0

مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

از دوری یار اشک نم نم داریم

از هجر فقط روضه دمادم داریم

این نیمه تمام باشد امّا آقا

تا روز ظهور راه پر خم داریم

 

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

رمضان آمد و از یار خبر نیست که نیست
پدری خوب ولی وقت سحر نیست که نیست
در مناجات بسی گفته ام عجبل فرَجَک
در دعاهای من انگار اثر نیست که نیست
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

تمام راه ظهور تو با گنه بستم/ دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم.

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم/ دعا براي تو بازيست راست مي گويم.

اگرچه شهر براي شما چراغان است/ براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

 

تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گويم

اگرچه شهر براي شما چراغان است
براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم

من از سياهي شب هاي تار مي گويم
من از خزان شدن اين بهار مي گويم

درون سينه ما عشق يخ زده آقا
ت تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست
ب براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست

(سیدامیرحسین میرحسینی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم
گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم
گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم
گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم

 

گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند
گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم
گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند
گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم
گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو
گفتا که من شب و روز در انتظار یارم
گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری
گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم
گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم
گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری
گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است
یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟
یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است
گریه ... فراق ... گریه ... فراق ... این چه رسمی است؟!
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول می روم امّا دعای تو...
...در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
شاعر:محمدفردوسی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

مینویسم از دلــــــــم شایـــــــد که دل شادان کند

یاد رویت مرهمی بــــــر آن غـــــــم هجران کند

مینویسم تا کـــــــــه جمله هـر کـــدام از عاشقان

بشنوند و خوانــدن آن چشمشان گـــــــــریان کند

 

هـــــــــر زمان امید دارم بــــــر وصالت میرسم

غافل از آنـــــــــم فراقت این دلـــــــــم نالان کند

ترسم این عمــــر از غمت روزی به پایانش رسد

آرزوی وصل تـــــــو چشم مرا حیـــــــران کند

من که عمـــری عشق را بیهوده می انـــــگاشتم

فاش گویم کاین تــــــــــــواند درد من درمان کند

ماهروی خوب من در دل غــــــــم عشق تو بود

شاید آن روزی کــــه بیند دیــــــــده ام تابان کند

 

گــــــرچه میدانم به مشتاقی رویت مانـــــــده ام

می رسد موعود دیـــــــــــدارت سرم سامان کند

کاش میشد زنــــــــــدگی اینقدر تلخی ها نداشت

تا تواند دل غــــــــــم هجر تــــــــو را پنهان کند

حسرت دیــــــــــدار رویت روز تا شب طی شود

هر سحر ساعی بــــــــــدان جان در بر جانان کند

شاعر:مسعود مسجدی(ساعی)

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

دارد حنای توبه و شرمی که داشتم |
پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود |

با هر گناه فاصله می گیرم از شما |
کم کم وجب وجب، دو سه فرسنگ میشود.

 


 

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
شیطان دوباره دست به نیرنگ می شود

نقشه کشیده است مرا دشمنت کند
با لشگر گناه هماهنگ می شود

دارد حنای توبه و شرمی که داشتم
پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود

با هر گناه فاصله می گیرم از شما
کم کم وجب وجب، دو سه فرسنگ میشود

اشکم چه شد؟! به جان تو باور نداشتم
روزی دلم ز فرط حسد سنگ می شود

آقا ببخش، بسکه سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ می شود

وحید قاسمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

صحن آبی ، آبی فیروزه ای

عشق آبی ، بی تابی فیروزه ای

آسمان هشتم اینجاس ، گنبد آبی تو

نوکران روسیاه و جمکران آبی فیروزه ای

 

جمعه ها و جمعه ها و جمعه هاس

 

 

من میان هفته هایت گم شدم

خواستم پیدا شوم پنهان من

زائر آبی شهر قم شدم

ماه شدی و قم برایت آسمانی ساخته

کم شدم در خود خداوند جمکرانی ساخته

جمکران ؛ یاقوت آبی زمین

جانماز مرد سجاده نشین

صبح جمعه ، صحن آبی و دعا

جمکران ، پرواز ، قم تا کربلا

باز عطر سیب پیچید و هوایی تر شدم

باز از جمع تمام زائرانت پر شدم

بغض شدم ، آبی شدی ، باران شدی

غم شدم ، آرامشم! درمان شدی

جمعه ها هی می رسند و می روند

باز حس بی کسی ، دلواپسی

کال ماندم در مسیر دیدنت!

سیب سرخ فاطمه کی می رسی؟!

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
سپند وار زکف داده ام عنان بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
زجام عشق لبی تر نکرد جان بی تو

 

چون آسمان مه آلوده ام زتنگ دلی
پراست سینه ام از اندوه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق
ســــر بهـــار ندارند بلبـــلان بی تو
لب از حکایت شبهای تار می بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو
چو شمع کشته ندارم شراره ای به زبان
نمی زندسخنم آتشی به جان بی تو
ز بی دلی و خموشی چو نقش تصویرم
نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم
چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو
گزاره غم دل را مگر کنم چو امین
جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

آمد و گل افشان کرد، باغ باور ما را  
بر دودیده بنشانید، این بهار زیبا را

آشناتر از خورشید، در شبان ما تابید  
مژده داد پایانِ رنج شام یلدارا

 

باصفاتر از شبنم، بیریاتر از مهتاب  
آمد و قرار آورد، جان نا شکیبا را

 

از دیار آبیها،شهر روشناییها  
جرعه بقا آورد، تشنگان شیدا را

دست مهربانش را،سایه ساردلهاکرد  
چاره کرد غم های بی کرانِ دلها را

از نگاه اوخواندم، رمزوراز پنهانی  
در نگاه او دیدم، معجز مسیحا را

در صفای چشمانِ از ستاره سرشارش  
میتوان تلاوت کرد، آیه آیه دریا را

صبح روی زیبایش، خنده شکوفایش  
مرهم پریشانیست، خستگان تنها را

لحظه لحظه دیدارش،فرصتی تماشاییست  
عاشقانه دریابید! فرصت تماشا را

رمز یک معما بودمطلع درخشانش  
جز خدا نمیداند، رمز این معما را

منبع.سایت اشعارمهدوی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

ایـن کـوزه تـرک خــورد چـه جـای نـگـرانـیـسـت؟!/مــن سـاخـتـه از خـــــــاک کـویـرم کــ ه بـمـیــرم.

خــامـوش نـکـن آتـــــــــــش افــروخـتـــــه ام را/بـگـذار بـمـیــرم کــ ه بـمـیــرم کــــ ه بـمـیــــرم...

 




در راه رسیـدن بــ ه تـــو گـیـرم کــ ه بـمـیـــــــرم

اصـلا بــ ه تـــو افـتـــاد مـسـیـرم کــ ه بـمـیـــــرم

 

یـک قـطـره ی آبــــم کــ ه در انـدیـشـه ی دریــــا

افـتـادم و بـــایـد بـپـذیــرم کـــــ ه بـمـیـــــــــــرم

 

یا چـشـــــم بـپـوش از من و از خـویـش برانــــــم

یــا تـنــگ در آغــــــوش بـگـیـرم کــــ ه بـمـیــــرم

 

ایـن کـوزه تـرک خـورد چـه جـای نـگـرانـیـسـت؟!

مــن سـاخـتـه از خـــــــاک کـویـرم کــ ه بـمـیــرم

 

خــامـوش نـکـن آتـــــــــــش افــروخـتـــــه ام را

بـگـذار بـمـیــرم کــ ه بـمـیــرم کــــ ه بـمـیــــرم !


            ** استــــاد فــاضــــل نــــظـری **

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

سحر ندارد شب فراغت
نشسته بر دل غمی ز داغت
بگو بگیرم ز که سراغت
به جستجویت به کوه و صحرا

 

ای گل زهرا، ای گل زهرا
به کوه و دریا،به دشت و ساحل
که دیدن تو نگشته حاصل
چه بوده آقا دلیل فاصل
بیا تو مولا زپشت ابرا
ای گل زهرا،ای گل زهرا
تویی قرار و تویی شکیبم
بدون تو من،به غم نصیبم
تویی طبیب و،تویی حبیبم
ز هجر تو من،اسیر غم ها
ای گل زهرا،ای گل زهرا
همیشه خواهم، من از خدایم
که از غم و درد کند رهایم
عجل ولیک،شده دعایم
اللهی گردد ظهورت امضاء
ای گل زهرا،ای گل زهرا
شب فراقم،اگر شود سر
چو دیدن تو شود میسر
رویم مدینه مزار مادر
که قبر زهرا کنی هویدا
ای گل زهرا،ای گل زهرا

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

کنار پنجره ی انتظار بنشینم
که شاید از تو خبر آید و رخت بینم

من از تمامی گل های باغ سبز دلم
همیشه یک سبد از نرگس تو می چینم

 


اگر سوال بپرسند ز مذهبم گویم
که عشق مهدی صاحب زمان بود دینم

چه سرّی است چه رازی است بین دل ها که
غروب جمعه ی هر هفته سرد و غمگینم

به جز تو با چه کسی درد دل کنم گویم
که از خطا و گناهان چقدر سنگینم

بیا که بی تو شب غصه ها سحر نشود
بیا که آمدن توست رمز تسکینم

***

میان هر تپش قلبم این نماهنگ است
بیا که زندگی بی حضور تو ننگ است

علی اکبر حائری

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:28 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

خوش آن جمعه ی موعود ،که آیی گل نرگس
به درد دل مردم،دوایی گل نرگس
همه بنده عالم و آدم،همه بنده مفلس
کجایی گل نرگس،کجایی گل نرگس

شب هجرانت ای گل ،اللهی که شودطی
نه صبر و نه شکیبایی،نه خم نه باده نه می
عیار تو طلاو،عیار دلم از مس
کجایی گل نرگس،کجایی گل نرگس
منم مست سبویت،منم عاشق کویت
منم دیده به راهت،منم به جستجویت
خوش آن جمعه که مولا،کنم عطر تو را حس
کجایی گل نرگس،کجایی گل نرگس
همه با دل مضطر،زنیم صدایت آقا
برای فرج تو؛کنیم دعایت آقا
نظر کن گا زهرا،به این محفل و مجلس
کجایی گل نرگس،کجایی گل نرگس

شاعر: روح الله گائینی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:29 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

چه  نذرها   كه  نكردم  براي  آمدنت
بيا   عزيز   كه   جانم   فداي   آمدنت

ببين كه در شب تاريك بي شما بودن
گرفته  دست   به   بالا  گداي  آمدنت

 


غروب جمعه رسيد و پگاه ندبه ي صبح
گذشت  و  من نشنيدم صداي آمدنت

در   اوج   گريه   نوشتم   برايتان  آقا
خدا  كند  كه  بميرم   به  پاي  آمدنت

ميان  سجده ي  باراني ام  براي شما
دعاي  عشق  بخوانم  ،  دعاي آمدنت

زمانِ    آمدنت   را   كسي    نمي داند
خدا   ،  غريب ترين   آشناي   آمدنت

براي   آمدنِ    تو     نشانه ها    دادند
مفيدها   پيِ   آن   كوچه هاي   آمدنت

هواي قلب من از دوري تو دلگير است
صفا   بيار  خودت   با   صفاي   آمدنت

تمام ترسم از اين است بي شما بروم
خودت بگو كه كجايم ، كجاي آمدنت؟

نگاه  گرم  زمين  از  فِراق بيمار است
خدا  شفا  دهدَش   با   دواي   آمدنت

شدم (اسيرِ) همين هفته هاي پيوسته
(( چه نذرها كه نكردم براي آمدنت ))

حمید رمی

 
 
سه شنبه 2 خرداد 1396  10:29 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها