0

مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

 

چشم من در پی دیدار تو سرگردان است

و سرا پای وجودم ز غمت حیران است

خبر از حال تو آقا كه ندارم هرگز

لااقل از تب تو دیده ی من گریان است

به كجا خیمه زدی یوسف گم گشته من

بنگر از دوری تو حال دلم  ویران است

گوشه چشمی كن و این سائل خود را دریاب

كه نگاه تو به این قلب سر و سامان است

خوشبحال شهدا، یك شبه ره را رفتند

هركه شد همسفر تو، سفرش آسان است

روضه هایی كه به هر شام و سحر می خوانی

چون شرر بر جگر عالمیان سوزان است

 

محمود ژولیده

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

ای آنکه تو را برده ام از یاد کجایی
ای مانده به لبهای تو فریاد کجایی

شیرینی تو بر لبش افتاده و چندیست
از عشق تو مجنون شده فرهاد کجایی


نام تو برای دل عشاق تو یعنی
باد خنکی در دل مرداد ، کجایی

آهوی توام , دام چه باشد چه نباشد
من صید تو ام حضرت صیاد , کجایی

تلخ است ز هجران و به سیمای تو شیرین
ای خنده ی تو جامع اضداد کجایی

این جمعه و آن جمعه بگو تا کی و تا چند
مُردیم که ما خانه ات آباد کجایی


حمید رضا محسنات

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

یا صاحب الزمان (عج)

پگاه روز جمعه هم، غروب شد نیامدی
همه بخواب رفته و چه خوب شد نیامدی

جعفر ابوالفتحی

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

این جمعه های بی خبری طی نمی شود؟

آشفتگی و در به دری طی نمی شود؟

مولای من زمانِ یتیمی مان بس است

این روزها که در سفری طی نمی شود؟

 

علی علی بیگی

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

خوشگل فاطمه (س) کجایی

جمعه غروب که میشه ، بی تو دلم می گیره
دیر یا زود این دل من ، اگه نیای می میره

جمعه غروب که میشه ، ملتمس نگاتم
دلتنگ کربلا و منتظر براتم

جمعه غروب که میشه ، دلم شکسته میشه
از همه چی تو دنیا ، خسته ی خسته میشه

جمعه غروب که میشه ، غم تو پرم میزارن
دردای توی عالم ، سر به سرم میزارن

جمعه غروب که میشه ، بی تو دیگه نمیشه
جمعه تو صبح می مونه ، تو خودشه همیشه

جمعه غروب که میشه ، چشمای من پر اشکه
چشم من و چشه تو ، مثل چهارتا مشکه

جمعه غروب که میشه ، دنیا برام چه سرده
سایه ازم فراری میشه و برمی گرده

جمعه غروب که میشه ، دلم تو پیچ و تابه
ساعت دل میره تا ، هفته ی بعد می خوابه

جمعه غروب که میشه، شرم دارم از نگاهت
دعا بکن عزیزم ، یه بار بیام به راهت

جمعه غروب که میشه ، دور و برم جهنم
توی آتیش دوریت ، آب میشم آقا کم کم

جمعه غروب که میشه ، غرق تب و جنونم
خود به خودی آقاجون ، تو صحن جمکرونم

جعفر ابوالفتحی

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

غربت کشیده آشنایش فرق دارد
آهش… صدایش… گریه هایش فرق دارد

فهمیده هر کس ذره ای دوری چشیده
هجران زده حال و هوایش فرق دارد

گیرم که مجنون در مسیر عشق لیلا
طعنه شنید اصلا برایش فرق دارد؟!

بالش بسوزد، سر برای شمع دارد
پروانه وادیِ فنایش فرق دارد

با من نگویید این قَدَر از طب و مرهم
بیماریِ هجران دوایش فرق دارد

پایان دلتنگیِ یعقوب است یوسف
اما دل من ماجرایش فرق دارد

قلبی که خون شد از فراق حضرت دوست
“یابن الحسن آقا بیا” یش فرق دارد

لطف و کرم بر اغنیا فرقی ندارد
اما گدا خیلی برایش فرق دارد

چیزی ندارم غیرِ اشک و مهر زهرا
عشقِ نگار است و بهایش فرق دارد

بارِ محبت هر کسی برداشت، دینش…
…از ابتدا تا انتهایش فرق دارد

پرواز ما بسته به وتر اهل بیت است
پربسته، رفتن تا خدایش فرق دارد

گمراه کن من را به زلف تابدارش
عاشق شدن هم إهْدنایش فرق دارد

سردابِ سامرا… سحر… با سینه زن ها
سرگشته سرتاسر صفایش فرق دارد

زائر اگر یک بار نه یک لحظه حتی…
…با یار باشد، کربلایش فرق دارد

محمد جواد شیرازی

 

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

 

کیست تا خانه ی ویران شده تعمیر کند

تا مرا بر در میخانه زنجیر کند

گرچه موسی نشدم طالب خضر عشقم

تا که راه و روشم یکسره تغییر کند

آنکه بی درد بود، عشق نمی داند چیست

عشق هر تازه جوان را به خدا پیر کند

کاش یک باره دگر میکده را درک کنم

تا که ساقی دلم از باده ی خود سیر کند

من که دور از ادب میکده بودم چه کنم؟

تا به پیمانه مرا یار زمین گیر کند

وای اگر وقت گرفتار ی من در غفلت

آنکه منجی من خسته بود دیر کند

با همه پستی من یار مرا می خواهد

عاقبت هم نفس اوست که تاثیر کند

جای آنکه بشوم من ز حبیبم ممنون

اوست هر دم زمن غمزده تقدیر کند

 

جواد حیدری

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

با عشق ، تـقـدیم شما این “دلنوشته”
این چند بیتی را که این بیدل نوشته

این خاک حاصل خیز را یعنی دلم را
پروردگارم بی تو ، بی حاصل نوشته

در وصف غیر تو اگر شعری سرودم
دستم حماقت کرده و باطل نوشته

بی شک اثرکرده ست و بردلها نشسته ست
هر وقت شاعر، شعر را با دل نوشته

از نامه ی اعمال من صرف نظر کن
چون از بدی هایم در آن کامل نوشته

رفتم لب دریا و دیدم نا خودآگاه
دستم تو را بر صفحه ی ساحل نوشته

آموختم طرز سرودن از شما را
با آنچه در توصیف تو”دعبِل”نوشته

بزم محبّت گر چه جای همنشینی ست
این مرتبه از شاه یک سائل نوشته

نزدیک مغرب شد دوباره آتشم زد
شعری که بهر جدّتان “مُقبِل” نوشته

“روایت است که چون تنگ شد بر او میدان”
“فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان”
“نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت”
“نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت”
“هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید”
“عزیز فاطمه از اسب ……………….”

شاعر: محمدقاسمی

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

سلام حضرت باران اجازه می خواهم
و با اجازه تان شعر تازه می خواهم

برای جَلد شدن آب و دانه لازم نیست
برای عشق سرودن بهانه لازم نیست

تویی بهانه ی خورشید وقت تابیدن
تویی بهانه ی باران برای باریدن

بدون تو همه ی چشمه ها کویر شدند
و جمعه جمعه در این انتظار پیر شدند

بیا به حرمت باران…بیا بمان مولا
برای منتظرانت غزل بخوان مولا

بیا که غصه شد عادت ، بیا که غم داریم
میان فصل زمستان ، بهار کم داریم

برای قطع درختانمان تبر هستند
بیا ببین همه در معرض خطر هستند

بیا که دین و شریعت به اشتباه افتاد
بیا که شیعه کشی در جهان به راه افتاد

به اشک و گریه ی بی اختیار می خندند
بیا ببین که بر این انتظار می خندند…

بس است این همه دوری ، بس است این هجران
بس است صبر و تحمل… ببار ای باران

ببار و باز بر این شعر جان تازه بده
و باز هم به قلم هایمان اجازه بده

دوباره با ادب و احترام بنویسیم
اگر اجازه دهی از قیام بنویسیم

بیا… عدالت مطلق مسیر می خواهد
سپاه منتظرانت امیر می خواهد

زمین و کل زمان را بیا و زیبا کن
حکومت علوی را دوباره برپا کن

بیا و این غم و این انتظار را بردار
به کعبه تکیه بزن ، ذوالفقار را بردار

ببند بر سرت عمامه ی پیمبر را
دوباره زنده بکن اعتبار حیدر را

بیا بگیر به شمشیر انتقام علی
تو انتقام همان سیلی به مادر را

بیا مدینه و روضه بخوان کنار بقیع
بخوان که اشک بریزیم بغض آن در را

و روضه روضه سری هم به کربلا بزنیم
بخوان تو بوسه ی خنجر به روی حنجر را

ببین کتاب خدا را ورق ورق کردند
نشانده اند سپس روی نیزه ها سر را

تمام کرب و بلا را ببار ای باران
ببار غربت این خواهر و برادر را

سپس کنار همین کاروان برو تا شام
ببین وادع سری با سه ساله دختر را

ببخش حضرت باران…ببخش حال مرا
ببخش تا که بگویم کلام آخر را :

اگرچه این شب هجران هنوز تاریک است
آهای مردم دنیا ظهور نزدیک است…

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:35 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

 

هر لاله ی پرپر به وطن بر می گشت

انگار که جان من به تن بر می گشت

یعقوب شده دو چشم اشک افشانم

ای کاش دگر یوسف من بر می گشت

 

یوسف رحیمی

 

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

 

دیری است دل خسته ی ما را نَنَوازی

شاها سبب از چیست گدا را ننوازی ؟

احوال دل سوختگان باز خراب است

مُردیم طبیبا ز چه ما را ننوازی ؟

ما غرق گناهیم ، تو ای پاکی مطلق

آلوده ی افتاده ز پا را ننوازی

پاسخ به عطای تو جفا کاری ما شد

حق داری اگر اهل جفا را ننوازی

در کیش تو این رسم نبوده مهِ زیبا

عشاقِ ز خود مانده جدا را ننوازی

من نیست میان ، هر چه دگر هست تویی تو

آن دل که شده در تو فنا را ننوازی ؟!

هر لحظه دعای فرج از دیده روان است

چشمان پر از اشک و دعا را ننوازی

خِضری تو و کوثر به کَفَت آب حیات است

هر تشنه لب آب بقا را ننوازی

ما خیل خطاکار ، کسی جز تو نداریم

ای وای اگر اهلِ خطا را ننوازی ...

 

سید محمد میرهاشمی

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

امام زمان(عج)-مناجات

 

ندبه خوان با دو چشم تر جمعه

رفت مادر به سمت در جمعه

كوچه را شست،آب و جارو كرد

مثل هرهفته مثل هر جمعه

سر كوچه نشست تا خود ظهر

تا بیایى تو از سفر جمعه

چهل و چند سال منتظر است

آه!بس نیست اینقدر جمعه؟

تشنه ام اى همیشه رود بیا

مادرم تا نرفته زود بیا

چشم در راه شنبه تا جمعه

مى كشد آه شنبه تا جمعه

مادرم سفرۀ اباالفضلش

هست در ماه شنبه تا جمعه

بعضى اوقات روضه مى خواند

ناخوداگاه شنبه تا جمعه

عوضش من نمى كنم یادى

از شما گاه شنبه تا جمعه

زودتر آخرین قدم برگرد

دارم از دست مى روم برگرد

خیلى از اهل دردها رفتند

مردهاى نبردها رفتند

چه جوان ها كه بى تو پیر شدند

چقَدَر پیرمردها رفتند

درهمین چندسال خیلى از

جمع مهدیه گردها رفتند

عده اى خوب رو سفید شدند

به امید شما شهید شدند

ما ولى خوب دربه در نشدیم

گریه كردیم خونجگر نشدیم

شرم دارد كه بعد این همه سال

سیصد و سیزده نفر نشدیم

تو خبردار بودى از ماها

ما ولى از تو باخبر نشدیم

زودتر جان مادرت برگرد

تا ازاین روسیاه تر نشدیم

كى شود تا كه با شما باشیم

یك شب جمعه كربلا باشیم

مى شود بشنوى صداى مرا

السلام علیك هاى مرا

ال یاسین جمعه شب هایم

اثرى مى دهى دعاى مرا؟

مى دهى دست پنجره فولاد

رزق و روزى كربلاى مرا

به حساب فرج ذخیره كنید

این همه یا رضا رضاى مرا

بین روضه مرا نبر از یاد

نیمه شب پشت پنجره فولاد

 

علی زمانیان

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

خوشا به حال دل بیقرار بعضی ها

به این وجود پر از انتظار بعضی ها

به آب دیده نوشتم که یوسفم چه شده

کجاست خواهش و دارو ندار بعضی ها

بس است این همه پاییز ماندن دنیا

خدا کند که بیاید بهار بعضی ها

به جمع رجعتیان می توان اضافه شدن

اگر قدم بزنی بر مزار بعضی ها

بگو به آل سعود این یزیدیان زمان

کشیده می شود آنجا مهار بعضی ها

بیا بهانه ی این ندبه های بارانی

گره فتاده دوباره به کار بعضی ها

بیا که مادر پهلو شکسته منتظر است

بیا دوای دل داغدار بعضی ها

به حق عمه سادات از سفر برگردد

تو را قسم به دل غصه دار بعضی ها

 

یاسر مسافر

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

هر کس که بین وادی کنعـان توقّـف کرد
در بیت الاحزان گریه از هجران یوسف کرد

حسرتْ کشِ دوران شدیم از آن زمانی که
“دُردی کشی”از جام غم ،ما را تعارف کرد

مصر دل ما را که با بتخانه یکسان بود
با گردشی کوتاه،چشمانت تصرّف کرد

یک کهکشان فرق است اشکِ غُربت ما را
با آن کسی که گریه از روی تصادف کرد

عشق تو کاری کرد با دلهای مجنون که
ما را هر آنکس دید ، اظهارِ تأسّف کرد

چیزی به جُز بی حاصلی او را نشد حاصل
هر کس برایت کاری از روی تکلّف کرد

یک مرتبه ، یک ثانیه ، اخـلاص ورزیـدن
دلداده ای را لایق عُمری تـشـرّف کرد

محمّدقاسمی

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:36 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مناجات با امام زمان حضرت مهدی (عج)

یا مهدی(عج) ادرکنی عجل علی ظهورک

یکدفعه ی دیگر ، آقا تو راهم ده
کنج حریم خود، یکدم پناهم ده

از هجر روی تو ، چون شمع می سوزم
منت سرم بگذار، اذن نگاهم ده

در کوی محتاجان ، در زمره ی عشاق
خود گفته ای آیم ، پس سوز آهم ده

من را گناهانم ، از تو چه دورم کرد
نوری ز رویت بر ، قلب سیاهم ده

حالا که شوق تو ، در سینه ام افتاد
شوق رهایی از ، هر اشتباهم ده

یک قلب آگاه و یک جان پر احساس
یک روح رهرو در ذکر پگاهم ده

پایان من را در ، دیدار خود بگذار
حس سعادت به ، عمر تباهم ده

شهد شهادت را ، بر جان من نوشان
توفیق جان دادن ، در رزمگاهم ده

جعفر ابوالفتحی

 
 
یک شنبه 17 اردیبهشت 1396  6:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها