روز ظهورت و عشقه۲
تا ابد چشم به راه تو هستم
نوکر رو سیاه تو هستم
شکر حق در پناه تو هستم

(گل نرگس بیابیا آقا)

ای بود و نبودم،ای ذکر سجودم
نام تو همیشه،آرام وجودم
ای پادشه خوبان،داد از غم تنهایی،مردم ز جدایی
هر کس به کسی نازد،من هم به تو مینازم،در اوج گدایی
ای طلعت سحرگاهم،بنگر به غصه و آهم۲
ای طلوع غروب آدینه
مرهم زخم پهلو و سینه
بی تو این زندگی چه غمگینه

(گل نرگس بیابیا آقا)

شاعر : بهمن عظیمی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

تا دست کردگار تو را بی نشان نوشت
گفتم مگر که می شود از آسمان نوشت؟
حالا دگر که می شود و می توان نوشت
باید تو را همیشه امام زمان نوشت
هم کنیه ی عموی رشیدت به ابجدی
گویی که غرق نام و نشان محمدی
هر روز و شب سلام تو زهرای اطهر است
بعد از سلام کلام تو زهرای اطهر است
آماده ی قیام تو زهرای اطهر است
پر واضح است امام تو زهرای اطهر است
او منتظر نشسته که از تو خبر رسد
آن غایبی که هست دمی در نظر رسد
در صبح جمعه ای که نوشتند می رسی
با آن لب شکر شکن قند می رسی
کنج حیاطِ بیت خداوند می رسی
می بینمت که با گل لبخند می رسی
دستی به زلف یاری و دستی به ذوالفقار
چون خیبر و علی و دم تیغ آبدار
امشب برای ما ز امام حسن بگو
کمتر شنیده ایم تو نام حسن بگو
از قدرت نفوذ کلام حسن بگو
از فتح کربلای قیام حسن بگو
آماده ایم با تو که جشنی به پا کنیم
صحنی برای حضرت قاسم بنا کنیم
اشکی به رنگ سرخ ز چشمش چکیده است
گنبد به غیر سرخ به چشمش ندیده است
گوش فلک صدای کسی را شنیده است
وقت عوض نمودن پرچم رسیده است
آقا بیا به خاطر باران ظهور کن
از کربلای تشنه ی دل ها عبور کن
مست زلال باده ی میقات او شدم
سرخوش به گوشه چشم و علامات او شدم
وارد به خیمه گاه ملاقات او شدم
زانو زدم و گرم مناجات او شدم
دیدم صحیفه را که به اشکش روان بود
باران خاطرات علی بر زبان بود
سر منشاء تمام علوم خدا تویی
 اول تویی و آخر این کبریا تویی
اوصاف ناشمرده و بی انتها تویی
منظور حق ز آیه ی قالو بلی تویی
از نسل باقری و خدا داده عزتت
علم و وقار و عصمت و ایثار و شوکتت
سنگم که زیر بار بلا کم تحمل است
عمرم شبیه بوسه ای از صورت گل است
فرشم به زیر پای شما از گلایل است
ذکر و دعای حضرت صادق توسل است
او انتظار روی شما را کشیده است
شب را به یاد روی شما آرمیده است
زندان اگر بلاست بلا را خریده ام
زیباتر از جمال تو دلبر ندیده ام
هر شب تو را کنار رخ مه کشیده ام
من مزه ی ندیدن رویت چشیده ام
با شور و اشتیاق بیا و نظاره کن
درد فراق و دوری ما را تو چاره کن
تو عابدی و عبدی و معبود و معبدی
یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی
از زائران عالم آل محمدی
ما بین کربلا و طوس تو در رفت و آمدی
سائل شدن به خاطر منت کشیدن است
آهو شدن بهانه ی اکرام دیدن است
دارد گواه می دهد این دل زیادی ام
هر چند عاشق تو و حیدر نژادی ام
باب المرادی ام منو باب المرادی ام
من زنده از بلاد شمایم جوادی ام
یا ایها العزیز تصدق به جود خود
ما را ببر به صحن دو چشم وجود خود
نذر نگاه دلبرتان جامعه به دست
راهی شدم به سمت حرم یک رواق و بست
یک گوشه ای نشستم و ایوان دل شکست
گفتم که السلام و دلم مست مست مست
با هر فراز جامعه جانم به در رود
نوکر به پای نوکری اش جان و سر دهد
این جا مجال دلبری از دلبری کم است
چون اشک گل به صبح همه چشم ها نم است
این خانواده هر دمشان عیسوی دم است
خشمش هزار زلزله دارد یکی بم است
در کنج صحن سامره سردابی ام کنید
نوکر مرا صدا زده اربابی ام کنید
یا ایها العزیز بیا وقت دیدن است
دیگر زمان زمانه ی منت کشیدن است
دیگر زمان حرکت و سویت دویدن است
وقت سرودن از تو و جامه دریدن است
ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟
معنای انتظار چرا دیر کرده ای؟

شاعر : محمدرضا ناصری

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

یک شب كه عشقت باز از دل در گذر شد
نام تو را بردم پیاپى تا سحر شد
تا صبحدم آن شب به یادت گریه كردم
هر قطره اشكم در پى تو در سفر شد
قابل نبودم تا جمالت را ببینم
امّا قسم بر تو كه شوقم بیشتر شد
شد علّت دورى من از تو، عُیوبم
دل مبتلا هر روز بر عیب دگر شد
هر بار آهم شد مؤثّر بر دل تو
كار بدى كردم كه آهم بى اثر شد
خود واقفم یارى ز من بدتر ندارى
دست ولایت از سر من بر نداری
زاده شدم تا با غم خوبان بمیرم
زشتم، به پایت، خوبتر از جان بمیرم
خواهم به محرابم به هنگام نمازم
یا در تلاوت كردن قرآن بمیرم
من دوست دارم در میان شورِ یاران
با ذكر نامت در صفِ خوبان بمیرم
آلوده باشد دیده‏ام اما مدد كن
در موقع جان دادنم گریان بمیرم
سلطان عشق آید به بالینم بگوید
خوش آمدى، با دیدنش عطشان بمیرم
من دوست دارم مرگ را با دیدن تو
هر غصّه را با لحظه ‏اى خندیدن تو
من دوست دارم تا حضورت را ببینم
مستى ایّام ظهورت را ببینم
اى عابر پس كوچه‏ هاى دل كجایى؟
خواهم متانت در عبورت را ببینم
عالم اگر ظلمت شود باكى ندارم
اى فاطمى سیرت چو نورت را ببینم
من دوست دارم در شعاع نورِ پاكت
سر خوردگى خصم كورت را ببینم
منّت كش عالم نگردم لحظه‏ اى من
در خانه دل گر حضورت را ببینم
اى حاضر و ناظر به اعمالم، كجایى؟
گریه مكن دیگر به افعالم، كجایى؟
اى گمشده در كوچه ‏هاى غفلت دل
اى گوهر نشناخته در حیرت دل
اى سفره دار آفرینش بى‏نگاهت
شد رزق ما محدود، رفته بركت دل
حاصل ندارد بى تو عمر نوح كردن
نسیان تو اى بهترین، شد آفت دل
ما را براى انتظارت آفریدند
ممزوج شد با انتظارت فطرت دل
جانا به راه عشق تو، ایمان ببازیم
یادى ز ما كن تا بیادت جان ببازیم
اى آیه ‏ها صبح و مساء در انتظارت
قرآن، مناجات و دعا در انتظارت
خلق خدا چشم انتظارانِ ظهورت
تنها نه خلقى كه خدا در انتظارت
دست خدا، دیگر به در از آستین شو
اى ذوالفقار مرتضى در انتظارت
اى ذرّه‏ هاى آفرینش بى قرارت
مروه، صفا، زمزم، منا در انتظارت
كو پرچم هل من معین آل زهرا؟
اى سرزمین كربلا در انتظارت
اى یوسف كنعانى زهرا كجایى؟
موعود كعبه، منجى دل ها كجایى؟
 اى شارع احكام دین برگرد برگرد
اى رشته حبل المتین برگرد برگرد
گویند مى‏آیى ولى مُردیم، بازآ
در شام هجران تو افسردیم، بازآ
بى تو صفا از زندگى‏ها رخت بسته
از دل طراوت رفت، پژمردیم، بازآ
عشق على و شیعه‏گى جرم است، آرى
ارثِ غریبى از على بردیم بازآ
طعنه‏كِش ایّام هجران تو گشتیم
ما خونِ دل در خونِ دل خوردیم، بازآ
بشنو تمناى دل بیچارگان را
گرچه تو را صد بار آزردیم، بازآ
ما مُجرمیم امّا تو خوب و با گذشتى
دیدى بدى از ما فزون، امّا گذشتى
نور خدایى تو، به بدخواه تو لعنت
بدرالدّجایى تو، به بدخواه تو لعنت
سر تا قدم تصویر قرآن خدایى
شمس الضّحایى تو، به بدخواه تو لعنت
هر جا كه هستى، جانِ ما، جانت سلامت
اصلِ بقایى تو، به بدخواه تو لعنت
بین قنوتت یك دعا بهر گدا كن
روح دعایى تو، به بدخواه تو لعنت
بر سرزمین قلب عشّاق حسینى
فرمانروایى تو، به بدخواه تو لعنت
اصلِ ولایت در وجودت منجلى شد
لعنت به هر كس مُنكرِ آل على شد
بگذار تا چشم انتظار تو بمانم
بگذار من هم بى قرار تو بمانم
جان را به كف بنهاده و سوى تو آیم
اذنم بده تا جان ‏نثارِ تو بمانم
جانم سپر گردد تو را در هر بلایى
گردم فدایى، پاى كار تو بمانم
ننگت نباشم، گُل شوم بر سینه تو
تا زنده‏ام در انتظار تو بمانم
از حق بخواهم تا مرا پاكم نمایى
در كربلا با دستِ خود خاكم نمایى
دریاب گمراهانِ در عصیان فنا را
اى رهنماى متّقین برگرد برگرد
گلشن، كویر غفلت از یاد تو گردد
اى لالۀ صحرا نشین برگرد برگرد
آید به گوش از كربلا شب هاى جمعه
آواى بانوى حزین برگرد برگرد
ذكر شهید كربلا این بود وقتى
افتاد از زین بر زمین، برگرد برگرد
برگرد تا خون شهیدان زنده گردد
برگرد تا شیعه به دوران زنده گردد

شاعر : سید محمد میر هاشمی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

آمدند از بهشت بدرقه اش
مــــادر آفتـــاب می آمــــد
مــــادر آفتـــــــــاب ما بین
هاله ای از حجاب می آمد
مادر آب بود وو آینه بود
مـــــادر آسمـــــــان و اختـــرها
مادری که به پاش خم می شد
قامت التماس هاجـــــــــــــرها
مادری که میــــــان رؤیایش
آخرین نوعروس زهرا شد
چه عروسی که حوریان گفتند
مادر دست بوس زهرا شد
چه عروسی که چین دامانش
از پر جبرئیــــل زیباتر
چه عروسی وقار چشمــانش
از تماشای نیل زیباتر
آمدند از بهشت بدرقه اش
دسته دسته فرشته های خدا
دیده می شد کنار هر قدمش
در سماوات جای پای خــــــــدا
می نوشتند روی تاج گلش
مــادر ماه، مادر خورشید
می شد از چشمهای او فهمید
سایه اش هست برسرخورشید
از دعای بلند ساره گرفت
سامرا را تمام، رمل بهشت
نذر کردند دایه های جنان
تا نمایند وضع حمل بهشت
نم باران زد و دعا که گرفت
نور هم مست بود و بی حس بود
همچو قرآن که زینت رحل است
کودکی روی دست نرگس بود
کودکی که به دست موج لبش
صد هزاران عصای موسی بود
پسری که ذبیح او یحیی
نفس او مسیح عیســــی بود
آمد آن یوسفی که می گفتند
چشم یعقوب را کشد در بند
آنکه می گفت حضرت ایوب
از نگاهش نمی شود دل کند
همره خضر، همدم یونس
همدل نـــوح، وارث آدم
آمد آنکس که سجده اش کردند
انبیاء قبل حضرت خاتم
آمد آنکه به مدح او گفتند
آیه ها « ما خَلَقتُ الانسان » را
آمد آنکه ز خاک پاهایش
آفریده خـــــــدا سلیمــــــــان را
او که دارد میان مشت خودش
مُحکمـــــــــــات قضاوت داود
آنکسی که همیشه خواهد بود
مهر نامش کتیبه ی لب هود
 آمد آنکه عبادتش کردند
هرچه عبد و عبید و معبود است
آنکه محو هدایتش شده اند
هرچه فرعون، هرچه نمرود است
آمد آنکس که شعله ی عشقش
آتشی زد به قلب ابراهیم
آنکه دادند وعدهی او را
سیزده نور واجب التعظیم
طاق نصرت برای استقبال
تا زمین با ستاره ها بستند
هم گل اشک، هم گل صلوات
روی طاق مناره هــا بستند
دید در بزم آسمانی ها
شاهدی از زمین شواهــــد را
چشم ها که پر از مکاشفه شد
مست دیدند چشم مسجد را
ملکــــــی آمد و پیاله گرفت
شربتی خورد و گفت عجب شهدیست
ناگهان وحی شد که جبرائیل!
ساقی امشب فقط خود مهدیست
مصلح کل که ریشه ی ظلم از
سر انگشت او به هم خورده
او که دائم ستون عرش خدا
به تنومندیش قسم خورده
 چهره ی لن ترانیش دارد
جذبه و هیئت رسول الله
او که بر قامتش برازنده است
زره حضرت رســـــول الله
آسمانِ نگاه او روشن
کهکشان پر از مدارِ علیست
در غلاف دو ابرویش دارد
ذوالفقاری که یادگار علیست
جای پاهای او نه که گلزار
بلکه قطع یقیـن حرم زار است
او که در لشگرش برای ظهور
سیصد و سیزده علمدار است
تکیه بر کعبه می زند روزی
تا کند از حسین خونخواهی
از پس ابر می شود پیدا
آفتــــــاب بقیـــــه اللهــــــی
می زند کوس نبض لب هایش
قل هوالله، یا برب الناس
هیبتی نقش پرچمش دارد
رفع الله رایــــــه العباس
روز موعود در جوار حسین
کعبه هم باز می کند آغــوش
چقدر باصفاست با مهدی
هیئتی دور قبله ای شش گوش
قبله ی جان ماست پس قطعا"
همچو قبله بنا شوم آن روز
بعد رجعت، خوشا به حال خودم
زائر کربلا شوم آن روز

شاعر : رضا دین پرور

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

 تا چند پی نام و نشانی باشیم
یا در طلب جهان فانی باشیم
حالا که رسیده وقت بیعت با عشق
عشق است که صاحب الزمانی باشیم

 

شاعر : یوسف رحیمی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج)

غنچه شده گل،باز
شد عيد ولايت
تابيده به دنيا
خورشيد ولايت

ازوقتی که کرده
عطر تنشو حس
دنيا ميگه؛جونم
نذر گل نرگس

پنجره های اميد
به روی دنيا وا شد
شميم شبنم گل
عطر اقياقيا شد

((يابن الحسن (روحی فداه)خوش اومدی))
********

 

دنيای خرابم
حالا شده آباد
ازعشق حضورت
مستی شده آزاد

 

 

ميگيره از عشقت
دلهاسروسامون
ازوقتی توروديد
ليلا،شده مجنون

دارم واسه تو آقا
کلی حرف نگفته
سجاده ی نمازم
به سمت تو ميفته

((يابن الحسن (روحی فداه)خوش اومدی))
********
تو چشم تو کعبه
فکر اعتکافه
هرلحظه به دورت
در حال طوافه

تو کعبه ای وما
دور تو می گرديم
ماتکيه به هيچکی
غيراز تو نکرديم

حالا بيا تا غصه
از دل ما جداشه
فرش زير قدمهات
بال فرشته باشه

((يابن الحسن (روحی فداه)خوش اومدی))
********

شاعر : مجتبی خرسندی

 
 
پنج شنبه 21 اردیبهشت 1396  3:54 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها