0

لطیفه یا داستان2

 
mogtabaaa
mogtabaaa
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 510
محل سکونت : تهران

لطیفه یا داستان2

قاضی و متهم


قاضی به متهم : خجالت نمی کشی؟ الان پنجمین بار است که به دادگاه می آیی . متهم : شما چی که هر روز به دادگاه می آیید.

مغازه دارای قلم
اولی: جایی را نام ببرید که در آن قلم پیدا می شود؟ دومی: تنها مغازه ای که درآن همیشه قلم پیدا میشه قصابی است.

فعل زدن
معلم گفت : علی تو فعل زدن را صرف کن. علی گفت : زدم . زدی . دعوایمان شد.

فعل کشیدن
معلم گفت : حسن تو فعل کشیدن را صرف کن. حسن گفت : کشیدم . کشیدی . پاره شد.

فعل خوردن
معلم گفت : احمد فعل خوردن را صرف کن. احمد گفت : خوردم . خوردی . تموم شد.

فیل ها
معلم: فیل ها در کجاها پیدا می شوند؟ شاگرد: آقا اجازه، فیل ها اون قدر بزرگ هستند که اصلا گم نمی شوند !!!

امتحان دیوانه ها
یک روز برای امتحان چند دیوانه، آنها را می برند کنار یک استخر خالی از آب . همه دیوانه ها بجز یکی پریدند داخل استخر و دست و پاهایشان شکست. مسئول آنها فکر کرد که آن یکی خوب شده. پرسید : تو چرا نپریدی؟ دیوانه جواب داد: آخر شنا بلد نبودم.

کسب و کار
۵ تا دوست میخواستند کسب و کار راه بیاندازند. بنابراین ۵ نفری یک تاکسی میگیرند و با آن کار میکنند و ورشکسته می شوند .می دانید چرا؟ چون ۵تایی با هم می رفتند مسافرکشی.

کسب و کار
۵ تا دوست میخواستند کسب و کار راه بیاندازند. بنابراین ۵ نفری یک تاکسی میگیرند و با آن کار میکنند و ورشکسته می شوند .می دانید چرا؟ چون ۵تایی با هم می رفتند مسافرکشی.

حواس
اولی: ببخشید با حرف هایم سرشما را درد آوردم. دومی: نه اختیار دارید. من حواسم جای دیگر است.

صدای ساعت
معلم به دانش آموز: ساعت را بخش کن! دانش آموز: اول سا دوم عت. معلم: صدایش را بکش! دانش آموز: تیک تاک! تیک تاک!

دوشنبه 20 دی 1389  4:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها