0

مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

قامت افراخته از پشت اُفق بالايت
صبح، سر مي‌زند از بارقۀ سيمايت
چه صبورانه، گذر مي‌کند از کوه و کُتل
از پس گردنه‌ها، گام زمان پيمایت
شب، به هم بافته، بر شانۀ فرداي سپيد
بافۀ نور، از آن سايۀ گيسوهايت
در فراسوي افق، شورش توفان پيداست
شده آغاز مگر همهمه،‌ از دريايت
گرچه دنيا همه تاريک و غبارآلود است
روز، پيداست از آن مشرق ناپيدايت
بي‌گمان، هيبت و تشويش، فرو خواهد ريخت
از فرود آمدن ضربت برق‌آسايت
راز سربسته تويي، اي به حقيقت پيوند
مي‌کند جمعۀ موعود، خدا،‌ افشايت
ما دويديم، دويديم، پي درک حضور
نرسيديم از اين مرحله، بر معنايت
شيرينعلي گلمرادي

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

با اینکه روضه خوانم و می خوانم از شما
فهمیده ام که هیچ نمیدانم از شما
یا ایها العزیز ! ذلیل معاصی ام
باید ز شرم چهره بپوشانم از شما
می ترسم از رسیدن آن جمعه ای که من
قبل از سلام روی بگردانم از شما
رویی نمانده است به چشمت نظر کنم
پس بی دلیل نیست ، گریزانم از شما
من اصل انتظار تو را برده ام ز  یاد
با انتظارهای فراوانم از شما
من نان به نرخ نام تو خوردم ، حلال کن
محض رضای ذائقه میخوانم از شما

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

ديشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي
چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟
با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خورد
از سوي تو اما نه تبسم  ؛  نه ندايي
از بس که در انديشه ي تو شعله کشيدم
خاکستر حسرت شده ام ؛ نيست دوايي؟
آمار تپشهاي دلم را به تو گفتم
پرونده شد اندوه من از درد جدايي
سوگند به آواي صميمانه ي نامت
از عشق فقط قصد من و شعر شمايي
هر فصل دلم بي تو ببين رنگ خزان است
آغاز کن اي گل ! سفر سبز رهايي
من منتظرم !  مرحمتي لطف و نگاهي
حيف است رسد مرگ من آقا ! تو نيايي

 

شاعر : کتایون شیخی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

بهار آمد ولیکن، بهار من نیامد
گل آمد سبزه آمد، نگار من نیامد
نمی دانم تو ای مولا چرا از ما جدائی
گل خوش عطر و بوی ما بگو با ما کجائی
بیا یابن الحسن            بیا یابن الحسن
*****
به گیسویت قسم دل، به گیسوی تو بستم
تمام عمرخود را، سر راهت نشستم
من از هر دیده خود خون فشاندم یابن الزهرا
تمام جمعه ها را ندبه خواندم یابن الزهرا
بیا یابن الحسن             بیا یابن الحسن
*****
میان آسمانم، تو ماه دلربائی
تو در شهر مدینه، و یا در کربلائی
تو را هر سائل بی توشه می خواند کجائی
تو را هر گوشه شش گوشه می خواند کجائی
بیا یابن الحسن                بیا یابن الحسن
*****
طبیب من کجایی، سرا پا رنج و دردم
دلم خواهد بیایی، که دور تو بگردم
دلم خواهد ز خاک کوی تو من بوسه گیرم
از آن ترسم ندیده روی ماهت را بمیرم
بیا یابن الحسن           بیا یابن الحسن

شاعر : سید محسن حسینی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

به پايت ريختم اندوه يک دريا زلالي را
بلور اشک ها در کاسۀ ماه هلالي را
چمن آيينه بندان مي شود صبحي که بازآيي
بهارا! فرش راهت مي کنم گل هاي قالي را
نگاهت شمع آجين مي کند جان غزالان را
غمت عين القضاتي مي کند عقل غزالي را
چه جامي مي دهي تنهايي ما را جلال الدين!
بخوان و جلوه اي بخشاي اين روح جلالي را
شهيد يوسفستان توام زلفي پريشان کن
بخشکان با گل لبخندهايت خشکسالي را
سحر از ياس شد لبريز دل هاي جنوبي مان
نسيم نرگست پر کرد ايوان شمالي را
افق هايي که خونرنگ اند، عصر جمعۀ مايند
تماشا مي کنم با ياد تو هر قاب خالي را
کدامين شانه را سر مي گذارم وقت جان دادن
کدام آييينه پاياني ست اين آشفته حالي را
تو ناگاهان مي آيي مثل اين ناگاه بي فرصت
پذيرا باش ازاين دلتنگ، شعري ارتجالي را

 

شاعر : علیرضا قزوه

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

دردهاراطبيب يعني تو
ذکر امن يجيب يعني تو
ساکنان ديار غربت را
آشناي غريب يعني تو
بر ستمديدگان اين عالم
سر فتح غريب يعني تو
بهر غمنامه در و ديوار
آخرين غم نصيب يعني تو
آن که دارد به دل زداغ حسين
ناله هايي عجيب يعني تو
اي به قربان وتر نافله ات
شفع يوم الحسيب يعني تو
گرچه مرد عمل نبودم ليک
منتظر را حبيب يعني تو

 

شاعر : یاسر رحمانی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

افـسـوس کـه عـمـرى پـى اغيار دويديم
از يـار بـمـانـديـم و بـه مـقصـد نرسيديم
سـرمـايـه ز کـف رفـت و تـجـارت ننموديم
جـز حـسـرت و انـدوه مـتـاعى نـخريديم
پـس سعـى نموديم که ببينيم رخ دوست
جـان هـا بـه لـب آمـد، رخ دلـدار نـديـديم
مـا تـشـنـه لــب انـدر لــب دريـا مـتـحـيــر
آبـى بـه جـز از خـون دل خـود نـچشيديم
اى بـستـه بـه زنـجير تو دل هـاى مـحبـّان
 رحمى که در اين باديه بس رنج کشيديم
چـنـدان کـه به ياد تو شب و روز نشستيم
از شـام فـراقـت چـو سـحـرگـه نـديـديم
اى حـجّـت حـقّ پـرده ز رخـسـار بـرافـکـن
کـز هـجـر تـو مـا پـيـرهـن صـبـر دريـديـم
ما چشم به راهيم به هر شام و سحرگاه
در راه تـو از غـيـر خـيـال تــو رهــيــديــم
اى دست خـدا دست بـرآور کـه ز دشـمن
بـس ظلم بديديم و بسى طعنه شنيديم
شمشير کَجَت، راست کند قـامت ديـن را
هـم قـامـت مـا را کـه ز هـجر تو خميديم

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

آقا نيامدي تو و عالم غريب شد
کار تمام مردم دنيا عجيب شد
دَم مي‌زنند از تو و عشقت ولي دريغ
دست صداقتي که فشردم فريب شد
يک عدّه مضطرب، نگرانند و منتظر
دست دعا بلند به اَمّن يُجيب شد
من ماندم و دو چشم به ره مانده در گذر
مولا نيامدي و دلم بي‌ شکيب شد
شيطان فريفت آدم و سيبي به او خوراند
رحمي که باغ زندگيم پر ز سيب شد
خار گناه بس که خليده به چشم ما
دل از نگاه روي گُلت بي‌نصيب شد
مردم دلي به پاکي آئينه‌ها کجاست؟
اِنگار دست عاطفه‌ها نانجيب شد
تنهايي (رضا) و غريبي و درد عشق
آقا نيامدي تو و عالم غريب شد

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

ذکرت دليل رونق گفتار مى شود
بخت سخن ز ذکر تو بيدار مى شود
گر خار گويد از تو، خودش بوى گل دهد
گر گل نگويد از تو، خودش خار مى شود
هر کس نگويد از تو، به خود مى کند ستم
گاه آدمى به خويش ستمکار مى شود
در کيش ما زکات زبان از تو گفتن است
بى اين زکات، کار زبان زار مى شود
گردد خراب کاش هر آن مانعى که او
بين دل و ولاى تو ديوار مى شود
نازم به خوش سليقگى عاشقى که او
عشق تو را اسير و خريدار مى شود
کامران اسدى حقايقى

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

مي‌خواهمت، چنان که شب خسته، خواب را
مي‌جويمت، چنان که لب تشنه، آب را
محو توام، چنان که ستاره به چشم صبح
يا شبنم سپيده‌دمان، آفتاب را
بي‌تابم آنچنان که درختان براي باد
يا کودکان خفته به گهواره، تاب را
بايسته‌اي چنان که تپيدن براي دل
يا آنچنان که بال پريدن عقاب را
حتي اگر نباشي، مي‌آفرينمت
چونان که التهاب بيابان، سراب را
اي خواهشي که خواستنی تر ز پاسخي
با چون تو پرسشي، چه نيازي جواب را؟!

شاعر : قیصر امین پور

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

باد هم کم نکند سوز دل صحرا را
قطره ای عشق به آتش بکشد دریا را
از غم عشق تو ای دوست ببین جان به لبم
فرصتی نیست دگر وعده مده فردا را
بچشان ذره ای از لعل لبت بر لب من
تا معلم بشوی بر دل من اسما را
چهره ی ماه تو را گر که نبینم کورم
ورنه بینا به کجا گم بکند پیدا را
یا که جانم بستان یا به وصالت برسان
اعتنایی بنما بیش مسوزان ما را
ساقی از فیض تو شد عالم امکان آباد
من خرابم چه کنم از می عشقت یارا
این عجب نیست که بی دیدن تو مجنونم
ذکر اوصاف تو مجنون بکند لیلا را
قطره ای اشک که از چشم خمارت آید
همچو آواز زند بر سر من دنیا را
این ترک خورده دلم ،وحشت این را دارد
که بمیرد و نبیند پسر زهرا را
مهدی پناهی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

دلم گرفته و هر سوي خانه‌ام ابريست
دلم گرفته و گريه دواي دردم نيست
حريف ني لبک و سوز دل نمي‌گردم
ولي درون دلم بذر صبر پروردم
خداست شاهد اين حرف و عشق مي‌داند
که روز جمعه نگاهم به جاده مي‌ماند
به آتشي که دلم را هميشه سوزانده است
دواي درد عدالت کنار در مانده‌ست
دري است فاصلۀ من و يک سبد رويا
دري است فاصلۀ من و يوسف زهرا
دلم گرفته، دقايق هنوز در راهند
و عاشقان شقايق هنوز در راهند
دلم گرفته، کسي نيست، جاده بي‌رنگ است
دلم گرفته و اين قلب ساده بي‌رنگ است
هميشه مانده‌ام اينجا، هميشه مي‌مانم
عبور مي‌کند آيا کسي؟ نمي‌دانم

 

شاعر : رضا سیرجانی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:20 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

می آيی ای فردای يلدای پريشانی
 از انتهای جاده‌های خيس‌ و باراني‌
با کاروانی از گل‌ و لبخند می آيی
 در واپسين‌ انتظاری تلخ‌ و طولاني‌
ای صبح‌ يلدايي‌ ترين‌ شب‌های تاريخی
‌ آرامش‌ ديروز يک‌ فردای طوفاني‌
اينجا غروب‌ عمر انسان‌ بودن‌ است آقا
‌بازار وحشتزاترين‌ بحران‌ انسانی
کی می رسی ای دادخواه‌ داد مظلومان‌؟
 تا آدميت‌ را دوباره‌ زنده‌ گردانی
ای انتهای ظلمت‌ شب‌های بی ايمان‌
 شرقی ترين‌ خورشيد عالمتاب‌ ربّانی
سرد و خموشم‌ من‌، برای تو دلم‌ تنگ‌ است‌
 تا کی به‌ زير ابرهای صبر می مانی؟
درد نهان‌، سر مگو، راز مپرس‌ من
‌ بهتر ز من‌ می دانم‌ ای آقا که‌ می دانی
شد سينۀ آئينۀ آدينه‌ام‌ مجروح‌
ای التيام‌ ندبه‌های صبح‌ عرفانی
باز آی! ای احساس‌ باران‌ بر کوير کال
‌ ای يوسف‌ گمگشتۀ دل‌های کنعانی
توفيق‌زاده‌

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:20 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

  اى يأسِ من خسته به دنبال اميدت
 بايد چه کند آنکه نه ديد و نه شنيدت
 رؤياى من آويخت ز هر باغ و بهارى
 اما گل نرگس! تو کجايى که نديدت
 تا کى بنشينم به اميدت که بيايى
 تا کى بنشينم که بيايى به اميدت!
 شب در شده و ماه بر آن روزنۀ قفل
 پيداست فقط تکه ‏اى از صبح سپيدت
 پيداست که می‏رقصد و نزديک می ‏آيد
 از روزن در روشنى شاه کليدت!

شاعر : سید محمدحسین ابو تربی

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:20 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالی صنوبر پست
شمع دل دمسازان بنشست چو او برخاست
وافغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست
گر غالیه خوشبو شد در گیسوی او پیچید
ور وسمه کمان کش گشت در ابروی او پیوست
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

 
 
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  12:20 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها