0

اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

یا علی اکبر...

چشم شب خیره به دنبال کسی

دارد انگار کسی می آید

کودکی آمده که با دستش

پنجه بر جام بلا میسازد

کعبه از فیض قدومش خندان

مثل یک زلزله در سر دارد

علی دیگری از راه رسید

وقت آن است ترک بردارد

چشمها مات رخ زیبایش

همه در ولوله و شادی و شین

چونکه امشب به جهان آمده است

علی اکبر  ارباب  حسین "ع"

مادرش فاطمه گوید ز بهشت

کودکم تو گل زیبای منی

بین اولاد بنی هاشم، تو

اشبه الناس به بابای منی

همه شادند و خندان اما

غمی در سینه ی مولا افتاد

اشک در حلقه ی چشمان علی

خبر از حادثه ای بد می داد

به حسین"ع" گفت : عزیز بابا

کربلا میوه ی غم می چینی

پسرت را وسط گله گرگ

ارباً اربا شده اش می بینی

ارباً اربا شده یعنی اینکه

استخوانهای به هم سائیده

تکه های متلاشی شده...آه

مثل تسبیح ز هم پاشیده

 

******

کربلا ...روز عطش...ظهری گرم

پیرمردی که غمین افتاده

پدری روی دو زانو گریان

پسری روی زمین افتاده

و حسین گریه کنان گفت علی

آسمان دود شده در نظرم

اینهمه زخم چرا در تن توست؟؟

حمزه ی لشگر من ای پسرم

آه برخیز که با هم برویم

تو که از حال پدر آگاهی

اینچنینی که ز هم بگسستی

به گمانم که عبا میخواهی..

 

نیما نجاری

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

سلامٌ علی لیلا که پیغمبر آورده

گلی از گلستان جنان بهتر آورده

حسین و حسن زاده و یا حیدر آورده

و یا چارده معصوم به یک منظر آورده

 

ز گلزار سر سبز ولایت بر آورده

 

که بر یوسف زهرا علی اکبر آورده

سلامٌ علی لیلا که امشب قمر زاده

ز خورشید تابنده فروزنده تر زاده

بتول دگر امشب حسین دگر زاده

خداوند زیبایی به شکل بشر زاده

فرشته ملک یا حور چه زیبا پسر زاده

 

فروغ دو صد خورشید به یک اختر آورده

 

سلام خدا بادا به لیلا و فرزندش

چه فرزند دلبندی که نبود همانندش

دهد جان به ثارالله ز گل های لبخندش

جمال رسول الله جلال خداوندش

خرد آستان بوسش شرف آبرومندش

 

ادب در پی تعظیم به خاکش سر آورده

 

الا ماه کنعانی بیا ماه زهرا بین

تمام ملاحت را به یک روی زیبا بین

به مصر محمّد (ص) آی، رخ حق تعالی بین

دو صد نخل طوبی را به یک قد و بالا بین

جمال علی اکبر در آغوش لیلا بین

 

به حق می توان گفتن که او حیدر آورده

 

قدش سرو پوینده رخش ماه تابنده

دمش نفخۀ توحید کفش ابر بارنده

فلک بر درش سائل، ملک بر درش بنده

رسالت بدو باقی، ولایت از او زنده

هزاران مسیحا را دهد جان به یک خنده

 

صفات خدا با خود چو پیغمبر آورده

 

خلوص و شهامت را به پیکر روان بخشد

به عزمی جهان گیرد به بذلی جنان بخشد

ز بابا ستاند دل عمّه توان بخشد

نگاه دل انگیزش به عبّاس جان بخشد

صدافت، صفا، پاکی، به نسل جوان بخشد

 

به بذل و به عزم و به رزم ید داور آورده

 

نوای ولایت را به قامت بر افرازد

زهر کربلا خیزد به هر شمر خو تازد

که بنیاد باطل را به گیتی بر اندازد

هنوز از خروشش خصم، ز رخ رنگ خود بازد

جوان از دمش زنده جوانی به او نازد

 

جوانمردی از او سر به گردون برآورده

 

فروغ مه رویش قمر را کند سیراب

شرار دل خونش جگر را کند سیراب

عقیق لب خشکش گهر را کند سیراب

نماز شب وصلش سحر را کند سیراب

دهان پر از خونش پدر را کند سیراب

 

ز میدان خون با خود یم کوثر آورده

 

قضا دست او بوسد قدر دور او گردد

فلک خاک او بوید قمر دور او گردد

ملک وصف او گوید بشر دور او گردد

عدو دل به او بازد ظفر دور او گردد

عمو روح از او گیرد پدر دور او گردد

 

لب عمّه در مدحش دُر و گوهر آورده

 

علی نام نیکویش ولی در مقام اعلا

جلال و مقام او ز وصف بشر اولا

به دستش نوشته حق به تیغش نوشته لا

به پیر خرد سرور به نسل جوان مولا

بگو دمبدم «میثم» سلامٌ علی لیلا

 

که بر نسل عاشورا چنین رهبر آورد

 

غلامرضا سازگار

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

میلاد حضرت شاهزاده علی اکبر (ع)

غزل فریضه ی عشق است و از نوافل نیست
بهشت با غزل مدح تو معادل نیست
به موی تو شب و باروی توسحرکردم
کسی که دل به تو نسپرده است بیدل نیست
تو نور نافله های شب حسینی، پس
بدون نور تو اصلا بهشت کامل نیست
تمام خلق برایت اگرعقیقه شوند
به تار موی تو سوگند باز قابل نیست
به اعتقاد من از روح پاک محروم است
به شأن عصمت تو هر کسی که قائل نیست

رسیدی و به نگاهی دل ازهمه بردی
تو ارث عصمت خود را ز فاطمه بردی

دو چشم مست تو دُكّان كيمیاگری است
به غمزه های نگاه تو ماه مشتری است
فرشته های موکّل تو را طواف کنند
که دستمزد طوافت حسین باوری است
زهیرها همه پایین پای تو جمعند
که کار خاک قدومت زهیر پروری است
برای ساحت ابروی تو سر آوردم
سرم فدا نشود حاصل سبک سری است
شده است نام تو ذکرهمه رجز خوانها
طنین نام علی مایه ی دلاوری است

رجز بخوان که شود حشر و خلق برخیزند
یلان ز چرخش تیغ تو زهره میریزند

سبو و ساغر و مستی و جام و مینا...تو
پیمبر و حسنین وعلی و زهرا...تو
غلام ترکی و جُوْن تو آسمان و زمین
تمام عالمیان بنده اند و آقا...تو
به خاک پای تو افتاده، بید مجنونم
و سرو خوش قد و بالای قوم لیلا تو
تو مجتبای حسینی و راه بندانِ
همیشگی سرکوچه و گذر با..تو
تو صفحه صفحه ی نهج الفصاحه ای، پس حال
بگو بهانه ی خلقت نبی شود یاتو!!؟؟

تو مس ذات خدايی تو مست توحيدی
ميان كرببلا چون علی درخشیدی

به پهنه ی گیتی پهن خوان تو باشد
زمین زمین تو و آسمان تو باشد
حسین را تو حدیث الست میخوانی
حدیثها چه خوش است از زبان تو باشد
عقیده دارم از اول، صدای مرد ظهور
به لحن و لهجه و صوت اذان تو باشد
به زیر قبه، سحر، غالبا دل مردم
کنار شش گوشه میهمان تو باشد
عقیق را لب تشنه به کام خود مگذار
عقیق تشنه ی آب دهان تو باشد
تمام کرببلا از تن تو سهمی برد
تمام کرببلا پس از آن تو باشد
عبای خود به زمین پهن کرده بابایت
که ذره ذره خودش روضه خوان تو باشد

کنار پیکر تو تا نداده بابا جان
بلند شو پدرت را به خیمه برگردان

محسن حنیفی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:50 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شهزاده علی

سبطِ نبوی شبیهِ طاها آمد
پورِ علوی عزیزِ زهرا آمد

جانِ حسن و عشقِ ابالفضل و حسین
شهزاده علی اکبرِ لیلا آمد

حمید رضا گلرخی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

رسیده پیغمبری دوباره
به عاشقان دلبری دوباره
امیری و سروری دوباره
ادامه ی کوثری دوباره
چه گویمت؟ حیدری دوباره
و فاتح خیبری دوباره
 
نه احمدی و نه حیدری تو
شعاع الله اکبری تو

نشسته در ذهن من خیالت
میان چشمان من جمالت
منم گرفتار دام خالت
تمام فکرم شده وصالت
منم اسیرت منم وبالت
تو شاهزاده تو با اصالت

نه تو خدایی و نه جدایی
که الحق از نسل مرتضایی

منم مریض و تویی مسیحا
منم غلام و تو هستی آقا
تمام عالم نم و تو دریا
تو عشق حیدر تو قلب زهرا
تو وارث خلق و خوی طاها
تو برتری از تفکر ما

کران نداری و بی کرانی
تو فرق داری تو آسمانی

حسین شد مست شهد کامت
صنوبر است این و یا که قامت
چه قامتی پا به سر قیامت
ببر که جانم بهای جامت
فدای چشمت فدای نامت

تو هم نشین ستاره هایی
اذان سبز مناره هایی

تو بر وجود خدا دلیلی
ذبیح لب تشنه ی خلیلی
تو اذن پرواز جبرئیلی
تو کوثری و تو سلسبیلی
بدون همتا و بی بدیلی
از ایل بارانی و اصیلی

تجلی سرمدی به قرآن
علی ولی احمدی به قرآن

از عقلم امشب خبر ندارم
بجز دل دربه در ندارم
پرنده ام بال و پر ندارم
بدون عشقت ثمر ندارم
بجز به دستت نظر ندارم
سر از در خانه بر ندارم

نهال دل را کجا بکارم
منی که جز تو کسی ندارم

امان که روزی تو بین صحرا
تنت شد از کینه اربا اربا
به خاک افتاد سرو رعنا
صدای خنده صدای اعدا
و ناتوان زانوان آقا
رسید عمه به داد بابا

تمام صحرا پر از تن توست
و خون بابا به گردن توست

تو را به چشمان خود کشید و
یکی یکی بر عبات چید و
از این جهان بی تو دل برید و
شهادتش را به چشم دید و
صدا زد از خیمه نا امید و
به قتلگاه عمه ات رسید و

شکست از داغ رفتن تو
هزار چشمه شده تن تو

محمد بختیاری

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:51 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

حضرت علی اکبر (ع)-میلاد

 

جمال حضرت حق بی نقاب می آید

ز مشرق دلمان آفتاب می آید

به ربنای قنوتم جواب می آید

گل محمدی بوتراب می آید

خدا به خانه ی ارباب احمد آورده

بیا حسین که لیلا محمد آورده

رسیده تا که شود جلوه ی جلال حسین

جلال ذات خداوندی جمال حسین

علی اکبر آقا، بزرگ آل حسین

موذن پسر فاطمه، بلال حسین

حسین، اکبر خود را بگیر از لیلا

خودت به گوش علی ات، اذان بگو آقا

چه آفتاب نجیبی، چه مهربان قمری

چه سرو خوش قد و بالایی و عجب ثمری

تبارک الله از این معجزه، از این هنری

کسی که هستی خلقت، طفیلی سر اوست

تمام هستی او این علی اکبر اوست

«علی اکبر ربّ و علی اکبر بالا

علی اکبر یاسین، علی اکبر طاها

علی اکبر حیدر، علی اکبر زهرا

علی، علی حسین و علی زینب کبری»[1]

به لوح سینه نوشته حسین، این مضمون

شدند عالم و آدم به این علی مجنون

علیست کوثر زهرا، حقیقت حیدر

عنایتش به دو عالم، عنایت حیدر

کسی که در جگر اوست، جرأت حیدر

شجاعتش شده مثل شجاعت حیدر

علیست جلوه ی حیدر، علیست خیرالناس

شده است محو نبردش، عموی او عباس

ظهور کرده که حق بر کفش علم بدهد

به دشمنان پدر، کیفر عدم بدهد

علی شده که شکوهی به باورم بدهد

خدا هزار پسر بر حسین هم بدهد

به اذن اُمّ اَبیها، همه علی هستند

شبیه حضرت حیدر همه یلی هستند

اگر که باد بیفتد به سمت گیسویش

اگر که موج نشیند به طره ی مویش

خدا نکرده، خم افتد به روی ابرویش

حسین می شود آشفته، می دود سویش

مباد آنکه علی زخمی گزند شود

تنش به ناز طبیبان نیازمند شود

کنار اهل حرم سایه اش نقاب شده

به دور زینب کبری، علی حجاب شده

برای عمه ی خود، چون عمو رکاب شده

چقدر حال حرم بعد او خراب شده

نوشته اند سه ساله بدون او خسته است

رقیه بر علی اکبر چقدر وابسته است

***

امیر عظیمی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و ولادت

 

خوشا دلی که فقط زیر پای او باشد

 میان شادی و غم مبتلای او باشد

 خوشا سری که هواخواه خدمتش باشد

 شبانه روز فقط در هوای او باشد

 خوشا دلی که به فرمان عقل عاشق شد

 و خواست لحظه به لحظه برای او باشد

 برای او که تمنای عالم بالاست

 برای او که جهانی فدای او باشد

 دلیل شهرت بی انتهای شش گوشه است

 زمین فقط کمی از کربلای او باشد

 به ملک سلطنت دل کجاست سلطانی

 که خیل شاه و ملک هم گدای او باشد

 اسیر لهجه ی گلدسته ها شدن خوب است

 به شرط اینکه اذان با صدای او باشد

 شبیه رحمت محض است خَلقاً و خُلقاً

 که احسن القصصم ماجرای او باشد

 چه هیبتی چه جلالی فقط تصور کن

 عبای سبز پیمبر عبای او باشد

 به اشک شوق نشانده نگاه بابا را

 چه گریه ها که پی خنده های او باشد

 رسیده بود به گوش همه رجزهایش

 نبود هیچ حریفی که تای او باشد...

 نخواه روضه بخوانم شب تولد که

 ترانه مرثیه ای در عزای او باشد...

عطیه سادات حجتی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

رسیده بعد پیمبر پیمبری دیگر
حسین دیگری ودلرباتری دیگر

چه جای فاطمه خالیست تا ببیند که
نزول کرده زمین باز حیدری دیگر

 

خدا نخواست زمان بی علی بماند پس
کشید عکس خودش را به یک سری دیگر

علی است نام خداوند اکبر و آمد
دوباره نام علی قبل اکبری دیگر

پدر کنار علی و جهان شده خیره
به دلبری که شده محو دلبری دیگر

چه ایده ای به سرش زد عمو ابالفضلش
علیِ اکبر و یک آب آوری دیگر

به زوج اکبر و عباس می رسد آیا
اگر به معرکه آیند لشکری دیگر؟

همینکه او نوه ی مرتضی است فتاح است
اگر که سد بشود باز خیبری دیگر

قیاس ذره مع الفارغ است با خورشید
به حدّ او نرسد قدّ سروری دیگر

بهشت در همه جا زیر پای مادرهاست
میان کرب وبلا زیر پای یک باباست

علی اکبر نازک کار

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:52 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

غُل میخورد به چشمهء چشمان او سبو
می جوشد از شراب لبش ذکر حق و هو
اول قتیل نسل بنی هاشم است او
بر دشمنان جاهل آل علی(ع) بگو

بی مایه ها زمان فراغت سر آمده
بیچاره میشوید، علی اکبر آمده

آمد صفا و روشنیِ عرش کبریا
خُلق و مرام و منطق او مثل مصطفی
آیینه ایست رو به جوانیِ مرتضی
او سفره دار میشود از بعد مجتبی

شهر مدینه عبد مرام علی شود
بعد از کریم سفره به نام علی شود

این شعله ها به عشق علی پا گرفته است
عشقش قیامتیست که بالا گرفته است
عطر خوشش زمین و زمان را گرفته است
امشب مدینه بوی مسیحا گرفته است

با اشک شوق غرق تماشا شده حسین(ع)
پیچید در مدینه که بابا شده حسین(ع)

معراج چشم های پدر خنده های اوست
شبهِ پیمبری که سما زیر پای اوست
آغوش پر محبت زینب حرای اوست
پشت سر تمام جوانان دعای اوست

باید دعا کند که بسازد ز ما بُرِیْر
از پیر ها حبیب و میانسال ها زهیر

جانم فدای قاعدهء دلبریِ او
ای رحمت خدا به دل مادریِ او
الله اکبر از نفس حیدریِ او
آید به چشم قدرت جنگاوریِ او

آمد که باز شیر دلاور نشان دهیم
خیبر بیاورید که حیدر نشان دهیم

این نور جلوه ایست ز پروردگار ما
مهرش نشسته در دل ایل و تبار ما
مهری که قرن هاست شده اعتبار ما
پر شد به لطف آل علی کوله بار ما

ایران ما ز جود حسن شد حسینیه
با این وجود نام وطن شد حسینیه

مجنون حریف عشوهء لیلا نمیشود
جز او گره به دست کسی وا نمیشود
باید قبول داشت که پیدا نمیشود
آن مرده ای که با نفسش پا نمیشود

کار من و تو نیست بیان صفات او
منطق فرار می کند از وصف ذات او

در موی او رهاست هزاران هزار گل
گردد به بوی گیسوی اکبر دچار گل
باید فقط نمود به رویش نثار گل
محو نگاه ابروی آن گل عذار گل

تا دید آفتاب رُخش، بی معطلی
شمس جمال اکبر ما گفت، یاعلی(ع)

عماد بهرامی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ای ذره از حکایت خورشید دم نزن
دراین حریم قدس خدایی قدم نزن
بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن
گرچه زفهم فضل تو پر درمی آوریم

کی از تمام شأن تو سردر می آوریم

بهر بیان فضل توای شاه بی کران
کوتاه و کوچک اند زمان و جهانیان
پای کرامت توشده لال هر زبان
از من که کار نوکری ات برنیامده
وقتی خدا مدیحه سرای شما شده

وقتی که مُرده ازنگهت زنده میشود
عالم به یاد عشق علی بنده میشود
بایاعلی که گریه مان خنده میشود
لبخند من زعشق ولی می دمد فقط
دل مشتعل زنام علی میشود فقط

پیچیده بین گوش زمانها صدایتان
تقدیم کرده عالمیان جان برایتان
ای عرش کبریای الهی سرایتان
من را دوباره حضرت او مستجاب کرد
بد بودم و دوباره مرا انتخاب کرد

محوکرامت و نظر سروری شدم
من راخرید وتا به ابد ،حیدری شدم
برسینه ام نوشته: علی اکبری شدم
ارباب از شروع نفس های نوکرش
در دستمان نهاده دو دستان اکبرش

مهدی قاسمی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

چشمانمان بر دست ذره پرور لیلاست
مستی ما از نام مستی آور لیلاست
یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست

دل می تپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست

کوری چشم هرکه ما را بی نوا خوانده
محبوب مان مارا به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشن فرزندش فراخوانده
این مُهر و دعوت نامه لطف دیگر لیلاست

امشب برای شمس دین قرص قمر آورد
بانو برای شاه عالم شیر نر آورد
یک دسته گل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد
صاحب نفس ، صاحب لوا ، صاحب جگر اورد
میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست

از مقدمش شهر مدینه نور باران شد
گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد
از برکتش هجر پیمبر نیز آسان شد
با اقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد
با این حساب او حضرت پیغمبر لیلاست

در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کمال احمد
در بین میدان مرتضی و در جمال احمد
ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد
این تازه مولود مدینه محشر لیلاست

“والیل” قطعا مدحت گیسوی او باشد

مصداق ناب “والضحی” هم روی او باشد
عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد
“إنا هدیناه السبیل “اش سوی او باشد
شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست

با یک نظر از مُهر تربت باده میسازد
سجادها از وصله ی سجاده میسازد
“قد قامت…” او قبله را آماده میسازد
با یک نفس صدها مؤذن زاده میسازد
الله اکبر ؛ او علی اکبر لیلاست

در خاک دشمن میدهد جولان به تنهایی
با نعره هایش میکند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و بران به تنهایی
سر میزند مثل سپهداران به تنهایی
شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست

رود زلالی هست و دریا میشود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا میشود گاهی
مثل عموی خویش سقا میشود گاهی
جمع تمام آینه ها میشود گاهی
عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست

با روضه اش راز پریشانی شش گوشه ست
مرثیه ی همواره طوفانی شش گوشه ست
هم رونق شبهای روحانی شش گوشه ست
هم شک ندارم باعث و بانی شش گوشه ست
کرببلا سرمست سیب نوبر لیلاست

قطعا تحمل کردن زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیز نیمه جان سخت است
راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است
مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست

تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پشت مرکب بی هوا افتاد
با “یا أبا”یش ولوله در خیمه ها افتاد
این اربا اربایی که زیر دست و پا افتاد
ای کربلایی ها! جوان پرپر لیلاست

علیرضا خاکساری

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:53 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

گهواره ای می جنبد و عالم اسیرش
بابا تصدق می کند هستی فقیرش
دلداده لیلا و علی هم گشته دلبر
اکبر به دنیا آمده الله اکبر

آیینه پیغمبر اکرم جمالش
تنها جمالش نه که هم خلق و خصالش
گفته حسین اکبر چو احمد, من چه گویم
گفته نبی از من حسین و من از اویم
پس جان بابا و علی با هم عجین است
اکبر دل و جان امیرالمؤمنین است
آمد به دنیا جد خود را اشبه الناس
دارد تلألؤ بر سر دستان عباس
ذخرالحسین است این قد سرو رسایش
میگفت زینب زیر لب: “جانم فدایش”
می خواند بابا : “ای بهار دلنشینم
بالنده باشی اکبرم داغت نبینم”

عماد مرادی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد
طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد
یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد
از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد

امشب زِ خنده های تو پَر در بیاوَرَد

سر تا به پا حسن شده ، پا تا به سر حُسین
از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین
با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین
شرین تر از عسل شده ای تا مگر حُسین
با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد

جبریل آمده به سلام ِشما رِسَد
شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد
جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد
خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد
باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد

محرابِ اَبروانِ تو شد قتلگاهِ ما
شد مُشتَبه زِ قبله به میخانه راهِ ما
ای بهتر از هزار یقین اشتباهِ ما
در دستِ چشمِ توست تمامِ صَلاحِ ما
تا جانِ ما به نیم نظر در بیاوَرَد

پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی
اعجازِ بیت های مُطَنطَن فقط تویی
طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی
کابوسِ سختِ زَهره یِ دشمن فقط تویی
تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد

تفریح میکنی به همین تار و مار ها
بگذار تا کمی بنشیند غُبار ها
تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها
پیچیده است ناله ی شان اَلفَرار ها
حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد

*

ای در سُرادِقاتِ الٰهی مَحافِلَت
سجّاده یِ حسین شکوهِ نوافِلَت
ای جلوه یِ جمالی اش اخلاقِ کامِلَت
ای جذبه یِ جلالِ خدا در حَمایِلَت
اما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد

از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است
از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است
از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است
در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است
ارباب دستِ معجزه گر در بیاوَرَد

عرشی شدیم با نفسِ جاودانه ات
با بویِ سیبِ زمزمه هایِ شبانه ات
از اشک هایِ نیمه شبِ عاشقانه ات
تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانه ات
صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد

ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم
ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم
پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم
ارباب زاده ای و گدایَت هنوز هم
سر را گرفته است که بر در بیاوَرَد

حسن لطفی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ز شرق و غرب می وزد نسیم ها موافقت
چه کرده ای تو با دل اویس های عاشقت
محمدی ترین شدی به خلق و خلق و منطقت
هزار بار آفرین به ناز شصت خالقت

 

ربیع الاولی شده مه پیمبر خدا
علیست آمده ولی شبیه روی مصطفی

به آسمان تار شب طلوع اخترانه ات
اقامه ی نماز با اذان دلبرانه ات
کمی به ما عطا نما ز لطف در خزانه ات
فدای خال گونه ات، رخ پیمبرانه ات

مرا ز پرسه در صف اویس ها جدا مکن
اسیر زلف تو شدم مرا ز خود رها مکن

در این قبیله جز علی نبوده نام دیگری
به جز ثنای مرتضی مگو کلام دیگری
به جز قلندرش شدن مجو مرام دیگری
شدی چو عاشق علی،مشو غلام دیگری

اگر که رسم می شود بنام مرتضی شدن
نتیجه اش چه می شود،شبیه مصطفی شدن

چقدر دلبری کنی به حسن فوق العاده ات
شکار گشته یوسفان به چهره ی گشاده ات
زمین ز تاک پر شده به گوشه ی اشاره ات
چه خوب آذری زبان بخوانده شاهزاده ات

تو یوسف حسینی و به غمزه دل بری کنی
تو آمدی نبی شده، کمی پیمبری کنی

زدی چو شیر بی امان به قلب لشکر عدو
و گفته ذکر یا علی به طرز رزم تو عمو
بکار برده ای ز او نکات رزم، مو به مو
از این جهت نبوده کس به جنگ با تو رو به رو

ز تیغ تو بجای خون، سر سران چیکده است
شبیه مرتضی شدی که کربلا ندیده است

تنت اسیر بوسه ها ز نیزه ها و تیر شد
معطر از حضور تو تمامی کویر شد
کنار پیکرت پدر کمر خمیده پیر شد
و زینب از همان زمان ز خیمه اش اسیر شد

عراق شد حجاز یا مدینه کربلا شده
چقدر عطر مصطفی در آسمان رها شده
قاسم احمدی

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:54 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)

آمده ام، سائلِ با زاری ام
آمده ام تا تو نگه داری ام
بر سر کویت قدم آورده ام
روی به کنج حرم آورده ام
طعمِ نگاهت به دلم احتیاج
درد مرا ذکر شما شد علاج
خوش قدوبالای تمامِ حسین
صوت ِاذان تو دوام حسین
تشنه ی رخسار نبی هرکه شد
بر قَمَرِ چهره ی تو بنده شد
سجده به پایت بزنم یا رخت؟
تیغ ِکجِ ابروی تو خط به خط
من که دم از حضرت حیدر زنم
رو به علی با "علی اکبر" زنم
تاجِ سرِ حضرت اربابِ ما
خال لبش علت هر خوابِ ما
وقت به لشگر زدنت محشری
اَشبهِ پیغمبری و . . .حیدری
نم نمِ اشکم ز غمش جاری است
حالِ دلم از عطشش زاری است
کاش که چشمت نزنند این سپاه
خیمه ی دشمن نروی اشتباه!
سخت شود این دو-سه خط باورش:
قبلِ پدر بر تو رسد، خواهرش
حمله ی مِغراض و تنت وای وای
وسعتِ دشت و کفنت وای وای
بعد تو دنیا پسرم تیره شد
چشمِ حرامی به حرم خیره شد
بار دگر خیز و اذانی بگو
تا نَرَوَد نیزه به زیرِگلو

 


شاعر:علی احمدیان-جنت

 
 
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1396  1:55 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها