0

مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم

ز چشم خویش ز داغت همیشه می جوشم

اگر چه نیست نصیب دو دیده ام رویت

ولی خیال جمال تو می برد هوشم

منی که سوخته این سینه ام ز سوز فراق

بیا و لحظه ی آخر مکن فراموشم

نبین که غرق سکوتم در این دو روزه ی عمر

پر از نوا و فغانم اگر که خاموشم

بیا و بر سر بازار و این گدا بنواز

که نقد جان به هوای نگات بفروشم

به شوق روز وصال تو یوسف زهرا

به نام نامی – یابن الحسن – به چاووشم

بیا و این شب جمعه ببر حرم جانا

که در هوای طواف حریم شش گوشم

چو نی نوای غم نینوا به سینه توست

شبیهتان ز غم جدتان سیه پوشم

خدا گواست که آبی اگر که بردارم

بدون یاد لبش قطره ای نمی نوشم

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:56 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

سائلی بیچاره ام در بین راه افتاده ام
بی کس و تنها شدم بی سرپناه افتاده ام

باید امشب گریه ی سیری کنم بر حال خود
بی حیایی کرده ام در قعر چاه افتاده ام

هر چه دادی آبرویم در عوض هر روز و شب
آبرویت برده ام حال از نگاه افتاده ام

دردسرشد این دو چشمی که به هرجارفته است
دیگر از حال دعا و اشک و آه افتاده ام

بر زبان گفتم تو را میخواهم اما در عمل
هی دلت خون کردم و در اشتباه افتاده ام

ناله هایم بین روضه بی اثر مانده ز بس
بعد هیئت ها دوباره در گناه افتاده ام

خسته ام از این گرفتاری ببین شرمنده ام
در بغل گیرم که من بی تکیه گاه افتاده ام

چاره ی کارم فقط راهی شدن تا کربلاست
باز یاد آن حریم و بارِگاه افتاده ام

خواب دیدم از دم باب الحسین بر سر زنان
رفتم و با گریه پایین پای شاه افتاده ام

وای از آن لحظه ای که خواهری ناله زده
بی برادر در میان یک سپاه افتاده ام

روح الله پیدایی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

هجر یار
چون ابر بهار در بهاران گریم
درهجر نگار بهتر از جان گریم

یادآور فصل رویش وآمدنش
بنشسته کنار چشمه ساران گریم

آبادی روز گار وحالم چه خراب
در کلبه ی انتظار،ویران گریم

نوغنچه ی عشق خود ببینم به بهار
نشکفته بود میان گلدان گریم

گویند بهار فصل عشق ومستی است
دور ازهمه عاشقان ومستان گریم

حالم به وصال او دگرگون گردد
تا نامده هجر او به پایان گریم

خوش حالتی است حالت دیدن یار
ازشوق نظر به روی جانان،گریم

شاعر : اسماعیل تقوایی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن

تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن

چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم

در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن

نه مقبلم نه کمیتم نه محتشم اما

به سوز شاعری محتشم حلالم کن

همه امید من این چشم های دریایی است

میان گریه شبی باز هم حلالم کن

تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی

به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن

مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان

تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن

به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش

تو را به حق دو دست قلم حلالم کن

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

عالم تمام , عطر خدا را گرفته بود
نور فلق , شکوه دعا را گرفته بود
می آمد از سما به زمین عشق برترین
آغوش مهر , ماه ولا را گرفته بود

شاعر : داود خلیلی کاوه

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:57 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

عالم تمام , عطر خدا را گرفته بود
نور فلق , شکوه دعا را گرفته بود
می آمد از سما به زمین عشق برترین
آغوش مهر , ماه ولا را گرفته بود

شاعر : داود خلیلی کاوه

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی؟

در این دل شکسته ام برو بیا نمی کنی؟

بهار آمده ولی خزان تر از خزان شدم

حقیقت بهارها نظر به ما نمی کنی؟

امیر بی قرینه ام، نشسته غم به سینه ام

غم فراق را بگو چرا دوا نمی کنی؟

همیشه خوبی مرا بزرگ جلوه می دهی

بدی این خراب را تو بر ملا نمی کنی

ز روی تو شدم خجل، نشسته کشتی ام به گل

مرا برای بندگی چرا جدا نمی کنی؟

اگرچه بنده ای بدم ولی نمی کنی ردم

اگر تو را رها کنم مرا رها نمی کنی

مرا برون زخانه ات نکرده ای عجیب نیست

عجیب این که بنده را عزیز خانه می کنی

به عبد رو سیاه خود همیشه لطف می کنی

اگر به تو جفا کنم به من جفا نمی کنی

منم گدای مادرت، سرم فدای مادرت

بخاطر همین مرا ز خود جدا نمی کنی

پس از گناه کردنم همیشه گفته ام به خود

کمی ز روی حجت خدا حیا نمی کنی؟

طبیب من حبیب من، مسافر غریب من

فدای غربتت که گریه ی شبانه می کنی

کنم به ناله زمزمه اغثنی یابن فاطمه

به حق شاه علقمه، مرا دعا نمی کنی؟!

من آشنای زینبم، متی ترانا... به لبم

دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی؟

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

کیست تا خانه ی ویران شده تعمیر کند

تا مرا بر در میخانه به زنجیر کند

گرچه موسی نشدم طالب خضر عشقم

تا که راه و روشم یکسره تغییر کند

آنکه بی درد بود، عشق نمی داند چیست

عشق هر تازه جوان را به خدا پیر کند

کاش یک باره دگر میکده را درک کنم

تا که ساقی دلم از باده ی خود سیر کند

من که دور از ادب میکده بودم چه کنم؟

تا به پیمانه مرا یار زمین گیر کند

وای اگر وقت گرفتار ی من در غفلت

آنکه منجی من خسته بود دیر کند

با همه پستی من یار مرا می خواهد

عاقبت هم نفس اوست که تاثیر کند

جای آنکه بشوم من ز حبیبم ممنون

اوست هر دم زمن غمزده تقدیر کند

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

غم فراق تو اصلاً برام كم نگذاشت

لبم كه خواست شكایت كند دلم نگذاشت

همیشه درددلم با تو نیمه كاره گذشت

لبم كه باز شد این دفعه گریه ام نگذاشت

زمانه باعث هجران نشد، خودم شده ام

گناه كارىِ هر روزه ى خودم نگذاشت

مرا ببخش كه از دورى ات نمى میرم

سرم دوید بسویت ولى پرم نگذاشت

اگر كه دیر رسیدم پرم وبالم شد

كمىِ فرصت دورى راه هم نگذاشت

به هركسى كه به فكرم رسید رو زده ام

ولى براى وساطت كسى قدم نگذاشت

به من نخواسته دادى، نگفته بخشیدى

بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت

همیشه زودتر از در زدن درى وا شد

مرا نگاه كریمت معطّلم نگذاشت

قرار بود كه قهرت مرا بسوزاند

دوباره سایه ى گلدسته ى حرم نگذاشت

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

عشق یک سینه ی پر از آه و یک دل بی قرار میخواهد

خواب راحت برای عاشق نیست عاشقی حال زار میخواهد

دیدن یارگرچه شیرین است نیست عاشق کسی که خودبین است

حرف عشاق واقعی این است هرچه میل نگار میخواهد

مدتی هست یادمان رفته پسری مانده از تبار علی

او که مثل حسن برای قیام بی سپاه است و یار میخواهد

یار هرکس به غیر او بودیم دل به هرکس به غیر او دادیم

چه کسی را عزیز تر از او دل از این روزگار می خواهد؟

چند روزی به سمت آقاییم چندماهی به سمت دنیاییم

بی تفاوت به اینکه جاده وصل قدمی استوار می خواهد

خوش به حال مدافعان حرم عشق را در عمل نشان دادند

تا بفهمیم یوسف زهرا عاشقی جان نثار میخواهد

شیعه تنهاست یا اباصالح با همان هیبت علی برگرد

گردن دشمنان آل الله گردش ذوالفقار میخواهد

گر بگویی بمیر، میمیرم بین دستان توست تقدیرم

عبد بی دست و پا برابر تو کی ز خود اختیار می خواهد

منتقم! جان مادرت زهرا بازگرد و بگو به آن دونفر

زدن بانویی بدون پناه قلب تاریک و تار میخواهد

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

دل شده بی قرارِ چشم ترم

اشک باشد عیارِ چشم ترم

شد خزان روزگارِ چشم ترم

تا بیاید نگارِ چشم ترم

برترین مستحب دعای فرج

خوانده ام روز و شب دعای فرج

گرچه شد ذکر لب دعای فرج

گریه ام شد شعار چشم ترم

هست دنیا برای من محبَس

طعنه خوردم ز هر کس و ناکس

خسته گردید جمعه ها از بس...

...که گرفت استخاره چشم ترم

تا نمردم بیا عنایت کن

این گدا را خودت هدایت کن

اصلا امشب مرا فدایت کن

بنشین در کنارِ چشم ترم

برسان بر گدا وصالت را

نبر از خاطرم خیالت را

گل نرگس بگو جمالت را...

...کی کند پس نظاره چشم ترم؟

من اسیر و فقیر یک نظرت

نام من را ببر تو در سحرت

یا ابانا فدای چشم ترت...

..‌.چشم من، چشمه سار چشم ترم

ای نگارم! چرا نمی آیی؟

شهریارم! چرا نمی آیی؟

بی قرارم، چرا نمی آیی؟

کی میایی بهارِ چشم ترم؟

آخرش من تو را نمی بینم

"فتصدّق" ببین که مسکینم

بعد مرگم بیا به بالینم

فاتحه خوان نثارِ چشم ترم

مادرت پشت در تو را می خواند

عرش حق را صدای او گریاند

سوز صوتش دل مرا لرزاند

روضه خوان شد دوباره چشم ترم

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  11:59 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-تاجگذاری

 

سپیده سر زد از بیت امام عسکری امشب

کرم می آید از سوی شما از هر دری امشب

ملائک گرم ذکر یا حسن هستند از ماتم

ولی روح پدر مشغول ذکر دیگری امشب

که ای جان پدر ، ای نور امیدم بیا بابا

که در روی تو میبینم جمال حیدری امشب

بیا ای منتقم چشم انتظارت حضرت زهراست

اجابت میشود گویا دعای مادری امشب

مگر تکرار میگردد به تو معراج پیغمبر

که حتی از پر جبریل هم بالاتری امشب

بیا که با قدم هایت بشر بیدار میگردد

بیا که بعثت پیغمبران تکرار میگردد

تداعی میکند لبخند تو لبخند زهرا را

جهانی چشم شد بیند مگر فرزند زهرا را

که او با ذوالفقار مرتضی از راه می آید

همان روزی که می بندد به سر سربند زهرا را

همه عالم شود دلداده ی روی درخشانش

که میبیند خدایا دلبر و دلبند زهرا را

تو در حصن دعای وان یکاد مادرت هستی

دگر چشمی نمیگیرد به تو ، این بند زهرا را

برای با شما بودن دلیل محکمی دارم

اگر باشی به روی زخم قلبم مرحمی دارم

برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد

زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد

چه رویی دلربا داری ، چه گیسویی رها داری

قیامت زودتر از موعدش این بار بر پا شد

شما صاحب زمان نه حضرت صاحب دلان هستی

که معنای حقیقی ولایت در تو معنا شد

چنان بنده نوازی میکنی کز مهر و احسانت

غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد

خدا را شکر ماهم نوکر این آستان هستیم

که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد

قلم بر دفترم چرخید نامت بر زبان آمد

کرامت کردی و بر پیکر این مرده جان آمد

 

احمد ایرانی نسب

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامت

می خواستند حق تو را هم قضا کنند
کَذاّبها کجا و عبای امامت

 

ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما عهد بسته ایم به پای امامتت

از روز اولی که رسیدیم زین جهان
گشتیم آشنا به صدای امامتت

این روزها هوای تو را کرده ام بیا
ماییم یاکریمِ هوای امامتت

آقا بیا تقاصِ شهیدان به پای توست
آقا فدای کرببلای امامتت

تا روزِ بازگشتِ تو سیدعلی شده
پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت

رضاباقریان

 

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

بر عرش زعامتت مبارک آقا

بر خلق امامتت مبارک آقا

این جامه سبز نور که دست خدا

پوشیده به قامتت، مبارک آقا

علی اکبر شجعان

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-عید تاجگذاری

سازگار

          والطور دل به طور ولایش اقامت است
                     واللیل لیلۀ شرف است و کرامت است
                 والعصر عصر منزلت است و زعامت است
                  والشمس روز جلوۀ شمس امامت است

 

عید خدای عزّوجلّ عید احمد است
عیـد غدیـر دوم آل محمّـد است

عید صعود آدم و میلاد خاتم است
عید نزول حضرت عیسی ابن مریم است
عید ظهور منجی اولاد آدم است
یک عید نه، تجلی اعیاد عالم است

 

شب رخت بسته صبحدم نصر آمده
عیـد امــامتِ ولــیِ عصــر آمده

عید امید سلسلۀ انبیاست این
عید نزول مصحف نصر خداست این
ای اهل آسمان و زمین عید ماست این
  مستضعفان به پیش! که عید شماست این

 

عالم به ظلِّ رایت توحید مهدی‌اند
اعیـاد مـا مقدمـۀ عید مهدی‌اند

مهدی که سکۀ ابدیت به نام اوست
مهدی که حکم آدم و خاتم پیام اوست
مهدی که آرزوی خلایق قیام اوست
مهدی که منجی بشریت نظام اوست

 

پیراهـن بلنـد امامـت بـه پیکـرش
شمشیر شیر حق به کف عدلْگسترش

بر اوج کائنات لوای گشاده‌اش
آزادگان به سلسله گردن‌نهاده‌اش
سرهای سرکشان به زمین اوفتاده‌اش
گویی که بسته کار فلک با اراده‌اش

 

هـر چند شهـر کوفـه بوَد پایگاه او
یک لحظه هست بر همه‌عالم نگاه او

 

او شهریار عالم و عالم حضور اوست
خورشید را بشارت صبح ظهور اوست
سروِ قد کلیم خدا، خم به طور اوست
نعش ستمگران همه فرش عبور اوست

 

بوجهل‌ها به چرخ کشد سر، خروششان
«تبت یدا ابـی لهب» آید به گوششان

گیرید از جمال محمّد نشانی‌اش
بر تن چو انبیاست لباس شبانی‌اش
چشم زمین به شعشعۀ آسمانی‌اش
بر چهره بنگرند به سن جوانی‌اش

 

خوبان گرفته جان پی قربانی‌اش همه
پیران دهـر طفل دبستـانی‌اش همه

اوّل به کعبه عالمیان را صدا کند
خود را معرفی چو رسول خدا کند
با یک ندا قیامت کبری به‌پا کند
ملک حجاز را نفسش کربلا کند

 

باشد همـاره پشت سر او دعای ما
او پای کعبه روضه بخواند برای ما

آن روز روز عزّت و اقبال می‌شود
مفتوح، باب کعبۀ آمال می‌شود
با نطق او خطیب حرم لال می‌شود
روز ولایتِ علی و آل می‌شود

 

سـازد بـرای فتـح فراهـم زمینه را
تسخیر می‌کند به سپاهش مدینه را

بر تشنگان سقایت جام ولا کند
بعد از مدینه رو به سوی کربلا کند
ننگ بنی امیه همی بر ملا کند
نابودشان به تیغۀ شمشیرِ «لا» کند

 

دریا کند ز اشک مصیبت دو عین را
گیرد به دوش پرچم سرخ حسین را

ای آه سینه‌سوز علی ذوالفقار تو
ای آل فاطمه همه امیدوار تو
با یک نفس تمام خزان‌ها بهار تو
شمشیر انتقام تو چشم انتظار تو

 

«یاصاحب‌الزمان به ظهورت شتاب کن»
«عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن»

باز آ که فتح با دم تیغت خدا کند
باز آ که شیعه در قدمت جان فدا کند
باز آی تا مسیح به تو اقتدا کند
تا کی تو را امام شهیدان صدا کند؟

 

بازآ که سینـۀ شهـدا بی‌‌قرار توست

بازآ که چشم فاطمه در انتظار توست

تو غایب استی و دل عالم اسیر توست
بالله قسم سلالۀ آدم اسیر توست
بیش از هزار سال محرّم اسیر توست
یک عمر طبع خستۀ «میثم» اسیر توست

 

تنها امیـد آل پیمبـر تویی تویی
  منجی خلق اوّل و آخر تویی تویی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  12:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها