0

عبادت امیر المومنین امام على(ع)

 
e_nabizadeh
e_nabizadeh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 356
محل سکونت : تهران

عبادت امیر المومنین امام على(ع)

1ـ ابن ابى الحديد گويد :

او عابدترين مردم بود و بيش از همه نماز و روزه مى ‏گزارد و مردم نماز شب و ملازمت و آداب ورد خوانى و خواندن نافله‏ ها را از او آموختند. چه پندارى درباره مردى كه كار مراقبت از ذكر و اوراد خود به جايى رسيد كه در آن شب بسيار سرد در جنگ صفين زيراندازى برايش گستردند و در حالى كه تيرها در برابرش به زمين مى‏ نشست و از راست و چپ بر بيخ گوش او مى ‏گذشت به نماز مشغول شد و هراسى به خود راه نمى ‏داد و برنخاست تا از كار عبادت آسوده گشت ؟!

و چه پندارى درباره مردى كه پيشانى مباركش از سجده ‏هاى دراز مانند زانوى شتر پينه بسته بود ؟! و هرگاه در دعاها و مناجات هاى او ژرف بنگرى و بر مضامين آن مبنى بر تعظيم و بزرگداشت خداى سبحان و خضوع در برابر هيبت او و خشوع در برابر عزت او و تواضع و فروتنى و رام بودن در برابر خداوند آگاه شوى ميزان اخلاص حضرتش را خواهى شناخت و مى‏ فهمى كه اين دعاها و راز و نيازها از كدامين دل برخاسته و بر كدامين زبان روان گشته است.

به امام على بن الحسين (ع) كه نهايت عبادت را داشت گفتند :

عبادت شما را با عبادت جدتان چه قياس است ؟

فرمود : عبادت من در برابر عبادت جدم مانند عبادت جدم در برابر عبادت رسول خدا (ص) است. (1)

 

2ـ علامه مجلسى (ره) از حبه عرنى روايت كرده كه گفت :

در اين بين كه من و نوف در حياط قصر حكومتى خوابيده بوديم ناگاه متوجه شديم كه امير مؤمنان (ع) در آخر شب بيرون آمده ، مانند شيدا زدگان دست بر ديوار نهاده و اين آيات را مى ‏خواند : ان فى خلق السموات و الأرض ...، (2)

اين آيات را زمزمه مى ‏كرد و مانند كسى كه عقل از سرش پريده راه مى ‏رفت و به من فرمود : اى حبه ، خوابى يا بيدار ؟

گفتم : بيدارم ، شما كه چنين كنيد پس ما بايد چه كنيم ؟

حضرت ديده فرو بست و گريست ، سپس فرمود : اى حبه ، خدا را جايگاهى است و ما را نيز در پيشگاه خدا جايگاهى ، چيزى از اعمال ما بر او پوشيده نيست. اى حبه ، خداوند به من و تو از رگ گردن نزديكتر است. اى حبه هيچ چيز من و تو را از خدا پوشيده نمى ‏دارد.

سپس فرمود : اى نوف ، خوابى يا بيدار ؟

گفت : نه اى اميرمؤمنان ، خواب نيستم ، شما امشب مرا بسيار گرياندى !

فرمود : اى نوف ، اگر امشب از خوف خداى متعال بسى گريستى ، فرادى قيامت در پيشگاه خداوند ديده ‏ات روشن خواهد بود.

اى نوف ، قطره اشكى از چشم مردى از خوف خدا نريزد جز آنكه درياهايى از آتش دوزخ را خاموش مى ‏سازد.

اى نوف ، هيچ مردى نزد خداوند بزرگتر نيست از مردى كه از بيم خدا بگريد و در راه خدا دوستى و دشمنى كند.

اى نوف ، هركس در راه خدا دوستى كند و چيزى را بر دوستى او ترجيح ندهد و هر كه در راه خدا دشمنى كند و منفعتى از اين راه براى خود نجويد اينجاست كه اگر چنين باشيد حقايق ايمان را به كمال دريافته ‏ايد.

 

آن گاه آن دو را پند و اندرز داد و در پايان فرمود :

از خدا پروا داشته باشيد كه من شما را هشدار دادم. سپس به راه افتاد و در راه مى ‏گفت :

«كاش مى ‏دانستم كه آيا در هنگام غفلت من نگاه لطف از من بر مى ‏دارى يا به من مى ‏نگرى ؟

كاش مى ‏دانستم كه حال من در خواب هاى دراز و اندكى سپاس از نعمت‏ هايت چگونه است؟

به خدا سوگند در همين حال بود تا سپيده صبح دميد ... (3)

 

3ـ نوف در وصف حضرتش به معاويه گفت :

در هيچ شبى بسترى براى او نگستردند و هرگز در كاسه بزرگ (يا در وقت نيمروز) غذا نخورد. (4)

 

پى ‏نوشت ‏ها :

 

1) شرح نهج البلاغه 1/ .27

2) سوره آل عمران /190 به بعد.

3) بحار الانوار 41/ .22

4) همان / .23

پنج شنبه 16 مهر 1388  9:16 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها