رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده اند که به طور مسلم روزها و شب ها نگذرد تا اين که خداوند مردي از خاندان مرا برانگيزد که همنام من است و زمين را پر از عدل و داد مي کند چنانچه پر از ظلم و ستم شده باشد.[1] و اين گونه روايات فقط در کتاب هاي شيعه نمي باشد بلکه اهل سنت نيز روايات فراواني در اين باره نقل کرده اند و بر مهدي موعود و ظهورش در آخر الزمان و نيز متولد شدن آن حضرت قبل از شهادت امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ اعتراف نموده اند.[2]
نه تنها اهل سنت در کتاب هاي حديثي خود به اين روايات اشاره کرده اند، بلکه بزرگان اهل سنت کتاب هاي مستقل و جداگانه درباره حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ نوشته اند که نمونه هايي از آنها عبارتند از:
اخبار المهدي نوشته حماد بن يعقوب؛ البرهان في علامات مهدي آخر الزمان نوشته علي بن حسام الدين متقي هندي؛ البيان في اخبار صاحب الزمان نوشته ابوعبدالله محمد بن يوسف گنجي شافعي؛ مناقب المهدي؛ الاربعين؛ نعت المهدي هر سه از حافظ ابو نعيم اصفهاني؛ علامات المهدي نوشته جلال الدين سيوطي و کتاب هاي ديگر.
آن حضرت در شب نيمه شعبان سال 255ق به دنيا آمد و در همان چند سال اندک، خداوند متعال حکمت و قضاوت را به او عنايت فرمود و او را نشانه و حجت بر دو عالم قرار داد، هم چنانچه به يحيي بن زکريا در سن کودکي حکمت داد و هم چنانکه عيسي بن مريم را در گهواره منصب نبوت داد، امام زمان عجل الله تعالي فرجه را نيز خداوند در خرد سالي امامت داد.[3]
در مقابل اين قول مشهور و پذيرفتني، ديدگاه هاي ديگري نيز وجود دارد که برخي تولد آن حضرت را 8 شعبان و عده اي ربيع اول و يا ماه رمضان و برخي سال 257 و يا 258 ذکر کرده و اينکه علماي شيعه به فکر جواب دادن بر اين مسئله نيافتاده اند مي توان چند علت آورد:
1. تأثير نداشتن روز تولد بر اعتقادات:
در باور شيعه حضرت بقيه الله الاعظم جانشين دوازدهم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از سوي خداوند متعال مي باشد و بر اين باور روايات فراواني از شيعه و سني نقل شده است که جاي هيچ گونه شبهه اي باقي نمي ماند مگر بر بيمار دلاني که بعد از ديدن حقيقت ره به بيراهه روند و با تعصب اين همه دلايل روشن را نپذيرند، چرا که با وجود بيش از 3500 روايت در منابع شيعه[4] و کتاب هاي مستقل اهل سنت و روايات فراوان مهدويت در لابلاي کتاب هاي اهل سنت، انکار و شبهه در مهدويت انکار خورشيد درخشان در روز روشن است. با اين بيان براي شيعه فرقي نمي کند که ولادت آن حضرت در چه روزي باشد و 15 شعبان يا 8 شعبان و... هيچ تفاوت و نقش بر امامت آن حضرت نخواهد داشت و اين مانند پزشکي است که روشن نبودن تاريخ ولادتش هيچ تأثيري در تخصص و مهارت هاي پزشکي او ندارد.
2. نبود امکانات امروزي براي ثبت:
امروزه با پيشرفت علم و امکانات ثبتي همه مي توانند تاريخ دقيق اتفاق هاي روزمره را ثبت کنند، ولي آن روز نه امکانات بود و نه چنين کارهايي خيلي مرسوم و از طرفي هم گفته شد که چنين کارهائي تأثيري در عقايد مردم نداشت همچنانکه تاريخ ولادت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ متفاوت است ولي همه مسلمانان بر نبوت آن حضرت اقرار دارند.
3. مخفي بودن ولادت امام:
در ميان ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ سعي بر اين بود که ولادت امام عصر عجل الله تعالي فرجه: از عموم مخفي بماند تا حکومت نتواند آن حضرت را بکشد، چرا که حکومت از طريق روايات غير قابل انکار به اين نتيجه رسيده بود که مهدي موعود از فرزندان امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ است، لذا امام ولادت فرزندش را به افراد خاص خبر مي دادند، چنانچه امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ به حکيمه خاتون فرمودند: اي عمه کتمان کن خبر اين مولود را و خبر نده به او احدي را، تا تقدير خداوند به غايت خود رسد.[5]
4. روشن بودن درستي نيمه شعبان به عنوان ولادت حضرت:
هر چند در برخي کتاب ها 8 شعبان، ماه رمضان و ربيع الاول آمده است، ولي با نگاهي به ديدگاه نيمه شعبان به روشني ثابت مي شود که ولادت حضرت در روز نيمه شعبان 255ق بوده و دلايلي را مي توان بر اين امر ارائه داد:
دليل اول: روايت بودن نيمه شعبان: با نگاهي بر تاريخ ولادت امام عصر ارواحنا له الفداء متوجه مي شويم که نيمه شعبان از سخنان امام معصوم است و روايت امام با توجه به عصمتش خطا ناپذير است ولي ديدگاه هاي ديگر سخن مورخان و برخي از شيعيان است که به همديگر مي گفتند به عنوان نمونه دو روايت اشاره مي شود:
روايت اول: فضل بن شاذان از محمد بن علي از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ نقل مي کند که حضرت فرمودند: ولي و حجت خدا بر بندگان و جانشين من، ختنه کرده و در شب نيمه شعبان 255ق نزديک طلوع فجر به دنيا آمد.[6]
يادآور مي شود که فضل بن شاذان هم عصر امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ مي باشد و پس از شهادت آن حضرت از دنيا رفته اند.
روايت دوم: از حکيمه خاتون است که مي گويد: امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ مرا به خانه خود خواند و آن شب 15 شعبان 255ق بود و به من خبر داد که امشب آخرين حجت الهي به دنيا خواهد آمد و نزديک طلوع فجر حجت خدا حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه شريف به دنيا آمد.[7]
اين روايت را شيخ صدوق و شيخ طوسي و ديگران با سندهاي صحيح نقل کرده اند:
دليل دوم: اين ديدگاه در کتاب هاي قديمي مانند اثبات الرجعه فضل بن شاذان آمده است و علاوه بر آن بزرگاني از اهل سنت در کتاب هاي خود به اين ديدگاه اعتراف کرده اند به طوري که در کتاب اصالت مهدويت در اسلام از ديدگاه اهل سنت به صد نفر از علماي اهل سنت اشاره شده است که همه آورده اند حضرت مهدي فرزند حسن بن علي عسکري در نيمه شعبان 255ق به دنيا آمده اند.[8]
خلاصه سخن اينکه ولادت امام زمان ـ عليه السلام ـ طبق روايات صحيح و غير قابل انکار و نيز ديدگاه اکثر علماي شيعه و اعتراف بزرگاني از اهل سنت در نيمه شعبان 255ق مي باشد. و چنين نيست که برخي مي پندارند، شيعه براي حفظ خطر از امام خويش، تاريخ ولادت را مخفي نگه مي داشتند، بلکه مردم بر اثر مخفي نگه داشتن امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ و شيعيان برجسته، ولادت امام زمان را از آنها و گاهي بر اثر فراموشي راوي در سال روز ولادت اختلاف داشتند و چون اين مسئله تاثيري در اصل اعتقاد به امامت امام معصوم نداشت، علما در رد و انکار تاريخ هاي ولادت زياد بحث نکردند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اتفاق در مهدي موعود، سيد علي اکبر قرشي.
2ـ اصالت مهدويت، لطف الله صافي گلپايگاني.
3ـ امام مهدي در آثار شخصيت هاي اسلامي، مومن بن حسن شبلنجي.
4ـ مهدويت از نگاه تشيع و تسنن، حسين رجبي.
پی نوشت ها:
[1]. مفيد، محمد، الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، ترجمه هاشم رسولي محلاتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، 1383ش، ج2،ص 476.
[2]. ر.ک: ابن حنبل، احمد، مسند احمد، بيروت، دارصادر، بي تا، ج1، ص99، و ر.ک: قزويني، محمد سنن ابن ماجه، بيروت، دارالفکر، بي تا، ج2، ص929، و ر.ک: صحيح ابن حيان، ج12، ص283، معجم الکبير طبراني، ج10.ص 132. و...
[3]. الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، همان، ج2، ص474.
[4]. ر.ک: صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر في امام الثاني عشر، قم، انتشارات حضرت معصومه، 1380ش، جزء 2، ص152.
[5]. نوري، حسين، نجم الثاقب، قم، مسجد جمکران، چاپ هفتم، 1382ش، ص45.
[6]. همان، ص25.
[7]. نجم الثاقب، همان، ص33.
[8]. فقيه ايماني، مهدي، اصالت مهدويت در اسلام از ديدگاه اهل سنت، بي جا، موسسه معارف اسلامي، چاپ اول، 1420ق، ص208.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات ـ حوزه علمیه قم