به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام رحیم کارگر، استاد و کارشناس مهدوی در کتاب «مهدویت و دوران ظهور» می نویسد:
پرسشی مطرح است که بعضى از علايم ظهور به وقوع پيوسته، آيا نمى تواند نشانه اى از نزديك بودن قيام حضرت مهدى(عج) باشد؟
برخى بر اين باورند كه بسيارى از علايم ظهور اتفاق افتاده و تنها علايم حتمى ظهور باقى مانده است؛ پاسخ اين است كه واقعا نمى توان سخنى قطعى و كامل در اين مورد گفت؛ زيرا منابع اصلى و قديمى شيعه، معمولاً از نشانه هاى خاص و محدود نام برده اند و بعضى از اين نشانه هايى كه به عنوان علايم اتفاق افتاده مطرح مى شود، در اين منابع وجود ندارد و يا بسيار كم رنگ مطرح شده است، پس ارائه نظر قطعى در مورد اين نشانه ها، نياز به پژوهش هاى علمى و گسترده در همه اين منابع دارد.
از طرفى، سخن از واقع شدن بعضى از نشانه ها و تطبيق آنها با حوادث خارجى، دشوار است. به عنوان نمونه، در مواردى كه سخن از يك علامت و ظهور فرج بعد از آن مطرح شده، منظور گشايش و راحتى براى مؤمنان است (نه ظهور حضرت مهدى(عج)).
از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: «منتظر صدايى باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما مى رسد كه آن، گشايشى بزرگ براى شما خواهد بود»[1].
در بعضى از روايات، سخن امام به گونه اى است كه خبر از يك اتفاق و واقعه مى دهد، نه اينكه بخواهد آن واقعه را يكى از علايم ظهور معرفى كن ؛ مانند وقوع گرماى شديد در زمين[2].
بعضى از نشانه ها نيز طورى است كه مى تواند معناى ديگرى - غير از معناى ظاهرى - داشته باشد؛ مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه به ظهور از مكه باشد. چنان كه امام على (علیه السلام) فرمود: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»[3].
با اين حال بعضى از علايم و نشانه هاى ظهور محقق شده است[4]. و اين مى تواند نويدى از نزديك شدن ظهور باشد. البته بايد دانست قيام امام وابسته به تحقق علايم نيست، بلكه وقوع آنها خبر از نزديك ظهور مى دهد. پس به استثناى برخى از علايم (نشانه هاى حتمى)، هيچ يك دلالت ندارند كه ميزان نزديكى آن حوادث با ظهور چه قدر است؟ براى مثال ممكن است پديده اى قرن ها قبل از قيام رخ دهد و پديده اى در بيست يا سى سال قبل از ظهور رخ نمايد.
بنابراين انتظار ظهور با ديدن اين حوادث نبايد به نحو عجولانه باشد، يعنى فكر كنيم با پيدايش فلان حادثه حتما تا چند روز يا هفته ديگر قيام شروع خواهد شد، بلكه اين مسائل، بيدارى را در ما به وجود مى آورد كه يك گام به آن وعده بزرگ الهى نزديك شده ايم و بايد خود را بيش از پيش در مسير اين نهضت جهانى، آماده كنيم. ظهور حضرت مهدى(عج)، منوط به اذن الهى است و اذن الهى زمانى است كه شرايط و زمينه هاى ظهور فراهم باشد.
در اين رابطه توجه به چند نكته بايسته است:
يكم. عده اى با توجه به اوضاع و شرايط فعلى حاكم بر جهان به اين باور رسيده اند كه دوره اى كه ما در آن زندگى مى كنيم همان دوره آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است ؛ زيرا براى آخرالزمان نشانه هايى گفته شده (مانند گسترش فساد و تفسير دين براساس هوا و هوس و...) كه اين نشانه ها در دوره زمانى ما به وقوع پيوسته است پس زمان كنونى آخرالزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق مى شود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامى ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان(عج)، آمادگى و اقبال مردم براى پذيرش ايشان بيشتر شده و اميد به ظهور زيادتر گشته است.
دوم. برخى از علما معتقدند: همان گونه كه غيبت دو مرحله اى بود و غيبت صغرى براى ايجاد آمادگى مردم براى ورود به غيبت كبرى لازم بود، ظهور نيز ممكن است دو مرحله اى باشد و با ظهور صغرى كه در انقلاب اسلامى ايران تجلى يافته است، مردم با حقيقت قيام امام زمان آشنايى بيشترى پيدا كرده اند و براى ظهور اصلى و قيام جهانى حضرت آماده مى شوند.
سوم. حركت عمومى كشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرايى و به عبارت ديگر توجه به تشكيلات بين المللى و اتحاديه هاى منطقه اى و فاصله گرفتن از جزءگرايى، ملت ها را به اين نتيجه رسانده كه براى آينده اى بهتر، بايد مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهكده اى كوچك دانست. اين رويداد، آمادگى مردم براى براى پذيرش يك حاكميت فراگير، بيشتر كرده است. البته استكبار جهانى تئورى دهكده جهانى را در جهت حفظ منافع خود و تك قطبى شدن جهان پى گيرى مى كند اما چه بسا اراده الهى به دست دشمنان خدا نيز انجام گيرد.
چهارم. اجحاف و تجاوز بيش از حد و روز افزون دولت هاى استكبارى به كشورهاى فقير به شكل هاى گوناگون از يك سو و لجام گسيختگى فرهنگى و فكرى و علمى ؛ مانند بحران هويت، بحران مشروعيت، بحران مدنيت از سوى ديگر، باعث هرج و مرج در زندگى بشر شده است.
اين گونه مسائل و مباحث اين واقعيت را اثبات مى كند كه آينده روشن فقط در سايه حاكميت فردى آسمانى است كه احتمالاً ظهورش نزديك است.
پنجم. گاهى خبرهايى مبتنى بر نزديكى ظهور به برخى از شخصيت هاى نسبت داده مى شود كه نياز به تامل و بررسى دارد. بايد دانست كه امر مشخص نمودن زمان ظهور را فقط در اختيار خداوند است و هيچ كس نمى تواند براى آن زمانى معيّن كند، ولى متأسفانه گاهى شايعاتى مطرح مى شود كه به هيچ عنوان اساس درستى ندارد.
پی نوشت ها:
[1]. الغيبة نعمانى، ب 14، ح 66.
[2]. همان، ح 44.
[3]. بحارالانوار، ح 52، ح 26
[4]. ر.ك: محمد صدر، تاريخ غيبت كبرى.