0

مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

روزا بی تو شبیهه شام تاره
دلم  آروم نداره،بی قراره
یکی کاشکی اَزَت خبر بیاره
کجایی همه ی دار و ندارم
بهار اُمد، بهارم
توی سینه ام، یه قلب خسته از زمونه دارم
دلم برات می خونه تو کجایی
چشام کاسه ی خونه تو کجایی
با خنده ات همه آسمون می خنده
گل بارون می خنده
تو که شادی، گل های باغچه ی خونه مون می خنده
باگریه ات کار دنیا اشک و آهه
برام خنده گناهه،غم نبینی
اگه گریه کنی روزم سیاهه
دلم برات می خونه تو کجایی
چشام کاسه ی خونه تو کجایی
گمون کنم بدونم كه کجایی
تو مجلس عزایی
یامدینه هلاک گریه های بی صدایی
تو دستات پر زخمیه کبوتر
تو چشمات غم حیدر
باعمامه ات، داری می گیری خون از لب مادر
مادر برات می خون تو کجایی
چشام کاسه خونه تو کجایی
چشای مرتضی چشمه ی زمزم
داره می باره نم نم
می گه زهرا، چقدره خوش بودیم منو تو با هم
تو آسمون من تا زد سپیده
رسیدی قد كشیده
ولی امشب داری میری با این قد خمیده
دلم برات می خونه نرو زهرا
چشام كاسه ی خونه نرو زهرا
ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی
من ماندم و زینب تو
خون می چكد از لب تو
زهرا مرو
داغت كه با سكوت سبك تر نمی شود
حرفی بزن جواب كه با سر نمی شود
حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو
می دونی خانم یتیم بزرگ شد،به خاطر همین برا بچه هاش خیلی گریه كرد
حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو
از هیچ كس برای تو مادر نمی شود
از آفتاب آن طرف شهر، از اُحد
از اشك زیر سایه كه دیگر نمی شود
از مردم از عیادتشان راستی بگو
كی گفته بود فاطمه بهتر نمی شود
باآیه آیه ی عمرت نوشته ای
بی خود مقام فاطمه كوثر نمی شود
من هیچ محض خاطر این بچه ها بمان
باشد دوباره فاطمه با سر نمی شود
باید برم،بمونم غربت تو رو ببینم
می خواهم از غمت نخورم بر زمین
ولی هر بار میرسم جلوی در نمی شود
در بسترت به چشم من انگار زینبی
آدم سه ماهه این همه لاغر نمی شود

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

آید آن صبح درخشانی که من می خواستم 
روشنی بخش دل و جانی که من می خواستم
از نسیم جان فزای گلشن آل رسول    
بشکفد گل های بستانی که من می خواستم
از بهارستان عشق و گلشن آل علی     
آمد آن سرور خرامانی که من می خواستم
سالها در خلوت دل اشک حسرت ریختم 
تا که آمد ماه کنعانی که من می خواستم
دیده یعقوب جان من از او شد پر فروغ   
کآمد آن خورشید رخشانی که من می خواست
سر به زانوی ندامت می زنم در پای دوست  
تا رسد دستم به دامانی که من می خواستم
چون امینی همت از پیر مغان کردم طلب
بافتم آن گوهر جانی که من می خواستم 
شاعر:امینی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:44 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

عادت شده اینگونه سخن گفتنم ای دوست
سیمای دلم بود همی خُلقم و خویم
در میكده ی عشق دگر باره  نگویم
كز عشق نگویم دگر از عشق نگویم
عشاق اگر لقای تو را آرزو كنند
باید ز خون خویشتن اول وضو كنند
كفر است در شریعت و آیین عاشقی
از دوست غیر دوست اگر آرزو كنند
بعد از هزار سال ز خاك شهید عشق
یابند بوی خون اگر آن خاك بو كنند
زخم خندگ تو بهبودیش مباد
گر جز به تار طرّه ات او را رفو كنند
ترسم اسیرو عاشق وشیدای خود شوی
گر با جمالت آینه را روبرو كنند
هر موی من ز زلف تو دارد شكایتی
كو فرصتی كه شرح غمت مو به مو كنند
شاعر:وفایی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

غم مخور ای منتظر فارغ شوی از انتظار               
منتظر آید مباش اینسان تو بی صبر و قرار
از فراقش روز و شب نالان و مجنون وار باش       
هجرتش آید بسر آن یوسف نسرین عذار
گو به اغیار و رقیبان سرزنش را کم کنید         
خواهد آمد مصلح دنیا شه ذوالأختیار
می نماید ملحدین را سر به سر بی دست و سر    
عاقبت می آید آن قسمت نمای خلد و نار
ناصرا جاوید نبود این سرای حیله گر
لیک این چند بیت اشعار از تو ماند یادگار

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

ای یار خوش سیما بیا ای درّ بی همتا بیا    
مهدی بیا مهدی بیا
مهدی بیا مهدی بیا
ای مظهر ذات خدا ای شهر یار ما سوا   
مشکوة نور کبریا ، ای قبله ی دل ها بیا
مهدی بیا مهدی بیا 2
ای مصلح دنیا و دین ای مقتدای متقین 
ای رهرو و اهل یقین ای رهبر دنیا و دین
مهدی بیا مهدی بیا 2
ای سرور کل جهان ای پادشاه انس و جان 
ای حامی ما بی کسان مهدی بیا مهدی بیا
مهدی بیا مهدی بیا 2
ای حجت ثانی عشر ای پادشاه بر و بحر   
ای رهبر والا گهر مهدی بیا مهدی بیا
مهدی بیا مهدی بیا 2
دلدادگان روی ِ تو پویای راه کوی تو 
امیدشان بر سوی تو مهدی بیا مهدی بیا 2
مهدی بیا مهدی بیا 2
ای رهبر والا مقام ای مقتدای خاص و عام   
ای خسرو ذوالأحترام مهدی بیا مهدی بیا

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

خسته گان عشق را  ایام درمان خواهد آمد  
غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد
آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم    
که شفا بخش دل امیدواران خواهد آمد
بلبل شوریده دل را از خزان برگو ننالد         
باغ و صحرا سبزو این دنیا گلستان خواهد آمد
بوی پیراهن رسید و زین بشارت گشت معلوم   
یوسف گمگشته سوی پیر کنعان خواهد آمد
دردمندان مستمندان بی پناهان را بگوئید    
مصلح عالم پناه بی پناهان خواهد  آمد
سخت آمد طول غیبت بر تو می دانم مخور غم 
موقع افشای این اسرار پنهان خواهد آمد
تلخی هجران شود شیرین بروز وصل جانان  
صبح صادق از پی شام غریبان خواهد آمد
کاخ های ظلم ویران می شود بر فرق ظالم  
مهدی موعود غمخوار صعیفان خواهد آمد
نیست شک از عمر این دنیا اگر یک روز ماند 
ذات قائم حجت خلاق خواهد آمد
صبر کن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته   
مهدیت با شیشه ی دارو و درمان خواهد آمد
آن قدر آخر منال از ضربت بازو و پهلو        
مونس تو پادشاه دلنوازان خواهد آمد
محسنا از ضربت مسمار گر مقتول گشتی   
عن قریبا داد خواه بی گناهان خواهد آمد
اصغرا از ضربت زخم گلو دل را مسوزان       
عاقبت مرحم گذار زخم پیکان خواهد آمد
گفت با زینب رقیه یک شبی در شام ویران    
عمه بابم کی به سروقت یتیمان خواهد آمد
کودکان شام هر یک با پدرها سوی منزل
باب من کی بهر دلداری طفلان خواهد آمد
شاعر:هاشمی خراسانی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

بیا كه بی تو دلم سخت زارو غمگین است
بیا كه بار جدایی عجیب سنگین است
بدون بودن تو لحظه های من تلخ است
بیا كه زندگی ام با تو سبز و شیرین است
در این دیار همه طالب ظهور تو أند
كه كوچه كوچه ی این شهر غرق آذین است
اگر چه بردن نام تو سربلندم كرد
ولی سرم ز گنه در برتو پائین است
كجا روم؟ چه كنم؟ با كه درد خود گویم؟
جدایم از توو از چه سزای من این است؟‍َ
كسی كه عشق نورزد به نام نامی تو
به قول اهل محبت چقدر بی دین است
از عشق نگویم دگر از عشق نگویم
در كلبه ی ویرانه دگر عشق نجویم
آری همه دم گفت از این واژه ی بی رحم
پنهان شده  در عمق دلش رحم  نپویم
من رُفته بُدَ م راه، ز گرد رخ پر آب
اما چه كنم  گرد گرفته  همه  رویم
عشاق ز میخانه چه مستانه  برونند
آنان چو به یك  حادثه آیند  بسویم
نوشیدم از آن باده ی  معشوق كه هر دم
بر باد دهد پود و همی تار سبویم
این گل، گل عشق است كه روییده به قلبم
من عطر گل عشق به والله  نبویم
گمگشته ی عشق دگران بودم  وهرگز
آگاه نبودم  كه خودم  عاشق اویم

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است  
گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت    
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو خوش تر ز شادمانی     
گفتا که در ره ما غم نیز شادمانی است
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم      
گفت آن که سوخت او را کی نادی فغان است
گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی    
گفتم نفس همین است ؟ گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از من  
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غم خانه ی تو جان است 
شاعر:فیض کاشانی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:45 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

تا کی بگویم ای خدا ، ابن المعز الاولیا     
پروردگارا عمرم سرآمد مهدی نیامد مهدی نیامد
جان بر لب آمد مهدی نیامد 2
از هجر او افروختم آتش گرفتم سوختم    
پروردگارا عمرم سرآمد مهدی نیامد مهدی نیامد
جان بر لب آمد مهدی نیامد 2
من عاشق افسرده ام از هجر رویش مرده ام  
پروردگارا عمرم سرآمد مهدی نیامد مهدی نیامد
جان بر لب آمد مهدی نیامد 2

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

مژده  ای دل مشتاقان بسر خواهد رسید                
وز پس این تیره شب تابان سحر خواهد رسید
ای زبان کم  شکوه کن از تلخی ایام هجر                 
دوره ای شیرین تر از شهد و شکر خواهد رسید
دیگر ای چشم از اسف برما مکن طوفان نوح       
کآرزوی دل امید جان ز در خواهد رسید
خویش را ای جان مسوزان در شرار اشتیاق         
کان همایون شاهد دور از نظر خواهد رسید
دیگر ای یعقوب سیل اشک در دامن مریز       
یوسف گم گشته خندان از سفر خواهد رسید
نا امید و خسته در صحرای مپوی ای کاروان       
رهبر گم گشتگان در بدر خواهد رسید
بی کس و بی چاره را گو از تجاوز ها منال           
داد خواه بی کسان خون جگر خواهد رسید
گر ز طغیان تم ها بر لب آمد جان چه باک
مصلح کل منجی نوع بشر خواهد رسید

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

شهرمان بی تو ملال انگیز است
كاسه ی صبر همه لبریز است
آسمان دلمان بارانی
فصل هامان همگی پاییز است
سال هایی كه نبودید هزار
عمر ماها به خدا ناچیز است
فال حافظ زدم و در گوشم
عاقبت آمدنت آویز است

شاعر:روح الله گائینی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

از نظرم چو می روی ای مه بی نظیر من  
می روی و نمی رود نقش تو در ضمیر من
بی تو اگر بیفتد دست غمت ز پا مرا      
کیست در آن فتادگی غید تو دستگیر من
مرغ دلم اسیر شد در قفس فراق تو       
چند بود در این قفس مرغ دل اسیر من
هر بصری نمی توان دید جمال روی تو    
ده بصری که بنگرد چشم و دل بصیر من
گفتمش از جفای تو بر دگری کنم نظر
گفت بناز فرصتا نیست کسی نظیر من         
شاعر:فرصت

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:46 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

من نگویم از شمایم، لیك عمری با شمایم
سائلی بودم شما دادید جا در این سرایم
در میان آشنایان بوده ام نا آشنایی
كرده احساس شما با آشنایان آشنایم
بر درِ این خانه از لطف شما دارم سِمَت ها
كاسه لیسم،خاك بوسم،سائلم،عبدم،گدایم
روز اوّل عاشق كردید و دل بردید از من
با عنایات شما،تا روز آخر با شمایم
بند بندش را جدا سازم ز هم با تیغ آهم
هر كه خواهد از تولّای شما سازد جدایم
كرده عمری گردنم عادت به زنجیر محبت
وای اگر فردا كنید ای آل پیغمبر رهایم
دل به دنبال شما و من به دنبال دل استم
خانه بر دوش شما گشتم نمی دانم كجایم
در مقام گوشه گیری كرده ام  سِیر جهان را
گه مدینه،گه نجف،گه سامره،گه كربلایم
گاه گِرد كعبه می گردم،گهی در كاظمینم
گاه در خاك خراسان،آستان بوس ِرضایم
گاه بر دورِ سرِ مهدی زند پر مرغ روحم
گاه مجنون خیال ِ آن جمال دلربایم
« آلوده دامانم كه از لطف و كرامت
مِهر آل الله را كردند از اوّل عطایم
شاعر:غلامرضا سازگار

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

نیست ای دوست به جز مهر تو اندر دل ما    
بسرشتند مگر مهر تو اندر دل ما
آرزویم همه آن است که در نیمه شبی    
روشن از شمع جمال تو شود محفل ما
گرنه مائیم سمندر چو سمندر شب و روز   
از چه در آتش  عشق تو بود منزل ما
باز عشقت بدلم بس که گران شد تر سم    
ناقه هنگام سواری نکشد محمل ما
کاشتم تخم وفا شوقی و در مزرع دل
هیچ غیر ازغم و اندوه نشد حاصل ما 
شاعر:امام خمینی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:47 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

دل ما و كویر تفته؟ برگرد
خدا را ای بهار رفته برگرد
تمام جمعه ها را صبر كردیم
اقلا ً جمعه ی این هفته برگرد
تمام عمر بی لبخند سخت است
به لبخند خودت سوگند، سخت است
برای دیدنت تا جمعه ی بعد
تحمل می كنم هر چند سخت است
جهان در حسرت آیینه مانده ست
گرفتار غمی دیرینه مانده ست
شب تلخی ست بی تو بودن ما
بگو تا صبح چند آدینه مانده ست
به مهر این و آن عادت ندارم
به حرف دیگران عادت ندارم
به سایه سار امنی در شب زخم
به غیر جمكران عادت ندارم
دلم هرچند بی نام و نشان است
دچار گریه های بی امان است
دلم دل تنگ باران است امشب
سرش بر شانه های جمكران است
شاعر:سید حبیب نظاری

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  4:47 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها